پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | عمدۀ برنامه‌هایم در حوزۀ محیط‌زیست، اقتصادی است

گفت‌وگو با «یوسف حجت» نامزد ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست

عمدۀ برنامه‌هایم در حوزۀ محیط‌زیست، اقتصادی است

اینکه مدام به وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی اعتراض کنیم و آن‌ها نیز به ما اعتراض کنند، پسندیدۀ یک دولت یکپارچه نیست





عمدۀ برنامه‌هایم در حوزۀ محیط‌زیست، اقتصادی است

۷ مرداد ۱۴۰۳، ۲۳:۱۸

دانش‌آموختۀ مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف، کار به‌عنوان استاد دانشگاه‌ شریف، معاون وزیر صنایع،‌ پست مدیریتی در شرکت هواپیمایی هما، مدیریت در محیط‌زیست انسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست، معاون وزیر تعاون، مدیرعامل شرکت حمل‌ونقل ریلی رجا،‌ رایزن علمی ایران در چین،‌ ژاپن و کرۀ جنوبی و معاون سازمان حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران، بخشی از رزومۀ کاری «یوسف حجت» یکی از کاندیداهای ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست است. در گفت‌وگو با او، دربارۀ برنامه‌هایش برای مدیریت محیط‌زیست پرسیدیم و اینکه باتوجه‌به عدم تسلط او بر بخش محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست، چه برنامه‌ای برای غافل‌نماندن از این بخش دارد؟ حوزه‌ای که جزو وظایف هیچ نهاد و ارگان دیگری نیست و سازمان حفاظت محیط‌زیست باید آن را یک‌تنه پیش ببرد و نقش اجرایی در آن دارد.

ممکن است کمی دربارۀ فعالیت‌هایی که انجام داده‌اید و فکر می‌کنید شما را شایستۀ پست ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌کند‌، توضیح دهید؟

من در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی مکانیک خواندم. از آنجا برای ادامه تحصیل به ژاپن رفتم و سال ۱۳۶۷ به ایران برگشتم و در دانشگاه تربیت مدرس استخدام شدم. در کنار استخدام در این دانشگاه، شش سال معاون وزیر صنایع بودم، یک سال در هواپیمایی هما کار کردم و بعد از آن وارد سازمان حفاظت محیط‌زیست شدم و هشت سال در این سازمان در دورۀ اصلاحات در بخش آموزش و محیط‌زیست انسانی فعالیت کردم. بعد از خروج از سازمان، یک سال معاون وزیر تعاون بودم. در ادامه مدیرعامل شرکت حمل‌ونقل ریلی رجا شدم و دوباره به دانشگاه برگشتم‌. سپس برای فرصت مطالعاتی به آمریکا رفتم و پس از بازگشت، رئیس دانشکده شدم. در ادامه نیز به‌عنوان رایزن علمی ایران در چین، ژاپن و کرۀ جنوبی به فعالیتم ادامه دادم. با بازگشت به ایران، یک سال و چند ماه معاون سازمان حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری بودم‌ و بعد از آن رئیس هیئت‌‎مدیرۀ ساپکو شدم. به‌این‌ترتیب، در کنار کار دانشگاهی که رها نکرده‌ام، کارهای متنوعی انجام داده‌ام. 

 

 و در این دوره در محیط‌زیست چه می‌کردید و چه دستاوردی دارید؟

در زمان فعالیت من در سازمان محیط‌زیست، معاونت آموزش و جـشنوارۀ فیلم سبز را راه‌اندازی کردیم. به‌علاوه شش دوره نمایشگاه محیط‌زیست برگزار کردیم که موضوع صنایع سبز نیز در آن دوران مطرح شد تا مشوقی برای صنایع باشد.

در آن دوره در حوزۀ محیط‌زیست انسانی نیز کارهای متنوعی انجام دادیم. این تصور قدیمی که برای کار در محیط‌زیست باید افراد محیط‌زیست‌ خوانده باشند یا دربارۀ گیاهان و جانوران تسلط داشته باشند، درست نیست. به‌عقیدۀ من، در محیط‌زیست انسانی نیاز به مهندس داریم که صنعت را بشناسد. من از صنعت آمده بودم و به‌راحتی می‌توانستم روی صنایع تأثیر بگذارم. معرفی استاندارد یورو۲، انژکتوری‌کردن خودروها و بدون‌سرب‌کردن بنزین، از دستاوردهای من در آن دوره بود. این اقدامات باعث شد که گازهای آلاینده ۹۰ درصد کــاهــش یــابــد و از آن سـال آلـودگــی مونوکسید‌کربن در تهران نداشته باشیم؛ درحالی‌که در سال‌های پیش از آن، یعنی سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳، نیمی از سال این آلایندگی غالب بود. با انجام همین فعالیت‌ها،‌ سال‌هاست که شاهدیم مونوکسیدکربن به ۱۰۰ پی‌پی‌ام نمی‌رسد و به‌ندرت از ۵۰ پی‌پی‌ام عبور می‌کند.

وقتی به سازمان حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری رفتم، از من برنامه خواستند و گفتم برنامه‌ام این است که ابتدا کارآموزی کنم و ببینم مشکلات چیست و سه ماه هم طول می‌کشد چیزهایی که یاد گرفتم را به برنامه بدل کنم.؛ بنابراین شش ماه دیگر از من برنامه بخواهید

در زمینۀ پسماند، تنها قانونی که در کشور وجود داشت، یک بند از قانون شهرداری‌ها بود که بر مبنای آن شهرداری‌ها موظف به تمیزکردن معابرند. ما قانون مدیریت پسماند را نوشتیم و آیین‌نامۀ آن را تصویب کردیم که امروز یکی از قوانین ایران است. در زمینۀ پایش صنایع تا پیش از حضور من، این کار توسط پرسنل سازمان حفاظت محیط‌زیست انجام می‌شد. مگر ما چقدر پرسنل و امکانات داریم؟ بنابراین برای رفع این چالش، آزمایشگاه‌های معتمد را در نظر گرفتیم تا کار پایش را انجام دهند. به‌این‌ترتیب، هم اشتغال برای جوانان ایجاد شد و هم باری از دوش محیط‌زیست برداشته شد. ضمناً در کارهای نظارتی، دشواری‌هایی از نظر سلامت کار وجود دارد که چالش ایجاد می‌کند؛ با برون‌سپاری پایش، جلوی هرگونه تخلفی گرفته شد.

 

یکی دیگر از اقدامـات مـن در آن دوره، اخذ بودجۀ ارزی از منابع خـارج از کـشور بـرای مـسئلـۀ گـاز کلـروفلـوئوروکـربن (CFC) استفـاده‌شــده در وسـایل سـرمایشی بود؛ درحـال‌حـاضـر تنـها تجـربۀ مـوفق جهـانی محیط‌زیستی دربارۀ لایۀ اوزون است که ما هم در آن مشارکت داشتیم و موفق شدیم گاز کلروفلوئوروکربن را از صنایع حذف کنیم.

 

در ایــن ســال‌هــا کــه خــارج از سـازمـان محیط‌زیست مشغول به فعالیت هستم نیز، با اینکه مکانیک خوانده‌ام و کار دانشگاهی انجام می‌دهم، من را به‌عنوان یک محیط‌زیسـتی می‌شـناسند. در ایـن زمیـنه سخنرانی‌هـای متعددی داشتم و پروژه‌های مختلـفی هـم انجـام دادم کـه از جمـله می‌تـوان بررسی تعاملات نیروهـای مسلـح با محیط‌زیست،‌ ارتقاء پادگان‌ها به‌لحاظ محیط‌زیستی،‌ نقش واحدهای فنی در کاهش آلودگی هوا و نیز انتشار سیاهۀ انتشار گازهای گلخانه‌ای تهران در سال ۱۳۹۷ بود. مورد آخر خیلی مؤثر بود و نتایج غیرقابل‌انتظاری به ما داد.

 

 اگر به ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست برسید، چه برنامه‌ای دارید؟

اعتـقاد ندارم که پیش از برعهـده‌گرفتن یک سمت، باید برنامۀ جزئی داد. البته ارائۀ برنامه در سطح کلان ممکن است. اما کسی که می‌خواهد کار را برعهده گیرد، معمولاً وضعیت موجود را درست نمی‌شناسد.‌ البته من این حوزه را می‌شناسم. وقتی به سازمان حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری رفتم، از من برنامه خواستند و گفتم برنامه‌ام این است که ابتدا کارآموزی کنم و ببینم مشکلات چیست و سه ماه هم طول می‌کشد چیزهایی که یاد گرفتم را به برنامه بدل کنم.‌ بنابراین شش ماه دیگر از من برنامه بخواهید.

برای من پذیرفتنی نیست که عده‌ای به‌دنبال گرفتن حقابۀ محیط زیستی در یک نقطه‌ای باشند، درحالی‌که در لوله‌های شهر در مجاورت آن، آب شرب وجود نداشته نباشد. چه کسی می‌تواند بپذیرد که یک شهر آب نداشته باشد، اما حقابۀ محیط‌زیستی تالاب‌ها داده شود؟

البته از آنجایی که قبلاً در سازمان محیط‌زیست اشتغال داشته‌ام و حتی با قطع ارتباط با این سازمان، با مقولۀ محیط‌زیست درگیر بوده‌ام،‌ برنامه‌هایی در ذهن دارم که کلان آن‌ها بحث اقتصاد است. اقتصاد سبز در حفظ محیط‌زیست بسیار مهم است و بسیاری از معضلات به‌خاطر اقتصاد نادرست ماست. ما خودروی سواری را در سال‌های اخیر به‌شدت تشویق کردیم. درحال‌حاضر سالانه یک‌هزار همت یارانۀ بنزین می‌دهیم و برای خودرو ۳۰۰ الی ۴۰۰ همت رانت خودرو پرداخت می‌کنیم تا عده‌ای بتوانند خودرو را ارزان‌تر از قیمت بازار خریداری کنند. ما این پول‌ها را توزیع می‌کنیم و در جامعه توقع ایجاد می‌شود، درحالی‌که با فقط یـک سال یارانۀ بنزین و رانت خودرو، می‌توانستیم بهترین سیستم حمل‌ونقل دنیا را در تهران داشته باشیم. می‌توانستیم با این پول مترو تهران را از نظر زیرساخت و واگن دو برابر کنیم، اما این پول بدون قاعده خرج شده اسـت. اگر ایـن پول در راه درست هزینه شده بود، هـم مـردم راحت‌تر تردد مـی‌کردند و هم زیـرسـاخـت‌های حـمل‌ونـقل عمـومی مـهیا می‌شد. 

 

در مثالی دیگر، حمل‌ونقل بین‌شهری ایران در سال ۱۳۸۶ حدود ۶۰ درصـد بود. براساس قانون توسعه و قانون بهینه‌سازی مصرف سوخت، در این سال قرار شـد که چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۹۰، ایـن عدد به ۷۵ درصد برسد، اما حالا این رقـم زیر ۱۰ درصد است؛ یعنی از ۶۰ درصـد به زیر ۱۰ درصد رسیده‌ایم. جاده‌های ما‌ در این سال‌ها از اتوبان شهری شلوغ‌تر شده اسـت، درحالی‌که در گذشته چنین نبود. در شهـرها نیز قرار بود حمل‌ونقل عمومی از ۲۵ درصـد به ۳۵ درصد برسد، درحالی‌که اکنون به ۱۳ درصـد رسیده است که عمدۀ آن مترو است و نقش اتوبوس بسیار کم‌رنگ شده است. این‌ها سیاست‌های غلطـی اسـت که منـجر به خـودروسواری و آلودگی هوا شده است.

 

دربارۀ برق هم سیاست‌های غلطی را در پیش گرفته‌ایم. برق را ۵ سنت تولید می‌کنیم و یک سنت می‌فروشیم. همین امر باعث شده است که سال‌به‌سال ضرر کنیم و سرمایه‌گذاری در این صنعت کاهش یابد. اسراف در مصرف برق زیاد است و باعث می‌شود مجبور به سوزاندن مازوت شویم که آلوده‌کنندۀ هوا است. بنابراین بسیاری از مسائل ما مسائل اقتصاد سبز است.

باید بررسی شود که محیط‌زیست تا چه حد توانایی دارد برای امنیتی‌زدایی فضا گام بردارد؟ بنابراین من درحال‌حاضر راه‌حل و پاسخ روشنی برای این معضل ندارم، ولی موافقم که محیط‌زیست نباید امنیتی باشد‌ و باید مردمی باشد

موضوع بعدی این است که ما باید با دستگاه‌های مختلف همکاری کنیم. سازمان محیط‌زیست آلاینده نیست، بلکه سایر دستگاه‌ها نظیر وزارتخانه‌های صمت، نفت، نیرو و جهاد کشاورزی، این کارها را انجام می‌دهند. البته دستگاه‌هایی هم هستند که سعی می‌کنند آلودگی‌ها را جمع کنند؛ مثلاً شهرداری‌ها زباله‌ها را جمع می‌کنند. ما باید بتوانیم با همۀ این دستگاه‌ها تعامل کنیم. وقتی می‌گویم سرب را از بنزین حذف کردم، درواقع دارم از تعامل حرف می‌زنم. این کار در تعامل با وزارت نفت اتفاق افتاد. وقتی می‌گویم استاندارد خودروها را یورو۲ کردیم، موضوع این است که کارخانه‌ها این کار را انجام نمی‌دادند، چون برایشان هزینه داشت؛ ولی ما توانستیم در تعامل با صنعت این کار را انجام دهیم. تعامل ما با دستگاه‌های مختلف مهم است؛ اگر توانستیم آن را انجام دهیم، موفق می‌شویم.

 

البته همکاری‌ها فقط با دستگاه‌ها نیست، بلکه باید با مـردم نیز همکاری کنیم. یک‌بار از من پرسـیده شد که پرسنل سازمان حفاظت محیط‌زیست را زیاد می‌کنم یا کم؟ پاسخ دادم آن‌ها را ۸۵ میلیون نفر می‌کنم. همۀ مردم باید به مسائل محیط‌زیستی فکر کنند. استفاده از تمام نیروهای مردمی به‌ویژه تشکل‌ها، می‌تواند مؤثر باشد. کسانی که با علاقه کار می‌کنند‌، پرسشگر هستند و بسیاری از کارها را می‌توانند انجام دهند.

 

همـکاری‌هـای بین‌المللی محور دیگری از برنامه‌‌هایم است. در گذشته از بانک جهانی و پروتکل «CFC» پول‌های زیادی دریافت کردیم؛ مـی‌توانیم این کار را برای پروژه‌های دیگری هـم انجام دهیم. البته در گذشته در گرفتن اعتبارات برای کاهش گازهای گلخانه‌ای موفق نبـودیم. آن زمان اگر در نیروگاه یا پالایشگاهی انتشار گاز گلخانه‌ای را کاهش می‌دادیم، می‌توانستیم آن را به کشور دیگری بفروشیم و کشورهای توسعه‌یافته حاضر بودند در این کار سرمایه‌گذاری کنند و اعتبار آن را برای خودشان بردارند. ما می‌توانستیم صنایع‌مان را نوسازی کنیم، ولی قوانین به ما اجازه نمی‌داد. این مکانیزم اکنون از بین رفته است، ولی استفاده از موقعیت‌های بین‌المللی همچنان مهم است.

 

بحث آموزش و تنویر افکار عمومی نیز از موضوعات مهم است. محیط‌زیست کار همۀ مردم است. ما باید به مردم آموزش دهیم چطور مصرف را کم کنند تا مصرف آب یا برق کم شود. درحال‌حاضر در دنیا تقریباً ۱.۷ برابر آوردۀ کرۀ زمین درحال مصرف‌شدن است که از ذخیره‌های گذشتگان برداشت می‌شود. در ایران ردپای محیط‌زیستی ۴ برابر است که باعث می‌شود فشار زیادی به سرزمین وارد شود. اینکه دریاچۀ ارومیه خشک می‌شود و سطح آب‌های زیرزمینی پایین می‌رود، نتیجۀ آن است که ما از سرزمین خود بیش‌ازحد بهره‌کشی می‌کنیم. الگوی مصرف باید اصلاح شود. حتی در سیاست جمعیتی باید ظرفیت زیستی را در نظر بگیریم. در آیندۀ نزدیک بسیاری از شهرها آب نخواهند داشت. به بحث قوانین و مقررات نیز باید توجه شود. قانون هوای پاک‌، قانون پسماند‌ و قوانین بالادستی باید اجرا شوند. متأسفانه ما در اجرای قوانین ضعیف هستیم. به‌ خاطر دارم که در زمان مسئولیتم، درصدد کاهش آلودگی هوا بودم و قانونی را اجرا کردم که یک دهه از تصویب آن می‌گذشت و اجرا نشده بود. کمک‌گرفتن از ظرفیت بخش خصوصی هم یکی از برنامه‌های من است.

 

 به‌نظر شما، چالش در محیط‌زیست طبیعی و تنوع‌زیستی ایران چیست و چه راهکاری دارد؟

جمعیت ما انسان‌ها به‌شدت رشد کرده است. در ۱۲۰ سال اخیر، جمعیت فیل‌ها از ۱۵ میلیون به حدود ۳۰۰ هزار عدد رسیده است. در همین مدت، جمعیت انسان‌ها از ۱.۶ میلیارد به ۸ میلیارد نفر رسیده است. جمعیت انسان به‌شکل یک غدۀ سرطانی درحال رشدکردن است و فضا برای باقی موجودات را تنگ می‌کند. شاهدیم که همه‌جا پر از جاده و فروشگاه شده است. قبلاً زباله را دور می‌ریختیم، اما اکنون همه چیز نزدیک است. فشاری که به حیات‌وحش آمده، به‌دلیل رشد بیش‌ازحد شهرها و کارخانجات و… است؛ علت اصلی این است.

 

خوشبختانه در ایران سیاست پارک‌های ملی و مناطق حفاظت‌شده را داریم، اما همین‌ها نیز تحت فشار جوامع محلی هستند. ما باید کاری مشابه سیاست قرق‌های اختصاصی انجام دهیم تا مردم از طبیعت نفع ببرند. اگر این محیط به ضرر مردم باشد، مردم به آن صدمه می‌زنند. اینکه بودجۀ بیشتر بگیریم و محیطبان بیشتر استخدام کنیم، راهکار نیست؛ چون با زور نمی‌شود از محیط‌زیست محافظت کرد، بلکه با دل باید پیش رفت.

اولویت ما حفظ برخی از گونه‌های گیاهی و جانوری است. مثلاً ما به حفظ جنگل‌ها باید توجه ویژه‌ای داشته باشیم. برای حفظ گونه‌های زیستی درحال‌انقراض نیز باید انرژی زیادی بگذاریم.

در زمان خدمت من در معاونت محیط‌زیست انسانی سازمان محیط‌زیست، تعامل ما با صنایع بیشتر از سایر حوزه‌ها بود. به‌ یاد دارم که پیش از من، رابطۀ محیط‌زیست با صنایع خوب نبود و به آن محیط ایست می‌گفتند، اما من تلاش کردم که رابطه‌مان با صنایع را اصلاح کنم و سازمان نقش یک تعامل‌گر و هم‌فکر را برای آن‌ها ایفا کند

من در محیط‌زیست انسانی تجربه دارم، اما در محیط طبیعی تخصص ندارم. ولی باید اضافه کنم که فردی سیاست‌گذار هستم. مثلاً ۸۰ درصد قانون مدیریت پسماند را خودم نوشته‌ام، یا برای بدون‌سرب‌‎کردن بنزین، خودم مسئولیت اجرای آن را تقبل کردم و دستور دادم که ابتدا فقط سه پمپ‌بنزین در شمال پایتخت بنزین بدون سرب بدهند و سپس به‌صورت تدریجی تعداد این پمپ‌بنزین‌ها افزایش یابد. نتیجه این شد که بعد از یکی‌دوماه، ۷۰ درصد پمپ‌بنزین‌های تهران بنزین بدون سرب عرضه می‌کردند و احساس منفی در جامعه ایجاد نشد.

 

 برنامۀ شما برای استفاده از فناوری‌های نوین در حفاظت محیط‌زیست چیست؟

اگر منظورتان دانش اندازه‌گیری است، ما به دو شکل می‌توانیم این کار را انجام دهیم؛ بخشی از فناوری‌ها برای پایش است‌. وقتی خودروها انژکتوری شد، فناوری جدیدی بود که برای رسیدن به آن بخش‌های بیرون سازمان را فعال کردیم. پس یکی از اقدامات این است که فناوری‌هایی که نتیجۀ محیط‌زیستی دارند را بیرون از سازمان فعال کنیم. من پیش از این چنین اقدامی را انجام داده‌ام و در صورت انتخاب به‌عنوان ریاست سازمان محیط‌زیست، این کار را ادامه خواهم داد.

 

موضوع دیگر این است که ما فناوری خود سازمان محیط‌زیست را بالا ببریم. از نظر من به‌این‌دلیل که سازمان محیط‌زیست وظیفۀ اجرایی ندارد و نباید تصدی‌گری کند، نیاز مبرمی به فناوری‌های پیشرفته و نوین ندارد. مثلاً در پایش به‌جای آنکه مأمورانی را به کارخانه‌ها بفرستیم، می‌توانیم از پایش برخط استفاده کنیم. این یکی دیگر از اقداماتی بود که ما در دورۀ فعالیت در سازمان محیط‌زیست آغاز کردیم و سنسورهایی در کارخانه‌ها نصب شدند تا ما به‌صورت آنلاین بتوانیم آن‌ها را پایش کنیم. باتوجه‌به آنکه امر پایش محیط‌زیست به آزمایشگاه‌های معتمد واگذار شده است، به‌ نظر می‌رسد که سازمان محیط‌زیست نیاز مبرمی به فناوری‌های نوین ندارد و سیاست‌گذاری از فناوری مهم‌تر است.

 

 برای ملزم‌کردن دستگاه‌های در ارتباط با حوزۀ محیط‌زیست به حفظ این مقوله، چه راهکار و برنامه‌ای در نظر دارید و چه ابزارهایی را می‌خواهید برای این منظور به‌ کار بگیرید؟

به نظر من باید به مسائل عادلانه نگاه کنیم. من در دورۀ معاونتم در حوزۀ محیط‌زیست انسانی، تعامل موفقی با خودروسازها برقرار کردم و دلیلش این بود که آن‌ها را درک می‌کردم و درد آن‌ها را می‌فهمیدم؛ چون پیش از آن در وزارت صمت سمت داشتم و در بخش صنایع سنگین مشغول به فعالیت بودم و می‌دانستم صنایع با چه معضلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. برای مثال برای من پذیرفتنی نیست که عده‌ای به‌دنبال گرفتن حقابۀ محیط‌زیستی در یک نقطه‌ای باشند، درحالی‌که در لوله‌های شهر در مجاورت آن، آب شرب وجود نداشته نباشد. چه‌کسی می‌تواند بپذیرد که یک شهر آب نداشته باشد، اما حقابۀ محیط‌زیستی تالاب‌ها داده شود؟ یا برخی می‌گویند که سدسازی باعث ازبین‌رفتن محیط‌زیست شده است. من می‌گویم اگر سد را احداث نمی‌کردند، برای تأمین آب ۸۵ میلیون انسان باید چه راهی را در پیش می‌گرفتند؟

 

مسئلۀ اصلی این است که در کشوری با ظرفیت جمعیتی ۳۰ میلیون نفر، ۸۵ میلیون انسان زندگی می‌کنند. بنابراین مسئلۀ کمیت آب بسیار مهم شده است و ما باید با تعامل با وزارت نیرو تلاش کنیم این مسئله را مدیریت کنیم. یا در تعامل با وزارت جهاد کشاورزی باید تلاش کنیم آبیاری کشاورزی را از غرقابی به‌سمت کشاورزی کارخانه‌ای و زیرسقف سوق دهیم. همچنین باید از ابزار قیمتی به‌درستی استفاده کنیم و برای آب کشاورزی باید هزینه‌ای پرداخت شود. این هزینه باید به گونه‌ای باشد که نه به کشاورز فشار وارد کند و نه باعث گران‌شدن بیش‌ازحد محصولات شود. قیمت آب نباید به‌گونه‌ای باشد که احساس بی‌ارزش‌بودن آب ایجاد شود. پس باید از اهرم‌های اقتصادی استفاده شود. برای سیاست‌گذاری در این راه، به‌تنهایی نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم، بلکه باید در تعامل با وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی به چنین سیاست‌هایی برسیم. به یاد دارم که وقتی توانستیم خودروها را انژکتوری کنیم، این ما نبودیم که این کار را انجام دادیم، بلکه خود صنایع بودند که به این کار مبادرت ورزیدند. من خودم معتقدم که خود وزرای نیرو و جهاد کشاورزی نیز این دغدغه را دارند. می‌توانیم مسئلۀ آب را با تغییر الگوی کشاورزی و تغییر الگوی مصرف تا حدودی تسکین دهیم.

 

 درست است که شاید درک از مشکل بین سازمان محیط‌زیست و سایر متولیان آب به‌هم نزدیک باشد، اما ممکن است که راهکاری که هرکدام ارائه می‌دهند متفاوت باشد. برای مثال وزارت نیرو شاید راه‌حل معضل کم‌آبی را در فراچنگ‌آوردن آب بیشتر با پروژه‌های انتقال آب و سدسازی بداند، اما سازمان محیط‌زیست بیشتر به مدیریت تقاضا باور داشته باشد. این مهم است که رئیس سازمان محیط‌زیست به مدیریت عرضه توجه بیشتری نشان دهد یا مدیریت تقاضا. نظر شما چیست؟

البته شاید این تعارض با سازمان محیط‌زیست در وزارت جهاد کشاورزی بیشتر باشد. از نظر من باید از اقتدار و قدرت تعامل خود به‌شکل توأمان استفاده کنیم و راه‌حل ارائه دهیم. اینکه ما از وزارت نیرو انتظار داشته باشیم که سدسازی نکند، درحالی‌که راه‌حلی هم ارائه ندهیم، منطقی نیست. برای مثال برخی محیط‌زیستی‌ها با انتقال آب از دریای خزر به سمنان موافق نیستند. این افراد باید پاسخ دهند که اگر این پروژۀ انتقال آب انجام نشود، سمنانی‌ها از کجا آب برای آشامیدن پیدا کنند؟ آب‌های زیرزمینی؟ اینکه راه حل بدتری است.

 

بنابراین باید کاری کنیم که مصرف آب کمتر شود که راه‌حل پیچیده‌ای نیز ندارد، اما آن را رها کرده‌ایم. باید کاری کنیم که مردم احساس کنند آب ارزشمند است. البته راه‌حل‌هایمان باید تعاملی باشد و نه بازور. برای مثال، زمانی که در معاونت محیط‌زیست انسانی بودم، یک‌روز مدیرعامل ایران‌خودرو به دفترم آمد و پرسید که چرا می‌خواهیم تولید پژو ۲۰۰۰ متوقف شود؟ من پاسخ دادم به‌دلیل آنکه آلودگی آن بالا است و او تأیید کرد، اما گفت که آن‌ها موتور این خودرو را برای تولید حدود دو ماه خریداری کرده‌اند که در حال واردات به کشور است. من پاسخ دادم که به آن‌ها سه ماه فرصت داده می‌شود تا این خودروها را نیز تولید کنند، اما پس از آن تولید آن را متوقف کنند. او خوشحال شد و بعد از سه ماه نیز تولید آن خودرو متوقف شد. سخنم این است که ما به‌عنوان محیط‌زیست، باید مسائل بخش‌های صنعت، کشاورزی و سایر بخش‌ها را درک کنیم و تنها در این صورت می‌توانیم با آن‌ها به راه‌حلی برسیم. با دعوا و زور و تقابل نمی‌توانیم راه به جایی ببریم. شاید آن کسی که بر صندلی ریاست وزارت نیرو نشسته است، به‌جای تقابل نیاز به کمک و هم‌فکری داشته باشد و ما باید به او کمک کنیم. اینکه مدام به وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی اعتراض کنیم و آن‌ها نیز به ما اعتراض کنند، پسندیدۀ یک دولت یکپارچه نیست. 

 

 باتوجه‌به توضیحاتی که در رابطه با انتقال آب به سمنان ارائه دادید، من یک سؤالی داشتم که باید با مثالی از آمریکا آن را آغاز کنم. چند سال پیش شهر دیترویت در آمریکا رو به ورشکستگی رفت و مردم آن آهنگ مهاجرت در پیش گرفتند. شهر داشت خالی از سکنه می‌شد و دولت آمریکا تصمیم گرفت که هیچ اقدامی برای سرپا نگه‌داشتن این شهر انجام ندهد. دولت استدلال می‌کرد که الزامات اولیۀ اقتصادی در این شهر دیگر وجود ندارد. از نظر من مسئلۀ تأمین آب اولویت اساسی‌تری نسبت به اقتصاد است. آیا ما نباید به این فکر کنیم که اگر شهری با مسئلۀ تأمین آب مواجه است، نباید برای افزایش جمعیت آن برنامه‌ریزی کرد؟ البته ما اطلاع داریم که پروژۀ انتقال آب دریای خزر به سمنان، برای مصارف صنعتی بود و نه شرب. شاید اگر مسئولان به‌دنبال توسعۀ صنایع آب‌بر در سمنان نبودند، نیازی هم به پروژۀ انتقال آب نبود و همین جمعیت سمنان می‌توانست با منابع آبی فعلی ادامۀ حیات دهد.

 مشکل در یک شهر منحصر نمی‌شود، بلکه در کل کشور با مسئلۀ کمبود آب مواجه هستیم. مسئله این است که فقط ۳۰ میلیون نفر می‌توانند سر این سفره بنشینند، نه ۸۵ میلیون نفر. اگر تهران با مشکل آب مواجه شود، نمی‌توان با تانکر به مردم آب‌رسانی کرد. باید پیش از آنکه به فاجعه برسیم، مصرف آب را به‌طور جدی کم کنیم. باید به راه‌حل برسیم؛ یعنی مردم را توجیه کنیم که با قیمت فعلی آب مقدار مشخصی از آب را می‌توانند مصرف کنند و اگر مصرفی بیش از این مقدار دارند، باید هزینۀ اضافه پرداخت کنند. در این شرایط می‌توانیم هزینۀ پلکانی مصرف را به شیوه‌ای بالا ببریم که مردم ترغیب به صرفه‌جویی شوند. من معتقدم که راه‌حل پلکانی قیمت آب و برق را باید به‌روز کنیم.

 

در زمان خدمت من در معاونت محیط‌زیست انسانی سازمان محیط‌زیست، تعامل ما با صنایع بیشتر از سایر حوزه‌ها بود. به‌ یاد دارم که پیش از من رابطۀ محیط‌زیست با صنایع خوب نبود و به آن محیط‌ ایست می‌گفتند، اما من تلاش کردم که رابطه‌مان با صنایع را اصلاح کنم و سازمان نقش یک تعامل‌گر و هم‌فکر را برای آن‌ها ایفا کند. معتقدم با همکاری می‌توان خیلی از مسائل را حل کرد، زیرا هدف همۀ ما سربلندی ایران است. مطمئن باشید که وزارت نیرو هم دغدغۀ محیط‌زیست دارد؛ زیرا اگر به محیط‌زیست توجه نکند، نمی‌تواند سال بعد آب را تأمین کند. 

 

بالاخره نمی‌توان منکر شد که گاهی تعارض منافع گروهی به منافع ملی می‌چربد. 

درست است؛ در چنین شرایطی محیط‌زیست باید محکم پای منافع ملی بایستد. 

 

 یکی از معضلات فعلی محیط‌زیست در ایران، بحث امنیتی‌شدن فضا است که امکان فعالیت را هم برای دغدغه‌مندان داخلی و هم سرمایه‌گذاران و فعالان شناخته‌شدۀ خارجی بسیار محدود کرده است. برنامه و راهکار شما برای امنیتی‌زدایی از محیط‌‎‌زیست ایران چیست؟

باید درِ محیط‌زیست را به‌روی مردم باز کرد و مردم به‌صورت شفاف عملکرد محیط‌زیست را ببینند. امنیتی‌شدن فضای محیط‌زیست کشور، یک مسئلۀ جدید است که در چند سال اخیر رخ داده و من با این مسئله آشنا نیستم. ابتدا باید بشناسیم که منشأ این امنیتی‌شدن فضا چیست؟ آیا خود محیط‌زیست خواهان این امنیتی‌شدن بوده است یا این روند خارج از کنترل محیط‌زیست بوده است؟ باید بررسی شود که محیط‌زیست تا چه‌ حد توانایی دارد برای امنیتی‌زدایی فضا گام بردارد؟ بنابراین من درحال‌حاضر راه‌حل و پاسخ روشنی برای این معضل ندارم، ولی موافقم که محیط‌زیست نباید امنیتی باشد‌ و باید مردمی باشد.

 

  می‌دانیم متخصصان، تشکل‌ها و رسانه‌ها، نقش مهمی در حفظ محیط‌زیست دارند که متأسفانه در سال‌های اخیر ارتباط سازمان محیط‌زیست با آن‌ها کم شده است. شما در صورت انتخاب‌شدن به‌عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، تعامل این سازمان با این گروه‌ها را چطور می‌بینید؟

من یک سازمان شفاف، باز و مرتبط با مردم را می‌پسندم. عملکرد من در گذشته نیز مؤید این است که راه تعامل با مردم را انتخاب می‌کنم. 

 می‌دانیم که کل مسئلۀ محیط‌زیست در واقع به رابطۀ انسان با طبیعت مربوط می‌شود، اما اکنون علوم اجتماعی نقش قابل‌توجهی در سیاست‌گذاری‌های سازمان محیط‌زیست ندارند. شما چه نقشی برای علوم اجتماعی در محیط‌زیست قائلید؟

این مسئلۀ جدیدی است و ما از ایده‌های جدید استقبال می‌کنیم. طبیعتاً ما بخش آموزش و ارتباط با مردم را در سازمان حفاظت محیط‌زیست باید تقویت کنیم.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر