پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | فرهنگ و هنر

فرهنگ و هنر





۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۳:۰۵

گروه فرهنگ و هنر – مهدی گنجوی شاعر، داستان نویس، مترجم و پژوهشگر کرمانی ساکن تورنتو و دانش آموخته رشته های حقوق و فلسفه است از گنجوی تا کنون کتاب ها، مقالات، یادداشت ها و ترجمه های متعددی چاپ و منتشر
شده است از جمله مجموعه شعر «غریبه‌هایی که در من زندگی می کنند»، مجموعه داستان «آموزش پارانویا » و… چند ترجمه شعر ، داستانک و یادداشت از او را می خوانیم:

دیگر حوصله اش سر رفته. زمستان هی طولانی تر و طولانی تر شده است و زندگی اش در یکنواختی غریبی فرو رفته. می داند هنوز، حتی، برای انتظار روزهای گرم زود است. همسایه ها به نظر همه با هوای جدید کنار می آیند و برخی حتی لباس هایی آن چنان کم می پوشند که او از ضعیف بودن ژن خودش در قیاس با آن ها به غصه فرو می‌رود. در هر خیابان جز آلودگی برف ها نیست که به چشمش می آید. شهر مثل یک شهربازیِ تعطیل، درش را به او و عواطفش بسته است و این از همان روزهای اولی که واردش شد معلوم بود.
یادش می آید یک روز داشت با یک راکونِ بزرگ بازی می کرد. البته مسلما او اسمش را بازی می گذاشت. برای راکون یک جور فرار و ایستادن در مقابل موجودی مهاجم بود که طبعی آرام تر داشت. این قدر این دویدن دنبال راکون را ادامه داد که به سرفه افتاد و رفت روی یک نیمکت نشست و به هزینه هایی که متقبل شده تا برای زندگی به این کشور بیاید فکر کرد. به دوستانی که کم تر می دید، به امکانات شغلی ای که از دست می داد، به امکان جمع آوری سرمایه در سرزمین پدری ش. بعد به آن راکون نگاه کرد که علی الحساب جذاب ترین بخش زمان حال بود. دوباره دنبالش دوید و این بار راکون آن قدر سریع دوید که رفت زیر ماشین. مسببِ مرگِ راکون اما رویش را کرد آن طرف. بدون این که دیگر به اهداف مهاجرتی خودش بها دهد از آن جا دور شد. از دور می شنید که راننده به خاطر کشتن یک راکون خودش را ملامت می کرد.
تا این جا که داشت فرار می کرد را راحت می گرفت، اما نمی دانست چرا دارد لبخند می زند.

مکالمه
به دکتر می‌گویم که چندان احساس آرامش ندارم. دکتر گاهی برایم شبیه طبیبی ست که قرار است نبض عشق را در من بگیرد، گاهی شبیه مردی سفید پوش که شبانه مرا روی برانکاردی به نزدش خواهند برد و گاهی شبیه آن که پشت یک شیشه که نمی‌بینم دارد نگاهم می‌کند و یادداشت بر می‌دارد.
به طبیبم می‌گویم: “می شود حواست به گل‌ها باشد؟” به دکتر می‌گویم: “من هر روز چند نفر را می بینم که قیافه هایشان را به هم قرض می‌دهند.” به آن که نمی‌بینم چیزی نمی‌گویم. در خودم می‌خزم و با دهان باز اسم خودم را صدا می‌زنم یعنی عاشق خودم هستم.

زوال نقشه ذهنی
از شهر کرمان
کوین لینچ در کتاب «تصویر یک شهر» بر اساس پنج سال مطالعه سه شهر بوستون، لس انجلس و نیوجرسی بدین نتیجه می‌رسد که افراد نقشه های ذهنی خود را از یک شهر براساس پنج عنصر آن شهر می سازند. این پنج فاکتور در تئوری او،‌ راه ها (paths)، لبه ها (edges)، محله ها، گره های شهر (nodes)، و لندمارک ها یا علائم زمینی هستند.
به نظر می رسد که حتی اگر فکر کنیم که کرمان غیر از راه ها، هنوز محله و گره های شهری دارد اما دو عنصر اساسی دیگر این شهر در طی یک صد سال اخیر رو به زوال رفته است. کرمان دیگر مثل قدیم دروازه ای ندارد که محدوده های شهری را مشخص کند و از سوی دیگر هر روز شاهد زوال اصلی ترین لندمارک خود، قلعه دختر، است.
قلعه دختر، بنایی خشتی گلی که پیشینه آن به عصر ساسانیان برمی گردد و به احتمال فراوان بر روی یک آتشکده بنا شده است،‌ دیرین ترین اثر تاریخی شهر کرمان است. اثری که هر روز از خیابان های متعددی در شرق شهر دیده می شود. بعد از نابودی ارگ بم ناخودآگاه بسیاری از کرمانی ها با یک ایده پر شد: “هر چه خشتی و گلی ست محکوم به نابودی ست”. امروز شاید به دلیل همین ایده است که مصرانه دست روی دست گذاشته، ناپایداری این آخرین بنای ساسانی در شهر کرمان را نظاره می کند،‌ غافل از این که با از بین رفتن آن، نه تنها تاریخ ساسانی خود را از دست داده که قدرت خود را بر تصویرسازی از شهر از دست خواهد داد.

نیما یوشیج و شیمی شعر
نیما یوشیج همیشه برای من مرموزترین شاعر مدرن ایران بوده است. مرموزتر از تندرکیا، شاملو، شاهرودی، فروغ و دیگران. نیما نمایی دارد که این نما را هیچ کدام از دیگر این شاعران ندارند و آن نمایی ست که در عکس هایی که می بینید قابل مشاهده است. نیما محصول دیالوگی درونی بود که به شکل نمایش نامه یی عمومی اجرا می شد. این خصلت دیالوگی شعریت نیما گاهی او را به موضعی با جهان بیرون می رساند که محلی ست و جهانی. شهری ست و روستایی او کیمیاگریِ شعر در ایران را به شیمیِ شعر تبدیل کرد

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *