پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | معمار نمونه

یادنامه‌ای برای «بهمن پاک‌نیا»، معمار پیشکسوت که به‌تازگی درگذشت

معمار نمونه





معمار نمونه

۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ۲۱:۰۷

مدرسهٔ «بوزار» پاریس به‌عنوان یکی از مدارس مهم معماری در دنیا، دانشجویان زیادی را به خود دید که در میان آنان نام معماران ایرانی نیز به چشم می‌خورد. گفته می‌شود از میان ۴۳ دانشجوی ایرانی در این مدرسه، فقط ۲۹ نفر آنان فارغ‌التحصیل شدند۱؛ دانشجویانی که از خود کارنامه موفقی به‌جا گذاشتند و نام یکی از آنان «بهمن پاک‌نیا» بود. معماری که او را با شاخص‌ترین کارش، یعنی طراحی کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران به یاد می‌آورند که حاصل همکاری‌اش با «پرویز مویدعهد» بود. پاک‌نیا سال ۱۳۰۷ در شهر تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در این شهر و تحصیلات متوسطه‌اش را در تهران گذراند. سال ۱۳۲۶ وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبا شد و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ معماری با درجهٔ عالی در سال ۱۳۳۲ اخذ کرد. یک سال بعد با بورس تحصیلی دولت فرانسه جهت ادامه تحصیل عازم کشور فرانسه شد و پس از سه سال‌ و نیم، دیپلم دولتی را از مدرسهٔ «بوزار» پاریس و جایزهٔ بهترین دیپلم را سال ۱۹۵۸ از انجمن آرشیتکت‌ها به دست آورد. پروژهٔ دیپلم او توانسته بود درجهٔ «بسیار خوب» را کسب کند. بعد از آن به ایران بازگشت و از سال ۱۳۳۹ و بدو تأسیس دانشگاه ملی ایران در دانشکدهٔ معماری مشغول تدریس شد. او از اولین استادان دانشگاه ملی بود و چند سال بعد که به‌عنوان رئیس دانشگاه انتخاب شد، واحد «ساختمان» را نیز تدریس می‌کرد. پاک‌نیا که بنیانگذاران دانشگاه ملی (شهید بهشتی) بود، سال‌ها در خارج از ایران زندگی می‌کرد. او بیست‌ودوم بهمن‌ماه در پاریس از دنیا رفت و حالا همکاران و دانشجویانش در گفت‌وگو با «پیام ما» از این معمار پیشکسوت یاد کردند.

نپذیرفتن نوگرایی؛ دلیل برکناری از ریاست دانشکده

| سعید سادات‌نیا |

| معمار و دبیر جامعهٔ مهندسان مشاور ایران |

در دوره‌ای که ما دانشجو شدیم، انقلاب ۶۸ پاریس اتفاق افتاد و تحولات عمیقی را نه‌تنها در پاریس و اروپا که در همهٔ دنیا رقم زده بود. این اتفاق همهٔ نگاه‌ها و سیستم‌های آموزشی را عوض کرد. در مورد مسائل آموزش و دانشگاه‌ها، این اتفاق نگاهش برپایهٔ دورانی بود که بیشتر به حق به شهر و شهروندی می‌پرداخت. سیستم‌های دانشگاهی را از سیستم‌های پادگانی و اقتدارگرا آزاد کرد و با این نگاه جنگید. زمانی که این نگاه وارد دانشگاه‌ها شد، دانشگاه‌هایی مانند سوربن اساتید را از جایگاهی عالی که به‌نوعی حقوق و اقتدار دائمی داشتند، پایین آوردند، چراکه این اساتید هنوز می‌خواستند اقتدارشان را اعمال کنند. در جامعهٔ ما نیز اساتید، دانش‌آموختگان همان دوران اقتدارگرایی بودند. نگاه ۶۸ پاریس همزمان شد با سال‌های ۴۷ و ۴۸ ایران و همان زمان من وارد دانشکده هنرهای زیبا شده بودم. علیه هوشنگ سیحون اعتصاب شد و او را از ریاست دانشکده برداشتند. همچنین دانش‌آموخته‌های روز دنیا شدند محور. این تحولات البته به این معنا نیست که اساتید قبلی اساتید خوبی نبودند بلکه انسان‌هایی بسیار باارزش بودند؛ اما با نسل جدید، دانشکده به‌کلی عوض شد، رشته‌ها و حتی اسم‌هایشان عوض و تغییر کرد، رشتهٔ نقاشی شد رشتهٔ هنرهای تجسمی که از دلش رشته‌های متعددی مانند گرافیک و طراحی صنعتی به‌وجود آمد. در معماری هم همین اتفاق افتاد؛ طراحی شهری در دهه‌های بعد جرقه‌اش زده شد، نگاه‌های شهرسازی شروع شد و … . با یک تأخیر، این نگاه به دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) کشیده شد و آقای دکتر پاک‌نیا از آن نسل اول بود. نسلی که با شیوه‌های اولیه، دانش ‌آموخته بود و معتقد به نگاه قبلی بود. تحولات عمیقی آغاز شد و من یکی از کسانی بودم که خواستار این تحول و سخنگوی دیگر دانشجویان بودم. همین تحولات و نگاه نو باعث شد که دکتر پاک‌نیا از سمت ریاست دانشکده کنار برود و نسل جدیدی بیاید. مرحوم دکتر پاک‌نیا دفتر معماری بسیار قوی‌ای داشت. ایشان به‌همراه آقای نیک‌خصال، پیرو یک مسابقهٔ معماری، مدیریت ساخت ساختمان وزارت کشور را داشتند که هنوز جزو آثار فاخر ساخته‌شده است. این موضوع نشان‌دهندهٔ این است که ایشان معمار بسیار توانمندی بود. اما درهرحال چارچوب نگاه کسانی مثل دکتر پاک‌نیا، چارچوب نگاه قبل از انقلاب ۶۸ بود. برای مثال ایشان قائل به روش استاد-شاگردی بود، اما نگاه جدید می‌گفت شاگرد آزاد است که هرکار نویی را که مایل است انجام دهد. دکتر پاک‌نیا تحول را نپذیرفت و این دلیلی شد تا از ریاست دانشکده برکنار شود. یادش ماندگار.

 

مردی متواضع و خوش‌رو

| گیتی اعتماد |

| شهرساز |

مهندس بهمن پاک‌نیا را بیشتر از منظر شخصیت و مدیریتش می‌شناختم. معمار شناخته‌شده‌ای بودند که معروفترین کارشان کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران است. سال ۱۳۵۱ زمانی که از دانشگاه لندن فارغ‌التحصیل شدم و به ایران بازگشتم، دنبال تدریس‌کردن بودم. به دانشگاه ملی رفتم و تقاضای استخدام دادم. دکتر پاک‌نیا بسیار استقبال کردند و قرار شد از مهر آن سال شروع به کار کنم. اما بعد از چند هفته به من خبر دادند که دکتر منوچهر مزینی وسط ترم از دانشگاه رفته‌اند و باید تدریس ایشان را ادامه دهم. البته تصمیمی بود که بعدها به این نتیجه رسیدم که ناآگاهانه بود که درس استادی باتجربه را ادامه دادم. بااین‌حال مهندس پاک‌نیا، مردی بسیار متواضع و صمیمی بودند و به‌نظر من بسیار شخصیت جالبی داشتند. همیشه با خوشرویی با همکارانشان صحبت می‌کردند. خودشان علاوه‌بر مدیریت دانشکده، واحد ساختمان را تدریس می‌کردند.

بیشترین ارتباط من با ایشان به‌عنوان همکار بود. خاطرهٔ خوب من از ایشان همین است که اولین روزی که برای استخدام رفتم، با وجود اینکه شناختی از من نداشتند، به‌گرمی من را پذیرفتند. خوشبختانه عمری طولانی داشتند، اما باز هم حیف ایشان بود.

 

تعلق خاطر به معماری مدرن ایرانی

| سید محمد بهشتی |

| عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر |

 

«بهمن پاک‌نیا» به‌همراه چندتن از اساتید معماری دیگر از پایه‌گذراران دانشکدهٔ معماری دانشگاه ملی سابق بودند. زمانی که این دانشکده تأسیس شد، در کشور فقط یک دانشکده دیگر بود؛ دانشگاه هنرهای زیبا در دانشگاه تهران. اصولاً ذوق و نگاه این دو دانشگاه تفاوت‌هایی باهم داشت. یکی از تفاوت‌های جدی، توجه به خود معماری ایرانی بود. انعکاسش هم در فراهم‌ کردن بستری برای دانشجوها برای سفر کردن و دیدن آثار معماری یا نوع پروژه‌هایی محول‌شده به دانشجویان دیده می‌شد. همهٔ اینها از یکجا ناشی می‌شد و آن ذوق و درک اساتید بود که در بعضی شدیدتر و در بعضی خفیف‌تر بود.

زمانی که دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودم، ریاست دانشکده را مرحوم پاک‌نیا برعهده داشت. ایشان خارج از نقش حرفه‌ای و مدیریت دانشکده، انسان شریفی بود. در دورهٔ دانشجویی با وجود اینکه ایشان را اذیت می‌کردیم، بازهم سعی می‌کرد فضای مطبوعی در دانشکده ایجاد کند؛ به‌طوری‌که دانشجویان دانشکدهٔ معماری در آن فضا زندگی می‌کردند.

در آثاری که از خودشان باقی گذاشتند نیز این توجه و علاقه‌مندی نسبت به معماری ایرانی دیده می‌شود. درواقع نوعی تلاش و کوشش برای اینکه یک مواجهه از جنس معاصر با معماری ایرانی داشته باشند. در آثار ایشان نشانه‌هایی از معماری ایرانی دیده می‌شود که نوعی تعلق خاطر و امضا نسبت به این موضوع است.

خاطره‌ای از ایشان دارم که در دورهٔ دانشجویی جزو دانشجویانی بودم که با اعتصاب و شلوغ‌کاری باعث برکناری ایشان شدیم. اما سال‌ها بعد روزی من را به دانشکده دعوت کرده بودند برای اینکه داور دفاع از یک پایان‌نامه باشم. در حین داوری، آقای عباس امینی به من گفت که کسی بیرون با تو کار دارد. دفاع که تمام شد، بیرون آمدم و پرسیدم «چه کسی بود؟» گفت: «آقای پاک‌نیا بود. آمده است ایران و به دانشکده سر زده.» با ذوق و شوق رفتم در بخش دکتری و دیدم دکتر پاک‌نیا نشسته‌اند و تمام اساتید دکتری ایشان را احاطه کرده و مشغول خوش‌وبش هستند. من که وارد شدم، دکتر پاک‌نیا مانند یک پدر با من برخورد کرد و گفت: «همهٔ کارهای تو را دنبال کرده‌ام و آمده‌ام که ببینمت.» همان موقع احساس کردم که بدهی بزرگی به او بابت اذیت‌هایی که در سال‌های ۵۳ انجام داده بودم، دارم. چند روز بعد انجمن فارغ‌التحصیلان دنبال جایی می‌گشت که تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان را دعوت کند. در کاخ سعدآباد سالنی را در اختیار آنان قرار دادم. من را هم به این جلسه دعوت کردند و مرحوم پاک‌نیا نیز حضور داشتند. ازآنجاکه دیدم فرصت مغتنمی است، جلوی همهٔ فارغ‌التحصیلان از ایشان به‌دلیل کارهای دورهٔ جوانی در دورهٔ دانشجویی‌ام عذرخواهی کردم.

او شخصیت بزرگی بود که دانشکدهٔ معماری را مانند خانه‌اش می‌دانست، فارغ‌التحصیلان دانشکده را مانند فرزندانش ترغیب می‌کرد و انسانی دغدغه‌مند بود. یادش گرامی باد. برای ایشان شادی و آرامش آرزو می‌کنم و امیدوارم همهٔ شاگردانش از جمله خودم قدرشناس ایشان باشیم.

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

atanaz

روحشان شاد و یادشان گرامی🖤

atanaz

روحشان شاد🖤

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *