پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نگهبان باستان‌شناسی ایران

مراسم بزرگداشت «حکمت‌الله ملاصالحی»، باستان‌شناس پیشکسوت برگزار شد

نگهبان باستان‌شناسی ایران





نگهبان باستان‌شناسی ایران

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۶:۰۴

آرام قدم برداشت و از پله‌ها، کنار همسر و استاد دیرینش، «ژاله آموزگار» پایین آمد و با تشویق جمعیت روی صندلی‌اش نشست. جمعیتی که بعضی از آنان روزگاری شاگردانش بودند و حالا همکارانش. چشم که می‌چرخاندی اساتید فلسفه و باستان‌شناسی جای‌جای سالن نشسته بودند. آمده بودند که یا از او بگویند یا از او بشنوند. «حکمت‌الله ملاصالحی» روز چهارم اردیبهشت‌ماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی، بزرگ داشته شد تا سایرین فعالیت‌های او را طی سالیان سال در حوزه باستان‌شناسی، پیوند این رشته با فلسفه و تلاش او برای ایران را ستایش کنند. در این برنامه ژاله آموزگار، محمداسماعیل اسمعیلی جلودار، مهدی اصل زعیم، محمدرضا حسینی بهشتی، اصغر دادبه، انشاء‌الله رحمتی، کامیار عبدی، منوچهر صدوقی سها، مهرداد ملک‌زاده، حمیدرضا ولی‌پور و آتوسا مومنی سخنرانی کردند و هر کس به نوع خود از او قدردانی را به جا آورد.

 مجد و بزرگی این سرزمین کعبه آمال اوست
آمده بود برای تحسین و قدردانی دانشجوی سابقش. مثل دانشجویانی که حالا همکاران و دوستان ملاصالحی هستند و مهرش را مانند یک پدر تحسین می‌کنند، خود او هم حالا چنین ارتباطی را با «ژاله آموزگار» دارد. پیش از مراسم هم این پژوهشگر زبان‌های باستانی گفته بوده «فقط به‌خاطر ملاصالحی می‌آیم» و به‌عنوان اولین سخنران، صحبتش را اینگونه تایید کرد: «حضور من در این مجلس از لونی دیگر است و زیربنای عاطفی دارد. وقتی از چند سو برای این نشست دعوت شدم، فکر کردم اگر نپذیرم فرزندانم را رنجانده‌ام. آنهایی که روزی و روزگاری دانشجوی من بوه‌اند می‌دانند من همیشه جز اینکه تلاش کرده‌ام معلم خوبی باشم، مادرانه هم دوستشان داشتم و حتی‌الامکان ارتباطم را با آنها حتی پس از فارغ‌التحصیلیشان حفظ کردم.» و ملاصالحی هم از همین دست دانشجویان بوده است: «بودن امروز من در اینجا در حقیقت بزرگداشت معنوی رابطه استاد و دانشجویی است. دانشجویان سابقی که اکنون همکاران عزیز من هستند.»
او آشنایی‌اش را با ملاصالحی اینگونه شرح داد: «آشنایی ما به سال‌های دور بازمی‌گردد. زمانی که او وارد دوره کارشناسی باستان‌شناسی شده بود. در آن زمان با اعطای دوره لیسانس، درس‌های کهاد و مهاد ارائه می‌شد. ملاصالحی دانشجویی جوان، با استعداد، باذوق و جویای افق‌های دیگر، رغبتی هم به گروه زبان‌شناسی و فرهنگ و زبان‌های باستانی نشان داد و دوره کهاد را مهمان ما شد. از همان زمان با اشتیاق فراوان واحدهای درسی گروه ما را انتخاب کرد و به دانسته‌های باستان‌شناسی خود بال و پر دیگری بخشید.»
پس از آن، ملاصالحی برای ادامه تحصیل و تکمیل مطالعات به یونان رفت و بعد از پایان تحصیلات به ایران بازگشت: «به هیئت علمی گروه باستان‌شناسی پیوست و آنچه را آموخته بود، آموزاند و خود نیز هرگز از آموختن باز نایستاد. ولی آنچه بعدها در او صورت گرفت نوعی استحاله ذهنی در او بود. در آثار او جنبه معنویت باستان‌شناسی و رگه‌های فلسفی عمیق ایران باستان بر مسائل ملموس مطالعات او دیده شد. از سوی دیگر عشق به ایران و این سرزمین عزیز در آثار او تجلی بیشتری یافت و این دلبستگی را در همه نوشته‌های او به عیان می‌توان مشاهده کرد.»
او حکمت‌الله ملاصالحی را فرزند برومند و صالح این سرزمین خواند: «مجد و بزرگی این سرزمین کعبه آمال اوست. او سعی می‌کند اندیشه‌های عمیق فرهنگی ایران را در آثارش بگنجاند و مطالعات باستان‌شناسی‌اش را به این راستا بکشاند. او عاشقانه در جستجوی ایرانی پرافتخار است.»

 

او شنونده پیام ایران است
«اصغر دادبه»، استاد فلسفهٔ اسلامی و ادبیات عرفانی و دیگر سخنران این برنامه که نتوانست در این مراسم حضور داشته باشد در یک پیام ویدیویی ملاصالحی را «شنونده پیام ایران» توصیف کرد و شعر «پیام ایران» ملاک‌الشعرای بهار را در وصف او خواند: «میهن ما در بسیاری از دوران‌ها دل خونین داشته و این فرزندان دلسوزش بودند که به آن التیام دهند و به باور من یکی از آنان ملاصالحی است.»
او در ادامه درباره فعالیت‌های ملاصالحی در حوزه فلسفه باستان‌شناسی گفت اگر بشود لحظاتی هم بدون شعر زیست اما بی فلسفه هرگز: «گمان می‌کنم نخستین مسئله مهمی به آن توجه کرده است، پیوستگی تاریخ ایران است. گسستن تاریخ ایران خطای بسیار بزرگی است. اگر فرهنگ و زبان ما استمرار پیدا کرده به دلیل پیوستگی این فرهنگ و تاریخ است. آنچه که از ایشان خوانده و شنیده‌ام دقیقا این باور در ایشان است. کوشش برای توضیح تاریخ ایران و ارزش آنچه از باستان به‌عنوان آثار باستانی مانده است برای تبیین این موضوع است که بگوییم «برای چیست» و «به چه کار می‌آید». وقتی ایشان در باب تخت جمشید صحبت می‌کند، به گونه‌ای دارد بخشی از فلسفه باستان‌شناسی را توضیح می‌دهد.» و یکی از جملاتی که «دادبه» به نقل از ملاصالحی خواند این بود: «معماری فلسفی‌ترین هنرها است و تخت جمشید خرد مجسم ایرانی است.»
«سید محمدرضا حسینی بهشتی»، استاد فلسفه دانشگاه تهران هم از جنبه‌ فعالیت‌های فلسفی ملاصالحی صحبت کرد و گفت میان باستان‌شناسی و نسبت گرفتنش با جهان از همان سرآغاز پیوند عجیبی وجود دارد: «نسبت بین باستان‌شناسی با فلسفه حتی در نامش آشکار است؛ «آرکئولوژی» (archaeology). این واژه انگلیسی‌شده «آرخایولوژی» در زبان یونانی است. این سرآغاز اندیشه فلسفی در یونان بوستان است. «آرخه» در وهله اول به معنای مبدا، هم در مکان و هم در زمان است.»
او در ادامه گفت اساسا همه دانش‌ها در پی این هستند که ما «آرخه» آنها را پیدا کنیم و آن غایتی است که در علم وجود دارد: «بین مفهوم علت در فلسفه و علم فرق هست. نورنبرگ می‌گوید شاید نتوانیم در همه جا علت به معنای واقعی کلمه را پیدا کنیم. همکاری فلسفه و باستان‌شناسی، افق های جدیدی را می‌تواند باز کند.»

 

پاسدار باستان‌شناسی
«او پاسدار باستان‌شناسی ایران است.» این جمله را «کامیار عبدی» درباره ملاصالحی گفت و اشاره کرد که این بزرگترین خدمتی است که او کرده است: «از آنجایی که باستان‌‌شناسی جنبه‌های سیاسی که دارد، تا آستانه پرتگاه‌هایی رفته است اما بسیاری از همکاران ما کیان باستان‌شناسی زیاد برایشان اهمیت ندارد.»
او ادامه داد: «اما تنها کسی که در برابر آسیب‌های گروه‌های انحرافی به باستان‌شناسی ایستاد و سخنرانی کرد و واکنش نشان داد، ملاصالحی بود و تاوان مبارزارتش را هم در آن دوره داد. هنوز هم باستان‌شناسی گاهی وارد مراحل بحرانی می‌شود و متاسفانه بعضی همکاران ما واکنشی نشان نمی‌دهند. اتفاقاتی که برای موسسه باستان‌شناسی افتاد هم از این دست است. اما تنها کسی که درباره این مسئله با استدلال صحبت کرد و گفت این موسسه از ارکان باستان‌شناسی ایران است، او بود. بنابراین فکر می‌کنم اسم او در تاریخ باستان‌شناسی ایران به‌عنوان پاسدار باستان‌شناسی ایران باقی می‌ماند.»
«محمداسماعیل اسمعیلی جلودار»، استاد باستان‌شناسی نیز به این نکته اشاره کرد که حضور سیاسی ملاصالحی در حوزه فرهنگی را باید یکی از ویژگی‌های مهم او دانست: «نیمه سوم حضور ایشان در باستان‌شناسی را با تغییر رفتار استاد ملاصالحی می‌توان در مبارزه ایشان با مسئولان فرهنگی کم‌دانش و حتی حضور مجامع مختلف، رسانه‌های نوشتاری و دیداری برای تاثیرگذاری بر مدیران فرهنگی شاهد هستیم. اگر در ابتدا در کیهان فرهنگی با استادان برجسته فلسفه یونان مناظره علمی داشت، اکنون در برابر ظلم ازهم‌پاشی میراث فرهنگی ایستادگی کرده است.»
«انشاء‌الله رحمتی» و «مهدی اصل زعیم» هم سخنرانان دیگری بودند که از ملاصالحی تجلیل کردند. «منوچهر صدوقی سها»، فیلسوف و نویسنده گفت که امیدوار است ملاصالحی نگذارد چراغ اندیشه در این سرزمین کم‌فروغ شود. «آتوسا مومنی»؛ سرپرست مرکز میراث ناملموس، «مهرداد ملک‌زاده»؛ باستان‌شناس و «حمیدرضا ولی‌پور»؛ استاد باستان‌شناسی به‌عنوان شاگردان او سخنرانی کردند و «ولی‌پور» او را «حکیم باستان‌شناسی» خواند.

 

امشب احساس علو می‌کنم
نوبت به خودش رسید تا پاسخ تمجیدهای سخنرانان و حاضران در برنامه را بدهد: «هیچگاه در زندگی انقدر خجالت نکشیده بودم. مهترانی که تمام صفات نیک خودشان را به بنده نسبت دادند.»
او این چنین حس بزرگ‌‌داشته‌شدن را شرح داد: «حسی، کششی، کنشی و خیزشی در لایه‌های زیرین هستی ما به سوی دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن است. هربار وقتی سر برمی‌کشد در روشنگاه آن حس، آنچنان احساس سرور می‌کنی که انگار همین دم معنای زندگی و زیبایی زندگی در کف ماست که دوست بداریم و دوست داشته شویم. شکل متعالی آن در قرآن این چنین آمده: «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» و شکل بهشتی آن «إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ» است.»
او به مقوله‌های زیبایی‌شناختی در فلسفه هنر اشاره کرد و در ارتباط با این حس و مراسم نکوداشت خود گفت: «مانند اینکه وارد یک فضای پرشکوه شوید، با تمام وجود احساس شرم و خجالت کردم. امشب که این محفل برگزار شد احساس علو، شعف و سرور می‌کنم و این چنین احساسی در من است: إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ.»

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *