پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دستفروشی و مفهوم «شهر مردم»

دستفروشی و مفهوم «شهر مردم»





دستفروشی و مفهوم «شهر مردم»

۲۴ آبان ۱۴۰۰، ۰:۰۰

حمیدرضا صدر ، استادیوم را فضایی برای برابری انسان‌ها توصیف می‌کرد. فضایی که افراد از طبقات مختلف کنار هم می‌نشینند، توجهی به مناسبت طبقاتی هم ندارند و مناسکی جمعی را به جا می‌آورند و با یکدیگر احساس همبستگی دارند. پیاده‌رو نیز چنین خصلتی دارد.
پیادرو فضایی است که انسان ها کنار یکدیگر هستند، در موقعیتی مشابه با هم قرار دارند ، با هم احساس نزدیکی می‌کنند و می‌توانند باهم تعامل کنند، به بیانگری خویش بپردازند، از فضای شهر برای تامین نیازهای خود استفاده کنند و دستفروشی در این مناسبات است که جای دارد.
منظره ای را تصور کنید که در یک پیاده رو ، دستفروشانی حضور دارند که برخی محصولات زینتی می‌فروشند، برخی فروشنده اغذیه خیابانی هستند، تعدادی به فروش پوشاک مشغولند، چند نفر محصولات فرهنگی عرضه می کنند ، گوشه ای نوازندگان خیابانی نوای دلنشینی را منتشر می کنند، جایی یک نفر مشغول حرکات رقص خیابانی است، همان اطراف درویشی کشکول به دست گرفته و ذکر یاحق و یاهو می کند، می‌توان شاهد روضه خوان و قرآن خوان هم بود، شاید کسی هم مشغول حرکات ژانگولر باشد(حال شعبده بازی یا انجام حرکاتی با توپ)، این تصویری از «شهر مردم» است، شهری که در آن می‌توان شاهد سودای مکالمه، خنده و آزادی بود و البته احساس برابری.
این تصویر واجد ایده‌هایی از زندگی، کار و شهر است، ایده‌هایی از تنوع، سرخوشی، رواداری، همزیستی، آزادیِ کار، خلاقیت، تصاحب فضا، اشکال مختلف تعامل و تبادل، غلبه ارزش مصرفی بر ارزش مبادله ای، فراگیری و همه شمولی و پذیرش اجتماعی،انعطافِ مفهوم و شکلِ کار. این تصویر حتی نمی‌تواند بدون حداقلی از «آزادی از ترس، رهایی از نیاز» تحقق یابد زیرا نه «شهرهای اقتدارگرا» با آن سر سازگاری دارند و نه «شهرهای نابرابر» که با تقسیم شهر به Gated city(شهرک‌های محصور) و Land(فضایِ مردمِ رها شده میان بزهکاری و ناامنی) فرصت شکل‌گیری این همزیستی و رواداری را نم‌ دهند.
دستفروشی حاصل ناتوانی دولت و شهرداری در تامین اشتغال است، دستفروشی پیامد نابرابری است، دستفروشی منتج از ناموزونی توسعه و اقتصاد است، دستفروشی حاصل فقرشهری است اما دستفروشی درون خود ، نیرویی رهایی بخش برای تخیل شهری دارد، نیرویی که مشابه طبقه کارگر این توان را از موقعیت عینی‌اش در مناسبات تولید می‌گیرد. همانطور که طبقه کارگر کلاسیک و صنعتی قدرتش برای تغییر جهان ناشی از موقعیتش در مناسبات تولیدِ کالایی بود، دستفروشان نیز این قدرت را از موقعیتی کسب می کنند که در «تولید فضا» دارند.
دستفروشان در این نگاه، رنجبرانی قابل ترحم نیستند چنان که در سنت سوسیالیسم تخیلی به طبقه کارگر نگریسته می‌شد، بلکه دارای فاعلیت تغییر هستند.
دستفروشان نیستند که به کمک ساکنان شهر نیازمندند، بلکه این شهر هست که برای تخیل خود به «شهرِمردم» نیازمند حضورِ دستفروشان است. تحول برای دستفروشان و برای شهر از دریچه بهبودخواهی می گذرد اما به تعبیر هانری لوفور در حق به شهر«آن اصلاحاتی که تخته بند اصلاح طلبی نیست» یا همان«اصلاحات انقلابی» و نقطه کلیدی در این مسیر، تشکل یابی مستقل دستفروشان است. مسیری که امکان صدادارکردن دستفروشان را بگشاید و بهبودِ شرایطشان و کسب حقشان به شهر را توسط خود آنها فراهم سازد نه به شیوه‌های پدرسالارانه در انواعِ«ساماندهی».

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *