پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | از کجا آمده‌ایم و چه رنج‌هایی کشیده‌ایم

از کجا آمده‌ایم و چه رنج‌هایی کشیده‌ایم





از کجا آمده‌ایم و چه رنج‌هایی کشیده‌ایم

۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۲۱:۵۲

کتاب «سیری در کودکی» نوشتهٔ «آلن دوباتن»، از مربیان و نویسندگان ِمدرسهٔ زندگی، از چالش‌های برخاسته از دوران کودکی می­‌گوید؛ اینکه چه راه‌­هایی پیش ­رو است تا بتوان، گذار معقولانه­‌تری از این گذشته­ تلخ و شیرین داشت. درواقع کتاب توضیحاتی ملموس است در رابطه با اینکه چگونه دورانِ کودکی هم­چنان بر روابط، الگوهای فکری و رفتاری در بزرگسالی تأثیر می‌­گذارد و هم­چنین ارائهٔ­ استراتژی‌­هایی برای بازکردن آسیب‌­های خود و توسعهٔ خودشناسی و شایستگی عاطفی.

 

«خوشبختی واقعی پدیده‌ای عاطفی است. خوشبختی یعنی دریافت شهد عشق، که ممکن است در عمارت‌های مجلل خبری از آن نباشد، ولی در اتاق‌های ساده یک کلبهٔ­ محقّر به‌طور عجیبی فراوان باشد.»

کتاب شامل سه بخش خواندنی است. «پیش‌­درآمدها»، چالش‌­های برخاسته از دوران کودکی و بیان راه‌­های پیش­ رو است. آلن دوباتن در بخش اول، از مخاطب می‌‌خواهد با کمی صبوری، به دوران کودکی بازگردد و گذشته­‌ها را هرچند سخت به یاد آورد. قطعاً این تجربه، اگرچه برای کمک به رنج‌­های کودکی نوعی مکاشفه است، اما به‌دلایلی که در کتاب گفته شده، تجربه‌­ای عذاب‌­آور و ناراحت­‌کننده است. نویسنده می­‌خواهد با تأمل بیشتری به آنچه که به وجوه گذشته مربوط می‌­شود، بپردازد. این یادآوریِ تلخ و شیرین، هم­چنین از میراثی می‌­گوید که از سالیان قبل نسل‌به‌نسل انتقال یافته است، رفتارها و احساساتی که ریشه در میراثی عاطفی دارد.

«البته این فقط آغاز راه است. واژه‌­نامهٔ اختلالات دوران کودکی تقریباً جلد پایان ندارد. ما مسئولیم این احساسات حاکی از روان­‌رنجوری را شناسایی کنیم تا از انتقال آن به نسل بعد جلوگیری کنیم.»

 

کتاب در بخش دوم، از چالش­‌هایی می‌­گوید که بزرگسالان با آن دست‌وپنجه نرم می‌­کنند. حس ناکافی بودن، ابراز محبتِ مشروط، نادیده گرفته شدن، مهرطلبی، انتقادپذیر نبودن و بسیاری دیگر. «سیری در کودکی» هنر نگرش ِهمدلانه به وجودی آسیب‌­دیده و طردشده را نشان ­می‌­دهد و از مخاطب می‌خواهد خود را در هر شرایطی بپذیرد؛ چراکه هر انسانی با هر نقصی حق حیات دارد.

 

کتاب، راهنمایی­ است برای رهایی از الگوهای رفتاری پایدار و گاه مضری که در دوران کودکی آموخته می‌­شود. در نظر گرفتن این دوران، با مرور پیچیدگی‌­ها و اضطراب‌های بزرگسالی می‌­تواند کاری دلهره‌­آور به‌نظر برسد. از قوی‌ترین توضیح‌ها در چرایی این چالش‌­ها، این است که بزرگسالان در کودکی از فرصت «خودشان بودن» محروم بوده‌­اند؛ اینکه آیا والدین یا مراقبان کودک، انضباط‌گرانی سختگیر، بیش‌ از حد شکننده و یا دور از دسترس بودند؟ ممکن است کودک نقش مراقبت‌­کننده را برعهده گرفته باشد، مردم را خشنود کرده باشد یا یاد گرفته باشد که برای محافظت از خود دروغ بگوید و نیازها و خواسته‌های واقعی خود را در اعماق زمین دفن کند. بررسی این الگوی رفتاری پیامدهای بزرگتری را برای خود بزرگسال روشن می‌سازد. درواقع هنگامی که ریشه‌های عیوب درک می‌­شود، می‌­توان رفتارهای مضری را که به‌اشتباه ذاتی گمارده می‌­شوند، اصلاح کرد. کتاب از بینش‌ها و زاویه­‌دیدهای متفاوتی سخن می­‌گوید؛ بینشی که ممکن است سال­‌ها طول بکشد تا در اتاق درمان، از درمانگر به بیمار انتقال پیدا کند.

 

«اگر زنده‌ایم و کژدارومریز کارهایی می‌کنیم، اگر قادریم گاهی از چیزهایی لذت ببریم، اگر می‌توانیم نسبت به دیگران مهربان و قدرشناس باشیم، اگر به چیزی اعتیاد نداریم یا تمایل چندانی به خودکشی نداریم، این احتمال وجود دارد که کسی در جایی، در دوران کودکی‌مان، خیلی ما را دوست داشته است.»

 

نویسنده نوشته‌­های خود را به نظریهٔ «دونالد وینیکات» الصاق کرده که می‌­گوید خود واقعی کودک اساساً غیراجتماعی است و کاری به اخلاقیات ندارد و اگر نتواند بر طبق ذات خودش باشد، خودی غیرواقعی و دروغین در او شکل می‌­گیرد؛ خودی دروغین که پشتِ حجم فعالیت‌­های بی‌­امان او یک بار احساسی قرار دارد، نه فشار کاری.

 

«وینیکات» همچنین از سبک‌­های پرورش کودک، مربوط به والدینی که مشکل‌­ساز هستند، نیز سخن می‌­گوید. والدینی که به کودک فرصت نمی‌­دهند غم خودش، یا از دید وسیع‌­تر، احساسات خودش را بپذیرد. به اعتقاد «وینیکات» این یادآوری برای کودکان بسیار مهم است که بدانند در یک زندگی گاهی اوقات تا چه حد به سوگواری و جدیت نیاز داریم.

«این دستاورد روانشناختی بزرگی است که دیگران را با همان ترکیب حیرت‌انگیزشان بپذیریم که هم خوب هستند و هم بد، هم می‌توانند پشتیبان ما باشند و هم ما را برنجانند، هم مهربان باشند و هم بدجنس؛ و دریابیم که بسیار بیش از آنچه معمولاً هنگام فوران خشم و هیجان تصور می‌کنیم، اکثر آدم‌ها در محدودهٔ کمی خشک و اندکی امیدبخشِ خاکستری قرار می‌گیرند و این یعنی آنها «قابل‌قبول» هستند.»

 

در بخش آخر، «آلن دوباتن» از درمان، نسخه­‌های پیش ­رو و فرصتی می‌­گوید که به‌واسطهٔ این اختلالات، نصیب آدم‌­ها می‌­شود؛ فرصتی فوق‌­العاده برای یادگیری و رشد. از نگاه نویسنده بحران بیانگر اشتیاق بدن به رشد است. او این فرآیند را به انقلاب تشبیه می‌­کند، انقلابی که بالاخره یک روز کاسهٔ صبر مردمانش  لبریز می‌­شود.

از نسخه­‌های واقع‌­بینانه او می‌­توان به تسلی دادن خویش اشاره کرد. برگشت به عقب، لمس دوبارهٔ­ اتفاقات و درک و تسلی دادن به خویشتن. این دشوارترین گام است اما درواقع چیزی ا­ست که می‌­تواند به فرد قدرت تحمل بدهد و در نهایت متوجه شود آنچه که باید به‌دنبالش باشد، حس تأسف است و نه حس خشم.

«ما ناخوش نشده‌­ایم، ما ناخوش بوده‌­ایم و حالا در جست‌وجوی سلامتی هستیم.»

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *