پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زبان، یکباره متحول نمی‌شود

زبان، یکباره متحول نمی‌شود





زبان، یکباره متحول نمی‌شود

۸ شهریور ۱۴۰۱، ۰:۰۰

زبان، کلمات و لغاتی است که در بین افراد یک جامعه رواج دارد. لغات، شخصیت و بار فهمی‌ای دارد که کاربرد و فهم آن‌ را محدود و مشخص می‌کند. اما هر کلمه و لغت، یک واژۀ خشک و صلب نیست که همیشه به یک شکل و معنی و با کاربرد یگانه‌ای باشد.
چه‌بسا واژگان و عبارتی که در گذر زمان، تغییر کرده‌اند و تنها در ظاهر، به سیاق واحدهای زبانی پیشین باشند. علوم زبانی، از این مسئله، باعنوان تغییر معنایی و یا معنای مجازی یاد می‌کنند و برآنند که این واحدهای زبانی همان واحدهای زبانی پیشین هستند که دچار تحول و تغییر معنایی و کاربردی شده‌اند. اگر گول ظاهر زبان را نخوریم، متوجه می‌شویم که این واحدهای زبانی، به‌هیچ وجه واحدهای زبانی کهن نیستند؛ این واحدها، نه تنها در معنا و کاربرد با مشابه قدیمی خود تفاوت دارند که حتی در لفظ و آوا نیز متفاوت شده‌اند. درواقع، واحدهای زبانی امروز مشابه واحدهای زبانی پیشین و قدیم هستند، نه اینکه همان باشند.با اینهمه، تغییرات زبانی، جزء به‌ جزء و موبه‌مو و به کندی صورت می‌گیرد. همانطور که ذهنیت و تفکر جامعۀ سخنگو، به‌مرور و به کندی تغییر می‌کند، اذهان عمومی و ذهن جمعی نیز نمی‌تواند به یک‌باره و ناگهانی تغییر کند.هر لغت در موقعیت‌های مختلف، به لغتی دیگرگونه و نو بدل می‌شود و نمونۀ اعلای این خصلت لغات در شعر و ادبیات بیش از هرجای دیگر دیده‌ می‌شود. اما این خصلت و خصوصیت لغات، می‌تواند مقصود زبان را که تفاهم و هم‌فهمی است، مختل کند. بنابراین، در کاربرد روزمره و عمومی، معمولاً نحوه و موقعیت لغت‌ها تکراری و یکسان است، مگر با تفاوت‌های جزئی و قابل چشم‌پوشی که تفاهم و درک متقابل را خدشه‌دار نکند و این مسئله حتی در شعر و ادبیات هم رعایت می‌شود، چرا که متن غیرقابل فهم، ارزشی ندارد حتی ارزش ادبی و هنری.نمی‌توان به ناگهان واحدی را که در زبان جای ندارد، وارد زبان کرد و انتظار داشت این واحد تازه‌واردشده، در گفتمان سخنگویان وارد شود و کاربرد یابد. اگر سخنگویان «او به من انزجار می‌پردازم»، یا «گشتند حتای ما از» را به‌کار نمی‌برند، به‌جهت خلاف قاعده و قانون بودن این عبارات و جملات زبانی نیست، بلکه به‌جهت زبانی نبودن این عبارات است. همان‌طور که کسی «کاتژاق» نمی‌گوید، چون چنین چیزی در زبان فارسی وجود ندارد و این، ظاهراً کلمه، قابل فهم نیست.بسیاری از واحدهای زبانی تازه‌ساز و یا قدیمی که تعدادی از فارسی‌دوستان سعی در رواج آنها دارند، نیز چنیند. واحدهای تازه‌‌ساز، هنوز روحی ندارند که بتوانند فهمی در ذهن مخاطب ایجاد کنند و واحدهای کهنه و قدیمی نیز معنی و مفهوم خود را از دست داده‌اند و دیگر واحد زبانی محسوب نمی‌شوند.
در اینجا منظورمان چیزی نیست که معمولاً در مورد زنده بودن و مرده بودن زبان‌ها گفته می‌شود، بلکه منظور کار کردن و نکردن واحد زبانی، در لحظۀ کاربرد (اعم از شنیدن و گفتن) است. در ایجاد و خلق واژگان علمی‌ای که به‌جای واژگان خارجی توصیه می‌شوند، معمولاً عنصری ظاهراً فارسی که فاقد بار معنایی و فهمی است، و یا اینکه بار معنایی و فهمی مناسبی ندارد، جایگزین واحد زبانی‌ای می‌شود که بار فهمی کاملی برای کاربرانشان دارند.
farah_abutaleby@yahoo.com

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *