مهاجرت اقلیمی چالش بزرگ آینده جهان است
مهاجران اقلیمی قربانی نابرابری
بخشی از از روستاهای فارس، خراسان، اصفهان، تهران، یزد، کرمان، همدان و... به دلیل نابودی آبخوانها به مرور مجبور به مهاجرت میشوند
۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ۱۴:۴۹
پیامدهای تغییر اقلیم اکنون در همه قارهها و اقیانوسها احساس میشود. اثرات مخرب بر منابع آبی و خاک کم کم خود را نشان می دهد؛ کاستیهای روزافزون حکمرانی و ظرفیت جوامع برای رویارویی با شرایط جوی حاد و شدید مانند امواج گرمایی و آتشسوزیها و کم آبی نیز قابل مشاهده است. درک پیامدهای اجتماعی و مخاطرهآمیز تغییر اقلیم نیازمند استفاده از دانش جامعهشناسی است. گزینههایی که در محیطهای اجتماعی مختلف در دسترس است، فرایندهایی که در تصمیمگیری سیستمی دخیل است، تلاشهای فردی، اجتماعی، سازمانی و دولتی برای انطباق با پیامدهای تغییر اقلیم همگی به مجموعهای از دانش اجتماعی در کنار دانش اقلیمی نیاز دارد. بهطورکلی ظهور ریسکها و آثار ناشی از تغییر اقلیم و گرمایش به دیدگاههای نو و دانش بینرشتهای نیاز دارد که بتواند در جهت سازگاری با تغییر اقلیم بهویژه کم آبی و نابودی معیشت؛ اقدامات جمعی و سازمانی را افزایش و آسیبپذیری جوامع را کاهش دهد و اقدامات و تصمیمات منصفانه و عادلانه را به سیاستگذار پیشنهاد دهد. از جمله مهمترین مسائل به کاهش ریسک فاجعه و مهاجرت انسانها مربوط است.
آسیبپذیری در برابر بلایا محصول تصمیمات و سیاستهای سیاسی و اقتصادی و همچنین گزینهها و اقدامات فردی و جمعی است. سیاستگذار باید این واقعیت را درک کند که کاهش آسیبپذیری مستلزم اقدامات و تحلیلهای اجتماعی و نهادی است. فقرا و افراد ضعیف به دلیل فقدان منابع مالی و دسترسی محدود به خدمات اساسی، خصوصا در برابر اثرات تغییر اقلیم و رویدادهای شدید آبوهوایی آسیبپذیر هستند. آنها در پس از وقوع فجایع و در زمان بازسازی با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند. زیرا اغلب فاقد منابعی ایجاد دوباره ابزارهای معیشتیشان هستند. در طول تاریخ بشر همواره مهاجرت نشاندهنده انطباق بطور بالقوه تحولگراست اما مهاجرتهای اقلیمی در عصر ما میتواند به فاجعههای انسانی تبدیل شود.
گزارشهای غرق شدن و ناپدید شدن مهاجران در دریا نمونهای از این فجایع است. البته مهاجرت بطور کلی در جوامع انسانی پدیدهای تازه نیست و در طول تاریخ زندگی اجتماعی بشر فقر و نیاز به منابع یکی از مهمترین عوامل جابجایی و مهاجرت بوده است. اما آن مهاجرتها به دلیل انتخاب طبیعی بوده و وقوع آنها کموسعت و محدود به جابجایی جمعیت هایی کوچک بوده است. از طرفی سرزمینهای بلاصاحبی بوده که میتوانست ماوای جدیدی برای ساکنان جدید باشند. اما در عصر ما مهاجرتهای اقلیمی یک مسئله هراسناک است چرا که اولا تودهوار و مناطق وسیع و جمعیت زیادی را در برمیگیرد. از سوی دیگر بسیاری از مهاجران فقیرند. بیشتر آنها سرگردانند و مهاجرتشان بدون هیچ برنامهریزی و هدفگذاری قبلی است. مهاجرتهای اقلیمی هم در مسیر و هم در مقصد بسیار مخاطره آمیزند و میتواند پایداری و تعادل جمعیتی و زیستی جوامع مقصد را به کلی دستخوش تغییر کند. در حقیقت مهاجرتهای اقلیمی تلاش برای بقاست.
انکار تغییر اقلیم
هرچند شماری از سیاستمداران محافظهکار در جهان چالشهای گرمایش زمین و تغییر اقلیم را انکار میکنند، اما مطالعات جدید نشان میدهند که بخش بزرگی از مهاجرتهای امروزی به دلیل تغییر اقلیم و مشکلات محیط زیستی است. مشکلاتی که بر اثر مداخلات طمعکارانه اقلیت صاحب قدرت و ثروت مانند مداخله در جنگلزدایی، غارت منابع آب، فعالیت غیرمسئولانه شرکتهای تولید انرژی، سدسازی و انتقال آب بدون مطالعات کافی، فقدان سیاست مالیات بر کربن و… رخ داده است. براساس مطالعات انجام شده به نظر میرسد حتی در صورت عملی شدن توافق پاریس تا پایان قرن حاضر میزان افرادی که به دلیل مخاطرات محیط زیستی دست به مهاجرت میزنند حدود ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. انتظار میرود این جابجاییها به دلیل مسئولیتهای مراقبت از کودکان، حقوق محدود مالکیت و دسترسی به زمین، وابستگی به کشاورزی معیشتی، و به طور کلی فقر و محرومیت در بسیاری از کشورها، به طور نامتناسبی بر زنان تاثیر بگذارد. بررسی دادههای درخواست پناهندگی ۱۵۷کشور از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ که در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با توجه به شاخصهای ارزیابی شرایط اقلیمی تهیه شده، نشان میدهد که حتی با در نظر گرفتن اثر متغیرهایی چون جابجاییهای ناشی از مناقشات، فشارهای سیاسی و تبعیضهای ساختاری و سیستماتیک؛ مهاجرتهای اقلیمی تایید میشود.
نگاهی به وضعیت ایران
در ایران هرچند پژوهش جامعی درباره مهاجرت های اقلیمی صورت نگرفته است اما نتایج یک پژوهش که توسط دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران صورت گرفته نشان میدهد که سالانه به طور متوسط یک میلیون نفر در داخل مرزهای ایران جابهجا میشوند. آن هم در شرایطی که بیش از نیمی از سکونتگاههای روستایی ایران از سکنه خالی شده است. از سوی دیگر جمعیت حاشیهنشینان ایران دو برابر شده است. اگر ابتدای دهه ۸۰، جمعیت حاشیهنشینان این کشور نفتخیز هفت میلیون نفر بود، این عدد اکنون به ۱۵ میلیون نفر رسیده است. مثلا مدیرکل کمیته امداد خراسانجنوبی در بهمن ماه ۹۷ درگفتوگو با خبرآنلاین درباره اثرات منفی خشکسالی بر زندگی و اقتصاد مردمان خراسان جنوبی میگوید: «قبل از ۲۰ سال خشکسالی، ۳۵۶۰ آبادی در خراسان جنوبی داشتیم که دارای سکنه بوده اما در حال حاضر ۱۷۷۹ روستای ما خالی از سکنه است. خشک شدن قناتها و کاهش آب زیرزمینی که همه چیز را متاثر از خود کرده، عامل اصلی این موضوع بوده است. ۴۷ درصد از روستاها کلا تخلیه شده است. از میان حدود ۱۹۰۰ روستای باقی مانده، ۴۵۰ روستا با تانکر آبرسانی میشود و در شرف تخلیه قرار دارند.» او درباره جابهجایی جمعیت در این استان می گوید: «در سال ۷۵، ۳۸ درصد ترکیب جمعیتی ساکن در شهرها بوده و ۶۲ درصد روستایی بوده است. اما در سال ۹۵، صاحب ۵۹ درصد جمعیت شهری و ۴۱ درصد روستایی شدیم. این آمار هشدار جدی است و نشان میدهد چه میزان مهاجرت به شهرها داشتهایم. در سال ۹۶ بر اساس آمار ۳۱هزار نفر مهاجر داشتیم که نزدیک به ۴هزار نفر به تهران و به امید کسب و کار مناسب کوچ کردهاند. بسیاری هم به سمت بیرجند میروند. ما چهار شهرک بزرگ اطراف بیرجند داریم که دستگرد که تا این اواخر ۱۸۰۰ نفر جمعیت داشته، اکنون بالغ بر ۷هزار نفر جمعیت دارد. همین موضوع را در مهرشهر و حاجیآباد و چهکند شاهدیم که بیشترین آسیبها را در این مناطق داریم.» وضعیت استان سیستان و بلوچستان با خشک شدن هامون نیز بسیار پرخطر ارزیابی می شود. معیشت تنها استان کشور که دارای سواحل اقیانوسی است به دلیل وابستگی به منابع فقیر آب به فروپاشی رسیده است. فقدان دیپلماسی سازنده آب با همسایگان و نداشتن آمادگی برای رویارویی با مخاطرات کمآبی توسط سیستم حکمرانی هم اکنون چالشهای جدی در این استان ایجاد کرده است. این استان با توجه به دسترسی به سواحل اقیانوسی اساسا نباید به کشاورزی معیشتی متکی باشد و با یک سیاستگذاری دوراندیشانه میتوانست حتی جاذب جمعیت و مهاجران جویای کار استانهای دیگر نیز باشد. اما سیاست بیعدالتی در توزیع منابع و بیتوجهی به «توسعه کمآببر» وضعیت بغرنجی را در این استان رقم زده است.
وضعیت سایر استانها با توجه به گزارش دشتها و آبخوانها و فرونشست زمین نیز چندان امیدبخش نیست. بخشی از از روستاهای فارس، خراسان، اصفهان، تهران، یزد، کرمان، همدان و… هم به دلیل نابودی آبخوانها و غارت آبهای زیرزمینی کم کم به قربانیان خط مقدم تنش آبی و سیاستگذاریهای آب تبدیل شده و مجبور به سکونت در حاشیه شهرها میشوند و چشمانداز آن اکنون خود را نشان داده است.
تغییر اقلیم و جنسیت
یکی از قابل تاملترین مباحث در بحث مهاجرتهای اقلیمی متغیر جنسیت است. با این که زنان در معرض مخاطرات جدیاند اما نهادهای سیاستگذار حوزه زنان به این مسئله کمتر اهمیت میدهند. زنان بهویژه در کشورهای درحال توسعه حتی در حالت عادی نیز تحت فشارهای اقتصادی و فرهنگیاند و مهاجرت برای زنان در این جوامع پیچیدگیهای خاص خود را دارد. آنها به ندرت بدون سرپرستانشان اجازه جابهجا شدن دارند. حساب بانکی و پس اندازها در اختیار مردان است و و بسیاری از آنها درآمد و حساب مستقل نداشته و در نتیجه استقلالی هم برای تصمیمگیری ندارند. اگر هم این اجازه را پیدا کنند آنها وظیفه مراقبتگری داشته و در نتیجه مراقبت از سالمندان و کودکان جابهجایی را برای این زنان فقیر دشوارتر میکند. این زنان دستکم با دو گزینه روبهرو هستند: اگر در مکان زندگی خود بمانند و سرپرستانشان برای کسب درآمد راهی مناطق دیگر شوند وظیفه دارند خانوادهای را با اندوخته اندک اداره کنند و در نتیجه با مشکل گذران زندگی و تامین نیازهای کودکان و سالمندان مواجه هستند و به شدت در معرض آسیبهای روانی، جسمی و حتی خشونت قرار خواهند گرفت. دومین گزینه رفتن به همراه سرپرستان خانوار و سکونت در حاشیه شهرهاست. این گزینه هم آنها را با انواع آسیبها مواجه میکند زندگی در حاشیه شهرها برای زنان و دختران جوان دشواریها و مخاطرات بیشتری نسبت به مردان دارد. طیفی از آسیبها از خطر ازدواج کودکی و حتی فروخته شدن گرفته تا افتادن در دامهای خطرناک قاچاق مواد مخدر، تکدیگری و روبرو شدن با خشونتهای خانگی را در برمیگیرد.
زنان چه بدون همسرانشان در مکان زندگیشان بمانند و با دستخالی مسئولیت خانواده را بر دوش بگیرند و چه با آنها راهی شوند، با انواع مختلف مخاطرات و خشونتها مواجه خواهند شد. از همینرو میتوان گفت که تغییر اقلیم خشونت علیه زنان را تشدید میکند.
با در نظرگرفتن این که مهاجرتهای اقلیمی تنازع برای بقاست. برخی از مهاجران جوان به خاطر بیکاری، نداشتن مهارت شغلی و فقدان سرمایه و نیاز به پول برای گذران زندگی به شدت برای جذب شدن در گروههای سازماندهی شده خطرناک چون باندهای قاچاق انسان، مواد مخدر و گروههای تروریستی مستعد بوده و حتی با دستمزدهای کم به اینگونه سازمانها میپیوندند. از این رو کارشناسان امنیتی درباره این مسایل هشدار دادهاند. آنها حتی نسبت به افزایش درگیریهای اجتماعی و سیاسی چه در مبدا و چه در مقصد بین مهاجران و مردم محلی هشدار میدهند.
کاهش نابرابری؛ ضرورت سیاستگذاری
امروزه قلمروها همه مرزبندی شده و دارای قوانین و مقرراتی است که ورود و خروج را به شدت کنترل میکنند و دیگر مانند اجدادمان نمیتوانیم به آسانی از یک قلمرو به قلمرو دیگر کوچ کرده و سرزمین جدیدی را ایجاد کنیم. مقررات دنیای جدید موجب شده مهاجرتهای خارج از قلمرو و سرزمین برای فقرا بسیار دشوار باشد. مهاجران اقلیمی قربانیان الگویی از سیاستگذاری طمعورزانهاند. برای سازگاری با تغییر اقلیم و مدیریت مهاجرتهای اقلیمی «عدالت» موضوع کلیدی است. دستیابی به عدالت در جامعه باید شامل گسترش فرصتها و کاهش نابرابریهای سیستماتیک در توزیع منابع باشد. عدالت نیازمند شناسایی ساختارهای اجتماعی است که گروههای اجتماعی خاصی مانند زنان را تحت پوشش قرار دهد و تنها در صورتی قابل تحقق است که میزان کافی از قابلیتها – منابع، فرصتها، آزادیهای مورد نیاز برای افراد و گروهها در یک جامعه وجود داشته باشد و همه مردم نمایندگانی در سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری و برنامهریزی داشته باشند.
برچسب ها:
آبخوان، اقلیم، اقلیمی، ایران، تغییر اقلیم، تهران، دیپلماسی، زندگی اجتماعی، مهاجرت
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید