ترانه یلدا معمار و شهرساز در گفتوگو با «پیام ما» جریان معماری ایران را نقد کرد
زنگ خطر غفلت از آمایش سرزمین
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۶:۰۱
بی توجهی به طرحهای بالادستی و آمایش سرزمین باعث تخصیص امکانات نامتوازن به شهرها شده است که نتیجه آن حاشیهنشینی و ساختوسازهای غیراصولی در شهرها است. این بهم ریختگی موجب هدر رفت منابع مالی، انرژی و آلودگیهای زیست محیطی میشود. همچنین در چنین شرایطی هیچ یک از مولفههای مدنظر معماری پایدار در شهرهای امروزی ایران نمیتواند محقق شود. این امر موجب نگرانی بسیاری از متخصصان حوزه معماری و شهرسازی شده است. ترانه یلدا، معمار و شهرساز ایرانی از جمله کسانی است که در سالهای اخیر نسبت به ساختوسازهای غیراصولی و بیتوجهی به طرحهای موجود هشدار داده است. به اعتقاد او، اگر به طرحهای منطقهای و آمایش سرزمین توجه نشود به مرحلهای میرسیم که مردم مجبور به ترک خانهها و شهرهای خود میشوند.
معماری ایرانی را چطور تعریف میکنید و به نظر شما معماری ایران چه ویژگیهایی دارد؟
معماری ایرانی پدیدهای با عمر ۱۰ هزارساله است. در سرزمین کهن ایران، زندگی از دیرباز جریان داشته است، بنابراین مردم ابتدا به ساخت سرپناه و بعدها به معماری به شکل پیچیدهتر روی آوردند و بهتدریج شهرها به وجود آمدند. فلات ایران یک منطقه گرم و خشک است، ما امپراطوری عظیمی داشتیم، آسیا میانه، منطقه قفقاز، پاکستان و افغانستان امروزی، زیرمجموعه امپراطوری ایران محسوب میشدند، ازاینرو، معماری ایران در همه این مناطق پیشروی کرده است. اما ما نمیتوانیم یک ویژگی خاص را مدنظر قرار دهیم و بگوییم این معماری ایرانی است، چرا که معماری ایرانی دارای تنوع است
شما به اثرگذاری اقلیم بر معماری ایرانی و ایجاد معماری پایدار اعتقاد دارید؟
بله، اقلیم در معماری ایرانی اثر داشته است، در هر منطقه از ایران، آذربایجان، گیلان، کردستان، خراسان، یزد، اصفهان و مناطق دیگر، به دلیل تنوع اقلیم، معماری متفاوتی داشتهایم. در واقع معماری ایرانی در هر گوشه از ایران بر اساس اقلیم آن منطقه به وجود آمده است. فرهنگ هم در هر اقلیم به وجود میآید، رشد میکند و تبدیل به یک سنت ریشهدار میشود. در خصوص معماری پایدار هم میتوان همینگونه تحلیل کرد که معماری سنتی ریشهدار است؛ اما با گذر زمان و توجه به نیازهای زمان خود را بهروز میکند. پس بنابراین معماری ایرانی پایدار، معماری سنتی است که خودش را با زندگی مدرن تطبیق داده باشد.
اینکه معماری ایرانی در برخی نقاط درونگراست، ناشی از اقلیم است یا روحیه انسان ایرانی؟
در همهجا درونگرا نیست، بیشتر در مناطق کویر مرکزی ایران به طور مثال در شهرهایی مانند کرمان، یزد، اصفهان، نائین که در حاشیه کویر هستند، درونگرا است. اقلیم بر روی معماری تأثیر زیادی داشته است. برای ساخت ساختمانها در منطقه کویر مرکزی ایران از خشت و گل استفاده میشده، آب کم بوده؛ ولی آب را به داخل خانه وارد میکردند. طراحی سازهها بهگونهای بوده که سایه ایجاد کنند و بتوانند در فصل گرما و سرما بهصورت طبیعی تعادل را در دمای فضای داخل ایجاد کنند که بهعنوان عمارت تابستانی و زمستانی از آن یاد میشد.
پایداری به معنی دوستی با اقلیم و شرایط آبوهوایی است. ما در معماری ایرانی این پایداری را میدیدیم. ما اگر میراث گذشتگان را بتوانیم با شرایط امروزه تطابق بدهیم میتوان به سمت صرف کمتر انرژی و منابع حرکت کنیم و به سمت شهرسازی پایدار برویم
در این بناها حیاط مرکزی وجود داشت که فضاهای داخلی در اطراف این حیاط مرکزی شکل میگرفتند، این حیاط بهصورت برابر، به همه سالنها دسترسی داشته است. یکی از خصوصیات جالب این فضا، وجود فضاهای باز و بسته توأمان بوده که در فصول مختلف بتوان از شرایط محیط به بهترین شکل استفاده کرد. این فضاها گاهی بهصورت مسقف، از سه طرف دیوار و یک طرف باز، گاهی حتی بدون سقف، این امکان را به وجود میآوردند که افراد بتوانند از هوای آزاد محیط به بهترین شکل استفاده کنند و جریان هوا در خانه ایجاد شود.
در برخی مساجد قدیمی، فضاهایی طراحی میشده که مردم بتوانند رو به حیاط و در فضاهای باز نماز بخوانند و از هوای محیط بهخوبی استفاده کنند. بهاینعلت که در گذشته، دستگاههای تهویه هوا، کولر و… وجود نداشت، معماری بهگونهای بود که بتوان از هوای محیط بهخوبی استفاده کرد. بهعنوانمثال طراحی فضاهای باز و بادگیرها باعث تعدیل دمای هوا و صرفهجویی در مصرف انرژی میشد. چیزی که ما امروزه از آن بهره نمیگیریم.
چالش اصلی و تاریخی ما ایرانیها کمبود آب بوده، آیا میتوان طراحی باغهای ایرانی را نشانه همین نبوغ و هوشمندی ایرانی در معماری دانست؟ باغ ایرانی چه ویژگیهایی دارد؟
در ایران گرم و خشک، آب کیمیا است. ایرانیها در گذشته آب را از کوههای فراوانی که در سرزمین وجود دارد، به سمت قناتها هدایت میکردند. ما در تهران تعداد زیادی قنات داشتیم و بخشی از آنها به سمت ری هدایت میشده است. برای باغها هم از همین قناتها استفاده میشده است. برای ساخت این آبراهها چاه حفر نمیکردند، از سفرههای آب زیرزمینی استفاده نمیکردند، از آبهایی که از کوهها سرازیر میشد، در قناتها جمعآوری میکردند و به باغها، مزارع و شهرها آبرسانی میشد.
یکی دیگر از عواملی که باعث میشود ما به سمت پایداری در معماری نرویم، تصمیمات اشتباه در شهرداریهاست. گاهی یک ساختمان ۱۰ساله را خراب میکنند و روی آن ساختمان میسازند. این هدردادن منابع، مصالح و… است
قناتها در حال حاضر هم از بین نرفتهاند، هنوز هم وجود دارند، بهعنوانمثال در خصوص توجه مردم بومی به قناتها میتوان از عملکرد مردم پس از زلزله بم یادکرد. بعد از وقوع زلزله بم، اولین کاری که مردم کردند، بازسازی قناتها بود که در اثر زلزله دچار آسیب شده بودند. چون این قناتها وسیله آبیاری باغها و نخلستانها بودند و همین موضوع باعث شد نخلستانها ویران نشوند. باغهای ایرانی که از گذشته برای ما به میراث مانده و بعضی از آنها ثبت ملی یا جهانی شدهاند، متعلق به خواص جامعه بودهاند، بعدها تبدیل به باغ عمومی شدند، مثل باغ شازده ماهان، دولتآباد یزد و… مردم عادی فقط در بعضی موارد با اجازه صاحب باغ امکان ورود و دسترسی داشتند، این فضاها در اصل متعلق به ثروتمندان بوده است. جامعه ایرانی قبل از مدرنیسم بهصورت ارباب و رعیت بوده، این شرایط در مورد فرم معماری هم تأثیرگذار بوده است. معماری افراد ثروتمند با مردم عادی متفاوت بوده است.
به نظر شما معماری ایرانی، مجالی برای تعاملات اجتماعی، ایجاد میکرده است؟
در طراحی خانههای ایرانی فضا به صورتی ایجاد شده که افراد دور یک حیاط مرکزی بتوانند جایی برای نشستن و گفتوگو داشته باشند، در موقعیتهای مختلف از این فضاها استفادههای مختلف میشده است. یکی از ویژگیهای معماری سنتی ایران این بوده که در طراحی و ساخت ساختمانها، فضای بدون استفاده و اصطلاحاً پرت نداشتیم، هر فضا بافکر و برنامه طراحی و ساخته میشده، و از همه فضاها بهترین و بیشترین استفاده صورت میگرفته است.
در خانههای قدیمی به علت وسعت و نبود مبلمان، سالنهای هفت دری و پنجدری استفادههای متفاوت داشت. در این سالنها میتوانستیم در فصول مختلف پذیرای مهمان و جمعشدن اقوام باشیم. معماری سنتی و پایدار بناهای ایرانی این امکان را فراهم میکرد که مردم بتوانند با اقوام همراهی بیشتری داشته باشند. وجود تزیینات مثل ارسیها، گچبریها، آیینهکاری و تزیینات بصری دیگر در خانههای قدیمی سبب ارزشمند شدن آنها میشد و همین امر سبب پایداری این بناها در طول سالیان شده است.
بحثی که فرمودید مربوط به اعضای یک خانواده و طایفه است، یک بحثی که در معماری و شهرسازی حائز اهمیت است، وجود فضاهای شهری برای حضور مردم و ایجاد تعاملات اجتماعی افراد یک محله، شهر و… است، آیا ما در طراحی فضاهایمان چنین تمهیداتی داشتهایم؟ بهعنوانمثال، در کشور ترکیه، در آثار بهجامانده از امپراطوری روم، چندین پلازا و فضاهای عمومی شهری وجود دارد. در کشور ما چنین تمهیداتی اندیشیده شده بود؟
در ایران فضاهایی وجود داشته، اما نه به شکل و وسعت چیزی که گفتید. چون حکومتها در گذشته ایران چندان تمایلی نداشتند که مردم فضایی داشته باشند و بتوانند در آن جمع شوند، گفتوگو کنند و احیاناً بر علیه حکومت بحث و برنامهای ایجاد شود. اما بااینحال، فضاهایی وجود داشته است.
مثل تکیه و میدانچه (قشنگترین نمونههایش را نائین و دامغان دیدهام) که فضاهای عمومی است و از قسمتهای مختلف راهها به این میدانهای بعضاً مسقف (به دلیل دوری از بادهای گرم و سرد کویر و تابش آفتاب و بارش) ختم میشده است و مردم در این فضاها برای برگزاری مراسمهای مذهبی، عزاداریها و… استفاده میکردند. در بعضی از این فضاها سکوهایی هست برای نشستن مردم، حتی میتوان ادعا کرد، از پلازا زیباتر است. پلازا به هر فضای خالی بین ساختمانها اطلاق میشود، اما در مورد فضاهای ایرانی که ذکر شد طراحی خاصی اجرا شده و زیبایی بصری بیشتری داشتند. در زمان رضاشاه خودروها وارد شهرها شدند و فرم منسجم شهرها از بین رفتند. در حال حاضر تعداد کمی از این بافتهای تاریخی مانده که اگر پیگیریهای علاقهمندان و کارشناسان بنا نباشد، آنها هم از بین خواهند رفت.
میتوان از این تغییرات بهعنوان سیر تحول تاریخی در معماری شهرها نام ببریم؟
این سیر تحول نیست، این سیر هجوم به طراحی و معماری ایرانی است. ما الان بزرگترین گلایهمان بهعنوان شهرساز ازبینبردن فرم سنتی شهرها و خانهها و راههای قدیمی شهری است. چیزهای زیادی ازدسترفته و اگر مراقب نباشیم، این ویرانی ادامه دارد. به طور مثال، ما حدود ۴ سال درگیر کمپینی بودیم برای جلوگیری از ساخت کوچهای به عرض ۱۶ متر در جوار میدان نقشجهان و مسجد شیخ لطفالله. چون تعدادی از خانهها را خریداری کرده بودند و مرکز تجاری ساختند و وقتی چنین فضایی ساخته میشود، تسهیلات دیگر هم مثل پارکینگ لازم دارد. این اقدامات باعث ویرانی بافت میشود. درحالیکه باید این بافتهای تاریخی حفظ شود، باید یک بافت تاریخی ۴۰۰ساله را سر جای خودش حفظ کنیم، این یعنی پایداری معماری.
نقش حکومتها در پایداری معماری و بناهای تاریخی چیست؟
این حفظ و نگهداری وظیفه حکومتها است. وزارت میراثفرهنگی و صنایعدستی عمدهترین وظیفهاش حفظ و نگهداری بناها و بافتهای تاریخی است. اشکال اینجاست که متأسفانه ما توریست زیادی نداریم. نه بعد از انقلاب و نه حتی قبل از انقلاب فکر اساسی برای توسعه ورود گردشگر به ایران نشد. ما پانزدهمین کشور دنیا از لحاظ وجود بناهای تاریخی هستیم و پتانسیل بالایی برای جذب گردشگر خارجی داریم. این گردشگران پول وارد کشور میکنند. وقتی این فضاهایی که پتانسیل بسیار بالایی برای درآمدزایی برای کشور دارند را رها میکنیم، بهعنوان عواملی که سودرسان هستند، نگاه نمیکنیم و عدهای از این فرصت را پیدا میکنند که به نحو دیگری بخواهند سود اقتصادی کسب کنند و باعث ویرانی و نابودی این فضاها شوند.
آیا سودرسانی اقتصادی فضاهای تاریخی میتواند جلوی نابودیشان را بگیرد؟
اگر در شهرهای قدیمی، بافتهای قدیمی که هزارانهزار ساختمان قدیمی داشتند، پابرجا میماند، ما هم مثل کشوری مانند ایتالیا میتوانستیم میلیونها گردشگر را به خودمان جذب کنیم و باعث درآمدزایی بسیار زیادی میشد.
شما چشمانداز آینده معماری ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان این امید را داشت که ما در آینده به سمت معماری پایدار حرکت کنیم؟
پایداری به معنی دوستی با اقلیم و شرایط آبوهوایی است. ما در معماری ایرانی این پایداری را میدیدیم. بهعنوانمثال بادگیرها در شهرهای کویری همین کاربرد را داشته است. باد را وارد خانه میکردند و هوا را خنگ نگه میداشتند. زیرزمینها و حوضخانهها همین کارکرد را داشتند و در فصل گرم و سرد جایگزین دستگاههای گرمایشی و سرمایشی امروزه بود. ما اگر میراث گذشتگان را بتوانیم با شرایط امروزه تطابق بدهیم میتوان به سمت صرف کمتر انرژی و منابع حرکت کنیم و به سمت شهرسازی پایدار برویم.
معماری پایدار چطور به حفظ محیطزیست و پایین آمدن سطح مصرف انرژی کمک میکند؟ چیزی که در بسیاری کشورها یک شیوه مرسوم است.
وقتی ما از کلمه پایداری در معماری استفاده میکنیم به معنی دوستی و همراهی با محیطزیست و آب هوای منطقه است، آنچه در کشورهای پیشرفته امروزه مطرح است این است که معماری باید به سمتی حرکت کند که تطابق بیشتری با اقلیم داشته باشد و بتواند انرژی کمتری صرف کند؛ بنابراین اینکه یکخانه بتواند مصرف انرژی را به صفر برساند واقعاً حائز اهمیت است، به طور مثال استفاده از پنلهای خورشیدی بر بام خانهها این امکان را فراهم میکند که بتوان انرژی لازم برای همه مصارف خانه را از این طریق تأمین کرد و حتی بتوان مازاد آن را به شبکه برق شهری فروخت.
من مواردی را در لواسان و قزوین دیدهام. امروزه اگر افرادی که در حال ساخت بنا هستند، از ابتدا به فکر استفاده از پنل خورشیدی باشند، دولت هم تسهیلاتی را در اختیار قرار میدهد که بتوانند راحتتر و ارزانتر این پنلها را در اختیار بگیرند، هم میتوانند برق و انرژی پاک تولید کنند و حتی میتوانند این مازاد برق را به شهر بفروشند. البته باید این موضوع را موردتوجه قرار داد که مردم ما باید نگرش خود را نسبت به مصرف انرژی و آب مورد بازنگری قرار دهند، اینها منابع تجدیدناپذیری هستند که کمبودشان حیات ما را به مخاطره میاندازد. باید این دلسوزی و احساس مسئولیت در مردم ایجاد شود. ما در مورد استفاده از منابع آگاهی نداریم، اینکه مدام از سفرههای آب زیرزمینی استفاده میکنیم و باعث فرونشست زمین میشویم، منجر میشود که در چند سال آینده مجبور شویم، شهرها را ترک کنیم.
بعضی از صنایع مثل فولاد و ذوبآهن که آب زیادی مصرف میکنند، باید نزدیک به دریاها ساخته شوند، ولی در مناطق مرکزی ایران مثل اصفهان و یزد ساخته شدند که آب کمی دارند، این تصمیم مربوط به دوره قبل از انقلاب بود به دلیل نزدیک مرزها نباشند و بتوان بهتر از آنها حفاظت کرد، اما الان به این نتیجه رسیدند که باید این صنایع را به فضاهای نزدیک دریا منتقل کرد که حداقل از آب دریا بتوان برای این صنایع استفاده کرد. ما قبلاً به این مسائل پرداختهایم، هر چند هیچوقت توجه شایانی به آن نشده است. در طرحهایی به اسم طرحهای منطقهای و آمایش سرزمین بر روی این موارد تاکید شده که اولی برنامهریزی درباره مناطق ایران و دومی درباره کل سرزمین است. اگر به این مسائل توجه نشود به مرحلهای میرسیم که مردم مجبور به ترک خانهها و شهرهای خود میشوند و به مناطقی میروند که بتوانند برای ادامه زندگی شرایط مساعدی داشته باشند. ما در طول تاریخ موارد متعددی داشتیم که سرزمینی خالی از سکنه شده است. اگر دولت و مردم در مصرف بهینه آب خصوصاً و در زمینه مصرف منابع دیگر فکر اساسی نکنند، دیر نیست زمانی که مردم مجبور به کوچ اجباری از این سرزمین میشوند و ایران خالی از سکنه خواهد شد. بیشتر زیستگاههای ایران در پای کوهها هستند که آبی که از این کوهها سرازیر میشود وارد روستاها، مزارع و شهرها شوند، مسافت زیادی طی نشود تا این آب پخش بشود، هدر برود یا تبخیر شود، تا توزیع و مصرف بهینه شود. ساختن سدهای متعدد کاری اشتباه بود، در کشورهای دیگر تصمیم به خرابکردن سدها گرفتهاند، چون به این نتیجه رسیدند که نگهداری آب در یک فضا صحیح نیست.
یکی دیگر از عواملی که باعث میشود ما به سمت پایداری در معماری نرویم، تصمیمات اشتباه در شهرداریهاست، زمانی تمام ساختمانهای دوطبقه را خراب کردند که ساختمان چهارطبقه بسازند، الان مقرر کردهاند که ساختمانها نباید بیش از ۳۰ سال عمر کنند و میخواهند همان ساختمانهای چهارطبقه را هم خراب کنند، برای اینکه یکطبقه بیشتر بسازند، برای سود بیشتر. این کاملاً برعکس مفهوم پایداری است، حتی گاهی یک ساختمان ۱۰ساله را خراب میکنند و روی آن ساختمان میسازند. این هدردادن منابع، مصالح و… است.
موضوع دیگر که در خصوص پایداری و حفظ محیطزیست باید بدان توجه شود، بازیافت است. بازیافت فقط مربوط به زبالههای داخل خانه نیست، در مورد نخالههای ساختمان هم صدق میکند، اگر برای نخالههای ساختمان فضایی انتخاب نشود و در هر جایی تخلیه شوند و بازیافت نشوند، صدمات بسیاری به محیطزیست وارد میشود. دنیا به زباله عنوان طلای کثیف داده، ولی ما از این امکان استفاده نمیکنیم، ما عادت به خرجکردن پول نفت داریم، لزومی برای استفاده از بازیافت را ندیدهایم.
ما بعد از انقلاب مصرفیتر هم شدهایم، البته این سیری در همه جهان است، همه دنیا مصرفیتر شده است؛ ولی سیر نزولی در پیش است، یعنی منابع موجود پاسخگوی مصرف مردم نیست و بهناچار مجبور به کاهش مصرف و تولید میشوند.انسان بیشتر از منابع دنیا دارد استفاده میکند، وقتی اجازه بازتولید این منابع را ندهیم، بالاخره این منابع تمام میشود.
راهحل و برونرفت از این چرخه، برای کشور ما چیست؟
یکی از مهمترین عواملی که در کشور ما بر این موضوع اثرگذار است، مسئله اقتصاد است. متأسفانه کشور ما بر تولید تمرکز نکرد، روی مصرف تمرکز یافت، وضعیت اقتصادی مردم ضعیفتر شد و تمرکز بر فروش نفت بیشتر و بیشتر شد. درآمد سرانه کشور افت کرد، هم وضعیت اقتصادی و هم مکانیکیتر شدن کشاورزی هم عامل مؤثر بر مهاجرت روستاییان به شهرها و رشد بیرویه شهرها و رشد مسکنهای خودساخته در حاشیه شهرها شد، جنگ هم تأثیر زیادی بر مهاجرت و رشد شهرها داشت؛ بنابراین ساختوساز تبدیل به اصل درآمدزایی شده، بجای اینکه تولید اصل درآمدزایی باشد و همین باعث بیماری اقتصاد میشود، این وضعیت باعث میشود که معماری و ساخت ساز، بجای حرکت به سمت پایداری، به سمت مصرفی شدن حرکت کند، استفاده و هدررفتن منابع، استخراج خاک و ماسههای مرغوب زمین صدمات جبرانناپذیری به طبیعت وارد میکند. عدم توجه به مصرف بهینه منابع و بازیافت، بیتوجهی به طبیعت، آمارهای بالای ساختوساز و وجود خانههای جدید ساخت بی سکنه که نظارتی هم بر آنها نیست، ما را از بحث پایداری دور میکند، راهحل، توجه به منابع زیستمحیطی و تمرکز بر امر تولید و توسعه پایدار است.
برچسب ها:
شهرسازی، فرونشست زمین، معماری، معماری ایرانی، معماری پایدار، میراثفرهنگی
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
از در و پنجرههای چشمنواز در معماری ایرانی خبری نیست
جای خالی «گرهچینی» چوب
آثار عیلامی در خطر تعرض است؟
تغییر کاربری زمینهای اطراف آببندانها جامعۀ محلی را نگران کرده است
شالیزارهای ویران «بابل»
سخنگوی کمیته تسهیل تردد زمینی ایران با کشورهای همسایه:
ورود وسایل نقلیه گردشگران خارحی بلامانع است
معاون میراثفرهنگی بوشهر در گفتوگو با «پیام ما» تشریح کرد:
سه کاوش جدید در پسکرانهٔ خلیجفارس
با نگاهی به تجربههای تخریب ناشی از سیلاب در کشورهای مختلف
سیل، بلای جان تاریخ
آشوراده؛ گرهای که بهدست دولت کور شد
هنر مخملبافی در ایران بیش از هزار سال قدمت دارد
روزگار سپریشدهٔ مخمل
نگاهی به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره گردشگری داخلی
کیفیت سفر کم شد
مدیرعامل صندوق توسعه و احیا:
مزایده کاروانسراهای ثبت جهانی مشکل قانونی ندارد
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید