پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | لزوم بازاندیشی در علوم اجتماعی ایران

در همایش ملی پژوهش‌های اجتماعی فرهنگی در جامعهٔ ایران مطرح شد

لزوم بازاندیشی در علوم اجتماعی ایران

یک پژوهشگر حوزهٔ آب: رویکردهای پوزیتیویستی ادعا می‌کنند مدل‌های جهان‌شمولی وجود دارد که با آنها می‌توان منابع آبی را کمّی کرد، در حالی‌که چنین چیزی وجود ندارد





لزوم بازاندیشی در علوم اجتماعی ایران

۶ اسفند ۱۴۰۲، ۲۰:۵۵

یکی از موضوعات مطرح شده در ششمین همایش ملی پژوهش‌های اجتماعی فرهنگی در جامعهٔ ایران محیط زیست بود که با عنوان «بازاندیشی محیط زیستی در جامعه‌شناسی ایران» مطرح شد و پژوهشگرانی در این زمینه، تجربیات خود را با مخاطبان در میان گذاشتند. «نرگس آذری»، «نوید وزوایی»، «سپیده سالاروند»، «سروش طالبی اسکندری» و «امیر خراسانی»، پژوهشگرانی بودند که پنج مقاله مرتبط با علوم اجتماعی و محیط زیست ارائه دادند. ششمین همایش ملی پژوهش‌های اجتماعی فرهنگی در جامعه ایران با موضوع بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی، علوم اجتماعی در کشاکش زمینه‌مندی و زمینه ‌زدودگی از ۳۰ بهمن تا ۴ اسفند در سراسر ایران و توسط انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.

«نرگس آذری» مدیریت این نشست را در «خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی» به‌عهده داشت و به لزوم بازاندیشی علوم اجتماعی ایران بر مبنای نیازهای جدید اشاره کرد. او گفت که اگر قرار است علوم اجتماعی ایران نیازمند بازاندیشی دانسته شود، ممکن است این بازاندیشی بر مبنای نیازهای جدید جامعه باشد. «ما با نوعی از جامعه‌شناسی مواجه هستیم که محیط زیست را نه به‌عنوان بخشی از جامعه و حتی حیات اجتماعی انسان‌ها که به‌عنوان یک موضوعیت خارجی و اضافه بر جامعه در نظر می‌گیرد. این نوع نگاه کردن به محیط زیست باید مورد بازاندیشی قرار بگیرد. بنابراین باید با تمثیلی این پنل را معرفی می‌کردیم همان کاری که مارکس و وبر در جامعه‌شناسی انجام دادند و اقتصاد را با توجه به علم اعداد و ارقام به یک مسئلهٔ اجتماعی تبدیل کردند.» او همچنین گفت: «به‌نظر می‌رسد که در وضعیت کنونی هم باید با محیط زیست همین کار را کرد تا آن را از سیطرهٔ علم مدرن نجات دهیم و به‌عنوان یک امر اجتماعی به آن بپردازیم که قابل نقد باشد و همهٔ افراد جامعه بتوانند آن را به‌عنوان یک امر مربوط به خودشان بدانند چرا که هر چه در سیاست‌های محیط زیستی دیده می‌شود به نوعی اجتماعی است و جامعه هم باید دربارهٔ آن تصمیم‌گیری کند.»

 

ناشفافیت در زاینده‌رود

از بین ارائه کنندگان این نشست، «سروش طالبی» به نمایندگی از «نهال نفیسی»، «جلال میرنظامی» و «علی باقری» دربارهٔ مقاله‌ای با عنوان «اعداد به درون جنگ می‌روند و جنگ به درون اعداد می‌رود: مردم‌نگاری کمّی‌سازی آب و مبارزات آن در زاینده‌رود» صحبت کرد و گفت: «وقتی پای اعداد آب در میان می‌آید، موضوع در حیطهٔ مهندسی تعریف می‌شود و من می‌خواهم تلاش کنم این موضوع را از حیطهٔ صرفاً مهندسی نجات دهم و به آن نگاه سیاسی داشته باشم. مسئله‌ای تحت‌عنوان شفافیت حدود ۱۰ سال است که در بحث مدیریت آب مطرح شده است که تا حدودی از ادبیات بین‌المللی آمده است. به‌طور مشخص این شفافیت دربارهٔ زاینده‌رود به شکل گسترده‌تری اتفاق می‌افتد و در سال‌های گذشته شنوندهٔ صحبت‌های بسیاری در این زمینه از زبان چهره‌های سیاسی و کنشگران زیست‌محیطی بودیم که می‌گویند زاینده‌رود شفاف نیست و نمی‌دانیم چه مقدار آب و در کجا مصرف می‌شود.»

 

او ادامه داد: «برای من که دانشجوی مهندسی آب هستم و در این حوزه کم‌وبیش فعالیت داشته‌ام، می‌بینم که در زاینده‌رود، داده‌ها تولید می‌شوند و دائماً گروه‌های متفاوت با پروژه‌های مختلف به میان می‌آیند تا زاینده‌رود را کمی کنند. هر چه داده‌های بیشتری در این‌باره جمع شد، مسئلهٔ عدم شفافیت زاینده‌رود نیز بیشتر سر زبان‌ها افتاد. در این نشست تصمیم دارم از زاویه‌ای دیگر به مسئلهٔ زاینده‌رود ورود کنم و دربارهٔ اینکه چه می‌شود که داده‌های بسیاری دربارهٔ زاینده‌رود تولید می‌شود و در عین حال شفاف نیست صحبت کنم.» 

 

طالبی گفت: «کاری که در سال‌های گذشته دربارهٔ زاینده‌رود انجام دادم، مردم‌نگاری چندمیدانه بوده است که یک میدان مربوط به کشاورزان اصفهان، میدان دیگر مربوط به نخبگان و جلسات متخصصان در این زمینه بوده است. بستری که من دربارهٔ آن صحبت می‌کنم به‌شدت پرتخاصم و آنتاگونیستی است که دلالت‌های معینی هم در متدولوژی من خواهد داشت. صدق یا کذب‌بودن داده‌های مردم‌شناسی برای من در این پژوهش مطرح نبوده است، بلکه داده‌ها به من کمک می‌کند تا بتوانم به فضای تخاصم و جنگ دست پیدا کنم. من به‌عنوان یک پژوهشگر یا سخنگوی زاینده‌رود که قرار است گزارش‌هایی از زاینده‌رود داشته باشم و برای آن جامعه غریب هستم در معرض روایت‌ها و اعداد داده‌هایی قرار می‌گیرم تا بتوانم بازگو کنندهٔ روایت‌های مردم در فضای جنگ باشم. به‌همین دلیل برای منِ پژوهشگر دسترسی به داده‌های بسیاری که دربارهٔ زاینده‌رود تولید می‌شود، چندان پرچالش نیست و از نظر من در این معنا زاینده‌رود ناشفاف نیست.»

 

این پژوهشگر در پاسخ به اینکه «چه می‌شود که مسئله ناشفافیت زاینده‌رود مطرح می‌شود؟» توضیح داد: «می‌توانم بگویم که پیش از این برای به‌دست آوردن این پاسخ سراغ متخصصان و دانش تخصصی می‌رفتیم که آیا داده‌های موجود کافی بوده یا آیا ضعف داشته است یا خیر؛ اما این‌بار علاوه‌بر اینکه میدان نخبگان را بررسی می‌کنم به عاملیت‌های متفاوتی از جمله ناانسان‌ها، آب، جنبش کشاورزان و حتی مردم عادی نیز پرداختم چرا که در ساخت چنین مسئله‌ای که همیشه تصور می‌شده است تخصصی است، این عاملیت‌ها هم نقش داشته‌اند.»

 

او در ارتباط با مسئلهٔ آب بیان کرد: «آب به‌عنوان یک مادهٔ سیال در بسیاری مواقع در معرض دید ما نیست اما رویکردهای پوزیتیویستی ادعا می‌کنند قواعد، فرمول‌ها و مدل‌های جهان‌شمولی وجود دارد که با آنها می‌توان منابع آبی را کمّی کرد. در حالی‌که چنین چیزی وجود ندارد و علم کمّی‌سازی آب به سنت‌های تفسیری در علوم اجتماعی نزدیک است و ما با توجه به رفتار خاصی که آب در طبیعت دارد باید آن را مثل یک مردم‌شناس که بین مردم می‌رود، بشناسیم. بنابراین بدقلقی آب در طبیعت فرصتی را فراهم می‌کند تا با یک فضای ابهام‌آلود مواجه باشیم تا نیروهای انسانی از این ابهام برای پیگیری خواسته‌ها و مطالبات‌شان استفاده کنند.»

 

طالبی در بخش پرداختن به میدان نخبگان به سال ۱۴۰۰ اشاره کرد و گفت: «در آن سال بستر خشک زاینده‌رود محل تجمع کشاورزان و مردم اصفهان بود که سرکوب شدند تا موضوع به مرکز بررسی استراتژیک سپرده و با برگزاری یک‌سری جلسات نخبگی، برایندی برای احیای زاینده‌رود در نظر گرفته شود. در همین جلسات نیز مسئلهٔ شفافیت و دادهٔ زاینده‌رود بسیار پررنگ بود. بعد از مدتی این روند کنار گذاشته شد و استانداری اصفهان قرارگاهی برای احیای زاینده‌رود تشکیل داد که اولویت اول آن‌هم دوباره شفافیت اعلام شد. به‌همین دلیل با همکاری شهرداری اصفهان بیلبوردهایی در سطح شهر برای شفاف‌سازی و نمایش اعداد آب مصرفی نصب کردند. این اتفاقات تا خردادماه سال ۱۴۰۱ زمان برد اما دستاورد خاصی که دولت بتواند آن را ارائه دهد نداشت. به‌همین دلیل مأموریت به وزارت نیرو در بستر زاینده‌رود سپرده شد. 

 

این پروژه تحت عنوان سند مدیریت یکپارچهٔ زاینده‌رود به یک شرکت مشاور سپرده شد و هدف آن حل‌کردن مسئلهٔ داده‌ها بود. این شرکت جلسات هفتگی تشکیل داد و متخصصانی که دربارهٔ زاینده‌رود کار کرده بودند به این جلسات دعوت ‌شدند تا براساس جمع‌آوری و تلفیق داده‌هایی که قبلاً وجود داشته است، به اجماعی دربارهٔ داده‌های زاینده‌رود برسند. برخلاف انتظار اجماع، این جلسات هم محل دعوا و جروبحث‌های مداوم متخصصان اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری شد.» این پژوهشگر گفت: «پروژه‌ای که قرار بود اعداد زاینده‌رود را سه ماهه مشخص کند، بعد از یک سال به نتیجه رسید که به اعتقاد بسیاری از مشارکت‌کنندگان، بی‌معنی و مسخره بود. به‌عبارتی تغییر جدی سیاست زاینده‌رود مستلزم تغییر جریان فعلی آبی موجود است که این تغییر هزینه‌های سیاسی و اجتماعی بسیار بالایی دارد.» 

 

گفتمان زاینده‌رود

او همچنین دربارهٔ پرداختن به میدان کشاورزان در این مقاله توضیح داد: «کشاورزان فقط به یکی از جلساتی که برای مدیریت زاینده‌رود برگزار شد، دعوت شدند. اما عاملیت خود را به شکل‌های مختلف در این امر نشان دادند و اعدادی که نشان‌دهندهٔ آن بود که کشاورزان اصفهان بیشترین مصرف را از آب زاینده‌رود دارند، زیر سوال برده و همچنان نقد می‌کنند تا بتوانند ائتلافی ایجاد کنند و گروهی تشکیل دهند؛ علاوه‌بر آن، اعداد و روایت‌های خود را هم ارائه می‌دهند. همان‌طور که اسکات (جامعه‌شناس) هم معتقد است، مکانیزم دیگری که در این زمینه خوب کار می‌کند شایعه است. برای مثال جایی مثل ورزنه که کشاورزان در بخش‌هایی از سال بیکار هستند، کلونی‌هایی شکل می‌گیرد که فضای مناسبی برای ساختن شایعه است و از طرفی ابزار مقاومتی جدی محسوب می‌شود.»

طالبی، پژوهشگر حوزهٔ آب: به‌عنوان یک پژوهشگر یا سخنگوی زاینده‌رود که قرار است گزارش‌هایی از زاینده‌رود داشته باشم و برای آن جامعه غریب هستم، در معرض روایت‌ها و اعداد داده‌هایی قرار می‌گیرم تا بتوانم بازگو کنندهٔ روایت‌های مردم در فضای جنگ باشم

طالبی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «کشاورزان اصفهانی در سطح فراتر دیگری گفتمانی را به شکل موفق ساختند که هر شکلی از کمی‌سازی زاینده‌رود و ارائهٔ عدد دربارهٔ آن، داخل این گفتمان ممکن می‌شود و حتی جلسات متخصصان به‌شدت تحت‌تأثیر این گفتمان بود و در این گفتمان معنایی از زندگی و گذشته که به‌دلایلی دسترسی به آب زیاد بوده ارائه می‌شود و تلاش می‌شود این وضعیت را طبیعی نشان دهد؛ که این شکل طبیعی زاینده‌رود است که صلح‌آمیز است و حضور مافیا شرایط را تغییر داده است.»

 

این پژوهشگر در پاسخ به این پرسش که «عدم شفافیت زاینده‌رود چطور به‌وجود آمده است؟» توضیح داد: «در این فضای آنتاگونیستی، هژمونی جدیدی به‌وجود آمده است که جنبش کشاورزان در تقابل با هژمونی گفتمانی که وجود داشته است در تخاصم هستند و هیچ‌کدام نمی‌توانند دیگری را حذف کنند و هر کدام در تعارض با دیگری هستند و روایت و اعداد خود را ارائه می‌دهند و مدیر بیرونی که داخل این حوزه نیست، زمانی که به این مسئله نگاه می‌کند با اعداد متنوعی برخورد می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که زاینده‌رود ناشفاف است. در حالی‌که من فکر می‌کنم این وضعیتی که به آن ناشفاف گفته می‌شود، وضعیتی است که در آن می‌تواند موارد کمتری پنهان شود. زیرا در این فضای تخاصم، هر کسی تلاش می‌کند مواردی که پنهان می‌شود را آشکار کند و در این راستا از خودش دفاع کند.»

 

جای خالی زنان در برنامه‌ریزی‌ها

«سپیده سالاروند» یکی دیگر از پژوهشگرانی بود که مقالهٔ خود با عنوان «زنان نامرئی در بی‌آبی دشت: مطالعهٔ موردی شهرستان نیشابور» را در این نشست ارائه داد و جستاری از کار میدانی خود را ‌خواند که روندی از وضعیت زنان کارگر در روستایی از توابع نیشابور ارائه می‌داد. زنان کارگری که به‌دلیل کم‌آبی و بیکاری همسران‌شان مجبور بودند روزانه با مزد 130 هزار تومان کارگری کنند. برخی زنان حتی مجبور می‌شوند فرزندان خود را برای کارگری و چیدن علف هرز یا پسته‌چینی سرکار ببرند. 

 

او در پژوهش خود به مدیریت مشارکتی اشاره کرد و گفت: «به‌نظر می‌رسد ۱۰ سالی است که عنوان مدیریت مشارکتی مد شده است و مدیران دولتی علاقه‌مند به استفاده از این نوع مشارکت در مناطق مختلف هستند. در فضایی که مدیریت مشارکتی در حال مهم‌شدن است، تلاشی از سوی نیروی‌های دولتی در حال شکل‌گیری است تا مشارکت مردم در اجتماع را ساماندهی کند. در راستای مدیریت مشارکتی، چندین انجمن شکل گرفته و تعداد آنها به عدد پنج می‌رسد و در بین اعضای این انجمن‌ها فقط یک عضو زن دیده می‌شود. این انجمن‌ها با رویکرد مدیریت آب‌های زیرزمینی با دولت وارد مذاکره می‌شوند اما در لایه‌های زیرین دربارهٔ اینکه چه‌کسی باید مدیریت این آب‌ها را به‌عهده داشته باشد، بحث وجود دارد. دولت خودش را مستحق این مدیریت می‌داند، از طرفی کشاورزان خودشان را محق مدیریت آب می‌دانند.»

سالاروند، پژوهشگر حوزهٔ زنان: در هیچ‌کجا از برنامه‌ریزی‌ها، زندگی کارگران زن دیده نشده در حالی که تأثیر مستقیم کم‌آبی روی همین افراد پایین هرم است. به‌طور کلی جای زنان در برنامه‌ریزی‌های مشارکتی خالی است

این پژوهشگر ادامه داد: «اکثر کشاورزان، مرد و مالک زمین‌ها هستند و قدرت مذاکره با دولت را دارند و کار زنان در این سیستم به دو شکل است. یکی زنانی که ساکن روستاهای کم‌آب یا بدون آب هستند به‌همین دلیل خودشان نمی‌توانند برای خودشان کشاورزی کنند. از طرفی برای مالکان زمین‌ها مقرون‌به‌صرفه نیست که از کارگرهای ساکن شهرهای دیگر روی زمین‌هایشان استفاده کنند و کار روی زمین معمولاً در بنگاه‌های خانوادگی انجام می‌شود که در برخی از روستا به این رسم «مردی» گفته می‌شود. در سال‌های گذشته شیوهٔ این رسم تغییر پیدا کرده است اما اسم آن تغییر نکرده است. در این بین وضعیت زنان کارگر متفاوت‌تر است چرا که حتی به‌عنوان کارگر هم دیده نمی‌شوند وعملکردشان به شکل کمک دیده می‌شود.»

 

سالاروند به آخرین آمارها در این زمینه اشاره کرد: «آمارها در سال ۱۴۰۱ بیانگر آن است که از ۲۳.۷ درصد جمعیت روستایی کشور ۴۲.۸ درصد آنان شاغل در بخش کشاورزی هستند اما از جمیعت ۱۰ میلیونی زنان روستایی و عشایر فقط ۴۳۱ هزار زن روستایی شاغل محسوب می‌شوند. این بیانگر آن است که کار زنان حتی در آمارها هم دیده نشده است. من در برخورد با زنان کارگر که دستمزد کمی دریافت می‌کردند، می‌پرسیدم چرا همسرانتان همین کار شما را انجام نمی‌دهند؟ و زنان پاسخ می‌دادند شوهرانمان می‌گویند برای روزی ۱۳۰ هزار تومان باید این کار را انجام دهیم؟ به عبارتی، مرد خودش را محق می‌داند که این کار را انجام ندهد اما زن خودش را محق می‌داند برای به‌دست آوردن همین مبلغ ناچیز کار کند.»

 

او بیان کرد: «وقتی دربارهٔ کار مشارکتی صحبت می‌کنیم و افرادی با عنوان نمایندهٔ کشاورزان داریم، باید طبقه، مالکیت آب و مرد بودن آنان مورد توجه قرار گیرد و به‌نظر می‌رسد نمایندهٔ همهٔ مردم نیستند. حتی در دستورالعملی که در سال ۱۳۹۸ وزارت نیرو و کشاورزی برای آب تدوین کرده است، یک جا به اسم زنان به عنوان کارگر اشاره نشده است و مدام دربارهٔ جامعهٔ محلی و بومی و ذی‌نفعان صحبت می‌شود. در هیچ‌کجا از برنامه‌ریزی‌ها، زندگی کارگران زن دیده نشده در حالی که تأثیر مستقیم کم‌آبی روی همین افراد پایین هرم است. چرا که ما دربارهٔ جغرافیایی صحبت می‌کنیم که کارگر مهاجر هم ندارد. به‌طور کلی جای زنان در برنامه‌ریزی‌های مشارکتی خالی است.» در این نشست، «نوید وزوایی» نیز مقاله‌ای با عنوان «هیدروژئوپلیتیک ماشینیزه: نقدی بر تخیل توسعهٔ آب-اجتماعی معاصر» ارائه داد و به دیگری‌های توسعه اشاره کرد و گفت: «ممکن است قطار توسعه ما را هم به بیرون پرت کند. به‌همین دلیل لزوم پرداختن به محیط زیست از حوزهٔ علوم اجتماعی وجود دارد و برگزاری جلسات این چنینی ضروری است.»

این نشست با ارائهٔ نرگس آذری از مقاله‌ای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعه‌شناسی ایران» و ارائهٔ «امیر خراسانی» به‌صورت آنلاین دربارهٔ «آب‌وهوای تریاک» به پایان رسید.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *