مقالهای در نقد رویکرد تبلیغاتی دربارۀ اثربخشی چاههای آب ژرف زابل (قسمت نخست)*
ابهامات بیپاسخ دربارۀ چاههای آب ژرف
تداوم سیاستهای غلط، چراغ خاموش و ناپایدار حکمرانی آب در دهههای اخیر فرصت را برای بازگشت به شرایط عادی محدود کرده است
۲۷ فروردین ۱۴۰۲، ۹:۵۱
پشت پا زدن به تجربیات گرانبهای ایرانیان باستان در حفظ و نگهداری خردمندانه از منابع آبوخاک و ناکارآمدی حکمرانی و مدیریت منابع آب طی دهههای اخیر از یکسو و تداوم و تشدید پدیدههای جهانی ناشی از گرمایش زمین، شامل خشکسالی و تغییر اقلیم (climate change)، از سوی دیگر بارگذاریهای مخرب بر پیکرههای آبی را تشدید کرده است و تابآوری اکولوژیکی و پویایی و حیات دشتها، عرصههای آبی و زیستمندان آن را با خطر نابودی مواجه ساخته و مجموعهای از چالشهای پیچیدۀ اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و محیط زیستی را بر کشور ما تحمیل کرده است.
افزایش تجمعی کسری مخازن آب زیرزمینی بهعنوان یک مسئلۀ مزمن در شرایطی تداوم مییابد که شاهد بیتوجهی و غفلت در عمل به طرح «احیا و تعادلبخشی منابع آبهای زیرزمینی» مصوب سال 1393 و برنامۀ «سازگاری با کمآبی» مصوب سال ۹۶ هستیم. هماکنون شرایط بحرانی و شکنندۀ منابع آبی و نگرانی از تأمین آب شرب بهگونهای است که ضرورت تدوین هرچه سریعتر طرحهای «ریاضت آبی» و اعلام شرایط قرمز در سطوح ملی و استانی حتمی خواهد بود.
تداوم سیاستهای غلط، چراغ خاموش و ناپایدار حکمرانی آب در دهههای اخیر فرصت را برای بازگشت به شرایط عادی محدود ساخته و بستر را برای تحمیل توجیهات سیاسی-امنیتی و اتخاذ تصمیمات شتابزده، پرهزینه، غیرکارشناسی و فاقد مطالعات دقیق علمی را فراهم ساخته است. این شتابزدگی بهدلیل افزایش تصاعدی هستههای تنش آبی و بحرانهای اجتماعی-اقتصادی متأثر از موضوع کمآبی و برجستهشدن مؤلفههای امنیتی، هماکنون در حال وقوع است. بدیهی است استفاده از طرحهای غیرمتعارف، غیر اقتصادی و مخرب محیط زیست در شرایط عادی مردود و بههمان دلایل موجه از دایرۀ عملیاتی خارج میشوند، اما همین طرحهای غیرمتعارف، غیراقتصادی و فاقد توجیه محیط زیستی، در شرایط اضطراری با سهولت موجه میشوند! و مجموعه توجیهات فنی-اقتصادی-محیط زیستی این طرحها بهراحتی به حاشیه رانده میشود. تحت چنین شرایطی عملیاتیشدن اندیشه، استفاده از ابزارهای نامتعارفی مانند ابرطرحهای آبهای ژرف و یا انتقال آب بینحوضهای مقبول و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به این روشها با سرعت بالایی در اسناد حقوقی آب وارد میشود. بنابراین، بررسی و پایش این سناریوهای مخرب ضرورتی غیرقابل انکار است که نباید مورد غفلت مجموعه کارشناسان و مسئولان مرتبط باشد.
تکرار اظهارات متعدد، متنوع و غیرکارشناسی معطوف به طرح چاههای ژرف زابل در فضای رسانهای و همچنین پرهیز از اشتراکگذاری دادهها و تحقیقات علمی و عدم انطباق آنها با نتایج میدانی چاههای ژرف حفاری شده، فقدان برخی از اصول حکمرانی خوب را نشان میدهد.
طبق اظهارنظرهای مکتوب، مقدار شوری آب در چاههای ژرف سیستان عدد 20000 تا 25000 میکروزیمنس بر سانتیمتر گزارش شده است و افرادی برای توجیه کیفیت این آبها، دست به مقایسۀ نادرستی زده و این شوری فزاینده را با شوری دریاچه خزر و یا دریای عمان (با شوری بیش از 35000) مقایسه کردهاند و ارزانی استحصال این آبها را توجیهی منطقی میدانند و از بیان ادلۀ قوی برای توجیه چرایی اختلاف فاحش بین میزان شوری برفهای ذوبشده در ارتفاعات هندوکش (بهعنوان مبدأ جریانهای زیرسطحی و پیشفرض مدافعان استحصال آبهای ژرف) و شوری بسیار بالای آبهای برداشتشده از چاههای سیستان و مقایسۀ آن با شوری دریای عمان سخنی بپرهیز میکنند!
طبق اظهارنظرهای مندرج در خبرگزاریها، چاههای ژرف سیستان با هدف تأمین آب شرب و مطالعات زمینشناسی حفاری شد، ولی حفر چاههای ژرف سیستان 1، 2 و 3 نشان داد که خبری از آب شیرین و قابل استفاده برای اهداف شرب و یا کشاورزی نیست. بنابراین، تا زمانی که ادلۀ مورد قبول و کارشناسانه برای ادعای جریانات آبی پایدار هندوکش-سیستان ارائه نشود، احتمال دستیابی به آبهای شیرین ژرف در یکصد چاه پیشطراحیشدۀ سیستان افسانهای بیش نیست و همۀ چاههای پیشبینیشده با آبهای شور فسیلی (و نه تجدیدپذیر) مواجه خواهند شد.
پدیدۀ آرتزین در چاههای ژرف
بهطور کلی سازوکار تحقق آرتزین در مخازن آبهای زیرزمینی طی عوامل و فرایندهای متعددی امکانپذیر است و خروج تحت فشار انواع سیال از چاه بدون مصرف انرژی و تحتتأثیر فرایندهای طبیعی با عنوان کلی «آرتزین» معرفی میشود. برخی وجود جریانات هندوکش-سیستان و تجدیدپذیری این مخازن را با آرتزین ضعیف برخی از چاههای سیستان (چاه آرتزین زابل) «خروج آرام آب از دهانۀ چاه» و «جایگزینی این آبها توسط جریانات آبی زیر سطحی» توجیه میکنند. لازم به توضیح است برپایۀ مدل زمینشناسی و مطالعات مگنتوتلوریک (آبان ماه 1396)، شوری بیش از حد آبهای استحصالشده از چاههای حفاریشده و بستهبودن ارتباط هیدرولیکی بین تالاب و نوار شرقی (بهواسطۀ ارتفاعات چینخورده بین پوستههای لوت و هیرمند معروف به زون بخیه) احتمال وجود جریانات هیدرولیکی و تجدیدپذیری منابع مورد ادعا را کاهش دهد.
تولید آرتزین میتواند الف) تحتتأثیر اختلاف تراز بین نقاط ورودی و خروجی آب در یک کانال و یا پهنۀ هیدرولیکی یا ب) فشارهای عمودی و یا جانبی بر روی لایههای آبدار محبوس و یا آزاد (عوامل تکتونیکی) ایجاد شود. باتوجهبه عوامل تولید، آرتزین سؤال اینجاست که منشأ آرتزین در چاه سیستان چیست؟ اختلاف تراز است؟ فعالیتهای تکتونیکی است؟ این اختلاف تراز فاحش بین ارتفاعات هندوکش و سرزمین سیستان چگونه و طی چه مکانیزمی به حداقل ممکن (جایگزینشدن آب در چاه پس از توقف سهروزۀ آبکشی آب!!) رسیده است؟ تأکید میشود این آبها تحتتأثیر گسلهای پنهان منتقل میشوند!! سؤال اینجاست اگر علت انتقال این آبها گسلهای پنهان است و این گسلها نتوانستهاند موجب انتقال آب به سطح زمین در کشور دوست افغانستان شوند، پس علت آرتزین بسیار ضعیف این چاهها چیست؟ این گسلهای هدایتکنندۀ آب که نقشی تسهیلکننده دارند چگونه توانستهاند این اختلاف تراز فاحش و فشار فزایندۀ آرتزین را تقلیل و رها سازند؟
برآورد حجم آب
یکی از مهمترین پارامترهای مورد نیاز برای برآورد حجم ذخایر آبی تعیین ضریبهای هیدرولیکی مخزن است. هندسۀ مخازن سنگی و درز و شکافها، گسلها، میزان خردشدگی، تخلخل ذاتی و یا حفرات ثانویه ناشی از پدیدۀ کارستشدگی، متغیرهای زمینشناسی هستند که میزان ذخیرۀ آبخوان به آنها ارتباط مستقیم داشته و تحت مفهوم ضریب ذخیرۀ مخزن (Reservoir storage coefficient) معرفی میشود. ضریب ذخیرۀ آبخوانهای سنگی وابستگی مستقیمی به میزان تأثیر ساختارهای زمینشناسی و توسعۀ فعالیتهای ژئوهیدرولیکی مخزن دارد. بدیهی است با افزایش عمق سنگ مخزن، بهدلایل متعدد ژئوهیدرولوژیکی، تکتونیکی، چینهشناسی و یا عوامل ناشناختۀ دیگر، توسعۀ فعالیتهای مؤثر بر افزایش تخلخل ثانویه کاهش چشمگیری خواهد داشت. بنابراین، انتظار کاهش ضریب ذخیره در عمق آبخوانهای عمیق امری طبیعی تلقی میشود.
منطبق بر اطلاعات مندرج در خبرگزاریهای معتبر، حجم برآوردشدۀ آبهای ژرف واقع در منطقۀ سیستان رقمی در حدود 2 هزار و در جایی دیگر یک هزار میلیارد مترمکعب مکتوب شده است. در برخی مقالات علمی مقدار ضریب ذخیرۀ آبخوانهای سازنده برای اعماق کمتر از 500 متر، رقمی در حدود 0.6 درصد اندازهگیری و گزارش شده است. سؤال اینجاست که فرضیات و یا مبانی محاسبات حجم آبخوانهای ژرف در منطقۀ سیستانوبلوچستان چیست؟ متوسط سطح آب زیرزمینی چه مقدار است؟ ضخامت و تغییرات جنس و توالی چینهشناسی این مخازن چگونه است؟ متوسط ضریب ذخیرۀ ابرحوضۀ مورد تأکید چگونه پهنهبندی و اندازهگیری شده؟ مقدار تقریبی آن چقدر است؟
در مطالعات ژئوفیزیکی گزارششده به پدیدۀ کارست در عمق بیش از 2 هزار متر و تخلخل 30 تا 40 درصدی منطقۀ سیستان اشاره شده است که توسعۀ کارست در این عمق و میزان تخلخل مورد استناد ابهام فراوانی را تولید میکند. شواهد رخسارههای کارستی در سطح زمین چیست؟ مشاهدات مثبتۀ غیرمستقیم برای تأیید پدیدۀ کارست طی عملیات حفاری چاه سیستان چیست؟ ایجاد پدیدۀ کارست و منشأ حرکت و جریانهای مؤثر بر این پدیده را چگونه توجیه میکنند؟ رژیم تغییرات آب زیرزمینی چه انطباق معنیداری با پدیدۀ کارست برقرار میسازد؟ شواهد ژئومورفولوژیکی و حفاریهای اکتشافی و چاههای بهرهبرداری برای تأیید پدیدۀ کارستشدگی در عمق چیست؟
گسل ابزاری نامرئی و آسان برای توجیه آبهای ژرف
گسلها، ناپیوستگیهای موجود در زمین هستند که مؤلفۀ جابجایی و حرکت بهعنوان یک ضرورت در آنها به اثبات رسیده باشد. گسلها میتوانند عاملی برای انتقال آب باشند، اما همین گسلها بسته به مکانیسم حرکت و شدت عملکرد، امتداد، مقدار و جهت نیروهای تکتونیکی و جنس مصالح دیوارههای گسل قادرند از عبور جریان آب زیرزمینی جلوگیری کرده و مانند یک سد عمل کنند. شوربختانه واژۀ گسل نیز مانند دیگر واژهها بازیچه قرار گرفته و بهعنوان یک توجیه برای انتقال آبهای زیر سطحی عمیق استفاده میشود و هیچیک از مسئولان دربارۀ ویژگیهای ساختمانی، موقعیت، جهت و امتداد گسل و یا گسلهای شناختهشدۀ منتهی به کوههای هندوکش سخنی نمیگویند.
روند اصلی گسلهای مرزهای شرقی ایران، شمالی-جنوبی است و گسلهای منشعب از کوههای هندوکش نیز با منطقه سیستان فاصله زیادی دارند (بیش از 300 کیلومتر) و گسل هریرود با طول تقریبی 825 کیلومتر تنها گسل بزرگی است که توانسته بین بلوک هلمند در افغانستان و بلوک لوت جدایی بیندازد و از موقعیت رود تجن بهعنوان مرز سیاسی بین دو کشور ایران و ترکمنستان عبور کنند. این گسل میتواند نقشی معکوس برای توقف جریانات زیرسطحی هندوکش به ایران در نظر گرفته شود. نکتۀ قابل توجه این است که هیچیک از گسلهای بزرگ داخلی جهتگیری به سمت کوههای هندوکش نشان نمیدهند و توجیه گسل بهعنوان عامل اصلی در انتقال جریانهای آرام و بسیار عمیق بین سیستان و ارتفاعات هندوکش دارای ابهام و اشکال فراوانی است.
شایان توجه است که بیشتر گسلهای مرز ایران و افغانستان معکوس و در منطقۀ فشارش (Compressional) قرار دارند و گسلهای محدودۀ کوههای هندوکش روندی شمال شرقی-جنوب غربی دارند، ولی امتداد آنها در بلوک هلمند متوقف شده است. بنابراین ادعای انتقال آب از کوههای هندوکش توسط چنین گسلهایی با مکانیزم فشارشی منطقی نیست و لذا توجیه تجدیدپذیری آب توسط این گسلها در عمق بیش از 2 هزار متر نیز دارای ابهام است.
رشتهکوههای مرز شرقی ایران و افغانستان منطبق بر روند گسل هریرود، راستایی شمالی-جنوبی دارد و تا مرزهای پاکستان نیز کشیده میشود. این رشتهکوهها پس از بستهشدن اقیانوس قدیمی بین ایران و افغانستان و ادامۀ فشردگی بین بلوکهای هلمند و مکران در کرتاسۀ پایانی توسعه پیدا کرده و بهدلیل فشردگی و تمرکز تنشهای فشارشی در این مرز انتظار آببندی مرزهای دو کشور مقبولیت علمی بیشتری خواهد داشت.
تجدیدپذیری یا تجدیدناپذیری آبهای ژرف
تجدیدپذیری آبهای زیرزمینی بهعنوان راهحلی طبیعی برای تغذیه و شارژ مخزن و ایجاد تعادل پایدار بین بیلان پایدار آب یک آبخوان در طی یک دورۀ زمانی مشخص تعریف میشود. بسیاری از مخازن زیرسطحی بهقدری کند تجدید میشوند که میتوان رفتار آنها را مشابه «شیر یکطرفه» تلقی کرد. بنابراین، مؤلفۀ «زمانبری در تجدیدپذیری» و ارتباط آن با رفتار و الگوهای مصرف انسان اهمیت زیادی دارد که متأسفانه توجهی به آن نمیشود. تجدیدپذیری بسیاری از آبخوانهای سطحی سالانه برآورد میشود و امکان بهرهبرداری از آنها بهدلیل سرعت تجدیدپذیری بلامانع است، ولی همین آبخوانها درصورتیکه سرعت تجدیدپذیری بسیار پایینی داشته باشند میتوانند تجدیدناپذیر تلقی شوند. این تجدیدپذیری ضامن پایداری فیزیکی و خودتنظیمی کمی و کیفی منابع آبی در نظر گرفته میشود. زمان تجدیدپذیری ابرآبخوانهای ژرف میتوانند تحتتأثیر عواملی مانند شیب هیدرولیکی و عمق زیاد متفاوت باشند و بنابه تجربۀ جهانی اکثر آبهای ژرف در جهان کیفیت خوبی ندارند و به دلیل ماندگاری زیاد، شیب هیدرولیکی پایین و تجدیدپذیری بسیار ضعیف (جریانات آبی زمانبر) در دستۀ آبهای تجدیدناپذیر تقسیمبندی میشوند. بنابراین، تلقی تجدیدپذیربودن آبهای شور استخراجشده از چاههای حفاریشدۀ سیستان و انتقال آنها از کوههای هندوکش به دلایل متعددی که به برخی از آنها اشاره شد، توجیهپذیر نیست.
منشا چشمههای آب در دریای عمان و ارتباط آنها با کوههای هندوکش
صفحۀ فروروندۀ مکران (Makran subduction plate) با امتدادی شمالی-جنوبی و پهنای تقریبی 900 کیلومتر از سواحل عمان شروع و در خاک پاکستان به پایان میرسد. علت تشکیل ارتفاعات و تراسهای ساحلی مکران عملکرد گسلهای عادی در این ناحیه است که احتمالاً جانمایی و عملکرد این گسلها امکان جذب آبهای شیرین ناشی از بارندگیهای سطحی و تخلیۀ آنها در دریا را فراهم میسازند. همچنین تمام واحدهای زمینشناسی مکران توسط گسلهای تراستی(معکوس) با روند شرقی-غربی و با شیب تند بر روی یکدیگر رانده شدهاند، بنابراین، زهکشی آبهای ذخیرهشده در رشتهکوههای زاگرس و خروج آنها از سواحل عمان از طریق گسلهایی مانند میناب-فنوج محتملتر از ارتباط این آبها و توجیه سرچشمۀ آنها با کوههای هندوکش است. چگونه است که با وجود فاصلۀ کمتر بین کوههای هندوکش و منطقۀ سیستان آبهای خارجشده از همۀ چاههای سیستان بسیار شور گزارش میشود، ولی چشمههای سواحل عمان با فاصلۀ بسیار بیشتر از کوههای هندوکش (که احتمالاً شیرینتر هستند) را مربوط به کوههای هندوکش میدانند؟
چاههای ژرف جای خالی دیپلماسی آب را پر میکند!؟
نادرقلی ابراهیمی، دبیر ستاد آب و محیط زیست معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در اردیبهشت 1400 گفته است: «با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی که در افغانستان بهوجود آمد، نظر مجامع رسمی بر این شد که حقمان را دستبالا از این کشور بگیریم. ازاینرو، اجرای چاه سوم مصوب شد.»
بهراستی برداشت حقابه با روشهای ناپایدار، مخرب محیط زیست، گران، غیرشفاف، احتمالاً دارای خطای فنی راهبردی بهترین روش برای برداشت محسوب میشود؟! مطرحکردن چنین سخنانی و استفاده از ابزارهای غیرمعقولانه، زمینههای مثبت برای تحقق دیپلماسی پایدار و موفق، همچنین استفاده از حقابههای شیرین منتهی به تالاب هامون را از بین نمیبرد؟ آیا بستن بند کمالخان توسط کشور افغانستان و انحراف مازاد سیلابهای ارزشمند حاصل از رژیم بارانی مانسون در مردادماه 1401 ارتباطی با اقدامات دولت در اینباره و تشدید بیاعتمادی افغانها نسبت به الگوهای اجرایی ایران در مرزهای سیاسی ندارد؟ حفر چاههای ژرف در مقایسه با تأمین حقابۀ هیرمند از روشهای دیپلماتیک، به چه میزان میتواند ضمانت پایداری و تابآوری زیستی مردم سیستان را تأمین میکند؟
*قسمت دوم این مقاله در شماره روز دوشنبه ۲۸ فروردینماه در همین صفحه منتشر میشود.
برچسب ها:
آب ژرف، افسانه آب های ژرف، چاه، چاه ژرف، سیستان، عطش آب های ژرف
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید