بهبهانهٔ دیده شدن کرکس ریشدار در بلندیهای البرز کوه
پرواز «همای سعادت» از «کُنار صندل» تا «کاخ سفید»
همزمانی دیده شدن «هما» و این ویژهبارشها، پیشکشی «سعادت» و نیکبختی از سوی این کرکس ریشدار را برای ایرانیان پشتیبانی کرد
۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۲۰:۴۵
دیده شدن «کرکس ریشدار» که در گنجینهٔ ادب فارسی از آن با نام «همای سعادت» یاد می شود، همزمان شد با بارشهای واپسین روزهای زمستان و پس از ماهها خشکی و بیبارشی و پاییز و زمستانی نهچندان نرمال، بارش برف و سرما بیش از یکسوم پهنهٔ ایران را در برگرفت و جنوب سیستانوبلوچستان را بار دیگر درگیر سیلاب کرد. برآوردهای انجامشده بیانگر آن است که تنها آب برابر برف این بارشها تا امروز بیش از ۱۷ میلیارد مترمکعب است، یعنی ۸۵ برابر گنجایش سدی به بزرگی سد امیرکبیر کرج این برآورد را چه بتوان پیشکش «سعادت» از سوی «هما» دانست یا نه، ولی هرگز نشانی از پایان خشکسالی یا بازسازی دوبارهٔ سفرههای آب زیرزمینی ازبینرفته و فرونشستهٔ این سرزمین نیست. به هر روی، همزمانی دیده شدن «هما» و این ویژهبارشها، پیشکشی «سعادت» و نیکبختی از سوی این کرکس ریشدار را برای ایرانیان پشتیبانی کرد، اگرچه نتوانیم بین این دو رخداد، همبستگی یا پیوندی علمی برقرار سازیم.
یک هفته پیش از دیده شدن «همای سعادت» در بلندیهای البرزکوه و آغاز این بارشها و موج سرما، بازدیدی از پهنهٔ پیشاتمدنی «هلیلرود/ اَرَت» در جنوب کرمان و دورادور شهر جیرفت داشتم. نخستینبار سال ۱۳۸۲ بود که نام این تمدن ناشناخته را در پی تاراج گورستانهای پیشاباستانی دو سوی هلیلرود شنیده بودم. سربرآوردن و رخ نمایی این پهنه تمدنی شگفت آور هم با یک بارندگی آغاز شد. آسمان غرید، باران بارید و سیل در بستر “هلیل رودِ” تمدن ساز که پس از ساخت سه سد در بالادست آن سال ها خشکیده بود به راه افتاد. آب، خاکِ گورستانهای دو سوی رودخانه را شست و اینگونه شد که «تمدن جیرفت» یا «تمدن هلیلرود/اَرَت» پس از پنج هزار سال از زیر انبوهی از خاک بیرون آمد و اینگونه ماجرای تاراج جانسوز «میراث باستانی» ایران در جیرفت آغاز شد.
نقشهٔ پراکنش کرکس ریشدار هرچه میخواهد بگوید و هرجای کره زمین را که میخواهد، در جایگاه زیستگاه این گونه رنگآمیزی و نشانهگذاری کند، بلند آسمان هلیلرود، جولانگاه همای سعادت هم بود
یافتن یک تکهٔ دستساز تاریخی از جنس «سنگ صابون» یا همان «کلریت» از سوی یکی از بومیان پس از آن بارندگی و سیل، نزدیک به دو سال، دو سوی هلیلرود در جیرفت و عنبرآباد را جولانگاه قاچاقچیان میراث فرهنگی سرزمینمان کرد! گفتوگوهایم با بومیان منطقه بیانگر آن بود که دهها کارگر ساده و بیلوکلنگ بهدست، با دستمزد روزانه تنها دو هزار تومان برای سرکردگان قاچاقچیان میراث فرهنگی شبانه بهکار گرفته میشدند تا گورهای پیشاباستانی را بشکافند و نشانههای تمدن هلیلرود/اَرَت را از دل خاک بیرون بکشند و راهی دوبی کنند. یکی از بومیان که دادههای درستتری داشت میگفت در بازهٔ زمانی کوتاه، آن اندازه دستسازهای تاریخی از جیرفت به بارانداز قاچاقچیان میراث فرهنگی در امارات متحدهٔ عربی فرستاده شد که قیمتها را در بازار جهانی خریدوفروش دستسازههای تاریخی ایران شکست و دیگر موزهداران غرب برای خرید این دستسازههای ساختهشده از سنگ صابون (کلریت)، انگیزهای نشان نمیدادند و پول چندانی پرداخت نمیکردند؛ چراکه چیزی که فراوان شود، بیارزش هم میشود! قیمتشکنی این نشانههای تمدن پیشاباستانی ایران در بازارهای دوبی زمینهساز شد تا در بازهای کوتاه، ترمز «صادرات» تاریخ و تمدن این سرزمین به بیرون از کشور کشیده شود، ولی این کار هم نتوانست زخم کاری واردشده بر پیکر باستانشناسی ایران را درمان کند. افسوس و شگفت که در همهٔ این روزها، خبری از دولت مرکزی نبود.
نخستین دُبَیره (خط) جهان
از میان همهٔ آنچه از زیر خاک بیرون آمد، پنج لوح گلی که دربرگیرندهٔ نخستین دبیره (خط)، نوآوریشده از سوی انسان است بیش از همه چشمگیر، تکاندهنده و برجسته بود. این دبیره که با شکلهای هندسی چهارگوش و سهگوش و گرد نوشته میشد و تا امروز هم رمزگشایی و خوانده نشده، نخستین دبیره جهان بود. این گلنوشتهها، کمترین گمانی در جابهجایی خاستگاه آفرینش نوشتن از «تمدن سومر» در عراق امروزی به جنوب کرمان در فلات مرکزی ایران، برجای نگذاشتند. کوتاه و گویا آنکه «تمدن» آنگونه که «ویل دورانت» و دیگر تاریخپژوهان نوشته بودند هرگز از میان رودان عراق آغاز نشد. آنچه در جنوب کرمان یافت شد، بیانی آشکار از بنیاننِهی نخستین تمدن جهان در فلات مرکزی ایران است. این تمدن تازهشناختهشده هم حکومت، هم اقتصاد، هم هنر و فلسفه و هم دبیره داشت. بر این بنیان، جای کوچکترین گمانی برای اینکه با بانگی بلند و رسا فریاد بزنیم و بر خود ببالیم که نخستین تمدن جهان در ایران ساخته و پرداخته شد، نیست.
چرا جیرفت؟
پرسش این است که از میان فلات پهناور و گستردهٔ ایران، چرا جیرفت در جنوب کرمان، پیشتر از مردم سومر و اور، به پیشواز بنیان نخستین ساختار شهرآیینی رفت و پرچم تمدنسازی جهان را بر بلندای تپههای کُنارصندل برافراشت؟ پاسخ این پرسش را باید در جغرافیا، آبوهوا، خاک، حیاتوحش و زیگونگی این پهنه جست. واژهشناسی جیرفت نیز میتواند به این رمزگشایی کمک کند.
جیرفت از پیوند دو واژهٔ «جیر» بهمعنی پست و پایین و «اُفت» بهمعنی افتاده ساخته شده است و نمایانگر پهنه یا «لندفرم» پستِ آبرفتی است. گروهی از تاریخدانان «جیرفت» را بهمعنای «کناررود» دانستهاند و دیدگاه دیگر اینکه «جی» کوتاهشدهٔ «جوی آب» و «رُفت» همان «رُفتن» یا «روبیدن» و «پاک کردن» است؛ چراکه گفته میشود این شهر در گذشته با سیل بزرگی از بین رفته بود. سرچشمهٔ آن سیل هم «هلیلرود» بود که با ۳۹۰ کیلومتر، بلندترین رودِ روان در جنوبشرقی ایران است. رودی که از بلندی چهار هزار و ۴۰۰ متری کوه شاه سرچشمه میگیرد و پس از گذر از جیرفت به تالاب جازموریان میریخت. پس از ساخت سد هلیلرود و سپس «سد بافت» و «سد رابر» و جابهجایی آبِ آن بهسوی کرمان، «هلیلرود» تمدنساز خشکید.
جیرفت سرزمین شگفتآوری است. رودخانهای پرآب در یکی از خشکترین پهنههای فلات مرکزی ایران و خاکی بسیار حاصلخیز و ویژه که برای دریافت و شناخت دگرگونی و ویژگی آن نیاز نیست تخصصی در علوم خاک داشته باشید و تنها با نگاهی گذرا به «نقشهٔ استعداد خاکهای ایران» میتوانید این ویژگی دگرگون خاک را در این پهنه دریابید. (نگاره ۱) در کنار هم قرار گرفتن آب شیرین فراوان و خاک حاصلخیز و آبوهوایی یکنواخت و گرم در تمام ماههای سال، برای آنکه از این سرزمین در گذر تاریخ یکی از نخستین کانونهای تولید فرآوردههای کشاورزی بسازد، کافی بود و امروز همهٔ تاریخپژوهان میدانند که «کشاورزی»، پیشران اقتصاد و پایهگذار تمدنها بوده است. جیرفت امروز هم مانند پنج هزار سال پیش که کاخ بلند نخستین تمدن جهان را بنیان می گذاشت، همچنان سرزمین تولید فرآوردههای کشاورزی است.
دست سازههای سنگ صابونی
پیش از پرداختن به این پرسمان بیان این نکته را بایسته میدانم که بر بنیان واکاویهای انجامشده کانسار کلریت یا سنگ صابونی که هنرمند سنگتراش جیرفتی آن را بهکار میبسته، در فاصلهٔ یکصد کیلومتری جیرفت و در ناحیهای بهنام «کوه باغ برج» شناسایی شده است. همهٔ ظرفها، کاسهها، گلدانها و نردهای (ابزارهای بازی و سرگرمی) سنگ صابونی بهنمایشدرآمده در موزههای تهران و جیرفت، بیان و پیوندی آشکار با حیاتوحش و گونههای گیاهی منطقه دارد. شیر، پلنگ، یوز، مار، کژدم، بز کوهی و شاید نخستین بزهای اهلیشدهٔ شاخ کوتاه، یک گونهٔ چهارپای علفخوار مانند گاو بالدار با ریشی بلند، گاو کوهاندار، قوچ و میش، کل و بز، نخل خرما و همچنین گونهای گیاه علفی که چهارپایان علفخوار از آن استفاده میکردند، فراوانترین نگارههایی هستند که سنگتراشان جیرفتی بیش از پنج هزار سال پیش، آنها را از دل سنگ صابون (کلریت) بیرون کشیدهاند.
از خالهای یوز و فلس و پولکهای پوست مار تا یال شیر و موهای بلند و لَخت یوزبانان جیرفتی و اِسپاتها یا همان گلآذین نرِ نخل خرما که در گویش بومی «نرِخرما» نامیده میشود تا گلهای سه و پنج گلبرگی که نشانی از رویش گونههای علفی تکلپه در این منطقه است، هیچچیزی فراموش نشده است. یکی از ویژگیهای هنر سنگتراشی تمدن هلیلرود/اَرَت، استفاده از سنگدانههای رنگین یا صدف برای زینتبخشی بیشتر این دستسازههای سنگی است. برای نمونه چشم انسان و جانوران، پولک و فلسهای مارها، خالهای پلنگ و یوز و پرهای سفیدرنگ پرندهای که بدان خواهیم پرداخت و بهانهٔ این یادداشت شده است، همگی با صدف یا سنگدانههایی از جنس مرمر یا سنگ آهک با رنگهایی ویژه در زمینهٔ آنچه سنگنگاری شده، کار گذاشته شد تا زیور هنر آفریدهشده از سوی هنرمندان سنگتراش جیرفت را در پنج هزار سال پیش، دوچندان سازد. چنینچیزی در هنر هیچ تمدن دیگری گزارش نشده است و شگفت آنکه در همهٔ این پیکرتراشیها، چشم انسان و چهارپای علفخوار کشیده و چشم مار و جانوران شکارچی و پرندگان گرد است.
پیشگاهها و پردههایی از شیر ایرانی که گاوی را شکار کرده، یوز و یوزبان، نبرد پلنگ و مارهایی درشتهیکل و اژدها گون، چریدن بزهای کوهی با شاخهای بلند و بزهای اهلی با شاخهای کوتاه و آهو و جبیر و نخل خرما، به فراوانی در این سنگتراشیها دیده میشود. هنرمند سنگتراش جیرفتی، آنچه در دورادور زیستگاه خود میدیده را به زیبایی از دل سنگ صابون بیرون کشیده و جالب آنکه نخل خرما، هنوز هم مهمترین فرآوردهٔ بخش باغبانی این پهنه از سرزمینمان است.
پیوند همای سعادت البرزکوه با جیرفت چیست؟
به داستان «همای سعادت» بازگردیم و پیوند آن پرندهٔ تیز پرواز را با شهرآیینیِ پیشاباستانی هلیلرود واکاوی کنیم. شماری از دستسازههای سنگ صابونی که پس از سالها تلاش از قاچاقچیان میراث فرهنگی کشورمان بازپس گرفته شدهاند، در موزهٔ ملی ایران در تهران و شماری دیگر در موزهای نوبنیاد در شهر جیرفت به نمایش درآمده است. از بومیان شنیدم که شماری از این دستسازهها را «دکتر یوسف مجیدزاده» که نخستین کاوشهای تمدن هلیلرود را آغاز کرده بود، با تلاشهای بسیار و گفتوگو با بومیانی که این دستسازهها را در خانههای خود نگهداری میکردند تا پس از افزایش قیمت بفروشند، به دامان میراث فرهنگی و باستانی ایران بازگرداند.
یکی از چندین گلدان سنگ صابونی که در موزهٔ باستانشناسی جیرفت مرا بهسوی خود کشید، گلدانی یافتشده در یکی از تپههای فراباستانی کُنارصندل در بخش عنبرآباد، با نشانی تراشیدهشده از پرندهای شکاری با سری سفیدرنگ و چرخیده به یکسو، پاهایی بازشده به دوسو با چنگالهای جمعشده و بالهای گشوده که همچون شانههای «آژیدهاک» در شاهنامهٔ فردوسی دو مار از آنها روییده، بود.(نگاره ۲) شگفتا که نگارهٔ این پرندهٔ شکاری سرسفید، بدون کمترین دستکاری و کموکاستی، امروز نشان رسمی دولت ایالات متحدهٔ آمریکاست! (نگاره ۳) چگونه پرندهٔ شکاری سرسفید تراشیدهشده روی آن گلدان سنگ صابونی که کمتر از دو دهه از زیر خاک سربرآورده، از کُنارصندل پر کشید و به کاخ سفید رسید؟
اینکه مردم تمدن هلیلرود/ اَرَت پنج هزار سال پیش گل و گلدان را زینتبخش خانههای خود میکردند، خود یکسوی داستان و چگونگی تصویرسازی آن پرندهٔ شکاری هم خود پرسمانی جداست. آیا مردم تمدنساز حوزهٔ هلیلرود/ َارَت، افسانه آژیدهاک ماردوش را شنیده و از روی آن چنین برداشتی را در سنگتراشی آن گلدان بهکار گرفتند یا اینکه خود این تمدن با درنظر گرفتن فراوانی گونههای مار در این پهنه، آفرینندهٔ افسانهٔ ماردوشی بوده است و هزاران سال بعد، سرایندهها و نویسندههای «خداینامههای» ساسانی و سپس شاهنامه از آن گرتهبرداری کردند؟
ماجرای بازدید از موزهٔ جیرفت و دیدن آن گلدان شگفتآور، همزمان شد با دیده شدن «همای سعادت» از دریچهٔ دوربین تلهای کارگذاشتهشده در بلندیهای البرز کود در طالقان استان البرز. برداشت نخستم آن بود که شاید پرندهٔ شکاری تراشیدهشده روی گلدان سنگ صابونی کُنارصندل همان کرکس ریشدار باشد. این پرسمان را با دوست عزیزی که خود از دانشآموختگان محیط زیست است در میان گذاشتم. نقشهٔ پراکنش کرکس ریشدار را برایم فرستاد که آشکارا نشان میداد جنوب کرمان، نمیتواند زیستگاه این گونه باشد. (نگاره ۴) با کمک همان دوست، بررسیهای بیشتری را در اطلس پرندگان کشور انجام دادیم و موضوع را با چندین استاد پرندهشناسی داخل و خارج کشور هم در میان گذاشتیم. با واکاوی شکل سر پرنده، عقاب ماهیگیر، عقاب دریایی پالاس و عقاب دریایی دمسفید سه گزینه در مسیر شناسایی این پرندهٔ شکاری شناخته شدند.
دیدگاهی دیگر هم بیان شد و آن اینکه نمیتوان از مردمانی که بیش از پنج هزار سال پیش میزیستند، چنین چشم داشته باشیم که با همهٔ گونههای عقاب و پرندههای شکاری در آن منطقه آشنایی داشته و در سنگتراشی گلدان، ٔویژگیهای گونهای از یک پرنده را به تصویر بکشند. به بیان دیگر شاید هنرمند سنگتراش جیرفتی، بر بنیان پندارها و اِنگارشهای خود، پرندهای شکاری و درهمآمیخته از ویژگیهای چندین گونه عقاب را در اندیشهٔ خود آفریده و سپس آنچه که در اندیشهٔ خود پرورانده را از دل سنگ صابون بیرون کشیده باشد. ولی برآیند دیدگاههای همهٔ پرندهشناسان آن بود که گونهٔ عقاب تراشیدهشده در گلدان سنگ صابونی کُنارصندل که امروزه نشان رسمی دولت آمریکاست، همان عقاب دریایی پالاس است که در کرانههای خلیج فارس نیز زیست میکند.
بلند آسمان هلیلرود، جولانگاه همای سعادت
با اینهمه، گویی همای سعادت، نمیخواست تا آسمان جیرفت را به رقیب واگذارد. نقشهٔ پراکنش کرکس ریشدار هرچه میخواهد بگوید و هرجای کره زمین را که میخواهد، در جایگاه زیستگاه این گونه رنگآمیزی و نشانهگذاری کند، بلند آسمان هلیلرود، جولانگاه همای سعادت هم بود. این را واکاوی بیشتر دستسازههای سنگ صابونی یافتشده در جیرفت میگوید. گواه آنهم یک وزنه سنگ صابونی کیفمانند با نگارههایی از کرکس ریشدار با همان فرم و شکلی که امروز نشان رسمی دولت آمریکاست (نگاره ۵) و دیگری بازی نرد ۲۰مهرهای سنگ صابونی با فرم پرندهای شکاری با دمی مانند دم شاهین و سری مانند کرکس ریشدار(نگاره ۶). ریش پرندهٔ شکاری در هر دو سنگنگاره بهروشنی آشکار است.
بااینهمه، امیدوارم روزی استادان باستانشناسی بهویژه آقای دکتر مجیدزاده و سرکار خانم چوبک که سنگ بنای کاوشهای باستانشناسی در تمدن هلیلرود را گذاشتند، به واکاوی بیشتر این سنگنگارهها و پیوند میان تمدن با محیط زیست و بهویژه زیگونگی که بخشی از آن را در دستسازههای سنگ صابونی یافتشده در جیرفت میتوان دید، بپردازند. در همین راستا، خواندن کتاب «جیرفت، کهنترین تمدن شرق» نوشتهٔ دکتر یوسف مجیدزاده میتواند برای دوستداران تاریخ و تمدن این سرزمین، راهگشا باشد.
برچسب ها:
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
گفتوگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک
نگاههای منتظر به معدن فروریخته
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد
صدای جمهور آمد
مهاجران اقلیمی و چالشهای دولت آینده
کشف جدید دانشمندان از عاملی که میتواند روند ذوبشدن یخهای قطبی و بالاآمدن سطح آب دریاها را کاهش دهد
ویروسهای نجاتبخش؟!
دیپلماسی محیط زیستی کلید مقابله با تغییراقلیم
گفتوگو با «علی شمس»، پژوهشگری که در زندهگیری یوز در قرق «یوزکنام پل ابریشم» حضور داشت
یوز جوان باید پس از بلوغ رهاسازی شود
کمیتهٔ محیط زیست ستاد مسعود پزشکیان به پرسشهای «پیام ما» پاسخ داد
پاسخهای محیط زیستی «پزشکیان»
انتظارات از دولت چهاردهم برای تامین آب سیستان و بلوچستان
جمعی از اساتید دانشگاه، کنشگران و روزنامهنگاران در حوزه محیطزیست در نامهای به صدا و سیما خواستار شدند
مناظره یا میزگرد محیطزیستی در برنامه نامزدها گنجانده شود
نظر کاربران
ب.مجنونیان
کنجکاوی شما قال تقدیر است همینطور بینشتانکه دنبال ریشه ها هستید. من که لدت بردم. دانشجو که بودم برای اولین بار با تمدن ایلام یا انشان که در یک مسافرت دانشجویی آشنا شدم خیلی هیجان زده بودم. من کلا به اریخ و تمدنهای قدیمی علاقه زیاد داشتم و جزو هابی من در زندگی بود و هست. تاسف میخورم از این بی توجهی به گدشته خودمان در حالیکه دیگران با دزدی از داشته های دیگران برای خود هویت سازی مصنوعی میکنیم ما هم با بیتوجهی این فرصت را در اختیار آنها میگزاریم که بدزدند. ممنون که اطلاع دادید. قلمت مانا.
ایران سرزیر
نشانه ی بدبختی کشورعزیزمونه اینکه مردممون دارن مثل سگ جون میکنن ونفسهای آخرشونه بوی لاشه حس کردن لاشخورها اومدن.
ایرانی
چه پرنده ژ زیبایی است همای سعادت
آ
خیلی مطالب جالبی نوشته بودید و مارا با تمدن جیرفت آشنا کردید. افسوس که اکثر نشانه های تمدن جیرفت به تاراج رفت . و چه جالب که پرنده ی دست سازه ی 5000سال پیش تمدن جیرفت نماد کشور آمریکاست ! و تا این حد شبیه است ! ممنون از مطالب قشنگتون
محمد
همای سعادت در جیرفت رو دوش مفسدین اقتصادی هست که با پول و پارتی ملکهای مردم بخاطر معدن تصرف کردند و هیچ کسی هم جوابگوه ملت نیست ملک مارا نابود کردن معدن مس طلایه داران مس سرگز تو دادگاه وصنعتومعدن و منابع طبیعی همه نوکریشون می کنند لعنت بر این جامعه کدام اصالت تاریخ بوده ولی اصالتی نماده همه غارت شده .......
ایرانی
این همای سعادت نبود از پهنه تاریخی جیرفت وعنبراباد وجنوب کرمان با کوههای استوارش گذر کرد. بلکه باید گفت جیرفت وعنبراباد مورد هجوم لاشخورهای ناشناسی قرار گرفته که رود خانه ها را خشکاندند. هویت تاریخی امان را از زیر زمین بیرون می کشند وبه غارت می برند زمین های کشاورزی را تغییر کاربری می دهند کوههای استوار را با هیولاهای آهنی از پای درمی آورند وخاک این سرزمین را به یغما می برند وروستا ها ی مناطق کوهستانی راه نابود کرده اند که انفجار ها باعث شده بستر آب های آشامیدنی شکاف برداشته وحتی آب خوردن هم گیرنمی آید.وهیچ مسئولی گوش شنیدن ناله واستمداد مردم نجیب این سرزمین تاریخی را ندارد.
Kazem deyper
Dash nakon me ashghale
شهروند
اسم لاشخور رو هم گذاشتین همای سعادت و کلی براش چرت و پرت مینویسین ، لاشخور شده پرنده و حیوان ملی کشور ما 🤣🤣
سید
نام قدیم جیرفت سبزواران هست .قدمت جیرفت به شهر دقیانوس برمیگرده
تبلیغات
وب گردی
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها
- قطار رجا؛ انتخابی امن و راحت برای سفرهای شما بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید