پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مصائب زیست غیرر سمی کار گر ان افغانستانی در فضاهای شهری

با آغاز دور جدید مهاجرت‌ افغانستانی‌ها به ایران این پرسش شکل گرفته که سیاست‌های مدیریت شهری در قبال آنان بهبود می‌یابد؟

مصائب زیست غیرر سمی کار گر ان افغانستانی در فضاهای شهری





مصائب زیست غیرر سمی کار گر ان افغانستانی در فضاهای شهری

۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ۲۳:۵۳

بحران سیاسی اخیر در افغانستان در کنار انباشت بحران‌­های اقتصادی گذشته فرصتی است تا بار دیگر به مساله مهاجران افغانستانی و حضور آنان در فضای کلان‌شهرهایی نظیر تهران نگاهی بیفکنیم و سیاست­‌های مواجهه با این مهاجران را واکاوی کنیم. براساس آمار آخرین سرشماری نفوس و مسکن بیش از 95 درصد مهاجران حاضر در ایران را اتباع افغانستانی تشکیل می‌دهند. بنا بر برخی تخمین­‌های سازمان ملل امروزه نزدیک به 800 هزار افغانستانی در ایران کارت آمایش قابل تمدید دارند و در حقیقت پناهنده محسوب می‌­شوند. همچنین بیش از 2 میلیون مهاجر غیررسمی فاقد مدرک در ایران حضور دارند. مرکز آمار ایران تعداد اتباع افغانستانی ساکن در ایران را در سرشماری سال 1395 رقم یک میلیون 583 هزار و 979 نفر اعلام کرده است.

در طی چهار دهه اخیر ایران شاهد چهار موج مهاجرتی از سوی مردمان کشور افغانستان بوده است و به نظر می‌­رسد با توجه به تحولات اخیر در افغانستان باید در انتظار موج پنجم مهاجرتی در آینده نزدیک باشیم. این در حالی است که به دلیل محدودیت تردد و اشتغال مهاجران افغانستانی در ایران آنها همواره با چالش‌­های بسیاری در یافتن شغل مواجه بوده­‌اند. علاوه بر این همان‌گونه که اشاره شد بخش قابل توجهی از این افراد به دلیل زیست غیررسمی در ایران امکان جذب در مشاغل رسمی را ندارند. از این رو حضور در خیابان و مصرف غیررسمی فضا و منابع شهری یکی از معدود مسیرهای باقی‌مانده آنان برای بقا است. استان تهران از معدود استان‌هایی است که به مهاجران افغانستانی امکان تردد و سکونت در همه بخش‌­های استان را می‌­دهد و از این رو شاهد حضور بخش قابل توجهی از مهاجران رسمی و غیررسمی افغانستانی در این شهر هستیم.
اگر گمنامی شهر را ویژگی تعریف‌کننده آن بدانیم، چنین گمنامی به کارگران مهاجر غیررسمی اجازه می‌دهد تا هویت‌­های جدیدی بسازند و به واسطه این هویت‌ها و مصرف غیررسمی فضای شهری بقا یابند. مشاهدات میدانی نشان می‌­دهد بخشی از دست‌فروشان شهر تهران را مهاجران افغانستانی تشکیل می‌دهند که برخی از آنان دارای اقامت رسمی در ایران هستند و عده‌ای دیگر فاقد مدرک اقامتی هستند. به نظر می‌رسد آنها با فرایندهای طرد و خشونت بیش از همتایان ایرانی خود در خیابان‌ها مواجه می‌شوند. در بسیاری موارد رفتار ماموران معبربان با آنها همراه با خشونت و تبعیض مضاعف است و در صورت اعمال خشونت بر این کارگران آن‌ها امکان شکایت و طی کردن روال‌‌های حقوقی را به دلیل غیررسمی بودن ندارند. به هنگام سلب مالکیت و ضبط اجناس دست‌فروشان نیز آنها نمی‌­توانند پیگیر بازپس‌گیری اجناس‌­شان باشند و همواره نگران رد مرز شدن از ایران هستند. علاوه بر این طرح­‌های عمدتاً دوره‌­ای و ناکارآمد ساماندهی دست‌فروشان در قالب بازارچه‌­ها و از طریق اپلیکیشن‌های جایابی دست‌فروشان هم شامل حال آنان نمی‌شود زیرا آنها فاقد کارت ملی هستند. علاوه بر دست‌فروشان اکثریت قریب به اتفاق کارگران فعال در ایستگاه­‌های بازیافت و زباله­‌گردان حاضر در خیابان‌­ها و پاکبانان شهر تهران نیز از میان کارگران مهاجر افغانستانی هستند. این کارگران خیابان که به نظر می‌­رسد عرصه مدیریت و جمع‌­آوری پسماند تر و خشک شهر تهران امروزه به طور قابل توجهی وابسته به نیروی کار آنهاست فاقد امنیت شغلی هستند. آنها در برابر از دست رفتن شغل خود مصون نیستند. از حق بهره­‌مندی از بیمه و قرارداد رسمی محروم هستند و در صورت عدم پرداخت به موقع دستمزدشان برخلاف همتایان ایرانی‌‌شان در سایر شهرها امکان پیگیری مطالبات معوقه و اعتراض جمعی ندارند.
علاوه بر این دو گروه، بسیاری از کارگران فصلی که عموماً در بعضی میادین و خیابان‌ها در انتظار یافتن شغل روزمزد هستند نیز از میان کارگران مهاجر افغانستانی هستند. مسئله فراهم کردن اسکان مناسب کارگری از چالش‌هایی است که همواره پیش روی مدیران شهری بوده است. این مساله فراتر از حکمرانی شهری در زمینه پناهندگان ورودی به ایران و اسکان آنان در کشور ثالث نیز قابل رویت است. بنا بر آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در سال گذشته تنها سهمیه اسکان مجدد 120 پناهجو در ایران دریافت شده است که کمترین میزان از زمان شروع فعالیت اسکان مجدد پناهندگان در ایران از سال 1368 به این سو بوده است.
چالش‌­های پیش روی اسکان کارگران مهاجر در ایران سبب شده است که به طور فزاینده­ای شاهد بی‌­خانمانی کارگران افغانستانی در مجاورت اتوبان‌ها، خیابان­‌ها و حتی در مجاورت برخی مقبره‌­ها باشیم. این در حالی است که عمده تمرکز نهادهای سیاستگذار و سازمان­های مردم نهاد بر بی‌­خانمانی جمعیت ایرانی در پاتوق‌­های اصلی بی‌‌خانمانی شهر تهران بوده است که بخش قابل توجهی از ساکنان آن مصرف کننده مواد هستند و قشربندی آنان متفاوت از مهاجران افغانستانی است.
به‌­رغم اینکه کارگران مهاجر افغان خصوصا آن‌هایی که در حوزه پسماند مشغول به فعالیت هستند از بازوهای اصلی مدیریت شهری در جمع‌­آوری پسماند‌ِ تر و خشک محسوب می‌‌شوند اما سیاست­‌های دستگیری و رد مرز کارگران غیررسمی از فضاهای شهری کم و بیش و به صورت دوره‌­ای در دستور کار قرار داشته است. به عنوان نمونه براساس آمارهای سازمان جهانی مهاجرت در سال 1397 بیش از 407 هزار مهاجر غیررسمی افغانستانی از ایران رد مرز شده‌­اند. در این میان معدود اسکان‌­های کارگری موجود نیز عموماً از استانداردهای لازم برخوردار نیستند.
در مجموع به نظر می‌­رسد بحران کنونی در افغانستان و اثرات اجتناب‌ناپذیر آن برای ایران باید ما را به مطالبه‌­ای فراگیر در راستای ادغام و پذیرش کارگران مهاجر و تامین حقوق انسانی آنها با توجه به مقتضیات موجود سوق دهد. تنها در چنین حالتی است که فضاهای شهری عادل و همه شمول خواهند بود.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *