پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تعهدات آبی افغانستان هنوز محقق نشده است

سیستان‌وبلوچستان برای توسعه نیازمند صنعت گردشگری و تجارت مرزی است

تعهدات آبی افغانستان هنوز محقق نشده است

هم اشرف غنی و هم طالبان به‌بهانه‌های گوناگون از عمل به معاهدهٔ هیرمند سرباز زده‌اند





تعهدات آبی افغانستان هنوز محقق نشده است

۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ۲۱:۰۵

قصهٔ چگونگی بهره‌برداری از آب رودخانهٔ هیرمند بین ایران و افغانستان به داستانی ۱۵۰ساله تبدیل شده است. متأسفانه تغییر و روی کار آمدن دولت‌های مختلف در افغانستان نیز تأثیری بر خط‌مشی و رفتار افغان‌ها در قبال حقابهٔ مردم ایران از این رودخانه نداشت. چه دولت‌های پادشاهی در افغانستان و چه دولت‌های برخاسته از رأی مردم و چه دولت‌های روی‌کارآمده توسط جنگ‌های داخلی در این کشور همواره در قبال جاری شدن هیرمند به‌سوی ایران موضعی نسبتاً یکسان داشته‌اند. تقریباً اکثر این دولت‌ها بر مشروعیت حقابهٔ ایران و عمل به معاهدهٔ سال ۱۳۵۱ تأکید کرده‌اند، اما در میدان عمل معمولاً دست به دامان بهانه‌های مختلف شده و از تمکین به اجرای این معاهده سر باز زده‌اند. با وجود رجزخوانی اشرف غنی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان، در سال ۱۳۹۹ و در زمان افتتاح بند کمال‌خان مبنی‌بر اهدای آب در برابر نفت و فرار ایشان از افغانستان در سال ۱۴۰۰ و روی کار آمدن دولت امارت اسلامی در این کشور، تفاوت چندانی در رویکرد بهانه‌جویانه و فرار از عمل به تعهدات آبی افغانستان در قبال ایران مشاهده نشد.

درحالی‌که چیزی به انتهای فصل زمستان نمانده است، اما هنوز خبری از حقابهٔ هیرمند و ورود آن به ایران نیست. علی‌رغم رفت‌وآمدهای فراوان مقامات طالبان به ایران و نیز قول‌های متعدد آنها برای اختصاص حقابه به ایران، سیستان کماکان تشنهٔ آب هیرمند است و سیستانی‌ها چشم‌انتظار باران. بارانی که در سال‌های قبل از افتتاح بند کمال‌خان می‌توانست با ایجاد سیلاب‌های فصلی (دشت مال) آوردهٔ مناسبی برای این منطقه داشته باشد و علاوه‌بر سیراب نمودن چاه‌نیمه‌ها به‌عنوان منبع ذخیرهٔ مناسب آب شرب و کشاورزی مردم سیستان، مقداری از آب زاهدان را نیز تأمین می‌کرد و آب مازاد نیز روانهٔ هامون‌ها می‌شد.

بعد از خشک شدن تالاب هامون در سال ۱۳۷۸ تا به امروز، هر سال همزمان با شروع بادهای موسمی ۱۲۰روزه، شرایط زندگی در سیستان بسیار سخت شده است

این روال، تقریباً تا قبل از سال ۱۳۹۹ در منطقهٔ سیستان معمول بود و کم‌وبیش به‌عنوان نقطهٔ امید مردم سیستان، آنها را چشم‌انتظار باران، نه در منطقهٔ سیستان بلکه در آن‌سوی مرزها و در کشور افغانستان، نگاه می‌داشت و دعای مردم سیستان بارش باران در افغانستان بود و روان شدن سیلاب‌ها در مناطق پایین‌دست سد کجکی؛ سیلابی که توسط افغانستانی‌ها قابل کنترل نبود و وارد مرزهای ایران می‌شد.

 

 وعده به‌جای عمل

با افتتاح بند انحرافی ۵۲ میلیون مترمکعبی کمال‌خان، دیگر سیستان روی خوش هیرمند را ندید و پس از آن فقط و فقط وعده‌های مسئولان ایرانی و نیز دولتمردان امارت اسلامی گوش مردم این منطقه را پر کرد؛ وعده‌هایی عمدتاً واهی و بدون نتیجه. مردم نیز هر روز شاهد کمتر و کمتر شدن ذخایر مخازن چاه‌نیمه‌ها هستند و متحمل گردوغبار ناشی از بادهای موسمی منطقه که از ۱۲۰روزهٔ معمول به ۱۸۰ روز و شاید بیشتر تبدیل شده است.

 

گرچه طی سال‌های مختلف آب کمی از این کشور وارد ایران شده است، اما همواره این آب‌ها از نوع آب‌های غیرقابل‌کنترل توسط افغانستان است و از زمانی که بند کمال‌خان بر رودخانهٔ هیرمند احداث و توان افغان‌ها در نگهداری و انحراف آب این رودخانه افزایش یافته است، مانع ورود هرگونه آبی به ایران شده‌اند. به‌طور تقریبی و طبق آمار موجود، طی سال‌های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ کمتر از ۶۰ میلیون مترمکعب آب به ایران وارد شده است، درحالی‌که مطابق با معاهدهٔ سال ۱۳۵۱ و با احتساب ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال، حقابهٔ ایران در طی این چهار سال حدود سه میلیارد و ۲۸۰ میلیون مترمکعب تعیین شده بود.

 

طرح‌های کم‌اثر جایگزین

در همین راستا، مسئولان دولتی به‌دلیل رو به اتمام بودن ذخایر چاه‌نیمه‌های سیستان و تأمین آب شرب مورد نیاز مردم منطقه، اقدام به اجرای طرح‌های مختلف و متفاوتی کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به طرح اضطراری آبرسانی به منطقهٔ سیستان شامل حفر چاه‌هایی در مناطق شیله، حرمک، دشت هامون و …، حفر چاه‌های مطالعاتی آب ژرف در این منطقه و مهمتر از همه، خط انتقال آب از دریای عمان به سه استان شرقی کشور(کریدور شرق) شامل استان‌های سیستان‌وبلوچستان، خراسان‌جنوبی و خراسان‌رضوی اشاره کرد.

 

نکتهٔ حائز اهمیت در این مورد، مدنظر قرار گرفتن آب شرب و تأمین آن برای مردم سیستان و عدم توجه به سایر نیازهای آبی مردم این منطقه است. بدون شک، با توجه به شرایط فعلی سیستان، تأمین آب شرب از اولویت‌های حیاتی و بسیار مهم این منطقه است، اما برای حفظ و ماندگاری مردم در این نقطهٔ استراتژیک مرزی باید به سایر نیازهای آبی آنها نیز توجه کرد. چشم‌پوشی یا سهل‌انگاری از این نیازها قطعاً موجب عدم موفقیت تلاش‌های صورت‌گرفته در تأمین آب شرب مردم سیستان خواهد شد. 

با تشدید فعالیت طالبان در تکمیل سد بخش‌آباد روی رودخانهٔ فراه، دومین تأمین‌کنندهٔ آب تالاب‌های هامون، عملاً شرایط افزایش طوفان‌های گردوغبار در منطقهٔ سیستان فراهم شده است

به یاد داشته باشیم که بعد از خشک شدن کامل تالاب هامون در سال ۱۳۷۸ تا به امروز، بهار و تابستان هر سال و همزمان با شروع بادهای موسمی ۱۲۰روزه، شرایط زندگی در سیستان بسیار سخت شده و طوفان‌های گردوغبار علاوه‌بر ایجاد بیماری‌های متعدد تنفسی، چشمی، قلبی و نیز تبعات منفی اجتماعی (اعتیاد، افسردگی، اختلافات خانوادگی و …) موجب کوچ بسیار شدید مردم شده است و علی‌رغم بالا بودن موالید در این منطقه در طی دههٔ اخیر، میزان جمعیت سیستان روند کاهشی داشته است. این درحالی‌است که در برخی از سال‌ها به‌واسطهٔ ورود اندک آب ناشی از سیلاب‌ها، سطح هامون تا حدودی مرطوب بوده و میزان ریزگردها افزایش قابل‌توجهی نداشته است. اما بعد از افتتاح بند کمال‌خان متأسفانه هیچ‌گونه آبی وارد هامون‌ها نشده و خشکسالی‌های متعدد به کمک بادهای ۱۲۰روزه شدت طوفان‌های گردوغبار را افزایش داده است.

 

از دست رفتن فراه‌رود

از طرف دیگر با تشدید فعالیت طالبان در تکمیل سد بخش‌آباد روی رودخانهٔ فراه، به‌عنوان دومین تأمین‌کنندهٔ آب تالاب‌های هامون، به‌خصوص هامون صابوری، عملاً شرایط جهت افزایش طوفان‌های گردوغبار در منطقهٔ سیستان فراهم شده است، به‌نحوی که در بهار و تابستان سال ۱۴۰۲ میزان ریزگردهای منبعث از تالاب هامون صابوری به‌شدت افزایشی بوده و شرایط بسیار سخت، ناگوار و بی‌سابقه‌ای را برای مردم سیستان رقم زده است؛ چراکه یکی از مهمترین کریدورهای بادی سیستان از روی تالاب هامون صابوری گذشته و قطع ورود آب رودخانهٔ فراه به این تالاب و خشک شدن سطح خاک آن، شرایط را برای تأثیر بیشتر باد آماده کرده است.

 

اگر به مشکل کمبود آب شرب و نیز طوفان‌های شدید گردوغبار در منطقهٔ سیستان، نبود شغل مناسب و به‌خصوص کمبود شدید آب برای کشاورزی و دامپروری به‌عنوان مشاغل آبا و اجدادی و سنتی مردم این منطقه اضافه شود، بهتر می‌توان شرایط خاص و بحرانی این روزهای مردم سیستان را درک کرد.

 

نبود صنعت، تکیهٔ شدید مردم به کشاورزی و دامپروری، عدم توجه به پتانسیل‌های تجاری مرز، نبود زیرساخت‌های مناسب برای استفاده از صنعت توریسم آن‌هم با وجود اماکن و بناهای تاریخی قابل‌توجه در سیستان و … موجب شده است که نرخ بیکاری در این منطقه رشد بالایی را تجربه کند.

 

سیستان مهاجرساز

با وجود مجموع دلایل از جمله کمبود آب شرب، طوفان‌های گردوغبار و مشکلات ناشی از آن و نیز نبود شغل مناسب در منطقهٔ سیستان، متأسفانه شرایط برای مهاجرت ساکنین و خالی شدن سیستان به‌شدت فراهم شده است. به‌دلیل لزوم حفظ منطقهٔ سیستان به‌عنوان تنگهٔ احد نظام (به تعبیر مقام معظم رهبری)، لازم است مسئولین محترم وزارت نیرو ضمن تلاش برای رفع مشکلات آب شرب مردم سیستان به این نکته نیز توجه کنند که تنها با رفع این مشکل، ماندگاری مردم در این منطقه میسر نمی‌شود.

 

پیگیری دریافت حقابهٔ تالاب بین‌المللی هامون، علاوه‌بر حقابهٔ مصرح در معاهدهٔ ۱۳۵۱ به‌عنوان یکی از حقوق قطعی و بدون خدشهٔ کشورمان ضروری به‌نظر می‌رسد؛ چراکه علاوه‌بر تأثیرات مثبت فراوانی که روی ماندگاری مردم سیستان در این منطقه دارد، برای جلوگیری از پیامدهای منفی ناشی از خشکی این تالاب، برای مردم افغانستان نیز سودمند خواهد بود. علاوه‌بر‌آن، لازم است که آب موردنیاز برای اشتغال مردم منطقهٔ سیستان نیز، به هر طریق ممکن، تأمین شود تا شرایط برای ادامهٔ حیات مردم این منطقه و ماندگاری آنها و جلوگیری از خالی شدن سیستان فراهم شود.

 

بنابراین، علاوه‌بر تأمین آب شرب، آب موردنیاز برای احیای تالاب بین‌المللی هامون برای جلوگیری از طوفان‌های گردوغبار ناشی از خشک شدن این تالاب و همچنین آب موردنیاز برای ایجاد و یا احیای مشاغل ساکنین منطقهٔ سیستان باید مورد توجه مسئولین قرار گیرد؛ چراکه غفلت و عدم تأمین هریک از این نیازهای سه‌گانهٔ آبی، موجب عدم تحقق شرایط مساعد زیست در سیستان می‌شود و اهداف مدنظر در برنامه‌ها محقق نخواهد شد. 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *