پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تعارض یک شبه تمام نمی‌شود

گزارش «پیام ما» از کاربرد چراغ‌های خورشیدی در کاهش حمله پلنگ به دام

تعارض یک شبه تمام نمی‌شود

مرتضی‌ آریانژاد: ما تلاش‌مان را می‌کنیم تا جایی که می‌توانیم این تعارض را کاهش دهیم هر چند نمی‌توانیم ادعا کنیم آن را به صفر رسانده‌ایم





تعارض یک شبه تمام نمی‌شود

۶ شهریور ۱۴۰۱، ۰:۰۰

چهار سال پیش در یک ظهر تابستان شرجی هرمزگان،‌ در منطقه‌ای دورافتاده در کوه‌های هشتبندی «درگوش» دامدار روستای « مشکالدین» به واسطه همکاری مستمری که با مرتضی آریانژاد فعال محیط‌زیست برای حفاظت از خرس سیاه و پلنگ داشت،‌ چند چراغ خورشیدی از او به عنوان هدیه گرفت. «درگوش» ساعت‌های ابتدایی شب، چراغ را در کپر کوچکش روشن و وقت خواب آنها را روی آغل نصب می‌کرد. چراغ‌ها سنسور حرکتی داشتند و با هر تکانی روشن می‌شدند،‌ بنابراین در طول یک شب ممکن بود به واسطه حرکت دام‌ها ده‌ها بار خاموش و روشن شوند. چند ماه بعد مرتضی این بار برای عکاسی از حیات‌وحش سراغ «درگوش» رفت. گفت‌وگویی که آنها این بار درباره چراغ‌های خورشیدی داشتند به یکی از راهکارهای رفع تعارض پلنگ و جامعه محلی در شرق استان هرمزگان بدل شد.

 

مرتضی آریانژاد،‌ فعال محیط ‌زیست هرمزگانی با فعالیت‌های چند ساله‌اش برای حفاظت از خرس سیاه و پلنگ در شرق استان هرمزگان شناخته شده است. پیشتر لوازم شکار می‌فروخت و فرصت دست می‌داد برای شکار هم می‌رفت‌. سال‌ها پیش دوربین را جایگزین اسلحه کرد و آشنایی با طاهر قدیریان هم باعث شد در این راه مصمم‌تر شود.‌ مغازه‌اش را به بستنی‌فروشی تغییر کاربری داد و ‌ از آن زمان تا به حال کام مردم را شیرین می‌کند. هرچند اغلب وقت‌ها پای دخل نیست،‌ روزی‌اش را از فروش بستنی درمی‌آورد و در بیابان‌ها و مناطق دوردست بشاگرد و میناب آب‌شان می‌کند.

در غرب استان مردم قرق‌ و حفاظت‌گاه مردمی را شکل دادند. همین موضوع باعث شد با وجود انقراض قوچ و میش لارستان در سایر زیستگاه‌ها در این منطقه گله‌های 200 تایی قوچ و میش ثبت و در کنار جاده جبیر دیده شود حتی با وجود آنکه هنوز قرق ثبت نشده و پروانه شکار هم به آنها نداده‌اند. شرق هرمزگان همچنان به فعالیت‌های آریانژاد به عنوان یک شخص و تعداد محدود دیگری فعال محیط ‌زیست وابسته است و البته به آنچه اداره محیط ‌زیست انجام می‌دهد

«درگوش» آن روز به مرتضی گفت از وقتی چراغ در اثر افتادن و برخورد با زمین شکسته، «وحش‌ها» پدرش را درآورده‌اند. یک شب پلنگ می‌اید،‌ یک شب روباه،‌ یک شب شغال! «چراغ‌ها باعث می‌شد وحش‌ها نزدیک آغل نیایند». همین جرقه به یک فعالیت 4 ساله برای توزیع چراغ به 120 دامدار شرق هرمزگانی نظیر قاسم اخلاصی، عبدالله اخلاصی، کیدی اخلاصی، ساندک بهزادی،‌ حسین نمردی‌زاده، گمان بهزادی،‌ موسی شنبه یاراحمدی، پیرداد نظری، شنبه عزیزی و… منجر شده که همچنان ادامه دارد. گاه مرتضی با یک محیطبان طناب می‌انداختند و از آبشاری فصلی که خشک شده پایین می‌رفتند تا به دامداری برسند که در دامنه کوهی با دام‌هایش که هر روز در اثر حمله پلنگ تعدادشان آب می‌رفت کمک کنند. طبیعی است هزینه تامین چراغ‌ها و سفر به تنهایی از یک مغازه بستنی‌فروشی درنمی‌آید. بنابراین سه پروژه برای تامین چراغ‌ها تعریف شد،‌ یکی در میناب،‌ دیگری در رودان و پروژه آخر در بشاگرد. او برای نذر طبیعت نامه‌ای نوشت و گفت حاضر است اگر پول چراغ‌ها تامین شود‌، داوطلبانه آنها را به دامدارها برساند. فراخوان در نذر طبیعت قرار گرفت و هزینه 53 چراغ میناب و سی و چند چراغ رودان تامین شد. با درگذشت هوشنگ جوکار،‌ به یاد او گروهی مبلغی جمع‌آوری کردند که بیست و چند چراغ را به دامداران بشاگرد رساند،‌ چراغ‌هایی که نسبت به دو مورد اول نور و کیفیت بهتری داشتند. با این همه چراغ‌ها با یک چالش روبرو بودند، حداقل هر یک و نیم سال یکبار باید باطری‌ آن‌ها عوض می‌شدند. تجربه نشان داد‌، مزایای چراغ‌ها به اندازه‌ای بود که دامداران تصمیم گرفتند هزینه جدید را خودشان تقبل کنند.
دام اصلی‌ترین طعمه پلنگ
زمانی که از تعارض دامدار و حیات‌وحش در شرق هرمزگان صحبت می‌کنیم،‌ به وضعیتی اشاره داریم که در آن اصلی‌ترین طعمه پلنگ‌ها را دام اهلی تشکیل می‌دهد. مرتضی آریانژاد در شرق هرمزگان و در این سه منطقه سرگین‌های زیادی جمع‌آوری کرد که چنین گزاره‌ای را اثبات و اهمیت توزیع چراغ‌ها را دو چندان می‌کرد. با این حال این شیوه تنها رفع‌کننده یک شکل از تعارض بود‌، آنهم در مواردی که به حمله پلنگ به آغل‌ها برمی‌گشت.
حل یک تعارض با چراغ خورشیدی
دامدارانی که در شرق هرمزگان تعداد دام‌شان محدود است،‌ مثلا 30 یا 40 دام دارند برایشان به صرفه نیست هزینه چوپان را متحمل شوند. دام‌ها را روزها به محل چرا می‌‌برند و منتظر می‌مانند تا عصر به روستا برگردند. اینجاست که فرصت برای پلنگ‌ها مهیاست تا غذایشان را بی‌دردسر فراهم کنند. برخی دام‌ها در کوه جا می‌مانند،‌ مواردی هم پیش می‌‌اید که دره عمیق است و با وجود داشتن چوپان پلنگ از فرصت استفاده می‌کند و بزی را به دندان می‌گیرد و می‌برد. با این حال،‌ وضعیت دوم کمتر اتفاق می‌افتد و بزهای بخت برگشته تنها به گفته محلی‌ها بیشترین تلفات را داده‌اند،‌ گاهی شش ،‌ زمانی هشت و در مواقعی 10 راس بز تنها!
اگر ما تلفات حمله به آغل را رفع کنیم،‌ آیا احتمال حمله به دام‌های سرگردان را افزایش نمی‌دهیم در حالی که گروه دوم به لحاظ اقتصادی ضعیف‌تر هستند؟ از نظر آریانژاد پروژه چراغ‌های خورشیدی یک تعارض را هدف قرار داده که حمله شبانه به آغل است. در منطقه دو مورد حمله به آغل با تلفات بالا ثبت شده که محلی‌ها را به دفع این حملات و پلنگ‌ها با هر حربه‌ای تشویق کرده است. یک بار 20 دام تلف شد و بار دیگر 14 دام در یک شب کشته شدند. چراغ‌ها توانستند این حملات را به صفر برسانند ضمن اینکه او دامداران توضیح داد اگر یک شب غرش پلنگ را در حوالی آغل شنیدند یا احتمال بیشتری برای حمله می‌دادند جدا از چراغ‌، رادیو را هم روشن کنند و کنار آغل بگذارند زیرا‌ صداهایی که از رادیو می‌آید در دفع حمله موثر است.
ما تلاش‌مان را می‌کنیم
تعارض پلنگ در شرق هرمزگان شدید است،‌ با این حال دلایل تلفات دام در این منطقه تنها به این گزینه ختم نمی‌شود،‌ بیماری‌هایی مانند آبله که شایع می‌شود، تلفاتی بیش از حمله پلنگ به آغل روی دست دامدار می‌گذارد. منطقه صعب العبور است،‌دامپزشک حوصله نمی‌کند اینهمه راه بین کوه و بیابان را طی کند تا به یک آغل با برسد،‌ همین می‌شود که نه خدمات دامپزشکی دریافت می‌کنند و نه واکسن. آریانژاد یک دامپزشک را راضی کرد از آغل‌ها بازدید کند. نتیجه بررسی این بود: «مشکل سم‌پاشی است». در کنار آن واکسن‌های دامپزشکی که هیچوقت گیر دامدارها را نمی‌آمد هم به آنها رسید‌، چراغ خورشیدی را هم نصب کردند. سم را هم در اختیارشان گذاشتند،‌ با تسهیلگری و ایجاد ارتباط بین دامدار و داروخانه‌ای در میناب داروها با قیمت کمتر را هم به دست‌شان رساندند. نتیجه این اقدام این بود: «تلفات دام کاهش یافت». بنابراین اگر بیماری 50 دام را می‌کشت و پلنگ 5 دام را،‌ می‌شد در مذاکره با دامدار از او خواست از خیر 5 دام بگذرد و به پلنگ صدمه نزند. یک بار دامداری با او تماس گرفت و گفت «سه پلنگ را دیده‌ام و با اینکه اسلحه دستم بوده ولی به خاطر تو نکشته‌ام» هفته بعد دوباره تماس گرفت و گفت سه پلنگ وارد غار شده‌اند اگر می‌خواهی بیا و عکس بگیر. آریانژاد تصویری از سه پلنگ دارد که حاصل کار اوست. با این حال گرچه این یک خاطره ثابت می‌کند،‌ تسهیلگری او با بخشی از مردم جواب داده اما تضمین نمی‌کند همه‌، به این اصول پایند باشد. خودش می‌گوید: «حرف من این است ما تلاش‌مان را می‌کنیم تا جایی که می‌توانیم این تعارض را کاهش دهیم هر چند نمی‌توانیم ادعا کنیم آن را به صفر رسانده‌ایم».
سویه دیگر ماجرای پلنگ گرفتار در تله
رسیدن به گزاره تعارض کاهش یافته است‌، بایستی با داده‌هایی ثابت شود، یکی از آنها سرشماری است،‌ زمانی که آماری از تلفات پلنگ و یا تعداد پلنگ‌های منطقه نداریم چطور می‌توانیم بپذیریم تعارض کم شده است؟ مرتضی آریانژاد معتقد است آمار تعارض‌ با آغل‌ها کاملا مشخص است. اگر آمار نمی‌توانیم ارائه دهیم چون ردیابی روی پلنگ‌ها نیست که بگوییم مثلا یک پلنگ یک جا متوقف و احتمالا تلف شده است. با این حال داده‌هایی نشان می‌دهد که ثابت می‌کند تعارض کم شده. نمونه‌اش پیدا کردن لاشه پلنگی که محلی‌ها به ما اطلاع دادند در یک غار کشته و آن را آنجا مخفی کرده‌اند،‌ درست است اینجا یک پلنگ تلف شده اما آماری که محلی‌ها دادند نشان می‌دهد آنها نسبت به این موضوع حساس بوده‌اند. مورد بعدی که او برمی‌شمرد به واقعه‌ای برمی‌گردد که چند سال پیش در تیتر خبرهای محیط‌زیستی قرار گرفت و انتقادهای زیادی را هم به محیط زیست در پی داشت. پلنگی در تله گیر افتاده بود،‌ داروی بیهوشی پیدا نمی‌‌شد‌، نهایتا چند روز فرصت طلایی از دست رفت و پلنگ با یک دست قطع شده به باغ‌وحش منتقل شد. این اتفاق با وجود تلخ بودن،‌ بخش دیگری هم داشت که کمتر دیده شد‌، محلی‌ها به جای کشتن پلنگ،‌ با مرتضی تماس گرفتند و به او درباره پلنگ اطلاع دادند. دهیار روستا با بزرگان روستا مشورت کرده و آنها گفته بودند به خاطر زحمات آریانژاد، پلنگ را نکشند،‌ در عوض آنها تماس گرفت و گفتند بیا و پلنگ را نجات بده! در این بخش توپ در زمین محیط ‌زیست افتاد و کمبود امکانات به حذف پلنگ از طبیعت منجر شد.

حرف من این است ما تلاش‌مان را می‌کنیم تا جایی که می‌توانیم این تعارض را کاهش دهیم هر چند نمی‌توانیم ادعا کنیم آن را به صفر رسانده‌ایم

تعارض یک شبه تمام نمی‌شود
اسم پلنگ در ایران با تندوره گره خورده است. جالب است که شرق هرمزگان،‌همان منطقه‌ای که دامداران چراغ‌های خورشیدی را نصب کرده‌اند جمعیت پلنگش حتی از برخی پارک‌های ملی بیشتر است،‌ حتی اگر نتواند آمار تندوره با نزدیک چهل فرد پلنگ را پشت سر بگذارد. این جمعیت اما در معرض یک خطر همیشگی است،‌ آنها از دام‌های سرگردان تغذیه می‌‌کنند و هر لحظه احتمال کشته‌شدن‌شان می‌رود. همین موضوع باعث شده مرتضی آریانژاد موضوع گفت‌وگو با دامداران برای حفاظت بیشتر از دام‌ها را جدی بگیرد. اینکه چطور می‌توانند تلفا‌ت‌شان را کاهش دهند. با این حال او به نکته‌ای اشاره می‌کند که بسیاری فعالان محیط‌ زیست نادیده‌اش می‌گیرند «تعارض یک شبه تمام نمی‌شود».
لارستان الگوی شرق هرمزگان
ما یک جمعیت پلنگ داریم‌ و باید برای آنها فکری کنیم. اگر طعمه را رها کنیم به شکار منجر می‌شود،‌ اگر روند تغذیه از دام ادامه داشته باشد تعارض ادامه خواهد یافت. راه حل از نظر آریانژاد همان راهی است که غرب استان هرمزگان درباره «قوچ و میش لارستان» در پیش گرفته است. او تاکید دارد که آن تجربه بایستی تکرار شود. در غرب استان مردم قرق‌ و حفاظت‌گاه مردمی را شکل دادند. همین موضوع باعث شد با وجود انقراض قوچ و میش لارستان در سایر زیستگاه‌ها در این منطقه گله‌های 200 تایی قوچ و میش ثبت و در کنار جاده جبیر دیده شود حتی با وجود آنکه هنوز قرق ثبت نشده و پروانه شکار هم به آنها نداده‌اند. شرق هرمزگان همچنان به فعالیت‌های آریانژاد به عنوان یک شخص و تعداد محدود دیگری فعال محیط ‌زیست وابسته است و البته به آنچه اداره محیط‌ زیست انجام می‌دهد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *