پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | اهمیت خلع سلاح در دوران تغییراقلیم

اهمیت خلع سلاح در دوران تغییراقلیم





اهمیت خلع سلاح در دوران تغییراقلیم

۱۳ آبان ۱۴۰۲، ۲۱:۳۲

خلع سلاح، اصطلاحی دارای قدمت در حوزه‌های حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل است که عمدتاً به مذاکرات پیرامون تسلیحات نظامی با مقصد کاهش تا انهدام تسلیحات اطلاق می‌شود. معنای دقیق آن امحای همه یا طیف خاصی از تسلیحات یا کنترل و تحدید کمی و کیفی برخی از انواع آنها است. فرایند خلع سلاح در طول زمان بارها متحول شده و معنای آن مورد جرح و تعدیل قرار گرفته است. به‌هرروی، هدف اصلی این مفهوم پذیرفته‌شده در منشور ملل متحد با ماهیت بین‌المللی امحای جنگ و ایجاد صلح و برقراری امنیت در عرصهٔ بین‌الملل است. خلع سلاح در گذشته با ایجاد مراجع داوری رواج یافت و پس از آن سازمان‌یافته‌تر استمرار یافت.  سپس تا پایان جنگ سرد در خلع تسلیحات کشتارهای جمعی خلاصه می‌شد، اما پس از آن به سایر سلاح‌های متعارف از جمله مین‌های ضدنفر تسری یافت و رویکرد چندجانبهٔ آن قدرت گرفت.

 

در مقدمه و مواد قابل‌توجهی از منشور ملل متحد اهدافی مدنظر است که خلع سلاح یکی از مبانی اساسی حصول آنهاست. در این بین، می‌توان به برقراری صلح و تأمین امنیت جامعهٔ بین‌المللی و جلوگیری از وقوع جنگ‌های جهانی و پرهیز از توسل به جنگ به‌عنوان سیاستی ملی اشاره کرد. محتوای کلی این مفهوم در راستای نیل به اهداف فوق‌الذکر، تثبیت و کاهش نوع خاصی از تسلیحات و جلوگیری از برخی اقدامات نظامی معین و قانونمندسازی نیروهای مسلح، منع نقل و انتقال اقلام مهم نظامی و ممانعت از بروز جنگ و کاهش مخاطرات وارده بر جمعیت و تقلیل هزینه‌های جنگ و… است. درعین‌حال که خیل کثیری از صاحب‌نظران معتقدند که خلع سلاح بر دوام طولانی‌مدت صلح اثر دارد و احتمال تکرار جنگ را کاهش می‌دهد، برخی مانند پیروان مکتب واقع‌گرایی حذف و فقدان تسلیحات را متضمن صلح قلمداد نمی‌کنند؛ بالعکس، معتقدند توانمندی نظامی مانع از بروز جنگ و بی‌‌ثباتی شده است و رابطهٔ میان افزایش قدرت نظامی و تأمین امنیت ملی را مستقیم می‌دانند.

 

ضعف این بینش جنگ‌محور و مبتنی‌بر تفکرات موازنهٔ قدرت از منظر تحلیلگران، تحقق نیافتن برابری توان تسلیحاتی و ناتوانی در تحدید تسلیحات به عرصهٔ دفاع و غیرعقلانی بودن تقسیم‌بندی تسلیحات به تهاجمی و تدافعی است. در این میان برخی مطابق آنچه برای مثال در ماده ۴۷ منشور ملل متحد ذکر شده است، به بهره‌گیری از توان نظامی در راستای منافع مشترک و مشروعیت‌بخشی به این نحو به توان تسلیحاتی اعتقاد دارند. اما مسئله اینجاست که عمدتاً تعریف منافع مشترک و ماهیت تعهدات آن با منافع کشورهای دارای نفوذ و قدرت همسو است. 

 

در چنین فضایی برخی کشورها به‌ویژه کشورهای در‌حال‌توسعه در راستای بالا بردن توان مذاکره به افزایش قدرت نظامی خود روی می‌آورند. البته تأثیر اعتقاد به نظریهٔ بازدارندگی در امنیت بین‌الملل به‌معنای بهره‌گیری یک‌طرف از مجموعهٔ تهدیدات برای قانع کردن طرف دیگر از انجام امر نامطلوب انکارناپذیر است؛ هرچند که آرمانگرایان نیز همواره برقراری صلح را در گرو خلع سلاح می‌بینند. به‌هر‌روی جنگ‌ها، مخاصمات مسلحانه، مسابقات تسلیحاتی و مداخله‌های نظامی برای محیط زیست مضرات فراوان به‌همراه دارند. به‌ویژه در برهه‌ای که جهان درحال دست‌وپنجه نرم کردن با معضلات ناشی از تغییراقلیم است. 

  

تولید جهانی تسلیحات و عملیات نظامی حداقل سبب انتشار پنج درصد از کربن جهان است. پایان یافتن یا کاهش مقیاس عملیات نظامی و تولید تسلیحات، میزان انتشار کربن و آثار مخرب آن بر زیست‌بوم را تا حد زیادی کاهش می‌دهد. از سویی این مسئله می‌تواند منابع مالی حفاظت از محیط زیست را افزایش دهد. در عصر تغییراقلیم که جهانیان برای به‌صفر‌رساندن مصرف سوخت‌های فسیلی، فعلاً راهکاری اصولی و منطقی جز اتکا به فناوری هسته‌ای ندارند و از سویی رشد علم و فناوری به حوزهٔ تسلیحات نیز تسری یافته است و امکان دستیابی کشورها به انواع سلاح‌های هسته‌ای، شیمیایی، بیولوژیک وجود دارد، توجه به خلع سلاح اهمیتی دوچندان می‌یابد. خلع سلاح در این دوران راه‌حل قدرتمندی برای مقابله با بحران اقلیمی و توسعهٔ پایدار محسوب می‌شود. فجایع ناشی از کاربرد سلاح‌های هسته‌ای مانند تلفات فاجعه‌بار، قدرت تخریب بالا و زمستان هسته‌ای بر کسی پوشیده نیست. هرچند که بسیاری از صاحبان قدرت همچنان منع دستیابی به فناوری هسته‌ای و عدم انتقال دانش به کشورهای در‌حال‌توسعه و کم‌برخوردار و انحصار ماحصل علم برای خود را به‌عنوان راهکار می‌پندارند، اما پیشرفت به‌لحاظ تاریخی غیرقابل اجتناب است.

 

این مسائل بیانگر ضرورت توجه به مفاهیم خلع سلاح و کنترل تسلیحات است. هرچند که تاکنون میزان اثربخشی و نقش دولت‌ها در این فرایند یکسان نبوده است، اما همراهی و همکاری بین کشورها به‌ویژه کشورهای در‌حال‌توسعه می‌تواند افق‌های جدیدی را به روی حفظ ابعاد مختلف امنیت بگشاید. قطعاً مشارکت کشورهای عضو سازمان ملل متحد در فرایند خلع سلاح تأثیر وافری خواهد داشت. همانطور که این مسئله بارها از سوی صاحب‌نظران این حوزه مانند «هانس بلیکس» (مدیرکل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) برای مثال در راستای عدم اشاعهٔ افقی و عمودی تسلیحات هسته‌ای مورد تأکید قرار گرفته است. سازمان ملل متحد به‌خصوص در برهه‌ای که آتش جنگ‌افروزی و قدرت‌طلبی برخی کشورها با اتکا به توان نظامی خود مشتعل شده است و تعداد کلاهک‌های هسته‌ای بیش از ۱۲ هزار تخمین زده می‌شود، در راستای صیانت از بقا، باید بستر را با اقتدار به‌منظور تحقق فرایندهای معتبر چندجانبهٔ خلع سلاح و عدم اشاعه فراهم آورد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *