سایت خبری پیام ما آنلاین | مخالفان معاهده پاریس آگاهی ندارند

عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با «پیام‌ما»

مخالفان معاهده پاریس آگاهی ندارند

طرح 46 هزار هکتاری سیستان اشتباه بود مجلس قبل بودجه مدیریت پسماند شهرهای شمالی را از بخش محیط زیست برداشت و به بخش دفاعی داد





۷ خرداد ۱۴۰۰، ۲۲:۴۸

امین شول سیرجانی

مهتاب جودکی

دولت حسن روحانی که از ابتدا یکی از شعارهایش حفاظت از محیط زیست بود، اکنون در ماه‌های پایانی چه کارنامه‌ای از خود به جا گذاشته است؟ این پرسش اصلی گفت‌وگو با عیسی کلانتری، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بود. کلانتری در این گفت‌وگو هم به انتقادها پاسخ داد و هم در لحظاتی لباس منتقد بخش دیگری از دولت را بر تن کرد. کلانتری می‌گوید ممکن است که دولت اشتباهاتی داشته اما این اشتباهات متوجه «حسن روحانی» نبوده و تقصیر مدیرانی بوده که فهمی از توسعه پایدار نداشته‌اند. با این حال او برای آینده ایران نگران است. طولانی شدن زمان گفت‌وگو موجب شد تا انتشار بخش‌هایی از پاسخ‌های کلانتری را به فرصتی دیگر موکول کنیم.

آقای کلانتری، دولتی که عنوان «محیط‌زیستی» بر خود دارد، رو به پایان است. با وجود داشتن این عنوان انتقادهای بسیاری به عملکرد دولت در حوزه محیط زیست مطرح است. در جایگاه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست چه پاسخی دارید‌؟
ابتدا در مورد منتقدان دولت بگویم؛ دولت بازیچه منتقدان تندرو نیست. شخص حسن روحانی همانی است که از ابتدا بود. حسن روحانی کپی آقای هاشمی‌رفسنجانی است. من ایشان را از 40 سال قبل می‌شناسم. او هیچ وقت در جبهه اصلاح‌طلبان نبود. در جامعه روحانیت مبارز حضور داشت اما به صورت مستقل. و چون مستقل بود الان نه اصلاح‌طلبان می‌گویند از ماست و نه اصولگرایان. در بررسی عملکرد حسن روحانی، باید اختیارات محدود او را در نظر گرفت. تقریباً بیشتر مشکلات اقتصادی ما پایه سیاست بین‌المللی دارد. وقتی از تحریم می‌گوییم، یعنی از اقتصاد صحبت می‌کنیم. درآمد نفتی صفر است، نقل‌و‌انتقالات بانکی صفر است، برای خرید و فروش، ریسک بالاتر و هزینه به مراتب بیشتر به بار آورده است. این‌ها به دولت فشار آورد و دولت روحانی در دوره دوم قربانی تحریم‌های ترامپ شد. این نشان می‌دهد به عکس ادعایمان، چه میزان ضعیف هستیم. با این همه روحانی نگذاشت از پای در بیاییم. نمی‌گویم دولت اشتباهی نداشته. داشته اما در مقابل خدمات دولت، واقعا قابل اغماض است. من در پنج دولت حضور داشتم. در زمان جنگ هم در دولت بودم اما فشاری که در این دولت وجود داشته و دارد، در دوره جنگ تجربه نکردیم.
برویم مشخصا سراغ بخش محیط زیستی عملکرد دولت. مخالفان سیاسی دولت، عنوان «محیط نیستی» را به دولت آقای روحانی داده‌اند.
انتقاد هیچ اشکالی ندارد اما منتقدان دولت حاضر نیستند که در فضای آزاد و با انصاف، کمی مطالعه، بررسی و مقایسه کنند. در مورد محیط‌زیست؛ دولت حسن روحانی با شعار محیط‌زیست روی کار آمد چون پیش از این هشت سال رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و درست همانجا به اهمیت محیط زیست پی برده بود. من هم از زمان روی کار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد، مسئول کمیته آب و کشاورزی و محیط زیست مرکز تحقیقات بودم. آقای روحانی همان‌جا اهمیت محیط زیست و تغییر اقلیم، حیات وحش، آب و خاک را لمس کرد. او می‌دانست هزینه تخریب محیط زیست چقدر است و اگر دریاچه ارومیه به طور کامل بخشکد، حداقل هزار میلیارد پول برای جابجایی شهر تبریز نیاز است. در نتیجه تلاش برای احیای دریاچه ارومیه و انتخاب این موضوع به عنوان اولین مصوبه، تشخیص استراتژیک او بود، نه تشخیص محیط زیستی‌اش. حسن روحانی می‌داند که آثار گازهای گلخانه‌ای برای جامعه اکنون و آینده چه میزان هزینه‌بر است اما از سال 2016 با آمدن ترامپ و تحریم‌ها دستش بسته شد.
هیچ‌کدام از روسای دولت‌ها، به اندازه آقای روحانی به اهمیت محیط زیست پی نبرده بودند. او تا جایی که ممکن بود، توانش را در دولت به کار برد. مثلاً با یک پیشنهاد بنده ایشان گفت که برای اینکه مسائل پسماند به طور کامل و ریشه‌ای حل شود یک و سه دهم میلیارد دلار از صندوق توسعه تخصیص داده شود اما مجلس شورای اسلامی عیناً این پول را از بخش محیط زیست برداشت کرد و در بخش دفاعی گذاشت.
این هم در مجلسی اتفاق افتاد که دست شما برای لابی‌گری باز بود.
طرف مقابل قوی‌تر از ما بود که بودجه را برداشتند و در جای دیگر گذاشتند. علاوه بر این 370 میلیون دلار به مقابله با ریزگردها تخصیص داده شد. این سرمایه‌گذاری را هیچ دولتی انجام نداده بود. یا برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی و حتی زمان شاه تا امروز، تالاب‌ها صاحب حقابه شدند. الان حقابه 35 تالاب به رسمیت شناخته شده. یعنی وزارت نیرو نمی‌تواند بهانه کند که چون آب کم دارم، به کشاورزی می‌دهم و به تالاب نمی‌دهم.
شما در سال 97 گفته بودید 50 سال است که وزارت نیرو حقابه تالاب‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد اما موضوع در حال نهایی شدن است. اگرچه حالا می‌گویید 35 تالاب حقابه‌شان مشخص شده اما باز هم می‌بینیم وزارت نیروی دولت آقای روحانی بر سر حقابه دریاچه ارومیه با محیط زیست دچار چالش شده. آن همگرایی درباره مسئله حقابه‌ها چرا اتفاق نیفتاد؟
این‌ها دو موضوع مختلف است؛ یکی اینکه حقابه به رسمیت شناخته شود؛ چه داده بشود، چه داده نشود که وزارت نیرو هیچ وقت زیر بار آن نمی‌رفت. الان حقابه بزرگترین تالاب‌ها مشخص شده ولی اینکه می‌دهد یا نمی‌دهد بستگی به زور ما دارد.
شما زور آن را ندارید؟
داریم و می‌گیریم. به طور مثال برای گاوخونی مصوب کردیم 176 میلیون مترمکعب حقابه از زاینده‌رود به گاوخونی برود و وزارت نیرو می‌گوید از زیر سد زاینده‌رود این میزان را خالی می‌کنم و به شما می‌دهم ولی در زاینده‌رود آبی نیست و آب که جاری می‌شود، کشاورزان و مردم اجازه نمی‌دهند به تالاب برسد. اینجا دیگر مشکل وزارت نیرو نیست. دو مسئله متفاوت است؛ آنها می‌گویند حقابه دریاچه ارومیه را در شهریورماه می‌دهند. امسال بارش برف به شدت کم شده و نگرانی تامین آب شرب برای شهرهای تبریز و ارومیه وجود دارد. ما تا به حال 240 میلیون مترمکعب حقابه را گرفته‌ایم و حدود 400 میلیون مترمکعب باقی مانده که 200 مترمکعب آن را همین روزها می‌گیریم و مابقی را شهریور. اصل قضیه این است که حقابه را به رسمیت بشناسند و در مرحله دوم موضوع زور ماست. ناچاریم با یکدیگر بجنگیم و این چالش هم فشار اجتماعی، عمومی، فشار نمایندگان را در بر دارد. البته حقابه یک مسئله داینامیک است نه استراتژیک. حقابه یعنی آبی باشد که تخصیص داده شود. اگر بارش‌ها 40 درصد کم شده، حقابه‌ها هم قاعدتا 40 درصد کم می‌شود. به هر حال بر سر حقابه تالاب‌های بزرگ تفاهم کردیم و تا پایان دولت به سرانجام می‌رسانیم. 10، 15 تالاب کوچک هم برای دولت بعد باقی می‌ماند.
دولت آقای روحانی یک پروژه کلان به اسم احیای دریاچه ارومیه داشت که خود شما مدیریت آن را برعهده داشتید. این پروژه به عنوان مهم‌ترین برچسب محیط زیستی دولت در چه نقطه‌ای قرار دارد؟
پروژه‌های اجرایی دریاچه ارومیه در حال اتمام است. سه پروژه عمده مراحل پایانی را می‌گذراند؛ تصفیه‌خانه بزرگ تبریز، تصفیه‌خانه بزرگ ارومیه و پروژه زاب. از دو تصفیه‌خانه سالیانه حدود 240 میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه می‌شود. اما پروژه زاب در یک آبرفت، سرعتش خیلی کم شده. اکنون از 36.5 کیلومتر، 35.5 کیلومتر تمام شده و آماده انتقال است اما 200 متر دیگر وجود دارد که زیر رودخانه است. سه ماه است که روزی بیشتر از دو، سه متر نمی‌توانند پیش بروند. به علت فشار آب از بالا و پایین. زاب که تمام شود حدود 3 میلیون مترمکعب یعنی 20 مترمکعب در ثانیه آب وارد دریاچه می‌شود.
در ماه‌های پایانی دولت دوباره زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که برگردیم به رویه‌های گذشته و دوباره سدهای نیمه‌کاره ساخته شود و ظاهرا فشار نمایندگان مجلس هم افزایش یافته است.
صحبت‌های اخیر مقام معظم رهبری بسیار راهگشا بود که گفتند ملت در مقابل سیاست‌های ضد محیط زیستی باید بایستند. در دولت احمدی‌نژاد به خاطر خشکیدن دریاچه ارومیه راهی زندان شدند. با مردمی که روزهای پنجشنبه به طور نمادین یک سطل آب به دریاچه ارومیه می‌ریختند، برخورد امنیتی شد و حدود 700 تا 800 نفر را به زندان انداختند. مردم الان آگاه هستند که خشک شدن دریاچه چه هزینه سنگینی برای زندگی‌شان دارد. آنها در سال 96 افزایش فشار خون به دلیل استنشاق غبار نمکی، سرطان‌های پوستی حیوانات و بیماری‌های ریوی، کلیوی و تنفسی را دیده‌اند. بنابراین به یقین اجازه نخواهند داد حقابه دریاچه برای توسعه کشاورزی هزینه شود. سدهای نیمه‌تمام فعلا منتفی است. مردم به دولت بعد اجازه نمی‌دهند سیاست‌های پوپولیستی دولت‌های نهم و دهم را تکرار کند. مردم مجوز رهبری را دارند که اجازه ندهند حقابه دریاچه ارومیه کاهش پیدا کند. دولت بعدی هم قطعاً احمق نخواهد بود و تشخیص می‌دهد که چه چیزی به نفع مردم است و منافع بلندمدت و کوتاه مدت چیست. تعداد نمایندگان محلی که فشار می‌آورند، انگشت‌شمار است. هر چند استاندارها، نمایندگان دولت، چه استاندار فعلی و چه استاندار قبلی هم فشار آوردند. اما مسائل کلان مملکت بازیچه دست یک استاندار و چند نماینده قرار نخواهد گرفت. این مسئله در دهه 80 اتفاق افتاد. به یاد دارم در دولت دوم آقای خاتمی به عنوان مشاور نامه‌ای نوشتم که دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است؛ سازمان محیط زیست وقت نامه مکتوب به رئیس جمهور نوشت: خیر، هیچ خطری دریاچه ارومیه را تهدید نمی‌کند. این نشانه بی‌عقلی این سازمان بود.
اختلاف شما با خانم ابتکار آن زمان شروع شد یا قبل‌تر؟
من اختلافی با خانم ابتکار نداشتم. من وزیر کشاورزی بودم و ایشان رئیس سازمان محیط زیست. سازمان محیط زیست در آن دوره هیچ نظری در مورد آب نداشت. سد جیرفت را که زدند، مشخص بود که جازموریان خشک می‌شود. اما آن موقع محیط زیست قدرت و توان محاسبه نداشت. یک کارشناس آب در سازمان نبود. ابتدای دهه 50 دانشجو بودم و برادرم مسئول راهسازی دوراهی بم به جیرفت بود. تعطیلات تابستان که برای کارآموزی در کارگاهش کار می‌کردم، بارها در مسیر جیرفت به کهنوج دیدم که آب تا 15متر بالا می‌زد اما بعد با بستن سد جیرفت همه این‌ها خشکید. منطقه جیرفت و کهنوج توان این همه توسعه بی‌رویه کشاورزی را ندارد. در آن زمان حقابه‌ای برای محیط زیست قائل نبودیم. جازموریان اصلا مطرح نبود. با بستن سد جیرفت هم جلوی آن برای جازموریان گرفته شد. حالا جازموریان تبدیل به یک منبع گرد‌و‌غبار برای استان هرمزگان و سیستان‌و‌بلوچستان شده است.
خبر دارید که برخی مدیران همین دولت می‌گویند جازموریان تالاب فصلی است و سد جیرفت هیچ تاثیری در آن نداشته؟
بی‌ربط می‌گویند. فصلی یعنی چه؟ فصلی یعنی اینکه سیلاب‌های فصلی باید وارد آنجا شوند. محیط زیست اگر صاحب داشته باشد، باید با این‌ها بجنگد. سیلاب یعنی حیات جازموریان، یعنی حیات خوزستان. خوزستان هم با چنین مسئله‌ای مواجه است. با سیلاب تمام دشت خوزستان را آب می‌گرفت، سبزینگی رشد و نمو می‌کرد و گرد‌و‌غبار نبود. حالا همین سبزینگی را با صدها میلیون تومان پول به طور مصنوعی به وجود می‌آوریم.
درباره هامون هم البته دولت عملا نتوانسته در مذاکره با افغانستان توفیقی به دست بیاورد. ضمن اینکه طرح‌های اشتباهی هم مانند طرح کشاورزی 46 هزار هکتاری در آن‌جا اجرا شده که منبع تامین آب آن محل اشکال اساسی است.
بله در هامون تصمیمات اشتباهی گرفته شد. زندگی هامون بسته به آبی است که از افغانستان می‌آید. ایران و افغانستان در زمان آقای هویدا در سال 1351 قراردادی امضا کردند و 826 میلیون مترمکعب شد حقابه ما. در آن قرارداد قید نشده که آن حقابه، حقابه محیط زیستی، شرب یا کشاورزی است. افغانستان قبلا تاسیساتی روی رودخانه‌هایش نداشت و سالیانه سه، چهار میلیارد مکعب آب وارد ایران می‌شد. هندی‌ها، ترک‌ها و آمریکایی‌ها با سدسازی در افغانستان، جلوی این آب‌ها را بستند. حالا ما باید با همین 826 میلیون مترمکعب آب زندگی کنیم. با این میزان آب سیستان جای توسعه کشاورزی نیست. اگر وزیر کشاورزی بودم این پروژه توسعه 46 هزار هکتاری سیستان را انجام نمی‌دادم. این تصمیم از سر ناآگاهی سازمان محیط زیست بوده و کسی تشخیص نمی‌داده که تبعات محیط زیستی آن چیست. برای اینکه متخصص آب نداشتند، دیدگاه آبی نبود و دیدگاه تالابی منفک از مصرف آب بود. سیستان جای توسعه کشاورزی در فضای باز نبود. من اگر بودم می‌گفتم با این یک میلیارد دلاری که به توسعه کشاورزی 46 هزار هکتاری و اشتغال تخصیص داده شده، 5 هزار گلخانه درست کنیم، درآمد همه کشاورزان 5 تا 10 برابر و مصرف آب یک دهم می‌شد. باقی‌مانده آب هم در هامون ذخیره می‌کردیم. چنین تصمیمات اشتباهی رخ داد چون سازمان محیط زیست در خواب بود و وزارت جهاد کشاورزی درباره توسعه ناپایدار آگاهی نداشت. آنها فکر می‌کردند وظیفه دارند تولید را افزایش دهند. الگوی کشاورزی ما پایدار نیست. همین 46 هزار هکتار هم چند سال دیگر متروکه خواهد شد. در واقع برای آبی که نداشتیم تصمیم‌گیری کردیم. این ضعف اول برمی‌گردد به حوزه آب وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و بعد غفلت سازمان محیط زیست. این هیچ ارتباطی به روحانی ندارد.
نمی‌توانید با یک تصمیم اشتباه دولت را بکوبید. من می‌گویم اگر آقای روحانی هم اشتباه کرده به دلیل اهمال‌کاری سازمان محیط زیست بوده. از اول دولت 96 روحانی تا به امروز یک پروژه ملی بدون مطابقت محیط زیستی شروع نشده است. این اتفاق در طول 60 سال قبل این دولت در کشور اتفاق نیفتاده است. آقای روحانی توجیه شد و گفت سازمان برنامه حق ندارد به پروژه‌ای که توجیه و ارزیابی محیط زیستی نداشته باشد، بودجه بدهد.
اکنون چه کاری برای محیط زیست و تغییر الگوی معیشت در سیستان‌وبلوچستان باید انجام شود؟
هوای زابل صفر تا صد است، حد وسط ندارد؛ یا پاک‌ترین هوای کشور را دارد یا آلوده‌ترین. در سال 100 روز هوای آلوده مربوط به زابل است و در عین حال 250 روز پاک‌ترین هوا را دارد. دلیلش مسائل محیط زیستی و بادهایی است که خاک و نمک را با خود به این منطقه می‌آورد. هامون خشکیده، نی‌ها از بین رفته و از کف هامون گرد‌و‌غبار بلند می‌شود. در این شرایط اولویت زابل در وهله اول پیش از کشاورزی، محیط زیست است. ما باید حتما حقابه هامون را بدهیم اما کامل داده نمی‌شود و فقط در حدی است که مانع خسارت‌های بادهای 120 روزه و 150 روزه شود. دولت تصمیم گرفته برای مصرف شرب زابل و زاهدان از دریا آب شیرین بیاورد. این کار موجب 200 تا 300 میلیون مترمکعب صرفه‌جویی آب برای محیط‌زیست است. تخصیص منابع هم در نظر گرفته شده. از طرف دیگر مطمئناً پروژه کشاورزی 46 هزار هکتاری در درازمدت علاوه بر مشکلات عادی با مشکل اکوسیستمی مواجه خواهدشد. باید بپذیریم در مورد سیستان اشتباه کردیم اما این دلیل نمی‌شود که بگوییم دولت روحانی در محیط‌زیست کاری نکرده است. این ناجوانمردی است. به طور مثال امروز در کشور یک لیتر بنزین غیراستاندارد نداریم در حالی که هشت سال پیش یک لیتر بنزین استاندارد نداشتیم و در حال مواجهه با فاجعه انسانی در شهرها بودیم.
شما از طرح‌هایی حرف زدید که بدون مطالعه محیط زیستی شروع نشده‌اند. اما ما بسیاری طرح اقتصادی داریم که زیر عنوان اشتغال‌زایی شروع شده‌اند و بعد از پیشرفت فیزیکی قبل توجه تازه سراغ محیط‌زیست می‌آیند.
آن دوره‌ای که این کارها را می‌کردند تمام شد. تاکید می‌کنم از ابتدای دولت دوازدهم هیچ پروژه‌ای بدون مطالعات محیط زیستی شروع نشده و نمی‌شود. مثل طرح انتقال آب بهشت‌آباد که ما مطالعات وزارت نیرو را رد کردیم چون ما با تونل مخالفیم و این قدرت قانونی را داریم که بتوانیم علیه آنها اعلام جرم کنیم. اکنون پروژه‌هایی در سطح استانی شروع می‌شود و باید مدیران محیط زیستی ما مخالفت کنند. تا سه سال پیش بودجه محیط زیست استانی بود و مدیرکل برای پرداخت حقوق پرسنل باید پیش استاندار می‌رفت. اما از اول سال 99 بودجه هزینه محیط زیست ملی شد. دیگر ادارات کل من هیچ ارتباطی با استان و استانداری و سازمان برنامه و بودجه استان ندارند و می‌توانند به وظیفه‌شان بهتر عمل کنند.
اما اطلاع داریم که از مراجع مختلف به مدیرکل‌های شما فشار می‌آورند.
بستگی به مدیرکل من و حمایت من از آن‌ها دارد. وقتی بودجه اداره‌کل‌های ما جدا شده آن‌ها مستقل شدند. پیش از آن یکسری مدیران ارشد استان‌ها فشار می‌آوردند و پول بنزین محیط‌بان و جیره و اضافه کارش را نمی‌دادند. بعضی مدیران خیلی قوی بودند اما خیلی‌ها اینگونه نیستند. تصمیم گرفتم هیچ مدیری خارج از پیکره محیط زیست به بدنه ادارات استان نیاورم و مدیران ضعیف را تغییر دهم. با این روند 90 درصد فشار از روی نمایندگان من برداشته شده. دیگر 10 درصد آن برمی‌گردد به اینکه کدام مدیر ضعیف‌تر است. همین حالا که روزهای پایانی دولت است باز هم به دنبال جایگزینی آن‌ها هستم.
چند طرح استانی پیشرفت داشته که از شما مجوز ندارند؟
برآوردی ندارم اما تا آنجا که می‌دانم پس از پایان زمان تصمیم‌گیری برای پروژه‌های نیمه‌تمام، دیگر استاندارها می‌دانند که اگر کار را شروع کنند، با دادگاه مواجه خواهند شد و قوه قضائیه هم حمایت کرده است. دولت مکلف کرده دستگاه‌های دولتی علیه هم شکایت نکنند و به معاونت حقوقی مراجعه کنند. اما این در مورد کارهای اداری است، نه قانونی. یکسری تکالیف قانونی برای دستگاه‌های دولتی و خصوصی تعیین شده که اگر به انجام نرسد، مدیرکل باید شکایت کند. حتی برخی از وزرا نامه نوشتند اما من زیر بار نرفتم و گفتم اینها تکالیف قانونی است. اگر مدیرکل نخواهد جلوی شما بایستد من باید به دادگاه بروم. این است که این فشارها خیلی کمتر شده است.
آقای رزم‌حسینی در وزارت صنعت به سرعت در حال آزاد کردن پهنه‌های معدنی است. موضع رسمی سازمان شما در برابر سیاست ایشان چیست؟ به نظر می‌رسد معدن‌کاری بی محابا و بی‌ضابطه می‌تواند پیامدهای مخرب زیادی به جا بگذارد.
آقای رزم‌حسینی از اصلاح قانون معادن حداکثر استفاده یا سواستفاده را می‌کند. در سال 90 قانون معادن اصلاح شد و معادن از بررسی‌های محیط زیستی معاف شدند که هنوز هم پابرجاست و ما به دنبال اصلاح آن هستیم. اما انگار نمی‌خواهند بگذارند که اصلاح شود. معدن‌کارها هم آدم‌های پولداری هستند و رفت‌و‌آمدشان با نمایندگان مجلس بیشتر از ماست. آقای رزم‌حسینی از این قانون استفاده می‌کند. از 164 میلیون هکتار تنها 19 میلیون هکتار حفاظت‌شده است و دستشان در 145 میلیون هکتار باز است و هر کاری می‌خواهند، می‌کنند. ما در دولت انتقاد کردیم اما می‌گویند قانون است و باید اصلاح شود. اما خود دولت هنوز به این نتیجه نرسیده که قانون اصلاح شود. وزرای قبلی هم همین‌طور بودند. اما ایشان تمام تلاشش را به کار گرفته، ما گفته‌ایم که هیچ همکاری با ایشان نمی‌کنیم.
اگر بخواهید سه دستاورد و سه خطای احتمالی خودتان را در دولت بگویید چیست؟
سه خطای من؛ یکی اینکه شاید سال اولی که به سازمان آمدم، در پرداختن به نیروی انسانی کمی غفلت کردم. در حال حاضر محیط‌بانان بیش از سه برابر زمانی که آمدم حقوق می‌گیرند. اما یک سال درباره این موضوع غفلت کردم. دوم اینکه نتوانستم کار در محیط زیست را در دولت به عنوان یک کار سخت جا بیندازیم به این دلیل که هیچکس در دولت طرفدار محیط زیست نبود و با کنایه به ما می‌گفتند «محیطِ ایست». حتی در جایی که همکاری هیچ لطمه‌ای به آنها نمی‌زد باز هم به علت اثرات منفی برخورد مدیریت و پرسنل محیط زیست کارشکنی می‌کردند. هیچکس حاضر نبود با محیط زیست همکاری کند. مسئله سوم به من برنمی‌گردد اما در دوره من اتفاق افتاد؛ نتوانستم مجلس، شورای نگهبان و دیگران را قانع کنم که همکاری‌های بین‌المللی را توسعه دهیم، مثل توافق پاریس. جالب است که بدون اینکه عضو آن باشیم، در بعد صرفه جویی در مصرف انرژی به اهداف توافق رسیده‌ایم. رسیدن به این اهداف خسارتی ندارد اما این‌ها [مخالفان] آگاهی ندارند.
از طرف دیگر اگر بخواهم دستاوردها را بگویم یکی از آنها تغییر نگرش دولت و مجلس به محیط زیست است. دوم اینکه حاکمیت و استان‌ها قانع شدند که محیط زیست مهم است. مسئله دیگر اینکه در مواردی مثل تالاب‌ها توانستیم ریزگردهای با منشا داخلی را بیشتر از 75 درصد مهار کنیم. احیای دریاچه ارومیه و ملی کردن بودجه محیط زیست هم کار بزرگی بود.
درباره دولت بعدی چه نگاهی دارید. آیا برای محیط زیست باید نگران‌تر بود؟
من درباره نگرش دولت‌های بعد به محیط‌زیست و خطر بی‌اهمیت جلوه‌دادن این حوزه نگران هستم. خطر این است که توسعه پایدار را اصلا قبول نداشته باشند. بزرگترین نگرانی من در جمهوری‌اسلامی این است که منافع ملی کشور را قربانی کنند و منافع بلندمدت، قربانی منافع کوتاه‌مدت شود.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *