سیزده تز دربارهٔ فاجعه بومشناختی و ابزارهای انقلابی پیشگیری از آن
بدیلهای رادیکال لازم است
هیچ راهحلی برای بحران بومشناختی در چارچوب سرمایهداری و درون آن وجود ندارد
۱ بهمن ۱۴۰۲، ۲۰:۱۳
مقدمهٔ مترجم: بحران اقلیمی بحرانی جدی و جهانی است. هم گسترده است و هم عمیق. هم انسان، زیستش، محیط پیرامونیاش و آیندهاش را دربر میگیرد و دچار میکند، هم طبیعت و همهٔ زیستمندانش را. اینجا و اکنونی هم نیست، همهگستر است و فرانسلی، گشوده به آینده، تعینبخش؛ آیندهای با این اوضاع و احوال تار و تیره و وخیم. زایش بیابان و حذف جنگلها و کمبارشی و پربارشی سیلوار، بالاآمدن آب دریاها و محو شهرها، انقراض گونهها، اسیدیشدن اقیانوسها، کاهش شدید آب سالم در دسترس، کاهش بارآوری کشاورزی و قحطی و گرسنگی و مهاجرت. بشر اینها را که دانست راه به چاره برد. دمدستیترین راه همان پنهانکردن واقعیات است و انکار عواقب. عدهای اما در چارچوب نظم موجود جهانی و یا خارج از آن، با نیات اصلاحطلبانه، با قصد سودآوری از شرایط موجود، با اهداف انقلابی، با قصد زیر و زبرکردن بنیانهایی که مسبب وضع بحرانی روبهگستر امروزند، اندیشهورزی عملی میکنند و چشماندازهایی میگسترند بر پایهٔ امکانات موجود و پتانسیلهایی که علم و دانش تجربی و فنی و نظری برای غلبه بر بحران یا تعدیل آن مهیا کردهاند. از اقتصادسبز و سرمایهداری سبز و بازیافت و اقتصادچرخهای، که درونسیستمیاند و اصلاحطلبانه با قصد حداقلی در تغییر سازوکارهای موجود تولید و مصرف تا آنها که ضدسیستمیاند و بنیانکن که طرح نویی پیش میکشند برای مهار و تغییر و دگرگونی اساسی در شیوهٔ تولیدی که بنا بر تجربیات عملی و مقتضیات نظریِ چند دههٔ گذشته ناتوان از حل بحرانی است که خود رشدش داده است. سوسیالیسم بوممحور یا اکوسوسیالیسم یکی از گرایشهای رادیکال در مقابله با بحران جهانی اقلیم است. این گرایش مبانی سوسیالیسم را با مبانی اکولوژی و مبانی زیستبوم تلفیق میکند و مسئلهٔ پایداری و حقوق طبیعت و حقوق نسلهای آینده را وارد نظام اندیشهای خود میکنند. از دید اینان در شیوهٔ تولیدی متفاوت از سرمایهداری، تولید صورت میگیرد ولی با بازتوزیعی متفاوت، نه برای فروش و سودآوری که برآوردن نیازهای اساسی جامعه: مسکن و آموزش و بهداشت، با حذف هزینههای گزاف اقتصادی و زیستمحیطی در راه تولیداتی چون صنایع نظامی و کالاهای بیمصرف تجملاتی. دیگر مفهوم رفاه در گروی داشتن کالاهای بیش از اندازه و متعدد نیست بلکه وجهی کیفی مییابد. از منظر جامعهگرایی بومگرا، اکوسوسیالیسم، عدالت توزیعی اصلی مهم است اما کافی نیست. مسئلهٔ محیطزیست و حقوق نسلهای آینده و حقوق طبیعت را هم باید مد نظر قرار داد. تولید و مصرف با درنظر گرفتن توان بازیابی و ظرفیتهای بازتولیدی و زیستی اکوسیستم انجام میشود. هدف اکوسوسیالیسم رعایت اصل پایداری طبیعت است همراه با رفاه همگانی. تضاد انسان و طبیعت به کنش متقابل متعاملانهای تبدیل میشود که در آن توسعه و پیشرفت و رفاه در تقابل با تعادل طبیعت نخواهد بود، یا در کممخربترین وجه خود است. چیزی که شیوهٔ تولید سرمایهداری کاملاً در تضاد با آن است. تزهای زیر را یکی از اندیشهورزان این گرایش برای صورتبندی بحران و پاسخ به بحران نوشته که مختصر و مفید است و از این رو، هم جای نقد دارد و هم جای بسط و ایضاح بیشتر.
الف. بحران بومشناختی اکنون مهمترین مسئلهٔ اجتماعی و سیاسی قرن بیستویکم است و در ماهها و سالهای آینده وخیمتر هم خواهد شد. آیندهٔ زمین و از این رو بشریت در دهههای آینده مشخص خواهد شد. محاسبات برخی دانشمندان در مورد سناریوهای سال 2100 به دو دلیل چندان کارا نیست: الف) علمی: با در نظر گرفتن همهٔ اثرات پیشینیِ غیرقابل محاسبه، پیشانگاری برای یک قرن بسیار خطرناک است. ب) سیاسی: در پایان قرن، همهٔ ما، فرزندان و نوههایمان درگذشتهایم. پس چه کسی [به آینده] اهمیت میدهد؟
ب. همانطور که هیئت بیندولتی تغییراقلیم سازمان ملل (IPCC) توضیح میدهد، اگر میانگین دما از دورهٔ قبل از صنعتیشدن ۱.۵ درجه بیشتر شود، خطر آغاز یک فرآیند تغییراقلیم برگشتناپذیر وجود دارد. بحران بومشناختی وجوه گوناگونی دارد اما بدون شک مسئلهٔ اقلیم مهمترین و وخیمترینِ تهدیدهاست. عواقب این وضعیت چیست؟ چند مثال: ازدیاد بزرگآتشسوزیها مثلاً در استرالیا. از بین رفتن رودخانهها و بیابانی شدن مناطق، ذوبشدن و جابهجایی یخهای قطبی و افزایش سطح آب دریاها که گاه به دهها متر میرسد. تنها با دو متر بالاآمدن آب، مناطق وسیعی از بنگلادش، هند و تایلند، همچنین شهرهای بزرگ در تمدن بشری -هنگ کنگ، کلکته، ونیز، آمستردام، شانگهای، لندن، نیویورک، ریو- زیر آب غرق خواهند شد. دما چقدر میتواند بالا برود؟ از چه دمایی حیات انسان در این سیاره تهدید میشود؟ هیچکس پاسخی برای این سوالات ندارد.
پ. اینها خطرات یک فاجعهٔ تاریخی انسانی بیسابقه است. برای یافتن شرایط اقلیمی مشابه با آنچه بهدلیل تغییراقلیم میتواند به واقعیتِ آینده تبدیل شود، باید به «پلیوسن»، چند میلیون سال پیش، برگردیم. اکثر زمینشناسان معتقدند که ما وارد دوران جدید زمینشناسی شدهایم؛ «آنتروپوسن»، آن زمانی که شرایط روی کره زمین توسط عمل انسانی تغییر کرده است. کدام عمل و از کی؟ تغییراقلیم با انقلاب صنعتی قرن هجدهم آغاز شد، اما پس از سال 1945، با جهانیشدن نئولیبرالی است که جهشی کیفی به خود میگیرد. به عبارت دیگر، تمدن صنعتی سرمایهداری مدرن مسئول انباشت CO2 در جو و در نتیجه گرمایش جهانی است.
ت. مسئولیت نظام سرمایهداری در فاجعهٔ قریبالوقوع بهطور گسترده بهرسمیت شناخته شده است. [حتی] «پاپ فرانسیس»، در بخشنامهٔ Laudato Si خود، بدون بهزبانآوردن کلمهٔ «سرمایهداری»، علیه سیستمی با ساختار کژ و معیوبی از مناسبات تجاری و مالکیتی که منحصراً بر اساس «اصل حداکثرسازی سود» بنا شده است، بهعنوان مسئول بیعدالتی اجتماعی و تخریب خانهٔ مشترک ما، طبیعت، سخن گفت. شعاری که در سراسر جهان در تظاهرات بومگرایانه سر داده میشود این است: «سیستم را تغییر دهید، نه اقلیم را!» نگرش نمایندگان اصلی این سیستم، طرفداران کار و بار معمول -میلیاردرها، بانکداران، «کارشناسان»، الیگارشها، سیاستمداران- را میتوان در قصار منسوب به لویی چهاردهم خلاصه کرد: «پس از من، بگذار غرق شوند.»
ث. ماهیت ساختاری مشکل بهطرز بیرحمانهای در رفتار دولتها متجلی است. همه، (به استثنای مواردی بسیار نادر) در خدمت انباشت سرمایه، شرکتهای چندملیتی، الیگارشی فسیلی، کالاسازی عمومی و تجارت آزاد هستند. برخی از آنها -دونالد ترامپ، ژایر بولسونارو، اسکات موریسون (استرالیا)- آشکارا انکارگر اقلیم و بومکش هستند. دیگران، «عاقلان» جمع لحن خود را در جلسات سالانهٔ COP (اجلاس اعضا یا سیرک ادواری؟) طوری تنظیم میکنند که هم حرافی مبهم «سبز» و در عین حال درجازدن کامل است. موفقترین آن، COP 21 در پاریس بود که با وعدههای جدی همهٔ دولتهای شرکتکننده برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای به پایان رسید. وعدههایی که، جز در چند جزیرهٔ اقیانوس آرام، رعایت نشد. طبق محاسبات دانشمندان، حتی با رعایت تعهدات پیمان پاریس، باز دما همچنان تا 3.3 درجه بالاتر میرفت.
ج. ثابت شده است که «سرمایهداری سبز»، «بازار کربن»، «سازوکارهای جبران خسارت» و دیگر دستکاریهای به اصطلاح «اقتصاد پایدار بازار» کاملاً بیثمر بودهاند، در همان حالی که «سبز شدن» ادامه داشته، انتشار گازهای گلخانهای سر به فلک کشیده و فاجعه نزدیک و نزدیکتر شده است. هیچ راهحلی برای بحران بومشناختی در چارچوب سرمایهداری و درون آن وجود ندارد؛ سیستمی که تماماً به تولیدگرایی، مصرفگرایی، مبارزهٔ بیامان و خشن برای «سهم از بازار»، انباشت سرمایه و به حداکثر رساندن سود اختصاص دارد. منطق ذاتاً تباه و معیوبش بهناچار منجر به برهم خوردن تعادل بومشناختی و تخریب زیستسامانها میشود.
چ. تنها بدیلهای مؤثر که قادر به جلوگیری از فاجعه هستند، بدیلهای رادیکالند. رادیکال یعنی حمله به شیطان و اگر نظام سرمایهداری شیطان است، به بدیلهای ضدنظام نیاز داریم، یعنی بدیلهای ضدسرمایهداری، مانند اکوسوسیالیسم که یک سوسیالیسم بومگرا در مواجهه با چالشهای قرن بیستویکم است. بدیلهای رادیکال دیگر مانند اکوفمینیسم، بومشناسی اجتماعی (موری بوکچین)، بومشناسی سیاسی «آندره گورز»، یا رشدزدایی با اکوسیالیسم همپوشانی دارند: روابط و تأثیرات متقابل اینها در سالهای اخیر بسط یافته است.
ح. سوسیالیسم چیست؟ برای بسیاری از مارکسیستها، دگرگونی مناسبات تولید – با مالکیت جمعی ابزار تولید – است که توسعهٔ آزادانهٔ نیروهای مولد را ممکن میکند. اکوسوسیالیسم با دعاوی مارکس همسو است، اما بهطور مشخص از این مدل تولیدگرایانه میگسلد. البته که مالکیت جمعی ضروری است، اما نیروهای مولد خود نیز باید متحول شوند: الف) با تغییر منابع انرژی (تجدیدپذیرها به جای سوختهای فسیلی). ب) با کاهش مصرف جهانی انرژی؛ ج) با کاهش تولید کالاها («رشدکاهی»)، با حذف فعالیتهای بیفایده (تبلیغات) و موارد مضر (آفتکشها، سلاحهای جنگی). د) با توقف خرابی برنامهریزیشده. اکوسوسیالیسم همچنین شامل دگرگونی مدلهای مصرف، اشکال حملونقل، شهرنشینی و «شیوههای زندگی» میشود. بهطور خلاصه، این امر چیزی بیشتر از [فقط] تغییر شکلهای مالکیت است: این یک تغییر تمدنی است که مبتنی است بر ارزشهای همبستگی، برابری و احترام به طبیعت. تمدن اکوسوسیالیستی گسستی از تولیدمحوری و مصرفگرایی است، بهنفع زمان کار کوتاهتر که در نتیجهٔ آن زمان آزاد شده وقف فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، تفریحی، هنری و مانند اینها میشود. مارکس این هدف را «قلمرو آزادی» خطاب میکرد.
خ. برای دستیابی به گذار به سوی اکوسوسیالیسم، برنامهریزی دموکراتیک لازم است که بر اساس دو معیار هدایت میشود: برآوردن نیازهای واقعی و احترام به تعادل بومشناختی زمین. خود مردم، هنگامی که هجوم تبلیغات و وسواس مصرفی که از سوی بازار سرمایهداری ایجاد شده از بین برود، بهشکل دموکراتیک تصمیم خواهند گرفت که نیازهای واقعیشان چیست. اکوسوسیالیسم قمار بر سر عقلانیت دموکراتیک طبقات مردمی [بهجای خطرِ منطق کور بازار] است.
د. این مستلزم یک انقلاب اجتماعی واقعی است. چنین انقلابی چگونه است؟ برای اجرای پروژه اکوسوسیالیستی، اصلاحات جزئی کافی نخواهد بود. میتوان به یادداشتی از والتر بنیامین در حاشیهٔ تزهایی دربارهٔ مفهوم تاریخ (۱۹۴۰) اشاره کرد: «مارکس میگوید که انقلابها لوکوموتیو تاریخ جهان هستند. اما ممکن است اوضاع بهشکل دیگری پیش رود. شاید انقلاب کشیدنِ ترمز اضطراری قطار بهدست مسافران آن باشد.» به زبان قرن بیستویکم این یعنی: ما همه مسافران یک قطار انتحاری هستیم که به آن تمدن سرمایهداری صنعتی مدرن میگویند. این قطار به سمت یک پرتگاه عظیم پیش میرود: تغییراقلیم. اقدام انقلابی هدفش توقف قطار است، پیش از آنکه فرصت از دست رود.
ذ. اکوسوسیالیسم یک پروژه برای آینده و یک استراتژی برای مبارزهٔ اینجا و اکنون است. قرار نیست انتظار بکشیم تا «شرایط فراهم شود». لازم است بین مبارزات اجتماعی و بومگرایانه همگرایی ایجاد شود و با ویرانگرترین ابداعات قدرتهای در خدمت سرمایه مبارزه کرد. نائومی کلاین آن را Blockadia نامیده است. در بسیجی از این نوع، یک آگاهی ضدسرمایهداری و علاقه به اکوسوسیالیسم میتواند در طول مبارزات ظاهر شود. پیشنهادهایی مانند طرح جدید سبز در شکلهای رادیکال خود، که مستلزم چشمپوشی مؤثر از انرژیهای فسیلی است بخشی از این مبارزه است، [اما] آن قسمتهایی که به بازیافت در «سرمایهداری سبز» محدود میشوند از این مبارزه خارجند.
ر. عامل این مبارزه کیست؟ جزماندیشی کارگری/صنعتی قرن گذشته دیگر جاری نیست. نیروهایی که اکنون در خط مقدم رویارویی قرار دارند جوانان، زنان، مردم بومی و دهقانان هستند. زنان در قیام چشمگیر جوانان که با فراخوان «گرتا تونبرگ» راهاندازی شد -یکی از منابع بزرگ امید برای آینده- حضور پررنگی دارند. همانطور که اکوفمینیستها برای ما توضیح میدهند، این مشارکت گستردهٔ زنان در بسیج از این واقعیت ناشی میشود که آنها اولین قربانیان آسیبهای سیستم به محیطزیست هستند. اتحادیهها اینجا و آنجا کار را آغاز کردهاند. این مهم است، زیرا در تحلیل نهایی، بدون مشارکت فعال کارگران در شهرها و روستاها که اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند، نمیتوانیم بر این سیستم غلبه کنیم. شرط اول، در هر جنبش، پیوند دادن اهداف بومشناختی (بستن معادن زغالسنگ یا چاههای نفت یا نیروگاههای حرارتی و غیره) با اشتغال تضمینی برای کارگران درگیر است.
ز. آیا پیش از آنکه دیر شود بختی برای پیروزی در این نبرد داریم؟ برخلاف به اصطلاح «فروپاشیباوران» که داد میزنند فاجعه اجتنابناپذیر است و هر مقاومتی بیهوده است، ما فکر میکنیم آینده باز [و نامعلوم] است. [اما] هیچ تضمینی وجود ندارد که این آینده اکوسوسیالیستی باشد: این قماری در معنای پاسکالی آن است، یعنی به کار گرفتن همهٔ توان و نیروهایی که داریم «در راه چیزی که هنوز قطعی مشخص نیست». اما همانطور که برتولت برشت با حکمت بزرگ اما ساده میگوید: «کسانی که میجنگند ممکن است شکست بخورند. آنها که نمیجنگند از قبل شکست خوردهاند.»
پینوشت:
۱. Pliocene دورهای چندمیلیون ساله که واجد کیفیات اقلیمی متفاوت از دورههای پیش و پس خود است.
۲. نوعی بازی زبانی با حروف: Conference of the Parties or Circuses Organised Periodically?
۳. Degrowth: در تعریف، کاستن از رشدِ صرفاً اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و تداوم رشد کمی به قصد ایجاد رشد و توسعهٔ کیفی در کشورهای توسعهنیافته مد نظر است. معادل «رشدزدایی» اما جاافتادهتر و در ادبیات اقتصادسیاسی آشناتر به نظر میرسد.
۴. Planned Obsolescence : طراحی و ساخت کالاها به نحوی که پس از مدت کوتاهی از کار افتاده و غیرقابل استفاده شوند.
۵. Blockadia : جنبشی محیطزیستی که در اصل در مقابله با پروژههای استخراج درمناطق محلی شکل گرفت و به دیگر حوزههای محیطزیست تسری یافت. استفاده از اقدامات و تاکتیکهای گوناگون و نافرمانیهای مدنی از ابزارهای فعالان این جنبش جهانی برای توقف پروژههای مخرب صنعتی و عمرانی بوده است.
۶. Green New Deal: طرحهای قانونی و حمایتی در آمریکا در راه صنایع و انرژیهای سبز
۷. Collapsologists
برچسب ها:
تجدیدپذیر، تغییراقلیم، سوختهای فسیلی، گرمایش جهانی، محیطزیست، نیروگاههای حرارتی
مطالب مرتبط
آتشسوزی «شفت» ۴۰ ساختمان را از بین برد
این دهکده دیگر چوبی نیست
رئیس اداره میراث فرهنگی شاهرود خبر داد
مناسبسازی زیرساختهای روستای «قلعهبالا» برای معلولان
معاون گردشگری ادارهکل میراث فرهنگی استان مرکزی اعلام کرد
برخورد با تورهای گردشگری غیرمجاز
فاز اول ساخت شهر نوین «جیرفت» با شکایت «میراث فرهنگی» متوقف شد
خطر شهرکسازی روی میراث «دقیانوس»
از در و پنجرههای چشمنواز در معماری ایرانی خبری نیست
جای خالی «گرهچینی» چوب
آثار عیلامی در خطر تعرض است؟
تغییر کاربری زمینهای اطراف آببندانها جامعۀ محلی را نگران کرده است
شالیزارهای ویران «بابل»
سخنگوی کمیته تسهیل تردد زمینی ایران با کشورهای همسایه:
ورود وسایل نقلیه گردشگران خارحی بلامانع است
معاون میراثفرهنگی بوشهر در گفتوگو با «پیام ما» تشریح کرد:
سه کاوش جدید در پسکرانهٔ خلیجفارس
با نگاهی به تجربههای تخریب ناشی از سیلاب در کشورهای مختلف
سیل، بلای جان تاریخ
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید