پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | از معماران ایرانی به چینی‌ها رسیدیم

دربارۀ «آزادی» و «تختی»؛ دو ورزشگاه ایران که حالا نیم‌قرن از عمرشان می‌گذرد

از معماران ایرانی به چینی‌ها رسیدیم

در دهه ۵۰ شمسی تهران صاحب دو ورزشگاه مدرن شد که محصول فکر و هنر دو معمار ایرانی بود؛ «عبدالعزیز فرمانفرماییان» و «جهانگیر درویش». این دو به ترتیب ورزشگاه‌های آریامهر (آزادیِ کنونی) و فرح‌آباد (تختیِ فعلی) را بنا کردند.





از معماران ایرانی به چینی‌ها رسیدیم

۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۲:۱۲

دو «معمارِ» ایرانی که یکی در آخرین روز خرداد ۱۳۹۲ در مایورکای اسپانیا، در ۹۳ سالگی درگذشت و دیگری، ۱۳ شهریور امسال، نود سالگی‌اش را جشن گرفت و در ایران گذران عمر می‌کند، ۵۰ سال پیش، ورزشگاه‌هایی ساختند که هریک به نمادهای ورزش ایران بدل شدند. مجموعه‌های ورزشیِ سرشار و سراسر از روح ایرانی که حالا نیم‌قرن از عمرشان می‌گذرد، امّا هر دو سرِحال و سرِپا هنوز و همچنان هستند و در سپهر ورزش این سرزمین رخ‌نمایی می‌کنند.

دیروز خبر رسید «کیومرث هاشمی»، وزیر ورزش و جوانان در نشستی خبری اعلام کرده قرار است ورزشگاه نوبنیادی در پایتخت بنا شود و برای آن، با شرکت IPPR چین که عضو کنسرسیوم گروه ملّی ورزش چین (CNSG) است، توافق حاصل شده و حتّی نمایندگان آن، به تهران سفر کردهاند. خبری عجیب برای معماری ایران. سرزمینی که با آن پیشینۀ درازدامن، یکی از مهدهای معماری جهان بوده و این را امکنۀ باشکوه و پرطمطراقش شهادت میدهند، حالا باید دیگران برایش ورزشگاه بسازند. امّا مروری بر این دو ورزشگاهِ ملّی میتواند به ما یادآوری کند که معماری ایران چگونه از چه ریشههای درهمتنیده در این خاک، به امروز رسید.

 


 ساخت «آزادی» در ۱۷ ماه
اوایل آخرین‌ماه تابستانِ ۵۱ سال پیش، در آستانۀ هفتمین دورۀ بازی‌های آسیایی، دو ورزشگاه یا شاید بهتر باشد بگوییم دو مجموعۀ ورزشی گشایش یافتند و آغازبه‌کار کردند که از حیث حرفه‌ای بودن، تحیّر و تحسّرِ جهانیان را برانگیختند و به نگین انگشتری ورزش ایران، و به‌حتم در آن زمان، ورزش خاورمیانه بدل شدند. آن هم در روزگاری که کشورهای حاشیۀ خلیج‌فارس، هنوز سرمست از درآمد بادآوردۀ نفت نشده و ورزشگاه‌های آن‌چنانی نساخته و با همان پول، میزبانی مسابقات ورزشی را برعهده نگرفته و آن را به‌سوی ستاره‌های دنیای فوتبال سرازیر نکرده بودند. در همین اثنا، ایران، و درست‌ترش تهران، صاحب دو ورزشگاه مدرن شد که هر دو محصول فکر و هنر دو معمار ایرانی بود؛ «عبدالعزیز فرمانفرماییان» و «جهانگیر درویش». اوّلی ورزشگاه آریامهر (آزادیِ کنونی) را ساخت و دیگری ورزشگاه فرح‌آباد (تختیِ فعلی) را.

 

چهارمین ورزشگاه بزرگ جهان، طی زمانی فشرده، ۱۷ماهه ساخته شد و یکروز پس از افتتاح میدان شهیاد (آزادیِ کنونی)، در ۲۵ مهر ۱۳۵۰ گشایش یافت. عبدالعزیز فرمانفرماییان البتّه در آنبرهه، یعنی در سال ۱۳۴۹ که دست‌‌بهکار ساخت ورزشگاه شد، صاحبِ کسوت بود و اگرچه ۵۰ سال داشت، امّا نام خود را در معماری ایران، با ابنیهای چون ساختمان وزارت کار، مسجد دانشگاه تهران، شرکت ملّی نفت ایران، بانک کار (سازمان بورس و اوراق بهادارِ بعدی) برجهای دوقلوی سامان، کاخ نیاوران، گسترش فرودگاه مهرآباد، سازمان بهزیستی، کارخانۀ ارج و کارخانۀ داروپخش بر کرسی نشانده بود. یکی از ۱۰ پسر عبدالحسینمیرزا فرمانفرما و درسخواندۀ مدرسهٔ عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) که همسن هوشنگ سیحون و دو سال کوچکتر از حیدرقلی غیایی شاملو بود، پس از فارغالتحصیلی، از ابتدای دهۀ سی، در یکی از آتلیههای دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران، زیر نظر محسن فروغی به فعالیت پرداخت و تا ابتدای دهۀ پنجاه، به معماری پخته و کارکشته بدل شده بود. او را که به طراح ساختمانهای بلندمرتبه در تهران لقب دادهاند، ایدۀ این ورزشگاه را که در درّۀ کن یا خرگوشدرّه ساخته شد، از معماری آتشفشانگونۀ استادیوم دانشگاه مکزیکوسیتی در مکزیک وام گرفت که یکدهه پیش، از نزدیک دیده بود. برای ساخت این مجموعۀ ورزشی ۴۶۰ هکتاری و مشخصاً این ورزشگاه، ۸۰ میلیون تومان بودجه لازم بود، درنتیجه بهکارگیری بتن در استخوانبندی بنا کنار گذاشته و از خاک فشرده استفاده شد. برای آن از چمن طبیعی استفاده شد و برای اوّلینبار در ایران، برای کف پیست دومیدانیِ هشت‌‌ردیفه در اطراف آن، تارتان بهکار برده شد. امّا از همه مهمتر زاویهدید همهجانبهٔ تماشاگران بود بهطوریکه بیشترین دید تماشاچی از مرکز زمین در شمال و جنوب ۱۳۶ متر و در شرق و غرب ۱۲۶ متر لحاظ شد.

 


چهارمین ورزشگاه بزرگ جهان، طی زمانی فشرده، ۱۷ماهه ساخته شد و یکروز پس از افتتاح میدان شهیاد (آزادیِ کنونی)، در ۲۵ مهر ۱۳۵۰ گشایش یافت تا پایانبخش جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی باشد، امّا پردهبرداری رسمی از آن، در دهم شهریورِ سه سال بعد، در افتتاحیۀ بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ برگزار شد. بازی دوستانۀ پرسپولیس و کروزیرو در ۲۷ اسفند ۱۳۵۰، نخستین مسابقۀ فوتبال، بازی پاس و عقاب در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲، نخستین بازی دو تیم ایرانی و بازی ایران و کرۀ شمالی در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۲، نخستین بازی تیم ملّی فوتبال ایران در این ورزشگاه بود.

 


روایتی از ساخت ورزشگاه سی‌هزارنفری

جهانگیر درویش امّا وقتی در خرداد ۱۳۴۵ مأمور ساخت ورزشگاه سیهزارنفری در فرحآبادِ تهران شد، خیلی جوان بود و ۳۳ سال بیشتر نداشت. او که چهار سال پیشتر، دکتری معماریاش را از دانشگاه پلیتکنیک تورین ایتالیا دریافت کرده و به‎‌تازگی به وطن بازگشته بود، ساخت این مجموعۀ ورزشی برعهدهاش گذاشته شد تا نخستین ساختهاش در ایران باشد. اگرچه حتّی خارجیها اجرای طرح او را نشدنی میدانستند، امّا او آنچه را در ذهن داشت، عملی کرد. خودش دراینباره در جایی گفته است: «به آلمان رفته بودم تا برای این پروژه پیمانکار پیدا کنم. اما در آلمان معتقد بودند این پروژه غیرممکن است؛ چون فاصلهٔ بین دو دهنه ۲۹۵ متر است و ۲۹ کابل میخواهد. جالب است وقتی پروژه کمی شکل یافت، همان آلمانیها آمدند تا با من مصاحبه کنند؛ چون فکر نمیکردند شدنی باشد. وقتی به گوش شاه رسید که آلمانیها گفتند این پروژه نشدنی است، اما من مصرّ به انجام آن هستم، محمّد خاتمی، فرماندۀ نیروی هوایی روزی تلفن کرد که شاه میخواهد طرح این پروژه را ببیند. فلان ساعت و فلان روز بیایید فرودگاه تا با هم به اقامتگاه شاه در نوشهر برویم. من هم چون اهل چاپلوسی نبودم و حتّی یکبار دستش را نبوسیدم، همان نقشههای سیاهوسفید را بردم. خیلی تحویلم گرفتند. با شاه ناهار خوردم و بههرروی قرار شد پروژه را انجام دهم
احداث این ورزشگاه که نخستین مجموعهای است که برای پوشش وسیع آن از سیستم کابلی استفاده شدهاست، سهسالونیم زمان برد و با صرف هزینۀ ۱۹۰ میلیون تومانی، در سال ۱۳۵۳ و در بازیهای آسیایی آغازبهکار کرد، اما افتتاحیهٔ رسمیاش در حضور شاه، با بازی ایران و برزیل در ۷ خرداد ۱۳۵۵ رخ داد. او این ورزشگاه را بهگونهای ساخت که نعل اسب‎‌شکل، نور آفتاب، تماشاگران را آزار ندهد. خودش در جایی گفته است: «برمبنای یک محور هلیوترمیک و ۱۵ درجه نسبت به جهت شمالجنوب طرّاحی کردم که همیشه آفتاب از پشت سر بتابد. چون مسابقات هم در ساعات بعدازظهر برگزار میشد، طوری طراحی کردم که مزاحمت ایجاد نکند. از طرفی این استادیوم میتواند در مدّت ۱۲ دقیقهتخلیه شود، امّا ممکن است تخلیۀ ورزشگاه صدهزارنفری به بیشتر از نیمساعت زمان نیاز داشته باشد و این مدّت برای مواقعی که یک اتفّاق غیرمترقّبه مثل آتشسوزی میافتد، ممکن است خطرناک باشد

 


دیروز و امروز «آزادی» و «تختی»

دیروز و امروز «آزادی» و «تختی» و رسیدن به ورزشگاهِ چینیساز، شاید چیزی جز انحطاط را نشان دهد. امّا فراموش نکنیم تاریخ، بهترین و برترین گواه است و البتّه مردم، که نیمقرن است با این دو ورزشگاهِ بومیساز خاطره ساختهاند و دوستشان داشتهاند. معمارانی کهوطن را پیش چشم داشتند و بالاترین و والاترین کوششهایشان را در میهنشان پیاده کردند. منش و روششان البتّه شاهدی است بر این مدّعا، چنانکه عبدالعزیز فرمانفرماییان در جایی گفته است: «اگر توصیهای برای همکاران جوانم داشته باشم این است که برخلاف آرشیتکتهای نسل ما که نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان اینطور آموختند که باید از گذشته بهکلّی بُرید و در همهجا فقط سبک بینالمللی یا بهاصطلاح مکتب باهاوس را الگو قرار داد، حداکثر استفاده از هنر و معماری سنتی ایران را در کارهای خود بهکار برند و از میراث غنی خودمان هرگز غافل نمانند. افسوس من شخصاً همین است که چرا هرچه بیشتر از جنبههای معماری و هنری و رنگهای سنتی ایران الهام نگرفتم

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

علی

بهتر نبود وتن فروشان و مسئولین بی کفایت یک مسابقه طراحی استادیوم برگزار می‌کردند، تا یکی مثل طراح پل طبیعت ظهور میکرد

جلیل

بزرگ مملکت که متخصص و کاربلد باشه زیر دست هاش هم از افراد دانا و متخصص انتخاب میکنه! مردانی با شرف و وجدان بالا

احمد کشمیر

مطالب ارزنده معماریتان عالی واموزنده بود

k t

کل مطلب درست ولی اون زمان محمدرضا شاه بود ولی الان روحانیون هستن

قایمی

معماران قابل زیادن ولی مهاجرت کردن و یا مسئولین بیشتر تمایل دارند پروژه ها به چین سپرده بشه

ناصر

هزاران آفرین برنویسنده ر‌وشنفکرمقاله ولی تاسف برحال امروزوطن که ازیادبرده ایم

حق گو

چرا از توهم خودساخته دست نمیکشیم،کشوری که در برگزاری لیگ حرفه ای مشکل اصلی اش زمین چمن است وآبروی یک ملت متمدن را باسومدیریت برای چمن برده اند،حال انتظار داری همین مدیریت استادیوم مدرن با استانداردهای جهانی در کوتاه ترین زمان تحویل ملت بدهند؟پس چه بهتر با استفاده از فکر و توان و مدیریت دیگران واستفاده ازعلم،تخصص و تجربه دیگران با کمترین دخالت در احداث به بهترین امکانات و تجهیزات بروز دست بیابیم ،هنگام مسابقات بین المللی کسی نمی پرسه مهندس این سازه کی بوده؟

رضا

همان ورزشگاه باصطلاح آریامهرتان را که ظاهرا با این اسم بیشتر دوست دارید،بدست پسر تیمسار حجت ساختند که تقلبات اش مشخص شد و هنوز هم مشکلات عدیده اش،گریبانگیر است‌.برای مردم بت نتراشید. به اندازه سنت حرف بزن جناب نویسنده.بگو چرا معمار را ایرانی انتخاب نکردید که بنده هم موافقم.آب و تاب بیخود نده.

امیر آشفته

با کمال تاسف بسیار که حتی تاسف هم برای آن کم است از معماری باشکوه و طراوت ایرانی به چین رسیدیم.

امیر

وقتی به رانت و زد و بندهای پشت این موضوع فکر میکنم پشتم میلرزه ماجرای روسیه در تکمیل کردن نیروگاه بوشهر که چند برابر ساخت ی نیروگاه برامون اب خورد تکرار میشه پول چنتا استادیوم پرداخت میشه عده ای ثروتهای افسانه ای بدست میارن اخرشم هیچی به هیچی

ش . ج

خب دیگه ما به جایی رسیدیم که وانچه خودداشت زبیگانه تمنا می کرد باسرپیچی از فرمان ولایی ولایت مبنی برخمایت ازایرانی که ایرانی ایرانی بخر متاسفانه مسیولان باوقاحت تمام سرپیچی ازولایت وسوپرانقلابی شدن رادرسرلوحه امورگذاشتن ویکی ورزشگاه چینی می سازدیکی مونتاژکاری بوژی های چینی راگسترش می دهد وازاین جور چیزها زیادمیشود نمیدونم اونوقت چطوری حراست واطلاعات اینهاراتاییدمی کنند الله اعلم خداراشکر که ماه زیرابرنمی ماند به هرحال تبریک عرض می نماییم این وضعیت رابه ملت فهیم عزیزبزرگ عظیم غیوردلاور نستوه اسوه شریف شهیدپروروهمیشه درصحنه ایران اسلامی سانسورنکنیدا

سعید

فقط بغض کردم وهیچ نمیتوانم بگویم

احمد حق پژوه

بسیار زیبا و خواندنی بود. دست مریزاد..! از این دست اندیشه‌ورزان بسی بیش باد…!

حسینی

ای کاش به همسایه خلیج فارسی مان سری می زدیم و در کمتر از یک سال قبل که جام جهانی در آنجا برگزار شد….می دیدیم چگونه و با چه ایدئولوژی همت کرد و با چه کمپانی هایی قرارداد بست….که اینگونه سرافرازانه یک رویداد جهانی را به دنیا تقدیم کرد…..ما باید از توهم و خودبزرگ بینی دست برداریم و بت کل دنیا تعامل داشته باشیم….مثل همه کشورهای دنیا

نادر

حقارت تا کجا وتا به کی

هادی

خاری و ذلت را به اوج رسانیدم یادم می آید روزگاری دیر می‌گفتند مملکت را به اجنبی ها فروختند ولی اشتباه بود امروز مملکت را مفت مفت به چینی ها دادیم اینجا آنجا چینی ها هرجا هستند معماران ما در دنیا بی نظیرند آنوقت این همه برای چینی ها کور شد کس نبیند که مافیا پول و بخوربخور اینجاهم هست مثل ورزش مثل کارخانه مثل معدن و …. افسوس که مفت مفت همچیزمان را بخاطر حرف های کیاسان و سخن چینان بر باد دادیم افسوس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *