پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | در معماری پایدار از همسایه‌ها عقب افتادیم

گفت‌وگو با وحید قبادیان، معمار، مولف و استاد دانشگاه:

در معماری پایدار از همسایه‌ها عقب افتادیم





در معماری پایدار از همسایه‌ها عقب افتادیم

۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۶:۱۱

گرم‌شدن کره زمین و تغییرات آب‌وهوایی در سراسر جهان، موجب شده تا بحث‌های زیادی پیرامون اهمیت معماری اقلیمی شکل بگیرد. بسیاری از متخصصان حوزه شهرسازی در جهان معتقدند که توجه به ویژگی‌های اقلیمی در صنعت ساخت‌وساز می‌تواند برخی از مشکلات شهرنشینی و زیست‌محیطی امروزه را حل کند. در این میان، گروهی از معماران ایرانی به الگوبرداری از معماری سنتی ایرانی روی آورده‌اند. به اعتقاد این گروه، معماری سنتی ایرانی می‌تواند درس‌های زیادی برای معماران جوان داشته باشد و به پایداری معماری و شهرسازی ایران کمک کند. وحید قبادیان از جمله معمارانی است که در این حوزه مطالعات گسترده‌‌ای داشته و آثارش در کشورهای مختلف به چاپ رسیده است. او حتی پروژه‌هایی را نیز با الگوبرداری از معماری سنتی یزد و ماسوله در دو دهه گذشته اجرا کرده است. به گفته قبادیان، ساختمان‌های سنتی ایرانی نسبت به ساختمان‌های امروزی از نظر مباحث پایداری بسیار بهتر عمل می‌کردند.

سال‌ها پیش کتابی با عنوان «بررسی‌های اقلیمی ابنیه تاریخی ایران» نوشته‌اید و در آن، بناهای سنتی ایران را از نظر مطابقت با ویژگی‌های اقلیم‌های متفاوت ایران، مورد بررسی قرار داده‌اید. می‌توانید برای مخاطبان روزنامه توضیح دهید که نتیجه این بررسی‌ها چه بود؟ آیا تحقیقات شما نشان داد که ابنیه تاریخی ایران با ویژگی‌های اقلیمی سازگارند؟

  این کتاب را دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۲ یعنی حدود ۲۰ سال قبل منتشر کرد که نتیجه مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای من بود. من لیسانس و فوق‌لیسانسم را در آمریکا گرفتم و در سال ۱۳۶۳ به ایران آمدم. از آن موقع تا زمان چاپ کتاب، تمام ایران را از سیستان و بلوچستان گرفته تا آذربایجان دیدم. تنها استانی که متأسفانه نتوانستم هنوز ببینم استان ایلام است. اما سایر استان‌ها را دیده‌ام. خیلی از سفرها را همراه با دانشجویان یا مسئولان نظام‌مهندسی استان‌ها بودم و برخی را هم تنهایی رفتم. اما در تک‌تک سفرهایم از مدل معماری ساختمان‌ها، یادداشت‌برداری و عکس‌برداری کردم. مدت ۱۲ سال هم درس تنظیم شرایط محیطی را در دانشگاه تدریس می‌کردم. 

 

در نهایت حاصل مطالعات و تحقیقاتم را در کتاب «بررسی‌های اقلیمی ابنیه تاریخی ایران» جمع‌آوری کردم. باتوجه‌به تحقیقات گسترده‌ای که داشتم، می‌توانم بگویم که ساختمان‌های سنتی ایرانی قطعاً با ویژگی‌های اقلیمی مطابقت دارند و پایدارند. مثال خیلی ساده این است که خانه ساخته‌شده در رشت با خانه‌ای که در یزد ساخته می‌شده، از نظر مصالح، فرم و درون‌گرا و برون‌گرا بودن، تفاوت داشتند. اگرچه ساکنان رشت و یزد هر دو مسلمان، شیعه و فارسی‌زبان هستند، اما چون اقلیم فرق می‌کند، درنتیجه معماری دو منطقه نیز متفاوت است. ما شعاری در معماری مدرن داریم که می‌گوید؛ عملکرد، فرم ساختمان‌ها را مشخص می‌کند. اما در گذشته، فرم تابع اقلیم بوده است. یعنی شما در گذشته اگر در تبریز خانه می‌ساختید، بر اساس اقلیم سرد می‌ساختید و اگر در بندرعباس و بوشهر می‌ساختید، بر اساس اقلیم گرم و مرطوب بود. نه‌تنها دررابطه‌با خانه، بازارها نیز همین ویژگی را داشتند. مثلاً در شمال برای بازارها طاق نمی‌ساختند، چرا که هوا در آن دم می‌کرد. یا بازارهایی که در جنوب ایران مانند بندر لنگه و درگهان ساخته شده بود و الان تعداد کمی از آن‌ها باقی‌مانده است، طاق‌های مسطحی داشت که هوا از آن خارج می‌شد و آن‌ها را به سمت دریا طراحی می‌کردند تا از نسیم آن استفاده کنند. مدرسه، کاروان‌سرا و سایر ساختمان‌های مربوط به گذشته نیز چنین ویژگی داشتند. 

 ما باید از تجربه معماری سنتی ایران درس بگیریم. به طور مثال، بازارهای سنتی ایران مانند بازار بزرگ تهران، در زمستان و تابستان هوای مطبوعی دارد، اما مراکز تجاری که به‌تازگی طراحی می‌شوند و خیلی هم خوشگل و لوکس هستند، به سیستم گرمایش و سرمایش نیاز دارند و انرژی زیادی را هدر می‌دهند

تنها ساختمان‌های سنتی ایران که در همه شهرها به یک‌شکل ساخته شده، حمام‌ها بوده‌اند. به این دلیل که حمام مستقل از اقلیم بیرون بود و به نحوی ساخته می‌شد که در فصل گرما و سرما کارکرد مشترکی داشت؛ بنابراین مهم نبود که این حمام در بندرعباس یا تبریز ساخته شود. حتی در باکو آذربایجان یا شرق ترکیه نیز، معماری حمام‌ها شبیه معماری ما بوده است. اما بقیه ساختمان‌های سنتی چون با اقلیم خارج ارتباط داشتند، بر اساس ویژگی‌های اقلیمی طراحی می‌شدند. جالب است بدانید که خانه‌های مناطق گرم و خشک، چهارفصل ساخته می‌شدند. بخشی زمستان‌نشین و بخش دیگر تابستان‌نشین بود. زمستان در قسمتی که آفتاب‌گیر بود ساکن می‌شدند و در فصل تابستان در بخشی که سایه بود، بادگیر داشت و ارتفاعش بیشتر بود، زندگی می‌کردند. ساختمان‌های سنتی ما نسبت به ساختمان‌های امروزی از نظر مباحث پایداری و معماری پایدار بسیار بهتر عمل می‌کردند. 

 

این چیزی است که ما می‌توانیم از گذشته یاد بگیریم. همان‌طور که شما هم می‌دانید از حدود ۳۰-۴۰ سال قبل یعنی از دهه ۸۰، مباحث مربوط به توسعه پایدار در سراسر جهان مطرح شد. متخصصان هشدار دادند که مادر زمین وضعیت بدی دارد و این امر می‌تواند به فاجعه ختم شود. مثال آن دریاچه ارومیه است. ما در کنار دریاچه ارومیه، باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی را گسترش دادیم، شهر ساختیم و … و ناگهان احساس خطر کردیم که این زیست‌بوم را ممکن است از دست بدهیم و بعد متوجه شدیم که دریاچه به شوره‌زار بدل شده است. همین مشکل در جنگل‌های شمال ایران هم وجود دارد. یعنی اگر مدام درخت‌ها قطع شوند و به‌جای آن ویلا و اتوبان و جاده ایجاد شود، روزی به خودمان می‌آییم که جنگل‌های شمال به‌طورکلی از دست رفته‌اند. اگر ما جنگل‌ها را از دست بدهیم، حیات‌وحش آن منطقه را نیز از دست می‌دهیم. من مقاله‌ای می‌خواندم که اگر ما به‌تدریج تنوع زیستی را از دست بدهیم، خودمان نیز از بین می‌رویم. البته شما فرض کنید که اگر ۱۰۰ سال بنی‌آدم را از روی کره زمین بردارند، مادر زمین دوباره جان می‌گیرد، رودخانه‌ها پر آب می‌شوند، دریاها پر از ماهی می‌شوند و جنگل‌ها دوباره سرسبز خواهند شد. این در حالی است که اگر ۱۰۰ سال ما حشرات و کرم‌ها را از روی کره زمین برداریم، زمین حیات خود را از دست خواهد داد… ما باید اجازه بدهیم که زمین به چرخه خود به شکل طبیعی ادامه دهد و اگر دخالتی در طبیعت داریم باید به‌گونه‌ای باشد که چرخه حیات را بر روی کره زمین از بین نرود. اگر قرار است که ما در اطراف دریاچه ارومیه، هامون، زاینده‌رود و … کار توسعه‌ای انجام دهیم، باید باتوجه‌به اقلیم و حفظ محیط‌زیست منطقه انجام شود. توسعه پایدار یعنی هم خودمان بتوانیم از منابع طبیعی استفاده کنیم و هم آیندگان بتوانند از آن بهره ببرند.

ما در کنار دریاچه ارومیه، باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی را گسترش دادیم، شهر ساختیم و … و ناگهان احساس خطر کردیم که این زیست‌بوم را ممکن است از دست بدهیم و بعد متوجه شدیم که دریاچه به شوره‌زار بدل شده است.همین مشکل در جنگل‌های شمال ایران هم وجود دارد

ما الان در کشور خودمان با مسائل مختلف زیست‌محیطی مواجهیم. البته این مسائل تنها مختص ایران نیست. در حال حاضر، یک‌سوم جنگل‌های آمازون از بین رفته و یک‌سوم دیگر در خطر ازبین‌رفتن است. یا مثلاً دریاچه آرال در شوروی سابق که الان بین قزاقستان و ازبکستان است، تبدیل به شوره‌زار شده است. همان‌طور که پیش‌تر گفتم؛ توسعه پایدار حرفش این است که توسعه را به‌گونه‌ای انجام بده که هم خودت و هم نسل‌های آینده بتوانند از منابع طبیعی استفاده کنند. یکی از شاخه‌های توسعه پایدار، معماری پایدار و شهرسازی پایدار است. معماری پایدار دو تا هدف مهم دارد. هدف اولش حفظ زیست‌بوم کره زمین و هدف دومش سلامتی و شادابی انسان‌ها است. برای اینکه ۹۰ درصد اوقات ما داخل ساختمان سپری می‌شود و شرایط داخل ساختمان در بسیاری موارد با شرایط خارج ساختمان متفاوت است؛ بنابراین معماری پایدار برای محیط‌زیست و بهبود کیفیت زندگی شهروندان اهمیت زیادی دارد. این کتابی که در سال ۱۳۸۲ چاپ کردیم، در سال ۱۳۹۶ یعنی حدود هفت سال قبل، با تغییراتی جدید به چاپ رسید. عنوان نسخه جدید را «تحلیل اقلیمی ساختمان‌های پایدار سنتی در ایران» گذاشتیم و دو فصل به آن اضافه کردیم که یکی مباحث پایداری بود و یکی هم درباره اینکه از المان‌های ساختمان‌های سنتی باتوجه‌به مباحث پایداری چگونه می‌توانیم در معماری امروز استفاده کنیم.

 

گفتید که باید از تجربه معماری سنتی ایران استفاده کنیم. آیا المان‌های معماری گذشته واقعاً در زندگی امروز قابل‌استفاده هستند؟ مثلاً دستگاهی مانند بادگیر در شهرهای امروزی که با مشکلاتی مانند آلودگی و ریزگرد دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌توانند نیاز شهروندان را تأمین کنند؟

 مسلماً ما نمی‌توانیم بگوییم که مانند گذشته زندگی می‌کنیم و معماری گذشته را دقیقاً احیا می‌کنیم. اگر من امروز بگویم که خانه‌های حیاط مرکزی می‌توانند نیاز جامعه را برطرف کنند، حرف بی‌ربطی زده‌ام. یا اگر بگویم، خانه‌هایتان را با خشت بسازید، خشت از نظر سازه‌ای ضعیف است. این حرف‌ها هیچ منطقی ندارند. در دهه‌های اخیر، جمعیت شهرها افزایش زیادی داشته است. در حال حاضر برج‌های ۲۰ طبقه و ۴۰ طبقه در کلان‌شهرها ساخته می‌شوند. طبیعی است که ما نمی‌توانیم به گذشته برگردیم. اما می‌توانیم از گذشته درس بگیریم. مثلاً ما امروزه برج‌های ۴۰ طبقه می‌سازیم که نمای سراسر شیشه دارند. این ساختمان‌ها در تابستان از سمت جنوب داغ می‌شوند و از سمت شمال سرد است. در بخش غربی نیز، آفتاب ساکنان خانه را کلافه خواهد کرد. در گذشته ساختمان را به سمت جنوب می‌ساختند. برای ساختمان‌ها سایبان و حصیر می‌گذاشتند تا آفتاب جنوب در تابستان که به شکل عمودی است، وارد خانه نشود. در مقابل آفتاب زمستان به‌صورت افقی وارد خانه می‌شد و اتاق‌ها را گرم می‌کرد. 

 

سمت شمال، پنجره‌های کوچک‌تری قرار می‌دادند. در شرق و غرب ساختمان نیز درختکاری می‌کردند یا عرض ساختمان را کمتر می‌گرفتند تا آفتاب غرب و شرق ساکنان را اذیت نکند. نکته دیگری که می‌توانیم از معماری سنتی ایران یاد بگیریم، شیوه عایق‌کاری است. ما داخل اتاق، جرم حرارتی داریم. یعنی آفتابی که روز بر ساختمان تابیده، حرارتش داخل این جرم حرارتی می‌ماند. در قدیم، شب‌ها که خانه گرم می‌شد، خانواده‌ها روی پشت‌بام می‌خوابیدند. اما حالا افراد، شب تا صبح، کولر را روشن می‌کنند که جلوی این گرما را بگیرند. درحالی‌که اگر عایق‌بندی درست باشد؛ یعنی عایق داخل و آجر بیرون باشد، با روشن‌کردن یک‌ساعته کولر خانه خنک می‌شود؛ بنابراین، یک‌سری راهکارها وجود دارد که من می‌توانم از سنت یاد بگیرم. یا مثلاً ما در گذشته بادگیر داشتیم و در حال حاضر نمی‌توانیم مثل قدیم داشته باشیم؛ ولی راه‌پله‌های خیلی از خانه‌های ویلایی می‌توانند طوری طراحی شوند که در تابستان، گرمای خانه از طریق آن‌ها به بیرون منتقل شود. برای اینکه هوای گرم در این راه‌پله‌ها مانند دودکش عمل می‌کند.

 

در سال ۱۳۸۰، مجتمع مسکونی را بر اساس ویژگی‌های اقلیمی در پردیس طراحی کردید، این پروژه چه ویژگی‌هایی داشت؟ و آیا در این سال‌ها هیچ برآوردی کرده‌اید که خانه‌های سازگار با اقلیم در پردیس چه تأثیری بر کیفیت زندگی ساکنان آن منطقه داشته‌اند؟

  ما حدود سال‌های ۷۹- ۸۰، مجموعه‌ای ۴۴ واحدی در پردیس (جاده رودهن) ساختیم که طراحی آن، با من بود. من برای طراحی این ساختمان‌ها از روستای ماسوله ایده گرفتم. زمین شیب زیادی روی کوه داشت و خوشبختانه این شیب به سمت جنوب بود، هوای سردی داشت و هنوز لوله‌کشی گاز هم نشده بود. در واقع، ساکنان در زمستان با مشکل عمده روبرو بودند. به همین دلیل ما باید برای اقلیم سرد طراحی می‌کردیم. ما همیشه باید ببینیم که ساختمان را برای چه فصلی طراحی می‌کنیم. در بندرعباس من ساختمان را برای تابستان و در تبریز ساختمان را برای زمستان طراحی می‌کنم. در پردیس هم ما برای فصل زمستان و شبیه ماسوله طراحی کردیم که از شرق و غرب به‌هم‌چسبیده و از پشت به سمت کوه بودند. جنوب ساختمان‌ها را نیز کاملاً باز گذاشتیم که آفتاب زمستان از جنوب بتابد و ساختمان را گرم کند. فضاهای اصلی مانند اتاق‌خواب‌ها، پذیرایی‌ها و… را در بخش جنوبی طراحی کردیم و فضاهای خدماتی مثل انبار، حمام و آشپزخانه را در قسمت شمالی گذاشتیم. 

 

در واقع طراحی به شکلی بود که فضاهای اصلی، دید و منظر خوبی داشته باشند، آفتاب زمستان، ساختمان را گرم کند و در تابستان نیز که آفتاب عمودی می‌تابد، داخل نیاید و ساختمان را خیلی گرم نکند. ما از سیستم‌های غیرفعال استفاده کردیم. سیستم‌های غیرفعال یعنی شما از باد، آفتاب، جرم حرارتی و عایق استفاده کنید و مصرف انرژی را به حداقل برسانید. در مقابل سیستم‌های فعال، تأسیساتی مکانیکی مانند آب‌گرم‌کن خورشیدی و توربین بادی است که آن‌ها هزینه‌ای را به سازنده تحمیل می‌کند. پروژه پردیس به تعاونی مسکن تعلق داشت، بودجه کمی داشتیم و مجبور بودیم که اینجا هزینه را به حداقل برسانیم؛ بنابراین ما تصمیم گرفتیم که از سیستم‌های کم‌هزینه استفاده کنیم و از تجربه معماری سنتی ایران استفاده کردیم. همان‌طور که در جواب سؤال پیش گفتم ما باید از تجربه معماری سنتی ایران درس بگیریم. به طور مثال، بازارهای سنتی ایران مانند بازار بزرگ تهران، در زمستان و تابستان هوای مطبوعی دارد، اما مراکز تجاری که به‌تازگی طراحی می‌شوند و خیلی هم خوشگل و لوکس هستند، به سیستم گرمایش و سرمایش نیاز دارند و انرژی زیادی را هدر می‌دهند. این همان نکات مهمی است که ما باید در معماری امروزی به آن‌ها توجه کنیم. در پروژه پردیس ما از تجربه گذشته استفاده کردیم و خانه‌های ماسوله را الگو قرار دادیم. البته نمونه آن‌ها در اورامانات و جاهای دیگر نیز وجود دارد. بعد از ساخت پروژه، من چندین بار به آنجا رفتم، ولی امکان اینکه بروم و قبض برق و گاز ساکنان را چک کنم، نبود. این واقعاً نقص کار ماست که بعد مقایسه‌ای از نتیجه کارمان نداریم. من باید بررسی می‌کردم که یک آپارتمان ۱۰۰ یا ۱۲۰ متری که بر مبنای سیستم اقلیمی ساخته شده است، در مقایسه با یک آپارتمان مشابه، از نظر انرژی چه تفاوتی دارد. باید مقایسه‌ای انجام شود که مبلغ قبض گاز و برق پایین‌تر است یا خیر ما باید ارزیابی بعد از سکونت داشته باشیم.

 

شما در سال ۷۷ ساختمان خورشیدی نیروگاه حرارتی یزد را طراحی کردید و برای آن جایزه هم گرفتید. در آن زمان ساختمان‌های خورشیدی هنوز خیلی شناخته‌شده نبود. این بنا را چطور طراحی کردید؟

 سال ۷۶-۷۷ قرار بود که وزارت نیرو یک نیروگاه حرارتی خورشیدی در یزد احداث کند که بخشی از برق نیروگاه با گاز و بخش دیگری نیز قرار بود باانرژی خورشیدی تأمین شود. نیروگاه بزرگی بود؛ اما بخش نیروگاه خورشیدی به سرانجام نرسید. در آن زمان، مسابقه‌ای برای یک ساختمان اداری و مسکونی برگزار کردند که مهندسان و مدیرانی که از شهرهای مختلف می‌آمدند بتوانند در آن مکان اقامت داشته باشند. ما در آن مسابقه اول شدیم. در آن پروژه هم ما از سیستم‌های سنتی که در یزد وجود دارد، استفاده کردیم. یعنی وسط کویر، یک گودال باغچه احداث کردیم. زیرزمین ایجاد کردیم و در آن، استخر شنا گذاشتیم که آفتاب مستقیماً روی استخر شنا می‌تابید و آب به‌عنوان جرم حرارتی در زمستان باعث تعدیل هوا می‌شد. همین‌طور از خرپشته به‌عنوان بادگیر استفاده کردیم و یک‌سری کلکتور آب گرم و سلول‌های خورشیدی گذاشتیم، سه طرفش را زیر خاک بردیم و سمت جنوب را باز کردیم. تجربه خیلی خوبی برای ما بود. همان‌طور که در ابتدای مصاحبه گفتم، معماری سنتی ما می‌تواند به ما در طراحی معماری پایدار کمک کند.

 

در بسیاری از کشورها، سیاست‌گذاران در کنار بخش خصوصی برای رسیدن به توسعه پایدار برنامه‌ریزی می‌کنند. مثلاً در ایالت تگزاس به صاحبان خانه‌ها وام می‌دهند تا پنل‌های خورشیدی نصب کنند و به‌این‌ترتیب با خاموشی‌ها در این ایالت مقابله می‌کنند. شما فکر می‌کنید که سیاست‌گذاران تا چه اندازه می‌توانند در توسعه معماری پایدار و شهرسازی پایدار در ایران مؤثر باشند؟

 ما در تهران با آلودگی شدید هوا مواجهیم. حدود ۳۰ یا ۴۰ درصد آلودگی شهر تهران به‌خاطر ساختمان‌ها است و در شرایطی که قرار است ماشین‌های برقی به بازار بیایند، ساختمان‌های ما هم باید به‌گونه‌ای باشند که آلودگی ایجاد نکنند. آلودگی روی زندگی همه ما تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که بچه‌های زیر ۵ سال، بیماری‌هایی مانند سرطان خون بگیرند. ما هزینه سنگینی برای آلودگی هوا می‌دهیم. پس همه باید تلاش کنیم که شرایط را بهبود بخشیم و در همه بخش‌ها به توسعه پایدار برسیم. بخش دولتی و بخش خصوصی برای رسیدن به معماری پایدار و شهر پایدار باید با هم حرکت کنند. به طور مثال، سازمان نوسازی مدارس کارهای جالبی در این زمینه انجام داده است. صاحبان مدارس را تشویق می‌کند که انرژی کمتری مصرف کنند و آلودگی کمتری ایجاد کنند. در کنار این باید آموزش از کودکستان‌ها و دبستان‌ها شروع شود و بچه‌ها با ضرورت توسعه پایدار آشنا شوند. شهرداری‌ها هم در سال‌های اخیر، اقداماتی در راستای رسیدن به شهر پایدار انجام می‌دهند. به طور مثال، در بخش بازیافت کارهایی انجام شده که البته بسیار محدود است.

 

اما به‌طورکلی، بخش دولتی از جمله وزارت راه و شهرسازی و مرکز تحقیقات ساختمان مسکن باید توجه بیشتری به توسعه معماری پایدار نشان دهند. رسانه‌ها هم می‌توانند به این امر کمک کنند و بخش‌های مختلف را به یکدیگر وصل کنند. معماران در ایران بر روی توسعه معماری پایدار کارهای زیادی انجام داده‌اند، اما ما نسبت به کشورهای همسایه خودمان عقب افتاده‌ایم. در حال حاضر در کشور امارات، شهری به نام مصدر ساخته شده که کلاً پایدار است. در این شهر تولید زباله و انرژی صفر است. این مصدر در اقلیم گرم امارات ساخته شده است و تنها با انرژی‌های تجدیدپذیر کار می‌کند. یا مثلاً کشورهای ترکیه و قطر، سامانه‌های رتبه‌بندی ساختمان‌های پایدار دارند. این در حالی است که ما هنوز این سامانه را نداریم. ما باید با کشورهای همسایه و سایر کشورهای پیشرو در عرصه معماری پایدار، تبادلات علمی بیشتری داشته باشیم تا نقص‌هایی که در بعضی جاها وجود دارد، جبران شود. همچنین ما هم می‌توانیم اطلاعات مفید خودمان را در اختیار آن‌ها بگذاریم.

 

در معماری پایدار از همسایه‌ها عقب افتادیم

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *