اصغر محمدی فاضل، رئیس اسبق دانشگاه محیط زیست در گفتوگو با «پیام ما»
ایجاد دانشگاه محیط زیست اشتباه راهبردی بود
وقتی هنوز مغزها در این حوزه توسعه پیدا نکرده بود من دیوارها را توسعه دادم و اگر تبدیل شدن به دانشگاه اتفاق نمیافتاد حالا شاهد انحلال و از بین رفتن کل آن میراث ارزشمند پنجاه ساله نبودیم
۲۷ تیر ۱۴۰۰، ۲۲:۳۵
خبر انحلال دانشگاه محیط زیست از ابتدای امسال برای دغدغهمندان محیط زیست جانکاه بود. دانشکدهای که راهی طولانی برای دانشگاه شدن را طی کرد و محیطبانان فراوانی را آموزش داد، حالا ساختمان بزرگ و پرامکاناتش در کرج به دفتر استانی سازمان محیط زیست البرز بدل شده و از سویی دانشجویان و اساتید این دانشگاه را دلنگران کرده و از سویی آموزش محیطبانان که در این محل انجام میگرفت را در هالهای از ابهام فرو برده است.
این مرکز که 49 سال قبل ساخته شده بود و پس از انقلاب چندین سال در تعطیلی به سر میبرد از دهه هفتاد بار دیگر به چرخه فعالیت برگشت و پس از کش و قوسهای فراوان توانست از دانشکده به دانشگاه تغییر ماهیت دهد؛ اما بر اساس مصوبه سال ۱۳۹۸ شورای عالی اداری که دستگاههای اجرایی کشور را از داشتن واحدهای آموزش عالی مستقل منع کرد از ابتدای امسال منحل شد. تغییر این دانشکده به دانشگاه در زمان ریاست اصغر محمدی فاضل رخ داد و حالا فاضل که چهار دوره ریاست این مرکز را بر عهده داشته میگوید تلاش برای ساخت دانشگاه محیط زیست زیر نظر سازمان اشتباهی راهبردی بود. او میگوید کاش میشد به گذشته برگردد و دیگر برای تبدیل دانشکده به دانشگاه تلاشی انجام ندهد و تمام تمرکزش را صرف آموزش محیطبانی و پژوهش بگذارد. با او درباره این اتفاق و چشماندازش به آموزشهای محیطبانی به گفتوگو نشستیم.
آقای فاضل، در ابتدا کمی از روند شکلگیری دانشگاه محیط زیست و فعالیتهایش بگویید.
در سال 1351 برای نخستین بار «آموزشکده محیط زیست» برای تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر موردنیاز عرصه محیط زیست کشور وارد عرصه کار شد اما آن زمان آموزشکده به طور سنتی برای تربیت محیطبان طراحی شده بود و بعد به تدریج این ماموریت دستخوش تغییرات شد. حدودا نزدیک بیست و چند سال قبل برای نخستین بار مسئولیت آنجا را برعهده گرفتم و مجموعه آموزشکده ابتدا به دانشکده ارتقا پیدا کرد و بعد از آن دانشگاه شد که این روند هم در نوع خودش ماجرای عجیبی داشت.
شما چهار دوره، یکبار در زمان آقای خاتمی، دو دوره در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد و یک دوره هم در دولت یازدهم ریاست دانشکده محیط زیست را بر عهده داشتید. کار در کدام دوره مسیر متفاوتی را طی کرد.
بله. اولین بار در دولت خاتمی مسئول بودم و بعد در دولت نهم و دهم شاهد رشد قارچگونه موسسات آموزشی بودیم که نهایتا همین موج در دولت دهم به فضای دانشکده ما هم رسید و فضای تبدیل دانشکده محیط زیست به دانشگاه ایجاد و در زمان مسئولیت من این پیشنهاد داده شد. اوایل سال 89 وقتی کار را تحویل گرفتم بر اساس مصوبه شورای عالی اداری آموزشکده منحل شده بود. یعنی من رئیس آموزشکدهای منحلشده بودم اما از فروردین تا دی 89 اتفاقات عجیبی رخ داد که در نتیجه آن، در دی ماه توانستیم مجوزی از هیات دولت بگیریم و فعالیت آنجا به دانشگاه تغییر کاربری داده شد.
چطور این امکان را عملی کردید؟ آن هم در حالی که قرار بود خود آموزشکده محیط زیست هم نباشد.
استدلال من آن زمان این بود که در دولتی که مرکز فنی حرفهای به دانشگاه تبدیل میشود چرا ما چنین کاری برای محیط زیست انجام ندهیم. شما فکر کنید هنرستانی دارید و افتخار زیادی هم داشته اما ناگهان دانشگاه میشود. همه آنها که پیش از این درس میدادند دیگر نمیتوانند باشند و افراد دانشجو باید از سد کنکور بگذرند و آزادی عمل در آموزش هرچیز هم دیگر وجود نخواهد داشت. اما با این حال تلاش کردیم این اتفاق عملیاتی شود چون گمان میکردیم به نفع محیط زیست است. ما در همان مصوبه دی ماه 89 توانستیم با روابط گستردهای که برقرار بود ابتدا از پژوهشکده به پژوهشگاه و بعد دانشگاه ارتقا دهیم و در این میان جلسات و روابط کمک کرد.
این اتفاق از نظر شما برای حوزه محیط زیست از سویی و برای آموزشهای محیطبانی که در این محل برگزار میشد تا چه میزان خوشایند بود؟
آن زمان فکر میکردیم خوب است اما خطای راهبردی بزرگی بود و امروز به راحتی میخواهم بگویم ارتقای دانشکده به دانشگاه را جزو افتخاراتم نمیدانم. دلیلش هم این است که وقتی هنوز مغزها در این حوزه توسعه پیدا نکرده بود، من دیوارها را توسعه دادم و اگر تبدیل شدن به دانشگاه اتفاق نمیافتاد ما حالا شاهد انحلال و از بین رفتن کل آن میراث ارزشمند پنجاه ساله نبودیم.
بنابراین اگر برگردید به آن روزها هرگز برای تبدیل شدن پژوهشکده محیط زیست به دانشگاه تلاش نمیکنید؟
خیر. هرگز برای این کار تلاش نمیکردم. گلایه من در حال حاضر این است که انتظار داشتم دستگاههای بالادستی به این اقدام سیستم واکنش نشان دهند و اجازه تبدیل شدن پژوهشگاه به دانشگاه را ندهند. وزارت علوم، مرکز پژوهشهای مجلس و سازمان بازرسی در آن زمان چه میکردند؟ اگر در چنین جزیره کوچکی خطا شده و مقابلش کسی نایستاده یعنی در کل کشور خطاهای بزرگی رخ میدهد و کسی هم با آن مقابله نمیکند. البته همان زمان در جلساتی که میرفتیم افراد عاقلی در وزارت علوم بودند و میگفتند این کار را نکنید. ظرفیت علمی و عملی برای این کار نیست و اصلا چرا سازمان باید دانشگاه داشته باشد اما متاسفانه جدی نبودند و اتفاق افتاد.
خبر انحلال دانشگاه را که برای نخستین بار شنیدید چه حسی داشتید؟
تعجب نکردم. تنها متاسف شدم چرا که توقع عملکرد خردمندانه نداشتم. هیات دولت مصوب کرد سازمانها نباید دانشگاه داشته باشند و افراد را بورسیه کنند. اما هنوز هم میبینیم بعضی ارگانها دانشگاه دارند و با لابیهایی سر کار مانده و قرار هم نیست از بین بروند. نباید دانشگاه محیط زیست را اینطور منحل میکردند. روش انحلال و از بین بردن آن میراث و نیروی انسانی و تلاشها اصلا درست نبود. کاش امکان برگشت به زمان قبل و حفظ این فضا وجود داشت.
چقدر برای حفظ این فضا تلاش کردید؟
اجازه دهید راجع به این پرسش صحبت نکنم چون برایم ناراحت کننده است. در سالهای اخیر در سازمان حفاظت محیط زیست به حدی بیاعتمادی و سوتفاهم وجود داشت که هر جا قدم میگذاشتی، از طرف مدیران سازمان به طور مستقیم یا غیرمستقیم پیام میآمد که اینطور نکن و این بیاعتمادی آنقدر زیاد بود که عملکرد درست و دلیل کاری که میخواهم انجام دهم مهم نبود و فقط این پیام میآمد که «اصرار نکنید».
برگردیم به مسئله محیطبانان. تبدیل شدن پژوهشگاه محیط زیست به دانشگاه چه اثراتی بر آموزشهای محیطبانی داشت و دلیل افتتاح مرکز آموزشی محیطبانی در سال 92 چه بود؟
در سال 91-1390 وضعیت به نحوی بود که کلا محیطبانی و آموزشهایش کنار گذاشته شده بود. وضعیت سختی بود و من هم در آن زمان به اشتباهات راهبردیام پی برده بودم و از طرفی آن زمان معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست بودم و میدیدم که محیطبانان میگویند آموزشهای دانشگاه به دردشان نمیخورد. همین هم دلیلی بود که وقتی برای آخرین بار در سال 92 به این دانشگاه برگشتم نخستین اقدام احیای محیطبانی بود. یکی از نشانههای این کار افتتاح مرکز آموزش محیطبانی بود و بعد هم تلاش برای ملحق شدن به انستیتوی «اکو» که از طریق آن برای آموزش و آشنایی، از ده کشور محیطبان به کشور آوردیم. ما به صورت راهبردی متوجه ایراد کار شده بودیم اما عمل جراحی انجام گرفته بود و تبعات و ایرادهای این تصمیم مشخص شده بود و نمیشد کاری برای آن کرد.
اما بسیاری فعالیت آکادمیک در این حوزه را مهم میدانستند و شاید به همین دلیل حامی شدند و حتی شاهد حضور کارشناسی ارشد در این زمینه هم بودیم.
بله. خطای راهبردی بعدی ما جذب دانشجوی کارشناسیارشد بود. وقتی دانشجوی کارشناسیارشد میگیرید یعنی قرار است دکترا هم داشته باشید. تعداد دانشجو هم بسیار زیاد شد و گرایشها بالا رفت. بعد که متوجه اشتباه این اتفاق شدم در همان دوره آخر که مدیریت را در سال 92 برعهده داشتم سعی کردیم وضعیت را تغییر دهیم و تعداد دانشجویان را کم کنیم. ما مسی داشتیم که میخواستیم طلا شود اما طلا نشد و مس هم کم ارزشتر از قبل شد. این وضعیتی بود که برای آموزشکده محیط زیست و آموزشهای محیطبانی رخ داد.
با این تفاسیر آینده آموزشهای محیطبانی را چطور میبینید؟ درحال حاضر صحبتهایی درباره آموزش محیطبانان در شهرهای پایلوت مطرح میشود، فکر میکنید تا چه میزان میتواند موفق باشد؟
از نظر من سازمان حفاظت محیط زیست باید یک مرکز آموزش محیطبانی داشته باشد و این برای سازمان ضروری است. این مرکز آموزشی باید مدرکی دهد که ارزش حقوقی و استخدامی داشته باشد. نه اینکه محیطبان تلاش کند اما فردی با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد غیرمرتبط بیاید و چون مدرک دارد حقوق و اعتبارش بیشتر باشد. این مدرک باید رسمی باشد. یک مرکز محیطبانی چند سرمایه دارد. یکی از آنها سرمایه فیزیکی است که در حال حاضر وجود ندارد و سرمایه دیگر اعتبار معنوی است که این میراث به میلیونها ایرانی و بشریت تعلق دارد و حالا هم میزان قابل توجهی از این سرمایه از بین رفته. با این همه این نکته را نباید فراموش کنیم که نسل آموزشدیده در دانشکده در حال حاضر در بسیاری از شهرهای کشور در حال خدمت هستند. افرادی با علم و علاقه و در نتیجه میتوان به حضور آنها برای آموزشها امید داشت.
دورههای طولانی فعالیت شما در این سِمت چه تلخیها و شیرینیهایی را برایتان به جا گذاشته؟
سختترین خاطره این سالها نحوه انحلال دانشگاه و آموزشهای محیطبانی در این محل بود. این محل امکانات فراوانی داشت. ما سرمایه فیزیکی و انسانی فراوانی را از دست دادهایم. مجموعه بینالمللی اکو را از دست دادیم و جایگزینکردن آنها مشکل و در حقیقت غیرممکن است. شیرینترین تجربه هم مربوط به زمانهایی است که مسئولیت اجرایی داشتم و وقتی میرفتم پیش محیطبانان و میدیدم این آموزشها تا چه میزان باعث حفظ جانشان شده خوشحال میشدم. آنها میگفتند ما مدیریت خشم را بلد نبودیم و نمیدانستیم در شرایط سخت باید چه کنیم و این آموزشها وضعیت ما را بهتر کرد. دیدن آنها و صحبتهایشان در این سالها برایم آرامشبخش بوده است.
برچسب ها:
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
تصویب قطعنامه اجلاس تهران در سازمان ملل؛ الزام جهانی برای اقدام علیه گردوغبار
لزوم درک بهتر از اثرات چندوجهی توفانهای ماسه و گردوغبار
سیستانوبلوچستان برای توسعه نیازمند صنعت گردشگری و تجارت مرزی است
تعهدات آبی افغانستان هنوز محقق نشده است
تفاهمنامه ایران و ترکمنستان برای کنترل گردوغبار
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
آیندهٔ تاریک دریاچهٔ نمک قم
بیش از ۵۰۰ نفر از اهالی دو روستای همدان برای توقف فعالیت یک معدن سنگ آهن مقابل استانداری تجمع کردند
اعتراض به معدنکاوی در«آلمابلاغ»
بازوی پژوهشی مجلس شاخصهای آب کشور را بررسی کرد
غرب کشور در انتظار گردوغبار
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید