پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | درخشش صداهای ابدی

نگاهی به همکاری مشترک محمدرضا شجریان، محمد موسوی و مشکاتیان در خلق آثاری چون « نوا» و «سر عشق»

درخشش صداهای ابدی

رضا مهدوی، منتقد موسیقی در گفت‌و‌گو با «پیام‌ما»: موسوی فراز و فرودهای حنجره شجریان را به خوبی می‌شناخت





۱۷ مهر ۱۴۰۰، ۰:۰۰

محمد موسوی بنای نواختن کرده بود و دیوان در دستان محمدرضا شجریان ورق می‌‌خورد. در این ساعت‌ها نوا زاده شد. سال‌ها بعد در اردیبهشت سال 89 شجریان خاطره آن روز را در نشست روز بزرگداشت سعدی اینطور نقل کرد: «هر چند وقت یک‌بار ممکن است کاری برای‌ من دلنشین‌تر باشد که باز هم بستگی به حال و هوای من دارد که چگونه آن کار را که قبلا خوانده‌ام دوست داشته باشم. یکی از شعرها «بگذار تا مقابل روی تو بگذریم- دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم» است. آن دزدیده را هم باید دزدیده بیان کرد. یک روز با آقای موسوی و چند تن از دوستان دور هم بودیم که این اجرا شد. ایشان شروع کردند به نوا زدن و من دیوان را ورق زدم این شعر آمد، بعد دیوان را ورق زدم چیز دیگری آمد که بیات ترک خواندم و بعد سه‌گاه خواندم. همین‌طور ادامه داشت و من در وسط کار ایشان دیوان را ورق می‌زدم و غزل دیگری می‌آمد و می‌خواندم. به این شکل شروع کردم به مرکب‌خوانی و یکی از کارهای خوب همین مرکب‌خوانی سعدی است».

شجریان همواره جمله‌بندی و ملودی شعر را طوری اجرا می‌کرد که شنونده کمبود ساز را حس نکند.
می‌گفت: «‌اصلا به ساز احتیاج ندارم.» و البته معتقد بود که ممکن است آواز را بدون ساز بخواند ولی آن شور و حالی که در آواز در همراهی ساز هست بدون ساز نیست. «‌بعید است بتوانم همان حال را در سکوت پیدا کنم، ساز را نمی‌شود نفی کرد». ولی به هر حال در آلبوم نوا و سر عشق همراهی ساز نی با آواز به دل کار نشست. محمد جمال سماواتی موسیقیدان، نویسنده و منتقد موسیقی خرداد 66 چند ماه پس از انتشار آلبوم نوا مرکب خوانی در شماره 12 نشریه آدینه در نقد آن نوشت: «تسلط موسوی بر ساز نی و آرامش و پختگی اش در جواب آواز، از او نوازنده‌ای قابل اتکا برای خواننده می‌سازد بیشتر کارهایی که از موسوی در دست است از سلسله کارهایی است که او در آن ها بدون آمادگی قبلی ساز زده است، با این همه عدم آمادگی و نداشتن تمرین در چنین اجراهایی تاثیر چندان زیادی بر قابلیت او نگذاشته است.» رضا مهدوی، پژوهشگر و منتقد موسیقی هم معتقد است که همراهی‌های خوبی میان این دو هنرمند به وجود آمده است.« موسوی ضمن اشراف کامل به ردیف، از هوشمندی و نبوغ در نی نوازی بداهه برخوردار بود و در موسیقی ملی ایران به عنوان کارشناس خبره طبیعتا فراز و فرودهای حنجره استاد شجریان را به خوبی می‌شناخت. می‌دانست کجا باید جواب آواز بدهد، کجا سکوت کند و کجا چهار مضراب یا یکی از فرم‌ها و قالب‌های موسیقی را به کار بگیرد که شنونده ضمن لذت بردن از شعر و صدای خواننده احساس کند که بدون ساز نی، این موسیقی تداوم شنیداری خسته کننده‌ای دارد».
همکاری‌هایی که نتیجه را درخشان کرد
نوا یا همان مرکب‌خوانی از مهم‌ترین آثار موسیقایی و حاصل همکاری پرویز مشکاتیان و شجریان از دهه پر تلاطم 60 است؛ آلبومی که بزرگانی چون مشکاتیان، فیروزی، عندلیبی، برادران کامکار و موسوی در آن همکاری داشتند. رضا مهدوی درباره این همکاری‌ها به «پیام ما» می‌گوید: «‌هر زمان که زنده یاد محمدرضا شجریان با بزرگان موسیقی که به معنای واقعی کلمه آهنگساز و نوازنده بودند و به موسیقی ایرانی اشراف کامل داشتند، همکاری کرد کارهایش جدا از انتخاب درست اشعار و توانمندی در حنجره بیشتر درخشید. همراهی آهنگسازان و نوازندگان برجسته باعث تلالو بیشتر صدای ایشان می‌شد که متاسفانه از دهه 70 به بعد دیگر چنین اتفاقی نیفتاد. آواز‌خوانی محمدرضا شجریان و نوازندگی محمد موسوی هم در دو آلبوم نوا و سرّ عشق از این دست همکاری‌های نیک بود. بسیاری در آن زمان معتقد بودند که استاد موسوی نی را مردمی‌تر از استاد حسن کسایی در بین مردم نواخته است، صداکشی که از ساز نی دارد نوعی ‌صدای حنجره خواننده است و هم صدای نوازندگی‌ او متفاوت تر از نی نوازی‌های پیشین و حتی در زمان خود او است. ایشان و دیگر نامداران نوازنده در آوازهای طولانی با شجریان که در آن سال‌ها چه به صورت استودیویی و چه به صورت خصوصی و محفلی ضبط شد و انتشار پیدا نکرد همراهی کردند، آثاری که می‌تواند جزو آثار درخشان محسوب شوند».
مرکب خوانی را در نوا، شور، بیات ترک و سه گاه اجرا کردند و سر عشق را در ماهور. اشعار مرکب خوانی را از سعدی، مولانا و بابا طاهر گرفتند و در سر عشق، جز بابا طاهر و مولانا و سعدی سراغ مسرور علی ( علی اکبر شیدا) رفتند. سر‌عشق در سال 61 اجرا شد و سرانجام در همان سالی که مرکب خوانی انتشار یافت به بازار عرضه شد.
ماجرای 250 نوار منتشر نشده
سید محمدکاظم موسوی شوشتری سال‌ها پیش از جنوب به تهران آمد. او هم مانند محمدرضا شجریان -که همیشه از رادیو به عنوان مهمترین معلمش یاد کرده- در کودکی تاثیر زیادی از این رسانه و به ویژه صدای ساز حسن کسایی گرفت و بعد در تهران به واسطه یکی از دوستانش با مرتضی حنانه آشنا شد و این آغاز کار بود برای آشنایی‌، کار و رفاقت‌های بیشتر از جمله همراهی و همکاری با محمد‌رضا شجریان. موسوی همانطور که خود نیز گفته، حدود 50 سال با شجریان زندگی کرده و در سفرهای زیادی همراه او بوده از جمله سفر قونیه در سال 1354 که یک شگفتی بزرگ برای همه داشت. شجریان در آن سفر بدون برنامه در مسابقات بین‌المللی قرآن شرکت کرد و مقام نخست را کسب کرد و حالا قرآنی که از آن مسابقه جایزه گرفته بود به عنوان هدیه و یادگاری در گنجینه محمد موسوی است. آنها اجراهای بسیاری داشتند و از آن اجراها جز برنامه گلها، اجراهای خصوصی انتشار یافته و دو آلبوم «نوا» و «سر عشق» حدود 250 نوار از اجراهای خصوصی وجود دارد که هنوز منتشر نشده و موسوی سال گذشته پس از فوت شجریان گفت که می‌خواهد آنها را با تنظیم خود منتشر کند. «بعد از آلبوم «نوا، مرکب‌خوانی» اختلافی بین من و شجریان رخ داد و دیگر باهم برنامه‌ای اجرا نکردیم. البته در برخی محفل‌ها و بر سر مزار استادان بزرگ اجراهایی داشتیم اما قهری در میان نبود.
همه آلبوم «نوا، مرکب‌خوانی» را که در دسترس است، دوست دارند اما نوارهایی هست که اگر بیرون بیاید خواهید دید که «نوا و مرکب‌خوانی» در مقابل آن‌ها بسیار ضعیف است. من به اتفاق شجریان نوارهای بهتری را ضبط کرده‌ایم». یکی از اجراهای خصوصی موسوی و شجریان که نسخه غیررسمی آن در دسترس علاقه‌مندان موسیقی است «رند عافیت سوز» نام دارد که در ردیف همین آثار قابل اعتنا است.
اختلافات و حسرتی که بر دل تجویدی ماند
شجریان در عمر حرفه‌ای خود با بسیاری از افراد تاثیر گذار موسیقی همکاری داشت، از جمله احمد عبادی، علی اصغر بهاری، محمد‌رضا لطفی، پرویز مشکاتیان، فرامرز پایور، حسین علیزاده، مرتضی محجوبی، محمد موسوی، خانواده کامکارها و… ولی این همکاری‌ها اغلب ادامه نیافت که اگر ادامه می‌یافت احتمالا شاهد گنجینه بزرگتری از آثار موسیقی ایرانی بودیم اگر‌چه هنوز بسیاری از همان آثار اجرا شده منتشر نشده‌اند. رضا مهدوی درباره تداوم‌نیافتن همکاری‌ها می‌گوید: «‌ارتباط تنگاتنگ این دو هنرمند در موسیقی دهه 60 اتفاق نیکویی را در تاریخ موسیقی معاصر ایران رقم زد که متاسفانه در ادامه دیگر شاهدش نبودیم.
بعد از آن دهه پربار تولیدات نوار کاست محمد موسوی به تنهایی به همراه دف احمد خاک طینت کردستانی و تنبک در تالار وحدت اجرا کرد و کمتر خواننده‌ای را پذیرفت و از محمد رضا شجریان هم چه در خارج و چه در داخل در این سال‌ها کمتر شاهد اجرای درخشان صحنه‌ای و استودیویی بودیم و این نشان می‌دهد که نبود درونی نخبگان هر رشته‌ای اگر کنار هم بنشینند تبدیل به جوهره هنری_ انسانی می‌شود که قادر خواهند بود در خاطره شنیداری مخاطب باقی بمانند. اختلاف شجریان با موسوی از جنس همان اختلافاتی بود که از پیش از انقلاب با بزرگان دیگری داشتند مثل استادالاساتید زنده یاد دکتر داریوش صفوت بر سر حقوق دریافتی از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران وابسته به رادیو تلویزیون وقت و همینطور با استاد هوشنگ ابتهاج به عنوان مدیر رادیو در سه سال آخر قبل از انقلاب که در کتاب پیر پرنیان اندیش از آن صحبت به میان آمده است.
ایشان همیشه درباره اجراها به عدد و رقم ها توجه داشت همانطور که پس از انقلاب هم با داماد خود استاد پرویز مشکاتیان چنین مشکلی داشت و باعث شد که آلبوم افشاری مرکب در وقت خودش منتشر نشود، آلبومی که با صدای زنده یاد ایرج بسطامی منتشر شد که البته بعد از فوت شجریان با عنوان خراسانیات منتشر شد- که ای‌کاش منتشر نمی‌شد…!»
به گفته این پژوهشگر موسیقی اگر همکاری شجریان با بسیاری افراد و گروه‌ها از جمله فرامرز پایور و بزرگانی چون اصغر بهاری، جلیل شهناز ادامه می‌یافت، موسیقی ایران شاهد خلق آثار درخشانی هم بود.
مهدوی از آهنگترانه «تذرو» ساخته زنده یاد استاد علی تجویدی یاد می‌کند که در سال 78 و زمانی که ارکستر ملی تازه شکل گرفته بود به رهبری استاد فخرالدینی اجرا شد. «‌تجویدی در اواخر عمرشان می گفت ای کاش شجریان قبول کند این کار منتشر شود، نمی‌دانم چرا آن را در گاوصندوق خانه‌اش نگه داشته است؟ این کار بسیار زیبا و متفاوت بود و از آنجایی که اوایل ارکستر ملی بود و همه با جان و دل می‌نواختند شنیدنی بود با حس و حال ارکستر گل‌های تازه. در صحنه تالار وحدت هم ضبط شد ولی کار منتشر نشد تجویدی هم آرزو به دل ماند چون دوست داشت همه آن را بشنوند و لذت ببرند. بنابراین استاد تجویدی هم به بازسازی کارهای قبل از انقلاب مثل یاد استاد تن داد در صورتی که دوست داشت کار جدید منتشر کند.
به هر حال این جزو خصوصیات شجریان بود که کارها را متعلق به خود می‌دانست و حق خود می‌دانست که هر زمان صلاح بداند شرکت خودش آنها را منتشر کنند. امیدوارم همایون شجریان که فرزند خلف پدر است و به لحاظ اخلاقی و هنری از درجه بالایی برخوردار است و اهل ادب و حکمت است این اجراها را آن‌طور که شایسته است با نگاهی ژرف‌نگر برای آینده موسیقی ایران منتشر و به یادگار بگذارد. آمار دقیقی نمی‌شود برای آثار منتشر نشده داد ولی قطعا کارهای زیادی بوده که صدای آن در نیامده یا نوازندگان مشهوری نداشته است و در حال حاضر در خانه استاد است و همایون شجریان از آن اطلاع دارد و می‌تواند درباره آنها اطلاع‌رسانی کند.»

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *