پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کابوس «گاوخونی»

پس از دو دهه خشکی، تالاب گاوخونی به بیابانی ۴۷ هزار هکتاری در اصفهان تبدیل شده است

کابوس «گاوخونی»

طرح‌های پیشین احیای زاینده‌رود و گاوخونی، بدون ضمانت اجرایی رها شده‌اند





کابوس «گاوخونی»

۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰:۰۸

تالاب بین‌المللی گاوخونی در اغماست. این زیستگاه را فقط روی نقشه می‌توان دید. تصویر عینی گاوخونی، بعد از دو دهه تحمل خشکی و تشنگی، بیابانی 47 هزار هکتاری است در جنوب شرق اصفهان. در خبرها گفته‌اند که این زیستگاهِ دور از زندگی، با 99 درصد خشکی، به شرایط بی‌بازگشت نزدیک شده چون طرح‌های احیا فقط روی کاغذ مانده و هرگز ضمانت اجرا نداشته و با وجود نیاز صنایع، کشاورزی و شرب، بعید است که گاوخونی در اولویت تامین حقابه باشد.

تصاویر ماهواره‌ای از اوایل دهه ۸۰ روند کم‌آبی این تالاب اکولوژیک را نمایان می‌کند، تا جایی که امسال، به گفته منصور شیشه‌فروش، مدیر‌کل مدیریت بحران استانداری اصفهان، این روند به ۹۹ درصد رسیده است. تدوین برنامه نافرجامی مانند مدیریت زیست‌بومی تالاب گاوخونی تا نقشه راه احیای زاینده‌رود هیچ کدام جز صرف وقت و هزینه در عمل برای گاوخونی نتیجه‌ای در پی نداشته و کلاف سردرگم حوضه زاینده‌رود آنقدر پیچیده شده که به نظر نمی‌رسد با وجود صنایع و کشاورزی و شرب، حفظ حیات این تالاب که از دیرباز زندگی‌بخش فلات مرکزی ایران بوده، در اولویت استان و کشور باشد. اینطور که مهر نوشته، مهران زینلیان، معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار اصفهان گفته است که «تالاب آب می‌خواهد و آب نیست اما امید است با عملیاتی شدن بسته راهکارهایی که برای احیای زاینده‌رود ارائه شده است، جریان دائمی زاینده‌رود محقق شود تا شاهد احیای تالاب گاوخونی باشیم.» این گزارش اما می‌گوید بسته راهکارهایی که دست کم ۱۰ سال برای ثمربخشی برای تالاب گاوخونی زمان می‌برد و البته مانند طرح‌های پیشین احیای زاینده‌رود و گاوخونی، اکنون ضمانت اجرایی ندارد.
برنامه احیا چه شد؟
علی ارواحی، متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی ایران درباره عملیاتی نشدن برنامه‌های احیای گاوخونی می‌گوید: برنامه مدیریت زیست بومی تالاب گاوخونی توسط شورای برنامه‌ریزی اصفهان تصویب شده اما چهارمحال‌و‌بختیاری آن را همچنان تصویب نکرده است؛ چند ماه پیش صحبت از این بود که این برنامه بتواند در ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالاب‌های کشور مطرح شود و به نوعی به یک اجماع بین دو استان برسد تا راه‌حل‌های عملیاتی به حیات زاینده‌رود و گاوخونی کمک کنند. به گفته او اگرچه نقشه راه احیای زاینده‌رود از ضمانت اجرایی بیشتری برخوردار است، اما تا به حال شاهد اجرای این دو برنامه نبوده‌ایم. هرچند نقشه راه احیای زاینده‌رود علاوه بر شورای عالی آب در ستاد ملی هماهنگی و مدیریت تالاب‌های کشور باید مطرح شود و چه بسا از این دو برنامه نسخه واحد استخراج شود که پراکندگی کار را کم کند و در عین حال الزام‌آور باشد.
مدیر سابق طرح حفاظت از تالاب‌های ایران از سوی دیگر با اشاره به استقرار یک هفتم صنایع در حوضه زاینده‌رود می‌گوید: «کشاورزی غیراصولی، توسعه سطح زیر کشت محصولات پر مصرفی مثل برنج و صیفی‌جات، فضای سبز اصفهان و هدر رفت قابل توجه آب در سیستم انتقال آب شهری و روستایی نیز از جمله عللی است که سبب شده با کمبود آب شدید برای تالاب گاوخونی روبه‌رو باشیم و بیش از ۱۵ سال است که این تالاب خشک شده و اکنون در بدترین وضعیت خود قرار دارد.‌»
سهم نامشخص گاوخونی
مهر در ادامه این گزارش می‌نویسد: گاوخونی حقابه‌دار اصلی حوضه زاینده‌رود برای حفظ حیاتش نه صدا دارد و نه پول و قدرتی؛ از کم‌بارشی و خشکسالی و بندهای آبخیزداری بالادست حوضه که حقابه تالاب را برای توسعه باغات و کشاورزی می‌بلعند، بگذریم، سومدیریت در تامین و رساندن حداقل آب به گاوخونی سبب شده که در یک سال و نیم اخیر، سهم این تالاب از زاینده‌رود هیچ باشد و حتی حقابه گاوخونی در برنامه منابع و مصارف وزارت نیرو ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ مشخص نیست.‌
۱۷۶ میلیون مترمکعب حقابه قانونی که در شورای عالی آب مصوب شد اما این مصوبه روی کاغذ هرگز به بهانه شرب، صنعت و کشاورزی اجرایی نشده است و با وجود ده‌ها طرح صنعتی در بالادست حوضه گاوخونی که عملیات احداث آنها اکنون حدود ۷۰ درصد است، در سال‌های پیش رو نیز نمی‌توان به عزمی برای تامین حقابه طبیعت خوشبین بود.
ارواحی با بیان اینکه برنامه‌های تدوین شده برای احیای زاینده‌رود و گاوخونی، مستلزم تامین و تخصیص اعتبار است، ادامه می‌دهد: «متاسفانه این مهم تاکنون اتفاق نیفتاده است در حالی که ماهیت فعالیت‌هایی که در برنامه‌های این‌چنینی پیش‌بینی می‌شود غالباً متناسب با شرح وظایف جاری بخش‌ها و دستگاه‌های اجرایی است.» به گفته او دستگاه‌های اجرایی همچنان حفاظت از تالاب گاوخونی را یک «مسئولیت اضافی» تلقی می‌کنند، در حالی که همه بخش‌ها ذی‌نفع‌اند و مداخلات و فعالیت‌هایشان بر تالاب اثرگذار است و همه آنان در قبال تالاب مسئول هستند.
۸۸ درصد حوضه درگیر خشکسالی بلندمدت
بنا به آخرین آمار هواشناسی استان اصفهان تحلیل شاخص استاندارد بارش، تبخیر و تعرق (SPEI) در دوره ۱۰ ساله تا پایان آذر امسال بیانگر آن است که درجه‌های خفیف تا بسیار شدید خشکسالی بلندمدت بسیاری از مناطق حوضه تالاب گاوخونی را فرا گرفته است به گونه‌ای که ۸۸.۱ درصد از آن درگیر خشکسالی بوده و فقط ۱۱.۸ درصد از مساحت این حوضه شرایط نُرمال و ۰.۲ درصد شرایط ترسالی دارد.
از مجموع ۸۸.۱ درصد مساحت خشکسالی تالاب گاوخونی، ۲۵.۹ درصد دارای خشکسالی خفیف، ۲۳.۷ درصد دارای خشکسالی متوسط، ۱۰.۲ درصد دارای خشکسالی شدید و ۲۸.۳ درصد درگیر خشکسالی بسیار شدید است.
این شرایط در حالی است که به گفته مدیر سابق طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران حقابه گاوخونی در شرایط خشکسالی باید در زمان مناسب‌تر رهاسازی شود تا این آب بتواند در اختیار تالاب قرار بگیرد که عموماً بازه‌های زمانی خارج از فصل کشت است؛ این راه حل‌های کوتاه‌مدت اما حکم مسکن موقت را برای تالاب دارد.
روند خشکیدگی و فراموشی حقابه
همچنین ایسنا درباره روند خشکیدن این تالاب نوشته است: تالاب گاوخونی اصفهان، نفس‌های آخرش را می‌کشد و این یعنی اصفهان در معرض یک فاجعه ملی است. تالاب گاوخونی در حال حاضر در حدود یک درصد از مساحت خود را حفظ کرده و این یک درصد، نه تنها از زاینده‌رود تامین نمی‌شود، بلکه در شرایط خشکسالی، حاصل سیلاب‌های فصلی که سابقاً در زندگی تالاب نقش داشتند هم نیست. «زندگی ناسالم» یک درصدی تالاب گاوخونی در حال حاضر وابسته به زهاب‌هایی است که از شهر ورزنه به تالاب اهدا می‌شود.
کشاورزان روستای ورزنه، با استفاده از آب چاه‌ها، مشغول کشاورزی هستند. حاصل کشاورزی در این روستا، زهاب‌های نامطلوبی هستند که اول از همه باعث ایجاد دریاچه تفریحی در ورزنه و محل پل بابامحمود شده و سرریز آن، جریان اندکی را به سمت تالاب به‌وجود آورده است.
روند خشکی تالاب گاوخونی، با قطع جریان دائمی زاینده‌رود همزمان بود. بنا بر آمار موجود، تا پیش از قطع شدن جریان دائمی زاینده‌رود تا تالاب گاوخونی، ورودی آب به تالاب تا مرز یک میلیارد متر‌مکعب در سال‌های ترسالی هم می‌رسیده و اکنون این مقدار به کمتر از ۱۸ میلیون متر‌مکعب در سال رسیده است، در حالی که مصوبه جلسه چهارم شورای هماهنگی مدیریت حوضه آبریز زاینده‌رود، «حقابه محیط زیست» را ۱۷۶ میلیون متر‌مکعب دانسته است.
بعد از شرب، مصرف محیط زیست در فهرست اولویت‌های تصمیم‌گیری برای آب زاینده‌رود است و قاعدتاً تعیین تکلیف برای صنعت و کشاورزی باید منوط به تخصیص آب این دو اولویت باشد، اما چیزی که امروز شاهدیم، زنده بودن صنایع در مسیر آب، نیمه‌جان بودن کشاورزی و مرگ تدریجی تالاب گاوخونی و ظهور تبعات محیط زیستی آن نظیر فرونشست است.
حشمت‌الله انتخابی، فعال محیط زیست در کتاب «پا به پای زاینده‌رود» جدولی از «میزان کمبود آب در حوضه زاینده‌رود با نیازهای کنونی و آبدهی نرمال» ارائه داده که در یک نگاه منابع و مصارف این حوضه را دسته‌بندی کرده است. براساس این جدول، ذی‌نفعان زاینده‌رود و آب الحاقی تونل اول کوهرنگ، یک میلیارد و ۱۳۸ میلیون متر‌مکعب حقابه دارند.
از این حجم آب، کمتر از ۵۰ میلیون متر‌مکعب در سال، سهم شرب (براساس آمار سال ۱۳۶۱) است، سهم محیط زیست ۱۷۶ میلیون متر‌مکعب است و بنابر قانون، باقی مانده آب زاینده‌رود و آب الحاقی تونل اول کوهرنگ می‌تواند در اختیار حقابه‌داران طوماری و صنعت قرار بگیرد، اما عملاً چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد.
افزون بر زاینده‌رود و آب الحاقی تونل اول کوهرنگ، حجمی معادل ۵۱۴ میلیون متر‌مکعب، توسط دولت و از منابع «تونل دوم کوهرنگ، چشمه لنگان و پساب» تامین شده که البته به موازات این تامین منبع، حقابه‌هایی برای «شرب اصفهان، کاشان، یزد، مصارف صنعت و مصارف چهارمحال‌و‌بختیاری» نیز تعریف شده و در مجموع بنابر جدول مندرج در کتاب «پا به پای زاینده‌رود» ۲میلیارد و ۳۶۳میلیون متر‌مکعب احتیاجات آبی در سه استان اصفهان، یزد و چهارمحال‌و‌بختیاری وجود دارد، که کمتر از ۲۰۰ میلیون متر‌مکعب از آن، نیاز تالاب گاوخونی برای زنده ماندن و زندگی بخشیدن است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *