پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نجات «پلنگ یک‌دندان» با جامعه‌شناسی

توجه جامعه‌شناسان به محیط‌زیست روز‌به‌روز بیشتر می‌شود

نجات «پلنگ یک‌دندان» با جامعه‌شناسی

مطالعۀ دلایل موفقیت و شکست فعالان محیط‌زیست، جزو کارویژه‌های علوم اجتماعی است





نجات «پلنگ یک‌دندان» با جامعه‌شناسی

۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۵

بکرترین نقاط این کرۀ خاکی نیز امروز از فعالیت‌های بشری اثر می‌پذیرند و هرجا ردپای بشر وجود داشته باشد، جامعه‌شناسی درپی فهم آن می‌رود. ضرورت‌های محیط‌زیستی ایجاب کرده است که جامعه‌شناسان توجه خود به این حوزه را روزبه‌روز افزایش دهند که یکی از جلوه‌های آن مطالعۀ روند اقدامات کنشگران محیط‌زیستی و دلایل موفقیت و شکست آنان در تغییر رفتار انسان با محیط‌زیست است. این شیوۀ نگریستن به موضوع، به فعالان محیط‌زیست کمک می‌کند که با استفاده از تجربیات پیشین، توانمندی خود برای ایجاد تغییر به‌نفع محیط‌زیست را افزایش دهند. از این منظر، آیندۀ محیط‌زیست در گرو فهم جامعه‌شناسانه از آن است.

درگذشته‌ای نه‌چندان دور، صحبت از محیط‌زیست در فضای حاکم بر علوم اجتماعی ایران کاری سخت بود. درک این حوزه غالباً به محیط‌زیست انسانی خلاصه می‌شد و هرکسی سخنی غیر آن می‌راند، با برچسب سانتیمانتالیسم از او پذیرایی می‌شد. در دانشگاه، بیشتر اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی بر این باور بودند که محیط‌زیست تنها در صورتی اهمیت جامعه‌شناسانه خواهد داشت، که عوارض تخریب محیط‌زیست بر جوامع انسانی مورد توجه باشد و غیرازآن چیزی جز سرگرمی نظری نیست. آن‌ها این‌گونه استدلال می‌کردند: در مقایسه با نگون‌بختی‌های انسانی مثل فقر، اگر جامعه‌شناسی توجه خود را به موضوعات کم‌اهمیت‌تری مثل محیط‌زیست معطوف کند، به بیراهه رفته است. به یاد دارم هشت سال پیش که از مسئلۀ انقراض یوزپلنگ ایرانی به‌عنوان یک مسئلۀ اجتماعی صحبت به میان آوردم، هم‌چون یک دیوانه جلوه می‌کردم. حتی یکی از اساتید در کلاس درس خود اظهار کرد که تا زمانی که جامعه درگیر این‌همه مشکلات عدیده است، جامعه‌شناسی حق ندارد به پلنگ یک‌دندان (اشارۀ کنایه‌آمیز او به یوزپلنگ ایرانی بود) توجه کند.

متخصصان پس‌از سرخوردگی از بی‌توجهی به هشدارهای‌شان، دو مسیر را در پیش می‌گیرند. آنها یا شدت هشدار را افزایش می‌دهند و این روند تا ترسیم یک وضعیت آخرالزمانی ادامه می‌یابد، یا راه‌حل را در آموزش همگانی دنبال می‌کنند

اکنون اما محیط‌زیست در علوم اجتماعی رونق فزاینده‌ای یافته است. شناخت اهمیت این حوزه، ابعاد آن و زوایایی که علوم اجتماعی می‌تواند به محیط‌زیست بنگرد، در این سال‌ها رشد خوبی داشت. درس جامعه‌شناسی محیط‌زیست برای مقطع کارشناسی تعریف شده، نشست‌ها و سمینارهایی با این موضوع برگزار می‌شود و تلاش می‌شود پیوند هرکدام از گرایش‌های متنوع علوم اجتماعی با محیط‌زیست شناسایی شود. به‌نظرمی‌رسد امروز علوم اجتماعی مصمم است که ظرفیت‌های خود را در اختیار محیط‌زیست بگذارد.

 

  زمین ما، آیندۀ ما

 وقتی از آیندۀ زمین، هوا و اقیانوس‌های این کرۀ خاکی صحبت به میان می‌آید، یک نگرانی به‌همراه راه‌حل‌هایی که می‌توان برای معضلات محیط زیستی در نظر گرفت به ذهن متبادر می‌شود. چگونه می‌توانیم فرزندان‌مان را از خطر فاجعۀ محیط‌زیستی در امان بداریم؟ در کنار انواع پاسخ‌ها، جامعه‌شناسی محیط‌زیست نگاهی نو به این پرسش افکنده است.

  

  چرا نگرانی‌های محیط‌زیستی ناکام مانده‌اند؟

 یکی از کارویژه‌های جامعه‌شناسی محیط‌زیست بررسی روندهای طرح نگرانی‌های محیط‌زیستی در جوامع است. جامعه‌شناسان با مطالعۀ نمونه‌های متعددی از نگرانی‌های محیط‌زیستی دریافتند که اغلب اوقات دانشمندان و متخصصان حوزه‌هایی مثل جغرافیا، زیست‌شناسی، مهندسی محیط‌زیست، آب و… آغازگر طرح این نگرانی‌ها هستند. این متخصصان حین پژوهش در موضوعات رشتۀ خود با معضلاتی نظیر روند گرمایش زمین یا سرعت‌گرفتن انقراض گونه‌های زیستی مواجه می‌شوند و تصمیم می‌گیرند به اتکای نتایج تحقیقاتشان به جامعه هشدار دهند. اما به‌رغم آن‌که ممکن است تاحدی در برانگیختن احساسات عمومی موفق شوند، از این‌که سیاست‌مداران و صاحبان بنگاه‌های اقتصادی رفتار و تصمیمات خود را به نفع محیط‌زیست تغییر نمی‌دهند، شگفت‌زده می‌شوند. این دانشمندان توانایی نگریستن نظام‌مند به محرک‌های پشت تصمیمات سیاست‌مداران و صاحبان بنگاه‌های اقتصادی را ندارند. جامعه‌شناسان همچنین فهمیدند که یکی از موانع هم‌دلی با نگرانی‌های محیط‌زیستی به لحن تخصصی و پیچیدۀ ادعاها مربوط است.

جان هانیگان، استاد برجستۀ جامعه‌شناسی محیط‌زیست…: «پیدایش یا افول موضوعات و مشکلات محیط‌زیست… به موفقیت ادعاهای گروهی از کنشگران اجتماعی، مانند دانشمندان، صنعتگران، سیاستمداران، کارکنان حقوقی، روزنامه‌نگاران و فعالان محیط‌زیستی گوناگون بستگی دارد.»

 بررسی الگوهای مطرح‌شدن معضلات محیط‌زیستی نشان می‌دهد که متخصصان پس‌از سرخوردگی از بی‌توجهی به هشدارهای‌شان، دو مسیر را در پیش می‌گیرند. آن‌ها یا شدت هشدار را افزایش می‌دهند و این روند تا ترسیم یک وضعیت آخرالزمانی ادامه می‌یابد، یا راه‌حل را در آموزش همگانی دنبال می‌کنند که با فرض نتیجه‌بخش‌بودن، ممکن است بیش‌از فرصتی که طبیعت برای جبران خسارت به ما اعطا خواهد کرد زمان‌بر باشد.

 

 این دو مسیر را می‌توان در مسئلۀ تغییر اقلیم ملاحظه کرد. اقلیم‌شناسان و کنشگران محیط‌زیست از سویی تصویری آخرالزمانی از آینده را برای مردم ترسیم می‌کنند و از سوی دیگر به‌دنبال گنجاندن مباحث اقلیمی در کتاب‌های درسی دانش‌آموزان هستند تا مثلاً ۲۰ سال دیگر مدیرانی پرورش یابند که تغییر اقلیم را در تصمیمات خود در نظر بگیرند. جامعه‌شناسان محیط‌زیست دریافتند که این دو روش اگر به شکلی مستقل پیگیری شوند، در ایجاد تغییر دل‌خواه کنشگران محیط‌زیستی موفق نخواهند بود.

 

 محققان علوم اجتماعی به مطالعۀ روند طرح ادعاهای محیط‌زیستی می‌پردازند تا چرایی شکست‌ها و چگونگی موفقیت‌های آن‌ها را شناسایی کنند. آن‌ها بررسی می‌کنند که واعظان هر مسئلۀ محیط‌زیستی چه ویژگی‌هایی دارند؟ چه ادعاهایی را دربارۀ مسئله مطرح می‌کنند؟ و چگونه این کار را انجام می‌دهند؟ مقایسۀ این فرایند با سطح موفقیتی که در رفع مسئله حاصل شده است، نشان می‌دهد که هر ادعا و هر اقدام تا چه‌حد کارآمد بوده است؟ این مطالعات کمک می‌کنند که دریابیم یک دغدغۀ محیط‌زیستی چگونه باید مطرح شود تا جامعه آن را جدی بگیرد و برایش فکری کند؟ «جان هانیگان» استاد برجستۀ جامعه‌شناسی محیط‌زیست در دانشگاه تورنتو کانادا، در کتاب خود با عنوان «جامعه‌شناسی محیط‌زیست» دراین‌باره می‌گوید: «پیدایش یا افول موضوعات و مشکلات محیط‌زیست تابع اصول، ضوابط و معیارهای ثابت و غیراجتماعی نیست، بلکه شیوع آن‌ها به‌طور مستقیم به موفقیت ادعاهای گروهی از کنشگران اجتماعی، مانند دانشمندان، صنعتگران، سیاستمداران، کارکنان حقوقی، روزنامه‌نگاران و فعالان محیط‌زیستی گوناگون بستگی دارد.» 

 

  امتداد جامعه تا بکرترین نقاط زمین

 چند سال پیش در مصاحبه‌ای که با یکی از کارشناسان محیط‌زیست داشتم، نکتۀ جالبی مطرح شد. او گفت که همۀ مسائل و مشکلات محیط‌زیستی به‌خاطر رفتار انسان با محیط‌زیست پدید آمده است؛ اما کارشناسان محیط‌زیست از بخش انسانی مسائل شناخت اندکی دارند. به‌همین‌دلیل جامعه‌شناسی ضرورت پیدا می‌کند.

 

 بیایید به موضوع حیات‌وحش به‌عنوان یک مثال نگاه اندازیم: مگر نه اینکه کاهش جمعیت گوشت‌خواران بزرگ‌جثۀ ایران متأثر از کاهش جمعیت شکار آن‌هاست؟ زندگی علف‌خواران حیات‌وحش نیز به وضعیت پوشش ‌گیاهی بستگی دارد که بر اثر کاهش بارش‌های جوی و افزایش دما تضعیف شده است که تغییر اقلیم و گرمایش زمین مسبب آن است. امروز بر کسی پوشیده نیست که گرمایش زمین حاصل فعالیت‌های انسان صنعتی در ۲۰۰ سال اخیر است که انتشار ده‌ها میلیارد تن کربن‌دی‌اکسید در جو کرۀ زمین را در پی داشته است. پس تضعیف اکوسیستم بکرترین نقاط حیات‌وحش نیز حاصل فعالیت بشری است و اکنون مفهومی به‌نام جامعه، تا این نقاط نیز امتداد یافته است. پس بخشی از راه‌حل مشکلات این‌چنینی را هم باید در جامعه‌شناسی جست.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر