پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان»؛ افسانه‌های ایرانی قصه‌های فرامرزی

به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان»؛ افسانه‌های ایرانی قصه‌های فرامرزی





۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۳:۰۳

به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان»؛
افسانه‌های ایرانی
قصه‌های فرامرزی

ایرانی هایی که به سن و سال من هستند و یا بزرگ تر از من، با افسانه بزرگ شده اند… با قصه… با قصه های مادر بزرگ… اکنون تلویزیون و ماهواره و اینترنت و… آن قدر پاهایش را دراز کرده که دیگر جایی برای نشستن قصه ها و افسانه ها در خانواده باقی نمانده است. اما ما بچه های قدیم دل مان لک می زد برای قصه های مادربزرگ… قصه هایی که شب های تاریک با صدای جیرجیرک های باغچه در هم می آمیخت… ستاره های آسمان هم که جای خود را داشت… آن وقت ما بودیم و تصویرسازی از قصه هایی که واقعیت نداشت و مادربزرگ اعتقاد داشت که اتفاق افتاده اند… از قصه فاطکو بگیر تا دختر شاه پریون… حالا سی سال از آن سال ها می گذرد. پدر بزرگ و مادر بزرگ رفته اند. خیلی از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها رفته اند. قصه های شان را هم برده اند. و آن ها که مانده اند یا حوصله ندارند. یا حافظه شان یاری نمی کند و یا ما جوان ترها حوصله نداریم. فرصت نداریم. شاید هم قدرشان را نمی دانیم و ور رفتن با موبایل های هوشمندمان را بر هم سخنی با پیرمرد و پیرزن های فراموش شده ترجیح می دهیم. این وضعیت فرهنگ عامیانه و افسانه های کرمانی است. مهدی محبی کرمانی نویسنده و روزنامه نگار معتقد است که دیگر فرصت چندانی برای جمع آوری این افسانه ها باقی نمانده است. صحبت از 5 سال آینده می کند.
شنبه شب در مراسم رونمایی از کتاب«افسانه های مردم سیرجان» نوشته «مجتبا شول افشار زاده» و «نجمه نورمندی پور»، در شربتخانه ریواس هتل جهانگردی کرمان، سخن از همین دغدغه ها بود. صحبت از چگونگی جمع آوری قصه ها، چگونگی پردازش علمی، روانشناسی، جامعه شناسی به محتوای قصه های قدیمی و چگونگی پالایش قصه ها برای کاربرد تربیتی آن ها بود.
«نشر فرهنگ عامه»؛ زمستان سال گذشته این کتاب را در شمارگان 2 هزار نسخه به چاپ رسانده است. افسانه های مردم سیرجان شامل هفتاد قصه و افسانه به روایت 45 راوی سیرجانی است. آن گونه که در پیشگفتار کتاب آمده است:«کتاب قبل از انتشار برای پروفسور مارزلف در آلمان فرستاده شد… پروفسور مارزلف بر این کتاب مقدمه نوشتند.»
پروفسور اولریش مارزلف پژوهشگر ارشد موسسه دایره المعارف قصه های دنیا وابسته به آکادمی علوم گوتینگن آلمان است که رساله دکترای خود را درباره قصه های ایرانی ارائه داده است.
لیلا راهدار داستان نویس و پژوهشگر، زایندگی را از ویژگی های قصه ها و افسانه ها می داند و می گوید:«زایندگی؛ ویژگی افسانه هاست. به جهت این که سینه به سینه نقل می شود و در هر بار انتقال، راوی جدید بنا به حافظه خود و سلیقه اش حوادثی را به داستان می افزاید و یا کم می کند. همچنین افسانه ها از فرهنگی به فرهنگی دیگر مهاجرت می کنند. طبیعی است که افسانه در قالب فرهنگ جدید که قرار می گیرد، نمادهای فرهنگ جدید را به خود می گیرند و این باعث تفاوت و اختلاف در روایت یک قصه است.»
پروفسور اولریش مارزلف در مقدمه ای که بر کتاب افسانه های مردم سیرجان نوشته نظر خود در خصوص قصه های ایرانی را این گونه ابراز می دارد:«با وجود این که قبلا قصه ها و افسانه های زیادی در کتاب های متعدد خوانده ام؛ اما خواندن یک قصه ایرانی، هرگز یک تجربه تکراری نیست. هر چند ممکن است ساختار قصه و نتیجه اتفاقات درون قصه را بدانم اما واژه های به کار رفته در روایت ها همیشه متفاوت اند. چون هر راوی به شیوه منحصر به فردی، قصه را روایت می کند و به آن شکلی نو می بخشد. خواندن افسانه های ایرانی هیچ گاه خسته کننده نیست. بلکه همواره تجربه ای جذاب و لذتبخش است. گو این که دوستان قدیمی در کسوتی متفاوت ظاهر شوند. هم آشنایان صمیمی و قدیمی تو هستند و هم ناشناخته هایی جدید و جذاب برایت دارند.»
و جالب این جاست که این پیرمرد آلمانی هم در برابر افسانه های ایرانی حسی شبیه ما دارد. احساسات و عواطفی که گویا مرز هم نمی شناسد. وی ادامه می دهد:«هر وقت کتابی از قصه ها و افسانه های عامیانه ایرانی را باز می کنم، در نوعی خلسه فرو می روم. وارد دنیای فانتزی و تخیلی می شوم که در عین دور بودن، خیلی نزدیک به من است. با خواندن این قصه ها هر دفعه باز شیفته و فریفته می شوم، مثل زمانی که دوستان خوب و آشنایان قدیمی ام را ملاقات می کنم. سال هاست آن ها را می شناسم و اگر چه در قلب من و نزدیک به من هستند. اما در گذر زمان ظاهری متفاوت یافته اند.»
پیش از این هم «مرحوم انجوی شیرازی» کارهایی را در زمینه فرهنگ مردم انجام داده است. محمد علی علومی نویسنده و داستان پرداز کرمانی نیز که افتخار شاگردی انجوی شیرازی را دارد، سال هاست که به فعالیت در زمینه فرهنگ مردم می پردازد. وی از طریق همنشینی با عشایر مناطق مختلف کرمان، قصه ها و افسانه های فراوانی فرا گرفته معتقد است که می توان با استفاده از این افسانه ها، داستان هایی مدرن آفرید.
همه این نظرات بر ضرورت گردآوری و نقد محتوایی افسانه ها و قصه های مردم تأکید دارد. استان کرمان نیز به دلیل تنوع اقلیمی و فرهنگی فراوانی که دارد، بستری مناسب و ایده آل برای چنین کار فرهنگی است.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *