سایت خبری پیام ما آنلاین | دست و پای ما بسته شده

زنان روستایی از وضعیت کسب و کارهایشان پس از مسدود شدن اینستاگرام نگرانند

دست و پای ما بسته شده

آدم باید روزی‌اش را دربیاورد. فروش با اینستاگرام کار راحت‌تری بود و فشار کمتری به من وارد می‌کرد با فیلتر شدن اینستاگرام باید دو روز 200 کیلو سنجد پاک کنم و برای دلال بفرستم





دست و پای ما بسته شده

۱۶ مهر ۱۴۰۱، ۹:۱۰

«نه تنها کسب ‌و کار خدیجه غنچه بلکه کسب و کار خیلی ها تعطیل شده است،‌ دست و پای نه تنها من،‌ بلکه دست و پای خیلی‌ها بسته شده و کاری از دستمان برنمی‌آید». اینها را خدیجه غنچه کارآفرین شهری کوچک در حوالی شاهرود که یکی از ابزارهای کسب ‌و کارش «اینستاگرام» بوده می‌گوید. ساعت از شش عصر اندکی گذشته و به گفته خودش پس از این مکالمه ترجیح می‌دهد بخوابد، نه حوصله بیدار ماندن دارد و نه جان آن را! دو روز برای تامین مخارج 200 کیلو سنجد دستمزدی کار کرده و رمقی برای بیدار ماندن برایش نمانده است. گفته‌های وزیر ارتباطات هم که اعلام کرده کسب و کارش به پلتفرم‌های داخلی منتقل کند، امیدی برایش باقی نمی‌گذارد که بتواند گذشته را تکرار کند.

 

کمپین «فارس من» با تیتر «شکست محاصره مجازی دشمن و قانونمند کردن سکوهای خارجی» خواستار فیلترینگ دائمی اینستاگرام شده، در حالی که مهدی بشارتده سلوطی محقق و پژوهشگر اقتصادی در گفت‌وگو با «ایسنا» اعلام کرده «شغل حدود ۱۰ میلیون نفر و ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کسب و کار در کشور وابسته به اینستاگرام است که با بستن آن ضرر و زیان هنگفتی به اقتصاد خانواده ها و کشور وارد می‌شود.» خدیجه یکی از این میلیون‌ها نفر است که زندگی‌اش این روزها با اختلال جدی مواجه شده است. تا همین چند وقت پیش زردآلو، برگه و قیسی را در این پلتفرم می‌فروخت‌. نیازی نمی‌دید از آنها شماره تماس بگیرد. با هم در چت اینستاگرام حرف می‌زدند، شماره کارت می‌داد و بعد هم وسایلش را با اتوبوس می‌فرستاد و مشتری از ترمینال تحویل می‌گرفت.
برای او اینستاگرام جایی تنها برای فروش محصول نبود، خدیجه از این پلتفرم برای بهبود کارهایش بهره می‌گرفت. یکی از علاقه‌مندی‌هایش این بود که صفحات پارچه‌بافی هنرمندان ایرانی و غیرایرانی را ببیند. «همه جای دنیا هنرمندانی هستند که پارچه می‌بافند، من از دیدن پارچه‌های مختلف لذت می‌‌بردم و سعی می‌کردم رنگ‌بندی‌ آنها را استفاده کنم».
سه چهار ساعت زمانی که خدیجه شب‌ها و غروب برای اینستاگرام می‌گذاشت،‌ بخشی هم به دیدن صفحات آشپزی می‌گذشت. از خلال همین صفحات بود که با دستور پخت غذاهایی غیر از غذاهای محلی خودشان آشنا و با ادمین صفحه دوست شد. هر کدام برای هم از زندگی‌شان می‌گفتند و مشورت می‌گرفتند. خدیجه یک بار سفارش لازانیا گرفت و توانست به واسطه آموزش‌های همین صفحه غذا را آماده کند و برای مشتری‌‌اش بفرستد. در همین مراوده‌ها و چت‌‌ها مشتری برای اقامتگاه‌شان هم جور می‌کرد و گردشگران با سفر به منطقه‌شان‌، درآمد دیگری نه تنها برای او،‌ بلکه برای جمع بزرگ‌تری از اهالی همراه خود می‌آوردند. حالا اینستاگرام فیلتر شده و با فیلترشکن‌ها به زور و زحمت دقیقه‌ای بالا می‌آید. همین است که خدیجه می‌گوید: «دست و پای من به عنوان عضو کوچکی از این جامعه بسته شده».
تصور کلیشه‌ای از روستا و عشایر،‌ زنانی است که با لباس محلی در حال بافت فرش و گلیم هستند،‌ اگر بخواهیم به واقعیت جامعه روستایی نگاهی داشته باشیم،‌ در کنار این زنان هنرمند (به ویژه زنان جوان) در کوچکترین روستاها باید تلفن همراه بگذاریم. آنها با استفاده از موبایل و دسترسی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی یاد گرفته‌اند کسب ‌و کارشان را برای دیگران در هر جای دنیا تبلیغ کنند. در همین شهر کوچک که خدیجه در آن زندگی می‌کند به گفته خودش چند نفر از دختران با فروش حوله‌های دستبافت توانسته‌اند به عدد 30 میلیون فروش ماهیانه برسند. این روزها هم آن دختران و هم خدیجه ناچارند کار دیگری انجام دهند. «آدم باید روزی‌اش را دربیاورد. فروش با اینستاگرام کار راحت‌تری بود و فشار کمتری به من وارد می‌کرد، برای همین ناچارم 200 کیلو سنجد را دو روزه پاک کنم و برای دلال بفرستم». آنقدر این کار سخت بود که تعدادی از دوستانش هم به کمکش آمدند و توانست سفارش را به موقع تحویل دهد ولی برای دفعات بعد چقدر می‌تواند روی کمک دیگران حساب کند؟

فروزان اخروی در حاشیه دریاچه ارومیه با زنان روستایی کار می‌کند،‌ او در برنامه‌های احیای دریاچه ارومیه تلاش کرده معیشت مکملی برای اهالی پیدا کند. یکی از راهکارها این بوده که آنها را به پلتفرم دیجی‌کالا وصل کند و آنها در بخش کالاهای روستایی‌، محصولات‌ و صنایع‌دستی‌شان را بفروشند

همانطور که خدیجه خودش می‌گوید، او تنها یک از نفر از میلیون‌هاست. فرشته یک صفحه آشپزی راه انداخته بود،‌ دستورپخت غذاهای مختلف را می‌داد و تلاش می‌‌کرد حداکثر خلاقیتش را به کار برد تا بتواند مخاطبان بیشتری داشته باشد. همینطور هم شد، بسیاری او را شناختند و دنبال کردند و اندکی بعد تبلیغات گرفت. صاحبان کسب‌ و کار مرتبط با ظروف و مواد غذایی به او وسیله یا مبلغی می‌دادند و فرشته هم وسایل‌شان را تبلیغ می‌کرد. سمیه اهل مشهد است، کارش را ابتدا با خرید و فروش گل زعفران شروع کرد. گل زعفران به یک روستا می‌داد و در عوض دستبافته‌های روستایی می‌گرفت و بعد دستبافته‌ها را به دیگری می‌داد. سربازی همسرش که تمام شد هر دو به خرید و فروش ادویه روی آوردند و پلتفرم اینستاگرام را برای فروش انتخاب کردند. کسب ‌و کارشان گرفت و توانستند درآمد خوبی کسب کنند.
سمیه ابتدا در یک آزمایشگاه کار می‌کرد، فوق لیسانس علوم آزمایشگاهی داشت اما درآمدش راضی‌کننده نبود، تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیندازد. او هم سراغ اینستاگرام رفت و با عکس‌هایی که گرفت توانست مشتریان زیادی پیدا کند به طوری که درآمدش چندین برابر کار در آزمایشگاه شود. حالا او نه کار آزمایشگاه را دارد و نه فروش کالاهای چوبی‌اش را!

سمیه ابتدا در یک آزمایشگاه کار می‌کرد، فوق لیسانس علوم آزمایشگاهی داشت اما درآمدش راضی‌کننده نبود، تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیندازد. او هم سراغ اینستاگرام رفت و با عکس‌هایی که گرفت توانست مشتریان زیادی پیدا کند به طوری که درآمدش چندین برابر کار در آزمایشگاه شود. حالا او نه کار آزمایشگاه را دارد و نه فروش کالاهای چوبی‌اش را

فروزان اخروی در حاشیه دریاچه ارومیه با زنان روستایی کار می‌کند،‌ او در برنامه‌های احیای دریاچه ارومیه تلاش کرده معیشت مکملی برای اهالی پیدا کند. یکی از راهکارها این بوده که آنها را به پلتفرم دیجی‌کالا وصل کند و آنها در بخش کالاهای روستایی‌، محصولات‌ و صنایع‌دستی‌شان را بفروشند. علاوه بر این برخی زنان تصمیم گرفتند به شکل شخصی هم اقدام کنند و صفحه‌های اینستاگرام جایی بود که آنها می‌توانستند به شکل مستقیم به مشتری وصل شوند. با فیلتر شدن این پلتفرم کار این زنان هم به ناگهان و بدون اعلام قبلی متوقف شد و آنها نمی‌دانند تا کی باید منتظر باشند وقتی گزینه‌های جایگزین قابلیت پلتفروم فعلی فیلتر شده را ندارند.
«اینستاگرام تبدیل به رسانه‌ای شده که به راحتی اقدام به ترویج بی‌بند و باری نموده و این فضا را از حیطه شخصی هر فرد به محیط خانواده کشانده، صفحات فیک و مثبت باعث بلوغ زودرس در نوجوانان شده و موجی از افسردگی در خانواده‌ها را به وجود آورده است که باعث تنهایی و فاصله زوجین از یکدیگر و فرزندان از والدین شده است. در چنین شرایطی از دلسوزان اسلام و امت و نظام خواستاریم اینستاگرام را با نرم‌افزار داخلی مشابه جایگزین کنند.» این متن در «فارس من» و در نظرخواهی برای فیلتر شدن اینستاگرام آمده. در ذیل این متن و در بخش نظرات گروهی خواستار برچیده شدن اینستاگرام به عنوان پلتفرمی فاسد شده‌اند. با فیلتر بودن فعلی اینستاگرام به نظر می‌‌رسد مسئولان صدای این بخش از جامعه را شنیده‌ است، با این حال به نظر می‌رسد بایستی صدای میلیون‌ها عضو دیگر جامعه نظیر خدیجه، فرشته، سمیه و دیگران را هم بشنوند. کسانی که زندگی و کسب ‌و کارشان به این پلتفرم وابسته است و بستن ناگهانی و بدون ارائه جایگزین، آنها را به لحاظ معیشتی با چالش‌‌های جدی مواجه کرده است.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *