سایت خبری پیام ما آنلاین | جانِ آمیخته با فرهنگ

احمد سمیعی گیلانی، بنیانگذار ویراستاری در ایران صد ساله شد

جانِ آمیخته با فرهنگ

حاضران در بزرگداشت سمیعی گیلانی گفتند که ملال در زندگی او جایی نداشته و در کارهایش تجربه یک قرن دیده می‌شود. احمد سمیعی‌گیلانی دیروز صد ساله شد. نیم قرن پیش از این ویراستاری، پیشه‌ای غریب بود و امروز ویرایش به نام او گره خورده است.





۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۴۷

احمد سمیعی‌گیلانی دیروز صد ساله شد. نیم قرن پیش از این ویراستاری، پیشه‌ای غریب بود و امروز ویرایش به نام او گره خورده است. اهل قلم هفتاد سال گذشته و ادبیات‌شناسان امروز، او را که بنیانگذار ویراستاری در ایران است، از موثرترین افراد در پالایش زبان فارسی می‌دانند و می‌گویند جانش آمیخته با فرهنگ است و ادبیات مرهون کوشش‌های اوست. صبح دیروز در بزرگداشت صدسالگی احمد سمیعی‌گیلانی، جمعی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی گرد هم آمدند و از او شنیدند که بعد از یک قرن به افتادگی می‌گفت: «هیچ اثر قابل توجهی خلق نکرده‌ام» و « کوخم در برابر کاخ»

فهرست مقالات سمیعی‌گیلانی در مطبوعات و ویرایش‌هایش بالابلند است. دلدار و دلباخته (ژرژ ساند)، خیال‌پروری‌ها (ژان ژاک روسو)، سالامبو (گوستاو فلوبر)، برادرزاده رامو (دیدرو)، چیزها (ژرژ پرک)، کنفوسیوس (یاسپرس) و دیدرو (پیتر فرانس) بخشی از ترجمه‌های اوست. با این همه دیروز در جمع دوست‌دارانش گفت: «از خدا می‌خواهم مرا از آفت غرور مصون بدارد. من همیشه ناشر خوبی‌ها بودم و آن را ارائه کرده‌ام اما خلاقیت نداشتم و هنرمند نبودم، هیچ اثر قابل توجهی خلق نکردم.» اما حاضران گفتند که ملال در زندگی سمیعی جایی نداشته و در کارهایش تجربه یک قرن دیده می‌شود.

اثری از جان او در فرهنگ

رضا داوری‌اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم، در مراسم بزرگداشت صد سالگی استاد احمد سمیعی‌گیلانی درباره او گفت: «صحبت درباره این که سمیعی که بوده و چه کرده و درس داده و کتاب نوشته، ساده است اما باید بگوییم او کتاب خوب نوشته و آثارش جوهر دارند و به همین دلیل ماندگار می‌شوند. او بدون تعلق خاطر به جهان، بدون توقع و طمع به مال و جاه، آزاد زیسته است. آزاد برای علم و آزاد برای یگانه شدن با فرهنگ، چنان که روح و جان او پشتوانه جسمش بوده که عمرش را طولانی کرده و زندگی و زیست او کارش بوده، اثری از جان خود در فرهنگ گذاشته است. هر انسانی چیستی‌اش، در کار اوست. همه کار می‌کنند که مزدی بگیرند، ایرادی هم ندارد اما سمیعی برای جان فرهنگ کار می‌کند.»
داوری اردکانی که استاد فلسفه دانشگاه تهران است، به دنبال این سخنان از اهمیت نکته فلسفی در جست‌و‌جوی انسان صحبت کرد: «مساله بزرگ پرسش درباره انسان، فقط به فلسفه اختصاص ندارد. دین، فرهنگ، تاریخ و ادبیات نیز این سوال را می‌پرسند، یکی از افراد مهمی که به این مطلب اندیشیده و من با او مانوسم، ارسطوست. این سخن ارسطو را که می‌گوید انسان حیوان ناطق است پذیرفته‌ایم، اما او بعدها در کتاب سیاست می‌گوید انسان موجودی است، پس تحقیق او به پایان نرسیده است. این موضوع حتی برای ارسطو هم مشکل بود.»
او با این جمله‌ها، حرف‌هایش را دوباره به سمیعی‌گیلانی و اهمیت حضور او در مراکز علمی ایران گره زد و گفت: «او هر جا نباشد، خواه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، خواه بنیاد دانشنامه بزرگ جهان اسلام، خواه انتشارات سمت و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) جای خالی او پررنگ خواهد بود.»

ناشر خوبی‌ها بودم

احمد سمیعی‌گیلانی هم در مراسم حاضر بود و از برگزارکنندگان تشکر کرد و گله کرد از عمر طولانی و درباره غرور گفت: «از خدا می‌خواهم مرا از آفت غرور مصون بدارد. من همیشه ناشر خوبی‌ها بودم و آن را ارائه کرده‌ام اما خلاقیت نداشتم و هنرمند نبودم، هیچ اثر قابل توجهی خلق نکردم. غرور صفت مردمان حقیر است و من خدمتگزار فرودست دانش و ادبیات بودم. هرگاه می‌خواهم خود را بسنجم بزرگانی مثل فردوسی و فارابی و سعدی را به یاد می‌آورم و خود را با آنان مقایسه می‌کنم که کوخم در برابر کاخ، کوهپایه‌نشینی در برابر قله‌ام‌. غرور در کار بزرگان محلی ندارد و نباید داشته باشد چون دانش الهی پایان‌ندارد. دانسته‌های ما ناچیز است و آنچه داریم هدیه‌ای است که به ما ارزانی شده. ما هر چه سعی کنیم، نمی‌توانیم به همه علم الهی پی ببریم. خادمان هم در انتقال فرهنگ اثر دارند. اگر فرودست‌ها نباشند فرادست‌ها دیده نمی‌شوند، حس امثال من در این است که می‌خواهیم خود را به سمت قله پیش ببریم و در این راه گام برمی‌داریم.» او گفت که عمر طولانی اندوه می‌آورد و از بزرگانی یاد کرد که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کنارشان کار کرده و اکنون در گذشته‌اند.

تجربه یک قرن

حسین معصومی همدانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم از دوران حضور سمیعی در انتشارات فرانکلین و تجربه همراهی با او گفت: «وقتی چیزی می‌آموزیم، از آن درس می‌گیریم اما فضای درس‌خواندن پیش آن نوع دیگری بود. ما در دانشش غرق می‌شدیم. شخصیت سمیعی‌گیلانی از دانش او جلوتر بوده است. قرنی که سمیعی‌گیلانی گذرانده کم‌اتفاق و معمولی نبوده. پر از رویدادهایی بوده که او هم در آن‌ها شرکت فعال داشته و حتی تاوان داده است. شخصیتی که از این کوره بیرون می‌آید، متفاوت است. این همه تجربه وجود او را ارزشمندتر کرده.» او گفت که شخصیت سمیعی‌گیلانی محصول کتاب‌ها نیست بلکه نتیجه تجربیات فرهنگ شهری که در آن زیسته و دوره‌ای که گذرانده است. «همه این‌ها از او شخصیتی بی‌نظیر ساخته که جلوه آن در همه کارهایی که از او می‌بینیم وجود دارد. در همه کارهایش تجربه قرنی که گذرانده دیده می‌شود صد سالی که کشور ما با جهان روبرو شد.»
معصومی از ویرایش هم صحبت کرد و تحول ویرایش در دوره سمیعی: «تا قبل از آن کار ویراستار تطبیق کتاب ترجمه شده با نسخه اصلی بود اما در دوره سمیعی درست‌نویسی هم بر آن افزوده شد. همکاران او در فرانکلین باید بگویند که چه آثاری به او داده شده و چه چیزی از زیر دستش بیرون آمده.»

زیبا کردن زشتی‌ها

محمود شالویی، دبیر شورای پاسداشت زبان فارسی هم گفت: «سمیعی‌گیلانی نیز با طبع لطیف و نگاه هنرمندانه‌اش زیبایی‌ها را در قامتی پسندیده و شایسته ارائه کرده که هر که می‌بیند شیفته آن می‌شود. او در کنار این که عالم و دانشمند است، هنرمند نیز هست. هنرمندی که اثرش در زیبا کردن دیده می‌شود.» غلامعلی حداد‌عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در بخش دیگری از این مراسم از ویژگی‌های اخلاقی و کاری سمیعی گفت و این‌که اکنون از تاثیرگذارترین شخصیت‌های ادبیات فارسی است. او فهرست کارهای سمیعی را بالا بلند خواند و گفت: «او حق بزرگی به گردن زبان فارسی دارد. اهمیت سمیعی‌گیلانی در ترویج ویرایش در ادبیات ایران است. ۵۰ سال پیش ویرایش کاری غریب بود و ۶۰ سال پیش اصلا شناخته‌شده به شمار نمی‌آمد اما سمیعی‌گیلانی با دانش خود کاری کرد که اکنون همه ناشران در هر حوزه‌ای در کنار کار خود از یک ویراستار استفاده می‌کنند.»

درباره احمد سمیعی‌گیلانی و کیک تولد صدسالگی

احمد سمیعی‌گیلانی، نویسنده، مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، یازدهم بهمن ۱۲۹۹، در محله قدیمی سنگلج تهران متولد شد و پس از چند ماه با خانواده روانه رشت شد. او خرداد 1318 دوره دبیرستان را با احراز رتبه اول به پایان رساند و شهریور همان سال برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در دانشکده فنی دانشگاه تهران با رتبه اول پذیرفته شد. اما پس از یکی دو ماه آن دانشگاه را ترک کرد و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی را آغاز کرد و در کلاس استادانی چون ملک‌الشعرای بهار، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، احمد بهمنیار، کاظم عصار و علی‌اکبر سیاسی شرکت کرد. او سه سال بعد با مدال درجه یک علمی لیسانس را به پایان رساند و به تشویق استاد فروزانفر، وارد دکتری زبان و ادبیات فارسی شد اما همان وقت به دلیل مشکلات مالی، به کار در راه‌آهن دولتی ایران مشغول شد. این کار او را از محیط دانشگاه جدا کرد و به فعالیت‌های سیاسی روی آورد؛ از اواخر 23 تا 34. بعد از آن بیشتر از سه سال در زندان بود و پس از پنج‌سال فعالیت نیمه‌علنی، به اروپا رفت. اینجا دوره 10 ساله آشنایی سمیعی با کار مطبوعاتی و کسب تجربه ترجمه و مقاله‌نویسی آغاز شد. بعد از کناره‌گیری از فعالیت سیاسی در سال 1334 او فعالیت و تحصیل فرهنگی را دوباره ادامه داد؛ یعنی پس از چهارده سال دوری، دوره دکتری را شروع کرد. سمیعی‌گیلانی بعد از حوادث 15 خرداد 42 باز هم زندان را تجربه کرد و در فضای زندان بود که کتاب‌های دلدار و دلباخته ژرژ ساند، خیال‌پروری‌ها اثر روسو و سالامبو اثر فلوبر را ترجمه کرد. این‌طور بود که در برهوت کتاب‌های تالیفی و ترجمه‌شده، ادبیات ایران را متحول کرد. بعد از این به ویراستاری در موسسه انتشارات فرانکلین مشغول شد و کتاب‌های متعددی را ویرایش کرد. همزمان سردبیر مجموعه سخن پارسی بود و با مجلات مختلف همکاری می‌کرد. او اکنون پدر ویرایش در ایران لقب گرفته و از سال ۱۳۷۰ عضو پیوسته‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. سمیعی مشاور علمی پژوهشگاه علوم انسانی، سردبیر نامه فرهنگستان‌، فصل‌نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم است. دیروز در مراسم بزرگداشت یک قرن زیست این ویراستار برجسته، حاضران زیستن در زمانه او را تبریک گفتند و آرزو کردند که عمرش دراز باد و پربارتر.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *