پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مرد امیدوار در روزهای ناامیدی

مرد امیدوار در روزهای ناامیدی





مرد امیدوار در روزهای ناامیدی

۶ آذر ۱۴۰۲، ۲۱:۳۰

این سال‌ها و با وجود شبکه‌های اجتماعی، «فعال» بودن کار سختی نیست. یک حساب کاربری و مرور اخبار و نوشتن روزانه چند خط درباره مسایل روز کافی است که دیگران شما را فعال بدانند. حالا یا فعال محیط زیست، یا فعال در حوزه‌ها دیگر. هرچه تندتر و گزنده‌تر نوشتن و نقد کردن نیز امتیاز فعالیت را بالا می‌برد و «لایک‌خور» بیشتری دارد.  کم نیستند آنهایی که برای خودشان اسم و رسمی در فضای مجازی دارند و از حیوانات و طبیعت و حیات‌وحش می‌نویسند اما از الفبای موضوع آگاهی ندارند و سوار بر موج احساسات و لایک‌ها و کامنت‌ها قلم‌فرسایی می‌کنند.

 

از آن طرف آنهایی که اطلاعات و توانایی دارند اما اقدامشان را تنها به نوشتن در فضای مجازی و دعواهای اینترنتی محود کرده‌اند هم بسیارند. هر دو گروه نیز خود را مسئولیت‌پذیر و دلسوز می‌دانند. اما این میان معدودی هستند که فعالیت را در «کار واقعی» تعریف کرده‌اند. یعنی کاری که ذات و ماهیتش وابسته به فضای مجازی نیست و در زمین واقعی جریان دارد؛ آنها که پا به طبیعت می‌گذارند، آنها که پیگیری‌های اداری می‌کنند، آنها که چانه‌زنی می‌کنند و برای حفاظت طبیعت برنامه‌های اجرایی می‌نویسند از این جنس هستند.  حدود دو دهه پیش به‌نظر می‌رسید با بازنشسته شدن کارشناسان محیط زیست متولد دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، خلأ بزرگی از نیروهای علمی و اجرایی در حوزه حیات‌وحش و محیط‌زیست طبیعی در پیش باشد. اما تلاش‌های چند تن از کارشناسان قدیمی توانست این خلأ را تا حد زیادی پر کند. راه‌اندازی رشته مهندسی محیط زیست در دانشگاه آزاد اسلامی اقدامی موثر بود. آن زمان فقط دانشگاه تهران بود که فارغ‌التحصیلان مهندسی محیط زیست را به جامعه معرفی می‌کرد و تنها عده بسیار کمی از این فارغ‌التحصیلان به حوزهٔ حیات‌وحش راه می‌یافتند.
  

اما در دانشگاه آزاد وضعیت کمی متفاوت بود. «هوشنگ ضیایی»، «مرحوم هدایت‌الله تاجبخش» و «اسماعیل کهرم» آنقدر بر دانشجویان خود تأثیر داشتند که در اواخر دهه ۱۳۷۰ بخش قابل توجهی از فارغ‌التحصیلان مهندسی محیط زیست واحد تهران شمال، فعالیت در حوزهٔ حیات‌وحش را به‌عنوان شغل آینده خود برگزیده بودند. از همین دانشگاه و دانشگاه تهران بود که نخستین سازمان‌های مردمی تخصصی در حوزه حیات‌وحش بیرون آمدند و حالا همان دانشجویان آن روزها هستند که بخش مهمی از بدنهٔ کارشناسان حیات‌وحش کشور را تشکیل می‌دهند.  نقش هوشنگ ضیایی اما کمی متفاوت‌تر بود. او جدا از تألیف کتاب و بیان تجربه‌های طولانی خود از طبیعت و حفاظت حیات‌وحش، دانشجویانش را به داخل رودخانهٔ مواج حفاظت حیات‌وحش هل می‌داد! او کسی بود که دانشجویانش را در برنامه‌های واقعی سزشماری و حفاظت از حیات‌وحش درگیر می‌کرد و آنها را با فضای واقعی آشنا می‌کرد. کاری که هنوز هم انجام می‌دهد. همین رویکرد ضیایی باعث شد تا بسیاری از پروژه‌های حفاظت حیات‌وحش که دولت نه توان اجرایی و نه توان مالی‌اش را داشت، اجرا شوند. دنشجویان درگیر کار شدند و کارها پیش رفت. امروز همان دانشجویان کارشناسانی شده‌اند که سوابقی دو دهه‌ای در حفاظت حیات‌وحش دارند.

ضیایی هنوز هم دست از هدایت و کمک دانشجویان و علاقه‌مندان به حیات‌وحش دست برنداشته است. کتاب تألیف می‌کند، آموزش می‌دهد، پروژه‌های کوچک و بزرگ راه می‌اندازد و دور و برش را جوانانی پر کرده‌اند که ضیایی و افرادی شبیه به او در دلشان بذر امید کاشته‌اند. بسیاری را از پای شبکه‌های مجازی به زمین واقعی حفاظت از حیات‌وحش برده؛ هرچند بعضی‌ها رویکرد او را برنمی‌تابند. اما او همان راهی را که رفته، ادامه می‌دهد. پر بیراه نیست اگر بگوییم او مرد امیدوار در روزهای ناامیدی است. 

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *