پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نقد شیوهٔ مدیریت محیط‌زیست

عملکرد اداره‌کل حفاظت محیط زیست فارس زیر ذره‌بین فعالان اجتماعی

نقد شیوهٔ مدیریت محیط‌زیست

بهمن ایزدی: تلاش‌هایی برای اختلاف‌افکنی بین انجمن‌ها انجام گرفت که گناهی نابخشودنی است





نقد شیوهٔ مدیریت محیط‌زیست

۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ۲۲:۴۵

حفاظت مشارکتی الگویی جدید برای حفظ تنوع زیستی است که سازمان حفاظت محیط زیست و اداره حفاظت محیط فارس بارها بر آن تأکید کرده‌اند‌ با این حال فعالان مدنی این حوزه در استان فارس می‌گویند این موضوع در یکی دو سال اخیر در این استان به فراموشی سپرده شده است. آنها همچنین به آمار و ارقام اعلام شده دربارهٔ سرشماری‌های اخیر در پارک ملی «بمو» انتقاد دارند. در این گزارش مجموعه‌ای از گله‌مندی و دغدغه‌های فعالان محیط زیست استان فارس پوشش داده شده است. تلاش برای انعکاس پاسخ‌های اداره‌کل حفاظت محیط زیست استان فارس به این انتقادات در این گزارش ناکام ماند. «پیام ما» با استقبال از پاسخ مسئولان استان فارس، آمادهٔ انتشار این پاسخ‌ها در شماره‌های آتی است.

در هفته‌های گذشته در شبکه‌‌های اجتماعی مطالب زیادی در انتقاد به مدیریت محیط زیست استان فارس توسط فعالان مدنی انتشار یافت، اعتراضاتی که با واکنشی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست یا اداره کل حفاظت محیط زیست فارس مواجه نشد. یکی از معترضان، «بهمن ایزدی» از پیشکسوت‌های محیط زیست و فعال شناخته‌شده در استان فارس است که همین چندی پیش در مجمع خیرین محیط زیست سخنرانی کرد و «علی سلاجقه»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از او خواسته بود حضور پررنگ‌تری در این عرصه داشته باشد.

دبیر انجمن میراث پریشان: امروز در جای‌جای استان فارس اختلاف بین فعالان مدنی و ادارات محیط زیست وجود دارد و برخی کارشناسان استعفا داده یا منزوی شده‌اند

چرا انجمن‌های محیط زیستی در استان فارس از رویه‌های موجود گله‌مندند؟ به گفتهٔ ایزدی، مسئلهٔ آنها شخص یا فرد نیست بلکه نگران آنها محیط زیست و داشته‌های این سرزمین هستند: «ما به شیوهٔ تفکر و مدیریت انتقاد داریم. استان فارس پهناورترین پهنهٔ زاگرسی به‌لحاظ وسعت و تنوع رویشی است و در چنین گستره‌ای نیازمندیم مدیریت بهینه داشته باشیم.»

 

ایزدی می‌گوید استان فارس مدیران کل حفاظت محیط زیست مختلفی داشته که بسیاری از آنها با مردم کار می‌کردند و طبیعت را می‌شناختند و به معرفتی رسیده بودند که منابع پایه را حفظ کنند: «با کنار گذاشته‌شدن حمید ظهرابی ما دچار رکود شیوه‌های مدیریتی متناسب با این استان شده‌ایم. موضوع تنها به مدیریت مناطق چهارگانه برنمی‌گردد، صنایع هم تحت نظارت قوی قرار ندارند و همین موضوع باعث شده مردم و هواداران محیط زیست به شیوهٔ مدیریت فعلی مدیریت محیط زیست فارس انتقاد داشته باشند.»

 

حقابه‌ای که پیگیری نمی‌شود

از نظر ایزدی یکی از انتقادها، به شرایط کنونی دریاچه‌های «بختگان» و «طشک» برمی‌گردد. در این استان 85 درصد تالاب‌ها و حتی رودخانه‌های اصلی خشک شده‌اند که دلیل اصلی آن به گفتهٔ مدیران، تغییراقلیم است: «به واسطهٔ دست‌اندازی‌های مختلف، تبعات تغییراقلیم در کشور افزایش یافته است. متأسفانه در استان تلاش بایسته‌ای برای بازگرداندن حیات تالاب‌ها و رودخانه‌ها انجام نشده است و تنها پروژه‌های روبنایی شکل گرفته‌اند. در حالی که صدها چاه مجاز و غیرمجاز اجازهٔ نفس‌کشیدن را به دریاچهٔ پریشان نمی‌دهند، محیط زیست تنها نظاره‌گر است و اگر همت انجمن‌ها نبود، همین عرصهٔ خشک پریشان هم برای کشاورزی و صنایع و… تغییر کاربری می‌داد.»

ایزدی: روز به روز برای حل مشکلات دیرتر می‌شود. در زرقان برای کاهش آلاینده‌های صنایع کاری انجام نشده، اعتراض‌های مردم به نتیجه نرسیده و حتی یک جلسه هم تشکیل نمی‌شود که لااقل دربارهٔ این اعتراض‌ها صحبت شود

شرایط بختگان هم چندان مساعد نیست. رطوبت حاصل از این تالاب جنگل‌ها کوه‌ها و باغات اطراف آن مانند عرصهٔ 25 هزار هکتاری باغات انجیر استهبانات و بخش‌هایی از نی‌ریز و ارسنجان را تحت تأثیر خود قرار می‌داد. با این حال با خشک‌شدن بختگان شرایط در همهٔ این عرصه‌ها نیز رو به وخامت رفت و باز هم محیط زیست نتوانست آنچنان که باید درست عمل کند: «اداره کل حفاظت محیط زیست برنامه‌ای برای حل این مشکل ندارد. در سال‌های گذشته حقابه‌ای رها می‌شد که امسال به صفر رسید،‌ تنها یک ماه قبل سد را باز کردند که میزان اندکی آب سرازیر شد. در حالی که بر اساس قانون، اولویت اول با شرب است و اولویت دوم با حقابهٔ تالاب‌ها!‌ محیط زیست حتی روی انشعابات جدید مانند بیضا جدیت نشان نداده است و تنها شاهدیم که انجمن‌ها اعتراض‌ می‌کنند.»

 

اداره کل حفاظت محیط زیست برای احیای بختگان توانست بودجهٔ خوبی از نهادهای بین‌المللی جذب کند اما به گفتهٔ ایزدی این بودجه نتوانست موثر باشد. آنها از چند انجمن که مهارت چندانی نداشتند کمک گرفتند و کارهای روبنایی انجام دادند: «اینها دوای بختگان و طشک نیست. در عوض باید در کامفیروز و در بالادست بختگان، اداره کل محیط زیست از سکوت در اخذ انشعابات جدید دست بردارد و از سازمان‌های متولی بخواهد از کشت برنج در بالادست خودداری کنند. در حال حاضر ما 12 هزار هکتار عرصه برای کشت برنج داریم، مزارعی که تک‌درخت‌های بلوط و بنه در آنها وجود دارد و نشان می‌دهد چه تغییر کاربری گسترده‌ای رخ داده است.»

 

 چالش‌های محیط زیستی را نمی‌توان به یک سال و دوسال گذشته نسبت داد، آنچه امروز شاهد آن هستیم نتیجهٔ عملکرد مدیران در دهه‌های گذشته است. پس چطور خشکیدگی بختگان و سایر تالاب‌ها را می‌توان نشانه عملکرد ضعیف یک مدیر دانست وقتی پیش از او نیز شرایط مطلوب نبوده است؟ «صحبت ما نگاه مدیران برای حل مشکل است. در مدیریت سابق سه مرتبه حقابه رهاسازی شد. گرچه این رهاسازی دربرگیرنده نبود، اما همین که حقابه رها شد از نظر ذهنی در چشم و اندیشهٔ مدیران بالادست استانی و کشور جا افتاد که باید حقابه داده شود. ولی در مدیریت فعلی این اتفاق نمی‌افتد. سال قبل اندکی رهاسازی آب داشتیم ولی این آب بعد از رودخانه دو شاخ که وارد دریاچهٔ بختگان می‌شود، پهنهٔ بسیار اندکی را پوشش داد و بیشتر یک کار نمادین به حساب می‌آمد. به‌واسطهٔ عدم پیگیری محیط زیست در رهاسازی بیشتر مزارع آبیاری شدند در حالی که در سال‌های قبل همزمان با رهاسازی آب،‌ محیط زیست به شدت مسیر را مدیریت می‌کرد تا حقابه به دریاچه برسد.»

 

آماردهی پرابهام از حیات‌وحش

سرشماری‌های انجام‌شده در استان فارس هم باعث انتقاد ایزدی و سایر انجمن‌ها از مدیریت محیط زیست در استان فارس است،‌ اگر حتی فرض کنیم که کاهش جمعیت در «پارک ملی بمو» اتفاق افتاده باشد،‌ در مناطقی دیگر خارج از استان فارس مانند «تنگ صیاد»، «کلاه‌قاضی» و… نیز چنین اتفاقی رخ داده است. آیا باز هم چنین انتقادی منصفانه است؟ «پارک ملی بمو یکی از مناطق ارزشمند و نزدیک به شیراز است که با توجه به تنوع زیستی بالا مستقیماً زیر نظر اداره‌کل اداره می‌شود. مشکل ما تنها کاهش آمار حیات‌وحش نیست بلکه به صحت سرشماری برمی‌گردد. در سال جاری ما شیوع بیماری‌های واگیردار را در بمو داشتیم که با تلاش دامپزشکان و محیطبانان و تشکل‌ها برطرف شد. اما به‌دلیل عدم مدیریت صحیح در پارک ملی بمو و عدم پوشش منابع انسانی متناسب با این محدوده، همچنان با چالش‌های فراوان دست به گریبان است. ما بارها گفته‌ایم که با دو محیطبان نمی‌شود بمو را حفاظت کرد.»

 

«حفاظت مشارکتی» که قرار بود در بمو اعمال شود هم به گفتهٔ ایزدی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد: «اواخر تابستان مدیرکل با پیشنهاد ما پذیرفت که از ظرفیت انجمن‌ها استفاده شود و حفاظت مشارکتی در این محدوده داشته باشیم. ما هم کارمان را شروع کردیم تا به سرشماری رسیدیم. قرار بود بر اساس داده‌های سرشماری، مناطق آسیب‌پذیر شناسایی و بر اساس آنها اقدام شود. متأسفانه در این سرشماری به انجمن‌ها و… گفته شد آمار را بالاتر از واقعیت اعلام کنند. مسئولان ابتدا گفتند چهار هزار سم‌دار شمارش شده که عدد به قدری بالا بود که بعدتر آن را خودشان تغییر دادند. همچنین در این سرشماری ابتدا از انجمن‌ها خواسته شد زیر صورتجلسه را امضا کنند و بعدتر اعداد وارد آن شد.»

دبیر انجمن سبزاندیشان زاگرس: در منطقهٔ کوه قلات این روزها شاهد تخریب زمین‌های اطراف این کوهپایه و معدن‌کاوی غیرمجاز و جاده‌کشی بی‌حساب و کتاب و شکار غیرمجاز هستیم

ایزدی به داده‌های متفاوت در سرشماری سال جاری اشاره می‌کند: «ابتدا عدد چهار هزار فرد سمدار در منطقه اعلام شد بعدتر عدد 2500 فرد را عدد دقیق اعلام کردند‌، بار دیگر به عدد 2550 اشاره شد و در نهایت در خبرها آمار 2660 فرد را منتشر کردند. کدامیک از این اعداد درست است؟ ممکن است اغلب مردم آگاه نباشند ولی ما در جریان این سرشماری بودیم و انتقاد کردیم که مجری نباید به خودش نمره بدهد. درخواست ما از مدیرکل این بود که به‌واسطهٔ ابهامات، سرشماری تکمیلی انجام شود که موافقت نشد. همچنین ما تأکید کردیم که افراد مجرب و نیروهای بیرون از اداره‌کل بر سرشماری نظارت کنند که باز هم مورد موافقت قرار نگرفت. در مقابل شاهد بودیم که تلاش‌هایی برای اختلاف‌افکنی بین انجمن‌ها انجام گرفت که گناهی نابخشودنی است.» 

 انزوای مدیران پاکدست

این پیشکسوت محیط زیست به ساخت آبشخورهای متعدد در بمو هم انتقاد دارد: «آبشخورها باعث شدند که حیات‌وحش به حواشی پارک نزدیک شود و در معرض آسیب بیشتر باشد. به‌علاوه با ورود دام اهلی در پارک،‌ احتمال بیماری‌های مشترک دام و حیات‌وحش هم افزایش یافت و متخلفان و شکارچیان غیرمجاز هم فرصت بیشتری برای شکار پیدا کردند.»

 

او همچنین به سند تخلف یکی از مدیران محیط زیست در شیراز اشاره می‌کند که قرار بود اداره‌کل حفاظت محیط زیست با مدیر مربوطه برخورد کند: «اگر مدیر یک مجموعه دربارهٔ معضلاتی که به‌وسیلهٔ پرسنل تحت امرش به‌وجود می‌آید اغماض کند و نتواند با آن اصولی برخورد کند، سایر نیروها و مدیران فعال دلسرد می‌شوند. تبعات چنین رفتاری تشویق دیگران به تخلف و منزوی‌شدن و به‌حاشیه‌رفتن مدیران پاکدست است. متأسفانه ما در استان فارس شرایط خوبی نداریم، این استان با توجه به وسعت فراوان و زیستگاه‌های ارزشمندش نیازمند شیوهٔ مدیریتی متناسب است. در مقابل شاهدیم که امروز نسبت به روش اجرای مدیران گذشته دچار ضعف هستیم.»

 

ضعف در مدیریت محیط زیست انسانی

ایزدی دربارهٔ مدیریت محیط زیست انسانی هم گله‌مند است. «از آب‌های فاضلاب برای کشاورزی حواشی شیراز استفاده می‌شود. البته گاهی برخوردهای موردی اتفاق می‌افتد اما برنامه بلندمدتی نداریم».

مدیران شهرداری از دو دهه پیش قصد داشتند روی رودخانهٔ «تنگ سرخ» شیراز سد احداث کنند و استدلالشان هم تأمین آب برای مردم بود. هر چند که در این بازهٔ زمانی بارها کارشناسان بهانهٔ چنین اقدامی را ساخت‌وساز جدید در این محدوده عنوان کرده‌اند: «انجمن‌ها و محققان استان به این اقدام اعتراض کردند و مدیران قبلی محیط زیست نیز با ساخت این سد مخالف بودند. یک ماه قبل استاندار فارس در اظهارنظری اعلام کرد که سد را احداث کنید اما اداره‌کل محیط زیست بر اساس مخالفت مدیران قبل، تاکنون نظری دربارهٔ این موضوع نداده و با آن مخالفت نکرده است. در مقابل، آنها از انجمن‌ها می‌خواهند که در برابر پروژه ایستادگی کنند. اعتراض ما این است که چرا اداره‌کل و سازمان‌های متولی حرفی نمی‌زنند؟ درست است که ما به‌عنوان فعالان اجتماعی موظف به اظهارنظر هستیم، اما فعالیت ما رافع مسئولیت اداره‌کل محیط زیست نیست.»

 

این پیشکسوت محیط زیست بار دیگر تأکید می‌کند که شیوهٔ مدیریت فعلی متناسب با چالش‌های استان نیست: «روز به روز برای حل مشکلات دیرتر می‌شود. در زرقان برای کاهش آلاینده‌های صنایع کاری انجام نشده، اعتراض‌های مردم به نتیجه نرسیده و حتی یک جلسه هم تشکیل نمی‌شود که لااقل دربارهٔ این اعتراض‌ها صحبت شود. متأسفانه مدیریت محیط زیست در استان فارس دچار روزمرگی شده است. هیچ برنامهٔ جدی و اصولی منطبق بر اهداف توسعهٔ پایدار در این شیوهٔ مدیریت وجود ندارد که لااقل دلخوش باشیم این اداره‌کل مسیرش را به درستی طی می‌کند.» 

 

شیوهٔ مدیریت باید تغییر کند

 «بستری فراهم نشده تا از ظرفیت انجمن‌ها استفاده شود و مشکلات را کاهش یابد، در مقابل همه‌چیز در حالت ابهام است و اگر به همین شیوه ادامه دهیم، در آیندهٔ نزدیک از پارک‌های ملی ما اثری نخواهد ماند.»

چندی پیش بحث آمار اشتباه مرگ گورخرها مطرح شد. ایزدی با درخواست مدیرکل در این زمینه تحقیقات مفصلی داشت: «پس از راستی‌آزمایی قرار به برخورد با کسی شد که اطلاعات اشتباه با عمد و نیت منتشر کرده بود. با این حال با این فرد تاکنون برخورد نشده است. همچنان که در بهرام گور و قطرویه و… نیز به چالش‌های حفاظت از حیات‌وحش توجهی نمی‌شود.»

 

او از مردم استان فارس به‌عنوان شهروندانی یاد می‌کند که گرایش زیادی به طبیعت دارند و همین علاقه‌مندی‌شان باعث شده مطالب مرتبط با این موضوع را با دقت رصد کنند: «آنها می‌بینند که وضعیت رو به افول است. حتی اگر فکر کنند ایزدی مغرض است یا اشتباه می‌کند، سازمان مرکزی یک‌سری کارشناس مجرب بفرستد تا‌ آنها ارزیابی کنند و ببینند چه خبر است. متأسفانه شاهدیم که روغن گورخر به راحتی در استان خرید و فروش می‌شود و کارهای زیادی رها شده است. محیط زیست فارس روزهای تاریکی را می‌گذراند و آرزومندم که مدیران سازمان محیط زیست به این مسئله توجه کنند. شیوهٔ مدیریتی در این استان باید متناسب با فرهنگ و گرایش طبیعت‌گرای مردم این استان باشد.»

 

رها شده‌ایم

«محمدجواد سیاح‌پور»، کارشناس ارشد حقوق محیط زیست و موسس انجمن «میراث پریشان» هم استان فارس را یکی از استان‌های بااهمیت در حوزهٔ محیط زیست می‌داند: «استان فارس دارای 13 تالاب ملی است که پنج مورد آنها ارزش بین‌المللی دارند. در کنار آن، ما تالاب‌ها و پهنه‌های آبی دیگری داریم که جمع آنها به 20 مورد می‌رسد و این موارد بار محیط زیست را در این استان سنگین‌تر می‌کند. به‌علاوه ما پهنهٔ جنگل زاگرسی گسترده‌ای در فارس را داریم که از نظر وسعت از همهٔ استان‌ها پیشتاز است و مناطق تحت حفاظت استان هم دارای وسعت زیادی است. مجموع این موارد باعث‌شده چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، کارآزموده‌ترین مدیران در فارس به‌کار گرفته شوند که نمونهٔ آنها هوشنگ ضیایی است. این مدیران از سطحی از توانمندی و تدبیر بالایی برخوردار بوده‌اند که هم محیط طبیعی و هم محیط انسانی را درک کنند و بتوانند این موضوع را مدیریت کنند.»

اداره کل حفاظت محیط زیست برنامه‌ای برای حل این مشکل ندارد. در سال‌های گذشته حقابه‌ای رها می‌شد که امسال به صفر رسید،‌ تنها یک ماه قبل سد را باز کردند که میزان اندکی آب سرازیر شد. در حالی که بر اساس قانون، اولویت اول با شرب است و اولویت دوم با حقابهٔ تالاب‌ها

به گفتهٔ او، در استان فارس فقط مسئله محیط طبیعی نیست زیرا این استان از نظر صنایع و شهرک‌های صنعتی هم بزرگترین شهرک‌های صنعتی بزرگ ایران را دارد و همین موضوع سطح تعارضات را بالا می‌برد‌. ضمن آنکه موضوع معادن هم همیشه در استان فارس مطرح بوده است: «استان فارس جامعهٔ مدنی قوی در مباحث اجتماعی و محیط زیستی دارد و در سابقهٔ کنشگری محیط زیستی پیشتاز است. به واسطهٔ تمام این چالش‌ها و پتانسیل‌ها، انتخاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست برای مدیریت استان فارس انتخاب‌ افراد خاص و توانمند بوده است. از هرمز محمودی‌راد گرفته تا سید حسام حسینی، حمزه ولوی، حسینعلی ابراهیمی‌کارنامی، سعید محمودی و حمید ظهرابی. با چنین وضعیتی معتقدیم مدیرکل فعلی توانمندی‌هایش متناسب با مسائل استان فارس نیست.»

 

سیاح‌پور دربارهٔ چرایی این موضوع به ساختار و روابط جامعهٔ محیط زیست و کارشناسان با مجموعهٔ اداره‌کل اشاره می‌کند که از نظر او دچار چالش شده و به دلزدگی و انشقاق رسیده است: «امروز در جای‌جای استان فارس اختلاف بین فعالان مدنی و ادارات محیط زیست وجود دارد و برخی کارشناسان استعفا کرده یا منزوی شده‌اند. تالاب پریشان و سه تالاب دیگر بودجهٔ اختصاصی دارند که می‌توانند با این بودجه حتی خودرو بگیرند. اما سال گذشته خودرویی که باید به ادارهٔ کازرون فرستاده می‌شد و از آن برای حفاظت از پریشان استفاده می‌شد در اداره کل باقی ماند که همین رفتارها باعث دلخوری‌های فراوان شد.»

 

به گفتهٔ سیاح پور، جلسات منظم با انجمن‌ها هم متوقف شده است: «وقتی انجمن‌ها می‌بینند حرفشان شنیده نمی‌شود، اختلاف‌ها افزایش می‌یابد. به‌علاوه ما بحث مجوزها را هم داریم. در استان فارس به‌خاطر تعدد روستا، صنایع و معادن و… بحث مجوز محیط زیستی همیشه مطرح بوده است. متأسفانه شاهدیم که بدون توجه به نظرات کارشناسان، با فشارهای سیاسی مجوزهایی صادر شده که مطالعات ارزیابی اثرات نداشته است. زمانی که این اتفاق بیفتد، شأن محیط زیست زیر سوال می‌رود.»

 

بخشی از مناطق حفاظت‌شده از دست رفت

جلسهٔ شورای عالی حفاظت محیط زیست و تصمیمات آن یکی دیگر از دلایل دلخوری و گلایهٔ انجمن‌های محیط زیستی در استان فارس است: «اگر در این جلسه از مناطق استان فارس و پارک ملی بمو 13 هزار هکتار کم شد، انتظار ما این بود در قبال این 13 هزار هکتار، اداره‌کل اقتدار نشان دهد تا لااقل یک پناهگاه حیات‌وحش یا منطقهٔ دیگر اضافه کند. این پیشنهادها روی میز هم بودند؛ منطقهٔ پاقلات یا منطقهٔ شکارممنوع کوه هوا یا تنگه‌سرخ در شمال غرب که کریدور هوای شیراز است باید ارتقا می‌یافت تا از جاده‌سازی و صنایع و… نجات یابد. در مقابل محیط زیست تنها 13 هزار هکتار را از دست داد و هیچ به‌دست نیاورد.»

 

رتبهٔ اول بخش سمن‌های محیط زیست در سیزدهمین دورهٔ جایزهٔ ملی محیط زیست در مهر ماه امسال به انجمن میراث پریشان رسید: «محیط زیست باید از فعالان محیط زیست حمایت کند ولی در شهرستان کازرون که انجمن‌ها فعالیت می‌کنند، شاهد توجه محدود و اندک بوده‌ایم. مدیرکل تابه‌حال به این منطقه نیامده یا در لامرد که انجمن‌ها فعالیت داوطلبانه درخشانی دارند نادیده‌ گرفته شده‌اند. ما بارها تأکید کرده‌ایم که مدیرکل باید در جلب مشارکت پیشتاز باشد. در عمل، ما شاهد یک رهاشدگی در استان فارس هستیم. پروژهٔ بین‌المللی مشارکت مردم در احیای تالاب‌ها در بختگان شروع شده است ولی در عمل می‌بینیم این طرح با وجود نارضایتی‌ها به‌همان شکل اجرا می‌شود و اداره‌کل هیچ اقدامی‌ برای اصلاح انجام نمی‌دهد. همین رهاشدگی در مسئلهٔ بختگان منجر به اتلاف یک میلیون دلار اعتبار بین‌المللی شده، در حالی که کارشناسان قصد بهبود طرح را داشتند.»

 

کریدور هوای شیراز در خطر تخریب

«محمد هادی بینازاده»، دبیر انجمن «سبزاندیشان زاگرس» در منطقهٔ کوه قلات فعالیت می‌کند: «از چند سال پیش تاکنون انجمن سبز اندیشان کلات سرخ برای حفاظت از کوه قلات در مقابل معدن‌کاوان، تصرف اراضی، شکارچیان، جاده‌کشی بی‌حساب و کتاب  فعالیت کرده است. این کوه دارای حیات‌وحش غنی و گونه‌هایی مثل کل و بز و گرگ و کفتار و… است و از نظر پوشش گیاهی هم در منطقه درخت ارس، کرکوم و بلوط داریم. از آنجا که وزش بادهای غالب به شیراز از شمال غرب است، تنگ‌سرخ و کوه دراک اهمیت اساسی در بهبود هوای شیراز دارند و هرگونه دستکاری باعث بروز مشکل در شیراز می‌شود. ما در زمان دست‌اندازی معادن رابطهٔ خوبی با دادستان و دادگستری شیراز داشتیم که توانستیم قدم مثبتی برداریم و کوه قلات و درک و تنگ‌سرخ را حفظ و آن را به شکار ممنوع تبدیل کنیم.»

 

به گفتهٔ او، در دوران مدیریت قبلی در اداره‌کل فارس، حمایت قاطع از حفاظت مشارکتی وجود داشت: «انتظار ما و مردم شیراز و روستاهای شمال غرب این بود که اداره‌کل این منطقه را به حفاظت‌شده ارتقا دهد. در همین رابطه درخواست ما به شورای‌عالی محیط زیست ارجاع شد، هر چند با رفتن ظهرابی، پیگیری لازم برای این درخواست به‌حق مردم شیراز مورد حمایت قرار نگرفت و منطقه هم فراموش شد. متأسفانه این روزها شاهد تخریب زمین‌های اطراف این کوهپایه و معدن‌کاوی غیرمجاز و جاده‌کشی بی‌حساب و کتاب و شکار غیرمجاز هستیم.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *