پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سرزمین بی‌سایه

هوشنگ ابتهاج چه میراثی از خود به جا گذاشت؟

سرزمین بی‌سایه

عبدالحسین مختاباد: قبل از سایه نگاه روشنفکری در موسیقی ایران وجود نداشت





سرزمین بی‌سایه

۲۰ مرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

امیرهوشنگ ابتهاج حالا یکی دیگر از رفتگان بی بازگشت است. او که اواسط تیر ماه به علت علت نارسایی کلیه به بیمارستانی در شهر کلن منتقل شد و چند روز بعد به درخواست خود برای ادامه درمان در خانه به خانه منتقل شده بود بامداد چهارشنبه 19 مرداد و درست 5 ماه پس از فوت همسرش آلما مایکیال، در 94 سالگی چشم از جهان بست تا با هفت هزار سالگان همسفر شود.

هر چه کردم از دولت موسیقی بود
ابتهاج تخلص سایه را برای خود انتخاب کرده بود چون در ذات نوعی افتادگی دارد و بعدها زیر سایه او، موسیقی ملی و سنتی ایران احیا شد و از زیر پای فیلم‌ فارسی و کافه‌ها بیرون آمد. سایه بیشتر از آنکه دلبسته شعر باشد وابسته موسیقی بود و موسیقی تاثیر عمیقی بر او داشت. حتی آنطور که در پیر پرنیان‌اندیش گفته تیر سال 1322 وقتی سراغ سعدی رفته که می‌خواسته آواز یاد بگیرد.«حافظ می‌گفت:هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم. من هر چه کردم از دولت موسیقی کردم.» سایه که از دهه 30 کاراکتری شاعرانه پیدا کرده بود و در طول تمام این سالها هم در شعر نو و هم در غزل موفق بود به قدری توجه اهالی ادب را به خود جلب کرد که در میانه‌های راه لقب حافظ زمانه را به او دادند. شفیعی کدکنی هم درباره او گفته که شعر سایه استمرار بخشی از جمال شناسی حافظ است. به هر ترتیب سایه از دهه 50 به بعد با ورود به رادیو دین خود را بر موسیقی ادا کرد. او 5 سال پس از بازنشستگی مرحوم پیرنیا از مردان تاثیرگذار موسیقی؛ زمانی که رادیو بر اثر 4 سال بی برنامگی چندان شرایط مناسبی نداشت، مسئولیت تولید برنامه‌ها را برعهده گرفت و گلهای تازه را طرح ریزی کرد. در واقع برنامه گلهای تازه فصل جدیدی در موسیقی ایران بود؛ فصل آشتی دوباره موسیقی و شعر دوره قاجار. در نهایت از سال 51 تا 57 حدود 201 شماره از گل‌های تازه در رادیو ضبط و پخش شد و برخی اشعار او نیز توسط خوانندگان بزرگی چون شجریان، شهرام ناظری، استاد بنان و حسین قوامی خوانده شد.

عبدالحسین مختاباد، موسیقیدان: موسیقی پیش از او بیشتر جنبه سرگرمی داشت و به نوعی عامه‌پسند شده بود ولی سایه از گرایش سیاسی چپ بود و از آنجایی که قالب جامعه روشنفکری و دانشگاهی هم همین گرایش را داشتند بنابراین توجه زیادی را به خود جلب کرد و حلقه هنرمندانی هم که با او کار کردند همراه با او قدم در این راه گذاشتند

سایه نگاه روشنفکری را به موسیقی وارد کرد
بر اثر همکاری استثنایی میان سایه، همایون خرم و حسین قوامی معروف‌ترین ترانه عاشقانه او به نام «تو ای پری کجایی» برای نخستین بار در گلهای تازه پخش شد و به سرعت فراگیر شد. البته عبدالحسین مختاباد معتقد است که از زمان مدیریت هوشنگ ابتهاج در رادیو وزن سیاسی در موسیقی ایرانی هم نمودار شده است. «‌عارف قزوینی در کتاب خود می‌گوید پیش از من موسیقی برای ببری‌خان، گربه ناصرالدین‌شاه بود ولی من برای اولین‌بار وطن را به میان اشعار و موسیقی آوردم. در واقع او سطح کلام و موسیقی را در جامعه آن زمان ارتقا داد. سایه هم همین کار را انجام داد و به نوعی وزن سیاسی موسیقی مدیون او است و حالا هم این تفکر به عنوان میراث در موسیقیدان‌های نسل بعدی ادامه یافته است.» موسیقی پیش از او بیشتر جنبه سرگرمی داشت و به نوعی عامه‌پسند شده بود ولی سایه از گرایش سیاسی چپ بود و از آنجایی که قالب جامعه روشنفکری و دانشگاهی هم همین گرایش را داشتند بنابراین توجه زیادی را به خود جلب کرد و حلقه هنرمندانی هم که با او کار کردند همراه با او قدم در این راه گذاشتند. مختاباد در این باره به پیام ما می‌گوید:« قبل از سایه نگاه روشنفکری در موسیقی ایران وجود نداشت ولی سایه نگاه روشنفکری را وارد موسیقی کرد. او توانست با جذب و هدایت روشنفکران به سوی اشعاری که بیشتر هم خود آنها را سروده یا از ادبیات کهن ایرانی انتخاب کرده بود، جریان را به سمت سیاسی شدن در موسیقی پیش ببرد و این کار ویژه، وزن موسیقی را بیشتر و بیشتر کرد.»
تولد چاووش و حمایت‌های ابتهاج
هوشنگ ابتهاج شهریور سال 57 در حرکتی اعتراضی به همراه محمدرضا لطفی، محمد‌رضا شجریان و حسین علیزاده از رادیو استعفا داد و همان زمان هم چاووش متولد شد. پس از انقلاب فعالیت‌های سایه در زمینه موسیقی و ادبیات با توجه به تحولات اجتماعی ادامه یافت. او با حمایت از تشکیل کانون فرهنگی و هنری چاووش و انتشار آلبوم‌های چاووش 1 تا چاووش 12 نشان داد تا چه میزان علاقمند به ارتقای سطح موسیقی در کشور است به ویژه اینکه هر کدام از آلبوم ها نیز در نوع خود جنجال ساز شدند. در واقع چاووش میراث مشترک محمدرضا لطفی و هوشنگ ابتهاج و حسین علیزاده است که موسیقی سنتی را دوباره احیا کرد. «ارغوان» «سپیده» یا «ایران، ای سرای امید»، «بنشین به یادم شبی» از دیگر ترانه‌های معروف سایه در قبل و بعد از انقلاب است که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. این ترانه‌ها بیشتر مضمون ملی و آزادی خواهانه و انقلابی دارد بنابراین بی سبب نیست که بسیاری از او با عنوان میراث دار فرهنگ ایرانی یاد می‌کنند. او البته پس از انقلاب و در اوایل دهه 60 دستگیر شد و مدتی را نیز در زندان به سر برد اما سرانجام یک سال پس از نامه شهریار به رییس جمهور وقت آزاد شد. سایه از دهه 80 به بعد نیز تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو، حافظ به سعی سایه، تاسیان و بانگ نی را منتشر کرد و در هر کدام از این آثار نیز بی توجه به تحولات زمانه نبود. بانگ نی یکی از همین آثار مهم و تاثیر گذار است که سال 85 منتشر شد ولی توقیف شد و وقتی رفع توقیف شد در رده دوم پرفروش‌ترین کتاب‌های شعر بازار کتاب تهران در هفته دوم فروردین سال 96 قرار گرفت. به گفته مختاباد بانگ نی به گونه ای سرگذشت ایران و روند سیاسی افرادی است که شعارهای زیادی را مطرح می‌کنند ولی پس از به قدرت رسیدن عکس آن را عمل می‌کنند. «سایه آنجا می گوید؛ سالها فریاد آزادی زدید، فرصتی افتاد و زندانبان شدید.»
میراث اندیشندگی در هنر
مهر 95 بیست و سومین جایزه بنیاد موقوفات افشار به هوشنگ ابتهاج اهدا شد و در این جلسه غلامعلی حداد عادل هم حضور داشت. او درباره ابتهاج صحبت کرد و شعرهای پیش از انقلاب او را خواند. هنگامی که نوبت به سایه رسید، پشت تریبون قرار گرفت و گفت که آقای حداد اشعار قبل از انقلاب من را خواندند ولی ای کاش اشعار بعد از انقلاب ما را می‌خواند ما بعد از انقلاب هم درد دل کم نداشتیم. به گفته این آهنگساز و خواننده موسیقی، طبیعتا نسل‌ ما بیشتر اشعار بعد از انقلاب او را به کار می برد.«سایه تاثیر زیادی بر ادبیات موسیقی و وزن سیاسی موسیقی ایران داشت و قطعا این تاثیر ادامه خواهد داشت. مهمترین میراث او اندیشندگی در هنر است. هنر مبتذل و سطحی در نگاه سایه معنی نداشت. هر چند شاید این نگاه پیش از انقلاب چپ زده باشد ولی پس از انقلاب این چپ‌زدگی را نمی‌بینیم. در هر صورت او نگاهی حافظ گونه به ادبیات داشت. حافظ حرف خود را به صورت کنایه در شعر مطرح می‌کرد و سایه هم در اشعارش همینطور است و مستقیم صحبت نمی‌کند. عرفان حافظ هم سیاسی است و همواره کلامش علیه زهد، تزویر و ریا است و این اتفاق در نسل قبلی توسط سایه و برخی هنرمندان دیگر شکل گرفت. در واقع همان کاری که حافظ در قرن هشتم انجام داد سایه در قرن بیستم انجام داد.» از نظر او سایه موسیقی را از شکل کاباره‌ای آن بیرون کشید و تبدیل به نماد ملی و سیاسی کرد که در آن حرکت، انقلاب، اندیشه ورزی، عرفان ایرانی و عرفان عمیق سیاسی ایرانی حضور دارد.
از پیام یلدا تا ماجرای یک پیشگویی
خبر درگذشت سایه را یلدا ابتهاج دختر او در صفحه اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:« بگردید، بگردید، درین خانه بگردید،درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید، سایه، سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.» چند ساعت بعد هم با تشکر از ابراز همدردی اهالی فرهنگ و هنر و ادب ایران و فارسی‌زبانان جهان نوشت که برای مراسم و محل تشییع و خاکسپاری سایه در حال بررسی و هماهنگی‌های مربوطه است و نتیجه را متعاقبا اعلام خواهد کرد. پس انتشار خبر درگذشت سایه بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی و هنری پیام تسلیت منتشر کردند از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی:«تو می‌روی که بماند بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند؟» همایون شجریان هم در اینستاگرام نوشت:« از آن شبی که نامم را برگزیدی، همان شبی که این شعر به آوازِ پدر خوانده می‌شد، دانه مهرت در دلم گذاشتی و امروز می روی پیش آن یار دیرین و یاران همنشین. بدرود عزیزترین. برسان سلام عاشق.» کیهان کلهر هنرمند دیگری بود که پستی در این باره منتشر کرد:«چه داغ‌ها چه زخم‌ها، چه دردها، چها که ندیدیم، تابستان بی سایه هم دیدیم..» سایه همانطور که پیش از این درباره آن صحبت کرده بود در 94 سالگی از دنیا رفت. او ماجرای پیشگویی از زمان مرگ خود را اینطور در کتاب پیرپرنیان اندیش شرح داده است:«هشت سالم بودم.کلاس دوم ابتدایی بودم. یک همکلاسی داشتم به اسم نجفی. یه روز اومد گفت پدرم غیب می‌گه. بعد اسم کوچیک ما بچه‌ها رو پرسید و اسم مادرمونو پرسید. من هم گفتم. فردا اون پسر اومد و برای بچه‌ها یکی یکی فالشونو گفت. به من گفت که صاحب این فال سخنگو خواهد بود؛ فرزندان زیاد خواهد داشت و 94 سال عمر خواهد کرد.» سایه وصیت کرده بود که زیر درخت ارغوان، در خانه خودش واقع در شهر رشت به خاک سپرده شود. از همین‌رو محمود شالویی، دستیار وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی به نمایندگی از وزیر فرهنگ در تماس تلفنی با یلدا ابتهاج با ابلاغ پیام تسلیت وزیر ارشاد به او، از آمادگی این وزارتخانه برای همکاری در انتقال پیکر هوشنگ ابتهاج به ایران و تشییع این شاعر در کشور خبر داد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *