پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زندانی قلعهٔ فلک‌الافلاک شاهزادهٔ الیمایی است

آخرین نظریهٔ باستان‌شناسان دربارهٔ اسکلتی با تزئینات طلا بر چشم و دهان

زندانی قلعهٔ فلک‌الافلاک شاهزادهٔ الیمایی است





زندانی قلعهٔ فلک‌الافلاک شاهزادهٔ الیمایی است

۷ خرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۱۷

سال ۱۳۸۳ بود که یک معلم خرم‌آبادی با نام «کرمی» در زمین‌های کشاورزی یونجه و کلزا و باقلای خود در روستای چوبتراش به چند سنگ قدیمی برخورد. دیدن این سنگ‌ها کم‌کم داشت دردسرساز می‌شد و قاچاقچیان عتیقه با گنج‌یاب‌ها به سراغ زمین‌هایش آمدند و دست‌بردار نبودند. در همین احوال، همسر آقای کرمی به کارشناسان ادارهٔ میراث‌فرهنگی، صنایع ‌دستی و گردشگری خرم‌آباد تماس می‌گیرد و ماجرا را می‌گوید. کارشناسان میراث‌فرهنگی هم به محل آمدند و دست‌به‌کار شدند. آنها یک گمانهٔ آزمایشی زدند و در عمق ۳۰ سانتی‌ زمین ناگهان به یک کشف مهم رسیدند. یک تابوت مفرغی سر از خاک درآورد که اسکلتی در آن بود با یک تکه‌طلا بر چشم‌هایش و تکه‌طلایی دیگر بر دهانش. این اسکلت که بود و از کدام زمان به دنیای ما پا گذاشته بود؟ اکنون پس از ۲۰ سال یک باستان‌شناس و یک پژوهشگر تاریخ این اسکلت را مورد بررسی قرار دادند و به نظریهٔ جدیدی دربارهٔ قدمت آن رسیدند.

 آغاز راه یک کشف و شهود

اسکلتی که از زمین‌های کشاورزی آقای کرمی بیرون آمد، به‌نظر می‌رسد هنوز هم پس از گذشت ۲۰ سال آرام‌وقرار ندارد. این اسکلت عجیب که خودش را از اعماق زمان به دوران ما رسانده، نمی‌خواهد ناشناس باقی بماند. او در انبار موزهٔ فلک‌الافلاک نگهداری می‌شود و کمتر کسی او را می‌شناسد. انزوای او چنان است که گویی در قلعهٔ دوازده‌برجی خرم‌آباد به بند کشیده شده است. به‌تازگی اما «حسین فیضی»، باستان‌شناس و پژوهشگر دورهٔ باستان-متأخر(ساسانیان) به‌همراه «کیانا جمالی»، پژوهشگر تاریخ دورهٔ باستان-میانه و متأخر(الیمایی-ساسانی) به سراغ این اسکلت رفته‌اند. آنها این‌بار با در نظر گرفتن آثار همسان آن با کشف‌های دیگری در نقاط مختلف ایران همچون شمال خوزستان (دروازهٔ بختیاری) این آرامگاه سلطنتی و تابوت فلزی‌اش را مورد مطالعه قرار دادند؛ چراکه او این کشف را یکی از ارزنده‌ترین آثار تدفین در دورهٔ باستان-میانه(سلوکی-اشکانی) می‌داند و معتقد است: «این اسکلت در زمرهٔ خاص‌ترین و ویژه‌ترین تابوت‌های فلزی تابه‌حال شناسایی‌شده است و به همین دلیل نیاز بود تا دوباره مورد بررسی قرار بگیرد.»

 

 تابوت له‌شده از شخم‌

اکنون که فصل نویی برای شناخت این اسکلت باز شده است، به سراغ لحظهٔ کشف این اسکلت و تابوت فلزی‌اش می‌رویم تا بیشتر با او آشنا شویم. ما همراه با کارشناسانی می‌شویم که برای کاوش به سراغ زمین‌های کشاورزی آقای کرمی رفته بودند. آنها به فضایی آرامگاه‌گونه برخورد می‌کنند و سطح سنگی تراش‌خورده‌ای می‌بینند که حدود چهار مترمربع بود. وقتی این سطح پاکسازی شد نشان از وجود یک تراس داشت که در گوشهٔ شمال‌غربی در نما با سنگ‌های پاکتراش و در پشت آن سنگ‌های با ابعاد و اشکال نامنظم پر شده بود. 

وقتی سنگ‌های تابوت کنار رفتند، ناگهان یک اسکلت نمایان شد که به‌دلیل سنگ‌هایی که درون تابوت افتاده بود، پرس شده و تنها در قسمتی از جمجمه حجم واقعی خود را حفظ کرده بود. یک نقاب طلایی بر چشم و یک نقاب طلایی بر دهان در همان لحظات اول به چشم می‌خورد

پس از ۳۰ روز حفاری در گوشهٔ شمالی سنگ‌های پاکتراش (تراس) به‌صورت شرقی-غربی بالاخره آثار اولیهٔ تابوت فلزی پیدا می‌شود و آثاری از یک اسکلت. فیضی این تابوت فلزی را این‌گونه شرح می‌دهد: «این تابوت ساختاری ضعیف، شکننده و بسیار نازک دارد.» این تابوت به‌دلیل قرار گرفتن در یک زمین کشاورزی در عمق ۴۵ سانتی‌متری از کف سنگ‌های پاکتراش و آبیاری، شخم و فشارهای مکرر ناشی از عبور ماشین‌آلات کشاورزی در طول سالیان پیش از کشف دچار شرایط ویژه‌ای شده بود. روی این تابوت، سنگی به ضخامت ۲-۳ سانتی‌متر به‌عنوان درپوش قرار داشت که این سنگ به‌دلیل فشارهای مکانیکی شکسته و به داخل تابوت پرت شده بود. بدنهٔ تابوت هنگام پیدا شدن، چهار قسمت شکستگی داشت و تنها در سمت چپ تابوت، بدنهٔ عمودی به کف افقی متصل بود و بقیهٔ اتصالات از هم منفک شده بود. کشف این تابوت اما پایان کار نبود و با ادامهٔ روند حفاری انسانی ناشناخته از دنیای ارواح بیرون آمد.

 

 وقتی اسکلت نمایان شد

وقتی سنگ‌های تابوت کنار رفتند، ناگهان یک اسکلت نمایان شد که به‌دلیل سنگ‌هایی که درون تابوت افتاده بود، پرس شده و تنها در قسمتی از جمجمه حجم واقعی خود را حفظ کرده بود. یک نقاب طلایی بر چشم و یک نقاب طلایی بر دهان در همان لحظات اول به چشم می‌خورد. فیضی موقعیت این اسکلت را برایمان شرح می‌دهد: «درون تابوت اسکلت انسانی چمباته‌زده به‌صورت جنینی قرار گرفته بود که آزمایشات دیرین‌انسان‌شناسی که بعدها روی این اسکلت انجام شد، نشان داد متعلق به مردی ۲۰-۲۵ساله است که در اثر ضربهٔ شیء برنده، همچون خنجر یا زوبین، از ناحیهٔ زانوی راست مجروح شده و درنهایت به‌دلیل عفونت ناشی از زخم مرگبار درگذشته است.» به‌زعم کارشناسان، این تابوت فلزی دارای شباهت‌های گسترده‌ای با تابوت مفرغی آرامگاه سلطنتی ارگان؛ کیدین-هوتران داشت. تابوت ارگان نیز در پی عملیات سدسازی رودخانهٔ مارون در اوایل انقلاب کشف شده بود، با این تفاوت که درون آن یک حلقهٔ طلایی، ۹۸ دکمهٔ زرین، ۱۰ ظرف استوانه‌ای، یک خنجر، یک میلهٔ نقره‌ای، تنگ و ساغر و سینی برنزی وجود داشت که قدمتشان به ۸۰۰ سال پیش‌ازمیلاد برمی‌گشت.

 

 انتقال به آزمایشگاه

پس از آشکار شدن جسد، بخش جمجمه به‌دلیل اینکه تنها بخش حجیم سالم مانده بود، با اسفنج پوشیده و سپس قالب‌گیری شد. پس از استحکام‌بخشی بدنه‌ها گروه کاوش اقدام به خالی کردن خاک زیر تابوت کردند. با خالی شدن این بخش، نئوپان برش‌خورده در اندازه‌ای بزرگتر از تابوت به زیر تابوت منتقل شد. پیش از هر عملیات دیگری سه قسمت جداشدهٔ تابوت را به‌منظور جلوگیری از آسیب بیشتر خارج کردند و قسمت غربی تابوت که اتصال آن با کف همچنان بر قرار بود، به کمک نئوپان‌های قرارداده‌شده از زمین جدا و خارج شد. سپس مجموعه در یک محفظهٔ چوبی مناسب استقرار یافت و پس از آن سایر قسمت‌های تثبیت‌شده در محل خود قرار گرفت. براساس گزارش‌های اولیه، برای جلوگیری از آسیب بیشتر لبه‌های تابوت، آن را با اسفنج سه سانتی پوشاندند. در اولین اقدام صورت‌گرفته خاک‌های برداشت‌شده از درون تابوت به روی اسکلت انتقال یافت تا جسد به آرامی با محیط اطراف در تعادل قرار گیرد. تابوت و اسکلتش به آزمایشگاه قلعهٔ فلک‌الافلاک منتقل شدند و تا امروز در همان‌جا یا درواقع در انبار این قلعه نگهداری می‌شود.

 

 بازخوانی کشف خرم‌آباد

«به‌دنبال گفت‌وگوی شفاهی با کارشناسان باستان‌شناسی میراث‌فرهنگی خوزستان مشخص شد این‌گونه تزئین کاملأ آیینی (چشم‌بند و دهان‌بند) در تدفین و تابوت‌های سلوکی-اشکانی در منطقهٔ ایذه در شمال خوزستان و تل رضوان کشف شده‌اند. کاوشگر محوطه‌های نامبرده‌شده این تدفین‌ها را متعلق به اشخاص جامعهٔ محلی عنوان می‌کرد.» این‌ گفته‌های فیضی است که پس از آن، او بررسی روی این اسکلت و مطالعات تطبیقی آن را آغاز می‌کند: «با توجه به اینکه طلا فلزی گرانبهاست و استفادهٔ آن به این شکل تزئینی-آیینی بر چشمان و دهان شاهزادهٔ الیمایی لرستان بیانگر جایگاه ممتاز او است. این تزئینات طلایی به‌همراه تابوت فلزی ارزشمند همگی نشانه‌های سلطنتی هستند که خانوادهٔ حاکمان محلی همچون الیمایی‌ها از آن برخوردار بوده‌اند.»

 

مطالعات تطبیقی این باستان‌شناس همچنین گویای آن است که وجود این نوع تزئین آیینی در گورهای منطقهٔ نینوا مربوط به دورهٔ پارتیان است که به‌وسیلهٔ باستان‌شناس پرآوازه، «هرمزد رسام»، شناخته شد و با کمی احتیاط می‌توان این‌گونه تدفین با تزئینات آیینی مشترک را یک شیوهٔ محلی برگرفته از کلونی‌های یونانی مناطق معرفی کرد.» فیضی اکنون پس از ۲۰ سال اعلام می‌کند که این اسکلت متعلق به شاهزاده‌ای الیمایی است و گاه‌نگاری آن اواخر دورهٔ سلوکیان و اوایل حکومت نیمه‌مستقل الیمایی است. نظریهٔ جدید این باستان‌شناس هویت تازه‌ای به اسکلت کشف‌شده از زمین‌های کشاورزی آقای کرمی می‌دهد و جانی دوباره به آن می‌دمد و این مسئله را بار دیگر مطرح می‌کند که آیا زمان آن نرسیده که این شاهزاده در موزه‌ای امن به نمایش درآید و از انزوای باستانی‌اش خارج شود؟

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

اصفهانی

اصلا ح شورای نگهبانم آرزوست.

سارا

درود و سپاس از مقاله ارزشمندتان جای بسی اندوه و حسرت است که به میراث خودمون ارزش نمیدیم گذشته خود را فراموش می‌کنیم. بسیاری از ایرانیان و جهانیان نمی دانم ای آن و لرستان دارای چه گنج های باستانی اند. برنامه های صدا و سیما در باره رویارویی با چنین گنجینه هایی آموزش نمی‌دهند. همچنین در کتاب‌های درسی چیزی نییت.مردم به طمع یافتن طلا آنچه گنج گذشتگان است را می بایند و آب می کنند در حالی که نمی‌دانند ارزش واقعی آنها در دی ینه بودن هنر و نقش و نگار و نوشته های روی آنهاست از دانشمندان زحمتکش باستان شناس سپاسگزارم. و امیدوارم گنج های یافت شده را به ثبت جهانی رسانده و در جای مناسب و در برابر چشم مشتاقان قرار دهند.

ستاره

چرا در فلم افلاک یک موزه باستانشناسی نمیزنند جهت روئیت این اثارارزشمند که متعلق به همان مناطق هست وبازید از خود قلعه؟هرکجای دنیا همچه اثری فاخری بود الان شده مرکز تجمع تاریخ دانان جهان،،،ارزشهارا ول کردین چسپیدین به خرافات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر