پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | ما نگران آشورِ کوچکیم

ما نگران آشورِ کوچکیم





ما نگران آشورِ کوچکیم

۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۲۲:۴۵

۲۵ سال از نخستین‌باری که نام طرح گردشگری برای جزیرهٔ آشوراده مطرح شد، می‌گذرد. زمانی که دولت دیگر جزیره را به‌نام کوچک نمی‌خواند؛ نامش را گذاشته بودند «کلید توسعهٔ استان». بیش از ۱۵ سال طول کشید تا دولت متقاعد شد جزیرهٔ کوچک قرار نیست جور اقتصادِ ناپایدار و ضعیف گلستان را بکشد. همین که بشود کاری کرد دوباره اهالی به جزیره برگردند و در نبود صنعت شیلات با احداث مراکز گردشگری کوچک و محلی، اقتصادی ازبین‌رفته و ورشکسته را به جزیره برگردانند، کاری است کارستان. هر چه بود، تمام این سال‌ها هم گردشگران به جزیره می‌آمدند، اما عایدی ورود آدم‌ها برای آشورِ کوچک، انباشت زباله، آتش‌سوزی، بوته‌چینی، شکار و صید غیرمجاز بود.

 

 مطالعات نشان می‌داد که شرایط محیط زیستی جزیره در زمانی که هنوز سکنه داشت، بسیار بهتر از حالا بود. من یکی از آنهایی بودم که از طرح طبیعت‌گردی مصوب سال ۱۳۹۶ (که به اشتباه هنوز هم طرح گردشگری قرائت می‌شود) استقبال و حمایت کردم. برای مایی که یا خاطرهٔ زندگی در جزیره را به‌خاطر می‌آوردیم یا از پدران و مادرانمان هزار خاطرهٔ شگفت‌انگیز آن را شنیده بودیم، برای ما که جزیره را نه از پس و پشت دیوارهای فروریختهٔ دهکده، نه با عنوان پناهگاه حیات‌وحش، نه از پس تئوری‌های علمی، بلکه با خاطرات پرواز و مهاجرت پرندگان مهاجر چون تصویری روزانه می‌شناختیم،  رؤیای بازگشتِ زندگی به آشوراده مسرت‌بخش و شادی‌آور بود. 

نام گردشگری در جزیره که به میان آمد، نه‌فقط دولت که مخالفان سرسخت و حامیان پناهگاه حیات‌وحش میانکاله و حتی حامیان اقتصادی طرح فراموش کردند که اهالی، جزیره را آن‌طور که بود می‌خواهند: با تاریخ، فرهنگ، طبیعت، حیات‌وحش و پرندگانش. با خانه‌هایی که معماریشان شبیه معماری هیچ‌کجای دیگر نیست، با ساختمان شیلات، اردوگاه دانش‌آموزی، صیدگاه، خلیج زندهٔ گرگان، میانکاله و هر آنچه روزی هویتی به‌نام آشوراده را می‌ساخت.

 

حالا اما ماجرا عوض شده است. مسیری که با تلاش و مراقبت به‌سمت باززنده‌سازی منطقه‌ای متروک از انسان و البته سرشار از زندگیِ جنبندگان ساخته می‌شد، گویی در حال خراب شدن است و ما نگرانیم.

دولت برای بردن ادوات ساخت‌وساز کانال‌های آبرسان به خلیج گرگان بعد از ۱۵ سال با وجود اماواگر و هشدارها، لایروبی کرد و فقط چندروز بعد از پایان لایروبی، خودروهای سنگین به مقصد جزیره، سوار شناورها شدند. هیچ‌کس، جز گروه کوچکی از فعالان میراث فرهنگی گرگان، در زمان قرارداد هرات سطری کاوش یا مطالعه‌ای بر جزیره، این استراتژیک‌ترین نقطهٔ کشور، منطقهٔ اشغال‌شده توسط روسیه و شکارگاه محبوب صفوی انجام نداده است؛ حتی برگی از مطالعه در مورد قلعهٔ تاریخی روس‌ها انجام نشده است. اسناد تاریخ جزیره در اتاق کوچکی در ساختمان متروک شیلات خاک می‌خورد و اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی گلستان بی‌هیچ مطالعه و بدون طرح مدونی نه‌فقط می‌خواهد قلعه را مرمت کند که کاربری رستوران را هم برایش تعیین کرده است. دور از انتظار نیست اگر این نهاد نداند جزیره در گذشته یکی از مشهورترین رستوران‌های غذای دریایی شمال کشور را داشت و اگر بگذارند اهالی، خودشان آن را بازسازی می‌کنند.

 

قرار بود اهالی روستای آشور به خانه برگردند، اما حالا گویا بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مالک بخش بزرگی از روستاست. آن‌هم در شرایطی که بنیاد علوی هم سال‌هاست اسناد خانهٔ روستاییان کشور را به‌نام آنان صادر می‌‌کند تا هر کس مالک خانهٔ خود باشد، نه دولت و حاکمیت.

رئیس‌جمهوری قرار است چند روز دیگر به گلستان سفر کند. دولت در گلستان تمام تلاشش را به‌کار گرفته است تا پیش از سفر آقای رئیسی کلنگی از طرح به زمین بزند. شواهد نشان می‌دهد از آنچه محیط زیست مجوزش را داده و آنچه مطالبهٔ مردم و به‌ویژه اهالی بود، چیزی باقی نمانده است. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مانند همهٔ اتفاقات زمان مسئولیتش راضی است. گروهی بر طبل مشاجره میان گلستان و مازندران می‌کوبند. جزیره اما مانند تمام این قرن‌ها ساکت است. شاید کسی نخواهد برگی از تاریخ زیست او را ورق بزند، شاید کسی نخواهد باور کند که اهالی بهترین محافظان حیات‌وحش جزیره بودند، اما آشور کوچک همه‌چیز را به چشم دیده، از فرار خوارزمشاه، از اشغال روسیه، از جولان مادیان‌ها و نریان‌های خزری، تا آتش‌سوزی و شکار و کشتار پرندگان. این‌طور که پیش می‌رود او تنها وارث خاطرات خودش خواهد ماند و ما فقط نگرانیم. همچنان نگرانیم.

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *