فربد خاکپور، دامپزشک، در گفتوگو با «پیام ما» روند درمان و انتقال توله خرس سیاه بلوچی را توضیح داد
«لالین»؛ دردانه پردیسان
تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی به عنوان مرکزی که برای اهداف علمی-پژوهشی و حتی برای تکثیر امکانات لازم را داشته باشد، ضروری است
۱۸ آبان ۱۴۰۱، ۹:۱۳
«لالین» توله خرس سیاه بلوچی سیزدهم خرداد تحت استرس و تنش شدید در حالی از قاچاقچیان کشف شد که روی سر و صورتش زخمهای متعدد و روی گردنش موریختگی ناشی از طناب به چشم میخورد. آن روزها همزمان بود با اوج شهرت پیروز در شبکههای اجتماعی. عکسهای پیروز مدام دستبهدست میشد و همه قربان صدقهاش میرفتند. از لالین هیچ عکسی نبود، هیچ فیلمی از این توله خرس سیاه در حالی که از دست «فربد خاکپور» دامپزشک خود، شیر دریافت میکرد و پنجههای کوچکش را روی شلوار جین او حائل کرده بود پخش نشد. لالین آنقدر مهجور ماند که حتی کسی متوجه نشد هیچ کدام از سه اداره کل استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان که زیستگاه این گونهاند تقاضایی برای انتقال آن ندارند و حاضر نیستند او را بپذیرند. این روزها «لالین» که نامی بلوچی دارد و به معنای دردانه و یکتا است ساکن پردیسان است. از دکتر «فربد خاکپور» پرسیدیم لالین چطور زنده ماند؟ چه تفاوتی میان این توله خرس سیاه با پیروز است و بهترین آیندهای که برایش متصور هستید چیست؟
از ابتدای کشف «لالین» چه مراحلی طی شد تا به پارک ملی کلاه قاضی منتقل شود؟
روزی که «لالین» کشف شد جمعه بود، همان شب این توله با هماهنگی یگان حفاظت اداره کل اصفهان از شهرستان نائین به اصفهان منتقل شد. ما شبانه «لالین» را به کلینیک آوردیم و کارهای اولیه را برایش انجام دادیم. آن شب «لالین» آثاری از زخم روی صورت سر و پیشانی داشت و به بیماریهای پوستی مبتلا بود. مقداری هم مو ریختگی در این توله مشاهده کردیم و دور گردنش احتمالا به دلیل اینکه طناب بسته بودند ردی داشت ضمن اینکه تحت استرس و تنش شدیدی بود. ما از آنچه بر «لالین» گذشته مطلع نیستیم ولی به نظر میرسید در شرایط بسیار بدی توسط قاچاقچیان نگهداری و حمل شده بود. ما بلافاصله داروها و درمان مورد نیاز را شروع کردیم و شیر خشک استاندارد و قابل استفاده را برایش به هر ترتیبی بود فراهم کردیم. حوالی ساعت 12 شب «لالین» را به مرکز بازپروری حیات وحش کلاه قاضی منتقل کردیم. در آنجا نیاز بود جایگاه نگهداری استانداردسازی و آماده شود و شبانه این اقدام را انجام دادیم.
زیستگاه خرس سیاه هم مثل خودش نسبتا محروم و گمنام است و اغلب مردم اطلاعات محدودی درباره ویژگیهای متمایز استان سیستان و بلوچستان و یا سایر زیستگاههای خرس سیاه در کرمان و هرمزگان دارند و همین موضوع سایهاش را روی حیات وحش این منطقه هم انداخته است
چه مدت مراقب لالین بودید؟
من 40 روز شبانه روز از این توله خرس سیاه نگهداری کردم. شرایط سختی بود. برخلاف پیروز که در پردیسان نگهداری میشود، من داخل منطقه حفاظت شده بودم که داخل فضای شهر قرار نداشت، با نزدیکترین منطقه مسکونی فاصله داشتیم و بخشی از محدوده پارک ملی بودیم. در این حضور شبانهروزی 40 روزه تمام اقدامات، نگهداری، جیرهنویسی و تغذیه، تجویز و ارائه داروها، نظارت دامپزشکی و معایناتی که نیاز داشت را انجام میدادم. پس از آنکه توله خرس از سن پرریسک و وضعیت جسمانی ضعیف و نامناسب و بیماریهایش عبور کرد و به شرایط پایدار سلامتی رسید، از همیاران علاقهمند خواستم ادامه نگهداری را با نظارت و تجویز بنده به عهده بگیرند. آنها پس از تایید فرماندهی یگان حفاظت و رئیس پارک ملی در مرکز بازپروی کلاه قاضی مستقر شدند. این همیاران پس از استقرار، گزارش لحظه به لحظه در هر ساعتی از شبانهروز درباره وضعیت «لالین»، پارامترهای حیاتی، وضعیت جیره، وضعیت مدفوع و .. را به من میدادند و همه اقدامات بنا به گفتههایم انجام میشد. پس از سه ماه نگهداری با تصمیم سازمان حفاظت محیط زیست به مرحله انتقال این توله خرس رسیدیم، در حالی که دیگر هیچ زخمی در ناحیه سر و صورت نداشت، تمام موریختگیها و مشکلاتش برطرف و ترمیم شده بودند و ما پس از انجام آخرین معاینات تحت بیهوشی در سلامت کامل خرس را منتقل کردیم.
در مواردی که مسئولیت آن با شما بود آیا مشاورهای از کارشناسان داخلی یا خارجی گرفتید؟
ما یک مسئولیت علمی و فنی داریم و یک مسئولیت قانونی و حقوقی. مسئولیت قانونی و حقوقی حیات وحش با تاکید بر «حیات وحش در خطر » همواره با سازمان حفاظت محیط زیست و پرسنل این سازمان است. از لحاظ قانونی هر اقدامی اعم از نگهداری، درمان، بیهوشی یا انتقال، بخواهد انجام شود باید با مسئولیت آنها باشد. در این مورد نیز مسئولیت حقوقی با اداره کل محیط زیست اصفهان بود و به شکل خاص با حمایت و کمک دکتر سعید یوسفپور فرمانده وقت یگان حفاظت استان اصفهان و با هماهنگی و پشتیبانی معاونت محیط طبیعی استان اصفهان، ریاست پارک ملی کلاه قاضی و البته «رضا نامدار» رئیس پارک ملی کلاه قاضی این کارها انجام گرفت.
کار با حیات وحش ریسکهای خود را دارد؛ آنهم توله خرس که تحت آسیب و قاچاق بوده و یتیم است. از نظر علمی و فنی اقداماتی که انجام شد تمام مسئولیت در این بازه زمانی با من بود از قبیل نوع جیره، حجم غذا، فواصل غذادهی و … همچنین تجویز داروها، تشخیص و درمان بیماریها، شرایط نگهداری و … نیز توسط من انجام شد، چه زمانی که مستقیم انجام میدادم و چه زمانی که غیرمستقیم ارائه دستورات را بر عهده داشتم.
ما به طول تاریخ حفاظت در ایران و نیم قرن فرصت داشتیم تا برای گوشتخواران بزرگمان یا حداقل برای آنهایی که مانند خرس سیاه آسیایی هر فردشان اهمیت دارد و باید به طبیعت برگردند مرکز بازپروری بسازیم اما این کار را نکردهایم. امروز هم نمیشود یک شبه و با پیدا شدن یک توله خرس سیاه این کار را انجام داد
آیا در این بازه زمانی 40 روزه و پس از آن از فرد، افراد و یا نهادهای داخلی و بینالمللی درباره درمان و تغذیه کمک یا مشاوره گرفتید؟
در سطح داخلی علوم مرتبط با تغذیه و نگهداری حیات وحش محدود است، چه برسد درباره گونهای مثل خرس سیاه، کسی را نداریم که بگوید تجربه موفق در نگهداری و مراقبت از توله خرس سیاه داشته است. تمام تولههایی که در گذشته کشف شدهاند از بین رفتهاند به جز یک مورد در زابل که در گذشته اتفاق افتاده و بعد از بلوغ تلف شده است. بنابراین ما موردی از نگهداری و مراقبت از توله خرس سیاه در تاریخ حفاظت محیط زیست در هیچ یک از زیستگاههای این گونه اعم از کرمان، هرمزگان و یا سیستان و بلوچستان نداشتیم. در نتیجه ما باید از سطح زیرگونه بلوچی عبور میکردیم و به آنچه درباره گونه خرس سیاه آسیایی وجود دارد رجوع میکردیم که برگرفته از زیرگونههای دیگر به ویژه در جنوب و جنوب شرق آسیا است. این کاری بود که انجام دادم و تمام اصول تغذیهای توله خرس بر اساس علم مربوط به زیرگونههای دیگر خرس سیاه آسیایی انجام گرفت.
یکی از انتقادهایی که شما چندی پیش مطرح کردید به این برمیگشت که چرا به اندازه پیروز درباره لالین جامعه و رسانهها حساس نیستند؟ آیا این انتقاد به سازمان حفاظت محیط زیست و ادارات کل زیستگاه خرس سیاه برنمیگردد؟در این دوره ما شاهد بودیم هیچکدام از این ادارهها تقبل نکردند از لالین مراقبت کنند.
عوامل مختلفی درباره این موضوع وجود دارد. یکی از آنها به این برمیگردد که خرس سیاه گونه کمتر شناخته و مطرح شدهای است. با وجود اینکه این گونه، بعد از یوز مهمترین و کمیابترین گوشتخوار وحشی کشور است ولی شهرتش بین مردم بسیار اندک است. زیستگاه خرس سیاه هم مثل خودش نسبتا محروم و گمنام است و اغلب مردم اطلاعات محدودی درباره ویژگیهای متمایز استان سیستان و بلوچستان و یا سایر زیستگاههای خرس سیاه در کرمان و هرمزگان دارند و همین موضوع سایهاش را روی حیات وحش این منطقه هم انداخته است. هر چقدر گونهای شناخته شدهتر باشد حساسیت جامعه روی آن بیشتر میشود و هر چقدر حساسیت جامعه روی گونهای بیشتر باشد به همان نسبت بیشتر مورد توجه متولیان دولتی قرار میگیرد. یوز مطرحترین گونه حیات وحش کشور است اما وقتی به میزان توجه به یوز و خرس سیاه نگاهی بیندازیم به فاصله زیادی میان این دو برمیخوریم. البته گفته من بدان معنا نیست چرا یوز دیده میشود بلکه موضوع این است چرا خرس سیاه به عنوان گونهای که در رتبه دوم است چنین فاصلهای را با یوز دارد.
به نظر میرسد در این زمینه حتی خخرس سیاه به اندازه پلنگ هم برای جامعه یا رسانهها جذاب نیست.
پلنگ با وجود اینکه هم گونه پرجمعیتتری است، هم پراکنش زیادی در کشورمان دارد و هم تعداد کشورهایی که زیرگونه پلنگ ایرانی را دارند بیشتر هستند نسبت به خرس سیاه وضعیت بهتری را دارد و توجه بیشتری را دریافت میکند. پلنگ در ردهبندی IUCN (دفتر جهانی حفاظت) در لیست «در خطر» است در حالی که خرس سیاه در رده «به شدت در معرض خطر» قرار دارد. پلنگ ایرانی حداقل جمعیت پویا 4-5 کشور دارد ولی زیستگاه خرس سیاه تنها دو کشور هستند. بنابراین از نظر علم حفاظت گوشتخوار اولویت دارتری را دارد اما در عمل میبینیم اهمیتی که به پلنگ داده میشود بیشتر از خرس سیاه است. در کنار آن، همان وقت ما تلف شدن دو توله یوز را داشتیم که باعث شد سایه بیاعتمادی درباره مسائل تغذیه و نگهداری حیات وحش به ویژه حیات وحش یتیم شکل بگیرد. (درست است که دو توله یتیم نبودند ولی شرایط خاصی که داشتند مشابه تولههای یتیم بودند.) این سایه بیاعتمادی روی تصمیمگیری سازمان تاثیر داشت.
برای آینده «لالین» به نظر شما چه تصمیمی باید گرفته شود؟
حقیقت این است که توله خرسهای سیاه قابل بازپروری و رهاسازی هستند. در آمریکا و کانادا خرس سیاه آمریکایی به کرات بازپروری و رهاسازی میشود. اگر به تجربه روسیه مراجعه کنیم میبینیم خرس قهوهای در مراکز مختلفی نگهداری میشوند که قابلیت بازپروری و رهاسازی را دارند. مالزی و اندونزی هم دارای مراکز بازپروری خرس خورشیدی هستند، همچنان که چین این برنامه را برای پانداهایش دارد. علاوه بر اینها درباره خرس سیاه آسیایی هم اگر بخواهیم اشارهای داشته باشیم می توانیم نگاهی به مرکز بازپروری و رهاسازی در هند بیندازیم. درست است که زیرگونه هند با ایران تفاوت داشته و زیستگاههای متفاوت هم دارد ولی نباید فراموش کرد که تراکم جمعیت انسانی در هند بیشتر است و با وجود تمام تعارضات و… درباره خرس سیاه در هند بازپروری و رهاسازی صورت میگیرد. متاسفانه ما مرکزی برای بازپروری خرس چه قهوهای و چه سیاه در ایران نداریم و زیرساخت آن را هم فراهم نکردهایم. ما به طول تاریخ حفاظت در ایران و نیم قرن فرصت داشتیم تا برای گوشتخواران بزرگمان یا حداقل برای آنهایی که مانند خرس سیاه آسیایی هر فردشان اهمیت دارد و باید به طبیعت برگردند مرکز بازپروری بسازیم اما این کار را نکردهایم. امروز هم نمیشود یک شبه و با پیدا شدن یک توله خرس سیاه این کار را انجام داد. البته این موضوع برای سازمانهای پربودجه و کشورهای خاصی ممکن است مقدور باشد که به محض پدیدار شدن یک توله در چند ماه مرکزی برایش بسازند ولی در ایران تقریبا نزدیک به محال است و انتظاری هم از این بابت نداریم. ما سعی کردیم مرکز بازپروری کلاه قاضی را برای «لالین» در یک بازه زمانی بلندتری و تا سنین بیشتری اختصاص دهیم اما این خرس سیاه بومی اصفهان نبود و علاوه بر آن همزمان با نگهداری از «لالین» دو توله سیاه گوش به دست ما رسید و از آنجا که آنها بومی اصفهان بودند و علاوه بر آن گوشتخواران کمیاب و مهمی هستند برنامهای که داشتیم تا «لالین» را مدت زمان بیشتری نگهداری کنیم، لغو شد. لالین میتوانست به طبیعت بازگردد اما به واسطه کمکاری چندین دههای ما این اتفاق نمی افتد. متاسفانه لالین در این بازه زمانی انسان را به عنوان موجودی که غذا برایش فراهم میکند دیده و همه اتفاقهایی که برای خرسی که میخواهد رهاسازی شود نباید رخ دهد، دربارهاش رخ داده است. همین موضوع سبب شده است لالین دیگر تقریبا قابل رهاسازی نباشد.
در چنین شرایطی که رهاسازی اتفاق نمیافتد بهترین اتفاق برای لالین چیست؟
بهترین کار تاسیس مرکز تخصصی در یکی از استانهای زیستگاه خرس سیاه است مشابه آنچه در پارک ملی توران برای یوز داریم، البته نه به قصد تکثیر، بلکه به قصد نگهداری. تاسیس مرکز تحقیقات و نگهداری خرس سیاه بلوچی به عنوان مرکزی که برای اهداف علمی-پژوهشی و حتی برای تکثیر امکانات لازم را داشته باشد ضروری است. فقدان این مرکز عامل از بین رفتن خرسهای سیاه قبلی شده است. ما چندین تلفات در کرمان و یکی در بندرعباس داشتهایم. بنابراین تمام افرادی از جمعیت که میتوانستیم داشته باشیم و از ژن ارزشمند آنها استفاده کنیم را امروز نداریم. اتفاقی که برای یوز نیفتاد و خوشبختانه این بینش و دانش در سازمان بود که تمام یوزها باید در یک مرکز واحد و تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست باشند. از ماریتا به عنوان اولین یوزی که به اسارت در آمد تا کوشکی و دلبر و…. درباره یوز این بینش را داشتیم که این گونه آنقدر مهم است که نباید به باغ وحش برود ولی متاسفانه درباره خرس سیاه این نگاه وجود ندارد. این در حالی است که خرس سیاه فقط یک پله از یوز اهمیت کمتری دارد اندکی جمعیتش بیشتر است و جز ما پاکستانیها هم این گونه را دارند. آنچه ما خواهان آن هستیم این است که این بینش درباره خرس سیاه هم وجود داشته باشد. بهتر است این مرکز در زیستگاههای خرس سیاه باشد و بین آنها کرمان به لحاظ امکاناتی نظیر دانشکده دامپزشکی وضعیت بهتری دارد و به تهران هم نزدیکتر است اما اگر تصمیم به هرمزگان یا سیستان و بلوچستان باشد باز هم موردی ندارد. ما میتوانیم از پردیسان به عنوان مرکز موقت که جایگاه نگهداری خرس را هم دارد استفاده کنیم و همه چیز تحت نظارت سازمان است تا زمانی که تامین بودجه انجام شده و مرکزی در هر کدام از زیستگاههای خرس سیاه تاسیس شود. این بهترین اتفاقی است که میتواند برای «لالین» رقم بخورد.
برچسب ها:
اصفهان، ایران، ایران و فیروز، بلوچ، پردیسان، پلنگ، پیروز، توله خرس سیاه، دردانه، زابل، سیستان و بلوچستان، فرید خاکپور، فیروز، کرمان، لالین، نائین، هرمزگان، یوز
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید