پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | جست‌وجوی هویت ماناها

کاوش دهم آغاز شد

جست‌وجوی هویت ماناها

سرپرست هیئت فصل دهم کاوش در «تپه قلایچی» بوکان: شاید بتوان با آزمایش «دی‌ان‌ای» از گورستان متوجه شد مانایی‌ها بومی زاگرس بودند یا از اقوام مهاجر آریایی که به این منطقه آمدند؟





جست‌وجوی هویت ماناها

۱۱ تیر ۱۴۰۳، ۲۰:۵۸

|پیام ما| ماناها حالا بیشتر از یک نام در تاریخ ایران هستند؛ قومی که در میانۀ جنگ‌های خونین بین دو حکومت «آشور» و «اورارتو» با پیشوایی «ایرانزو» قلمروی خود را گسترش دادند و حکومتی را در جنوب دریاچۀ ارومیه بنیان گذاشتند. این قوم از قرن هشتم قبل از میلاد تا قرن ششم قبل از میلاد بر این سرزمین حکومت کردند و در این مدت با استفاده از فرصت مبارزه میان دولت آشور و اورارتو، بر قدرت خود افزودند و سرانجام به دست مادها از میان رفتند. حالا آنچه از این حکومت به یادگار مانده را باید در جایی میان «تپه قلایچی» (بوکان)، «تپه زیویه» (سقز) و «تپه حسنلو» (نقده)‌ جست‌وجو کرد. هرچند در نتیجۀ نُه فصل کاوشی که از سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۵ صورت گرفته، بیش از همۀ آجرهای لعاب‌دار مورد توجه بود، اما این امیدواری وجود دارد که در فصل دهم کاوش که همین روزها به سرپرستی «یوسف حسن‌زاده» در جریان است، بتوان با کاوش گورستان به اطلاعات بیشتری از این تمدن رسید.

«ماناها»، «کاسی‌ها»، «گوتی‌ها»، «لولوبی‌ها»، «آمادها»، «تپورها»، «میتانی‌ها»، «سمیریان» و «سکاها» از‌ ساکنان بومی فلات ایران پیش از مهاجرت آریایی‌ها به این سرزمین به شمار می‌روند. از میان این اقوام، فقط برخی توانستند حکومت و دولت تشکیل دهند که یکی از آن‌ها ماناها بودند که در ۸۰۰ قبل از میلاد در شمال‌غربی ایران حکومت تشکیل دادند.

 

رئیس گروه پژوهش موزۀ ایران باستان که ایـن روزهـا سـرپرسـتی کـاوش در مـحوطـۀ قلـایچـی را بـه عـهده دارد، پـیش از ایـن در گفت‌وگویی با روزنامۀ شرق اظهار کرده بود که: «پیش از کشف مجموعۀ آجرها در کاوش‌های پیشین، وقتی به اشـارات متون تاریخـی از ماناها برمـی‌خوردیم، کـسی تصـور نمـی‌کرد مانایی که در مـتون آشوری یا اورارتویی به آن اشاره می‌شود، چه ویژگی‌هایی داشته‌. گرچه هنوز هم بسیاری از ابهامات به قوت خود باقی است، اما الان بخشی از پازل را داریم. می‌دانیم که ماناها در سطحی از توان فناورانه قرار داشتند که بتوانند آجر لعاب‌دار تولید کنند و این به معنای آن است که هنرمندانی حرفه‌ای و تربیت‌شده داشته‌اند. داشتن چنین هنرمندانی که مسلط به چنین فناوری مهمی باشند، یعنی اینکه وضعیت اقتصادی آن‌ها به قدری بوده است که بتوانند چنین هنرمندانی را تربیت یا استخدام کنند و از همه مهم‌تر اینکه، دستگاه سیاسی ماناها در وضعیتی بوده است که بتواند برای فضاهای خاص خود (کاخ یا معبد) در این حجم وسیع آجر لعاب‌دار تولید کند.»

به‌صورت کلی حدود ۴۰۰ آجر لعاب‌دار در این منطقه تاکنون کشف شده است که نشان از اهمیت بالای قلایچی دارد و به احتمال زیاد این منطقه همان شهر «زیرتو» یا «ایزیرتو» پایتخت مانایی‌هاست

«یوسف حسن‌زاده» همچنین با اشاره به اینکه در نـقـوش اجـرا‌شـده گـاهی شـباهت‌ها و تفاوت‌‌هایی با هنر تمدن‌های هم‌زمان با مانا از ‌جمله هنر آشور و اورارتو دیده می‌شود، گفته بود: «در دورۀ هخامنشی، ماناها از بین رفته بودند و پیش از آمدن هخامنشیان، ماناها در جامعۀ ماد حل شده بودند و هخامنشیان این جغرافیا را کلاً به نام «ماد» می‌شناختند. هنر لعاب پیش از هخامنشی در عیلام هم تجربه شده بود، ولی در کمیت و کیفیت، ماناها پیشرفت بیشتری به این تکنیک داده بودند.»

 

به‌گفتۀ او، ماناها در تمام طول عمر حدوداً ۳۰۰ سالۀ خود، از جغرافیای امروزی ایران پا بیرون نگذاشتند. در غرب، مرز امروزی ایران و عراق، مرز آنان با آشور بود. در شمال، حکومت آنان به جنوب دریاچۀ ارومـیه می‌رسیـد که با اورارتو هم‌مرز بودند. در جـنوب به دریـاچۀ زریبار در مریوان می‌رسیدند و با ماد هم‌مرز بودند. در شرق نیز محدودۀ رود قزل‌اوزن را می‌توان به‌عنوان محدودۀ آنان پیشنهاد داد و باز هم با ماد هم‌مرز می‌شدند.

 

 کاوش دهم

محوطه‌هایی بین استان‌های امروزی کردستان، آذربایجان غربی و شرقی، از سوی باستان‌شناسان به مانا نسبت داده می‌شود؛ قلایچی بوکان، زیویه سقز، کول‌تاریکه سقز، ملامچه سقز، چنگبار سقز، ربط سردشت و چند محوطۀ دیگر. رئیس گروه پژوهش موزۀ ایران باستان در گفت‌وگو با «پیام ما» با ذکر این نکته اظهار می‌کند: «ما در فصل دهم کاوش در تپه‌های قلایچی در ۷ کیلومتری شمال‌شرق بوکان در آذربایجان غربی هستیم که پیش از این ۱ فصل از سوی «اسماعیل یغمایی» و ۸ فصل از سوی «بهمن کارگر» در فاصلۀ ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۵ کاوش شده بود. همان‌طور که می‌دانیم، این محوطه با آجرهای لعاب‌دارش به شهرت رسیده است و ما از این پادشاهی که بعدتر جزوی از پادشاهی بزرگتر ماد می‌شود، اطلاع زیادی در دست نداریم و عمده اطلاعاتی که داریم از همین قلایچی در بوکان، زیویه سقز کردستان و ربط سردشت، حسنلو در نقده و چند گورستان دیگر است.»

 

«یوسف حسن‌زاده» بابیان‌اینکه ماناها یک پادشاهی کم‌شناختی هستند که در شمال‌غرب ایران در نزدیکی دریاچۀ ارومیه و بین این دریاچه و زریبار در کوه‌های زاگرس حکم‌رانی می‌کردند، می‌افزاید: «کاوش‌های صورت‌گرفته انگشت‌شمار هستند و در واقع قلایچی محوطۀ کلیدی برای کسب اطلاع دربارۀ پادشاهی ماناها و شهرت‌اش هم به آجرهاست که بخش زیادی از آن در موزۀ ملی نگهداری می‌شود.»

 

به‌گفتۀ او، باوجوداینکه این محوطه و بنای دورۀ ماناها در طول ۹ فصل کاوش شده بود، ولی گورستان کنار آن شانس کاوش‌شدن نداشت و در واقع برای اولین‌بار است که این گورستان کاوش می‌شود تا بتوان اطلاعاتی از سنت‌های تدفین و انسان‌شناسی و معماری گورها به دست آورد.

حسن‌زاده خلاء اصلی دربارۀ این پادشاهی را این سؤال می‌داند که اساساً خود مانایی‌ها چه کسانی بودند و توضیح می‌دهد: «متأسفانه در گورستان‌های دیگری که دربارۀ این پادشاهی کاوش‌شده مثل چنگبار یا زیویه است یا کول‌تاریکه و ملامچه، مطالعات انسان‌شناسی خیلی جدی صورت نگرفته است و در واقع برای اولین‌بار است که تلاش می‌کنیم نمونۀ «دی‌ان‌ای» از این گورستان برداشت کنیم. امیدوار هستیم با نتیاج دی‌ان‌ای به این سؤال پاسخ دهیم که ماناها بومی زاگرس بودند یا جزو مهـاجران آریـایی که به این منطـقه کـوچ کردند.»

  

  ماناها جنگجو بودند؟

در برخی روایت‌هایی که دربارۀ ماناها وجود دارد،‌ عنوان می‌شود که آن‌ها مردمانی خون‌ریز و جنـگجو بودند. اما آیا کاوش در گورستان قلایچی می‌تواند این روایت را تأیید یا رد کند؟ سرپرست فصل دهـم کاوش در تپه قلایچی اینطور پاسخ می‌دهد: «مردمان مانا مردمانی بودند که در یک وضعیت سیاسی وخیم بین دو دولت اورارتو و آشور گیر افتاده بودند که هردوی این‌ها از نظر سیاسی‌نظامی برتر بودند. در نتیجه ماناها یاد گرفته بودند در طول زمان با بالانس سیاسی خودشان را حفظ کنند و با نزدیک‌شدن به وزنۀ قدرت، از خود مراقبت کنند. زیرا خودشان توان جنگ با این دو قدرت را نداشتند. ماناها برای چند سال توانستند از نظر سـیاسی خودشان را حفظ کنند و در این گورسـتان هم مثل سایر گورستان‌ها ممکن است یک‌سری ابزار جنگی پیدا شود، اما اگر شانس داشته باشیم، دی‌ان‌ای تا آزمایشگاه دچار آلودگی نشود و نسبت اسکلت‌ها را با هم پیدا کنیم، شاید به این سؤال هم بتوانیم پاسخ دهیم.»

 

ایـن باسـتان‌شناس تـأکیـد مـی‌کند کـاوش گورستان بیشتر دربارۀ باورها و مسائل آیینی اطلاعات می‌دهد؛ اما مهم‌تر از آن، تصویر ما را از محوطۀ قلایچی گسترش می‌دهد؛ ما پیش از این یک محوطه و یک تک‌بنا داشتیم، اما الان یک گورستان داریم که نشان می‌دهد در کنار محوطۀ مذهبی، یک زندگی عادی جریان داشته و مردم اینجا زندگی می‌کردند و اینجا می‌مردند و دفن می‌شدند و همۀ این‌ها نشان می‌دهد ما باید در یک مقیاس بزرگتری دشت بوکان را بررسی کنیم و امید به اینکه بقایایی از زندگی عادی مردم را هم پیدا کنیم، بیشتر می‌شود.

 

 اگر نمی‌آمدیم، قلایچی نابود می‌شد

با اینکه قلایچی مانند بسیاری از محوطه‌های باستانی بدون کاوش رها نشده و تا امروز ۹ فصل کاوش را تجربه کرده، اما غارت‌گران مانند هر محوطۀ دیگری به آن هم دست‌برد زده‌اند؛ تجربۀ غار هستیجان، تپه‌های کنارصندل، شهر زیرزمینی سامن و بسیاری از محوطه‌های باستانی و تاریخی، در اینجا هم تکرار شده است؛ به‌طوری‌که سرپرست کاوش فصل دهم این محوطه تأکید می‌کند: «قبل از اینکه ما بیاییم، این محـوطه خیلی مورد دست‌برد قاچاقچی‌ها قرار گرفته بود و در معرض نابودی کامل بود و اگر نمـی‌آمدیم چیزی از این محوطه باقی نمی‌ماند.»

 

حسن‌زاده درعین‌حال از پژوهشگاه میراث فرهنگی برای صدور مجوز کاوش و همچنین شهرداری بوکان برای پرداخت هزینۀ کاوش قدردانی می‌کند.

البته پیش از این شروع اولین کاوش‌ها در این محوطه، آجرهای لعاب‌دار قلایچی در دهه ۱۳۶۰ شمسی توسط یک خانوادۀ ایرانی به خارج از کشـور قاچـاق شـد و پس از سال‌ها پیگیری‌، ۵۱ قطعه آجر لعـاب‌دار مانایی از قلایچی بوکان در ۲۹ آذرماه ۱۳۹۹ به موزۀ ملی ایران بازگردانده و از اواخر اسفند ۱۴۰۰ تا نیمۀ اردیبـهشت امسـال، در مـوزۀ مـلی ایرران به نمایش همگانی گذاشته شد.

به‌صورت کلی اما حدود ۴۰۰ آجر لعاب‌دار در این منطقه تاکنون کشف شده است که نشان از اهمیت بالای قلایچی دارد و به احتمال زیاد این منطقه همان شهر «زیرتو» یا «ایزیرتو» پایتخت مانایی‌هاست.

 

تعیین حریم

هم‌زمان با اعلام شروع فصل کاوش‌ها در تپه قلایـچی، رئـیس ادارۀ مـیـراث‌ فرهـنگی، گـردشـگری و صـنایع‌دسـتی بـوکان، از پایان عمـلیات گمانه‌زنی به‌منظور تعیین عرصه و حـریم محـوطۀ تـاریخی قلایـچی بوکان خبر می‌دهد.

آنطور که روابط‌عمومی ادارۀ میـراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی گزارش داده است، «شـورش محـمدپور» می‌گوید: «عـملیات گـمانه‌زنی به‌منـظور تعیـین عرصـه و حـریم محوطۀ تاریخی قلایچی بوکان به سـرپرسـتی واحـد جـولایی بـه‌مـدت یـک مـاه بـا مجوز پژوهشگاه میراث‌ فرهنگی و گردشگری و از سوی ادارۀ کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان غربی و با حمایت شهرداری بوکان انجام شد.»

 

به‌گفتۀ او، طی این برنامۀ پژوهشی، ضوابط حفاظتی و معماری برای محدودۀ عرصه تعیین شده و حریم پیشنهادی مصوب خواهد شد که برای حفـاظت قانونی از حریم اثر حائز اهمیت است.

محمدپور بابیان‌اینکه برنامۀ تعیین حریم اثر تاریخی که با اتکاء به مطالعات اسناد تاریخی شناخت کالبدی فضایی و اجتماعی بستر استقرار و گمانه‌زنی انجام می‌گیرد، برای شرایط مـدیریتی اجتمـاعی و حـقوقی اثـر ضروری است، می‌افزاید: «تعیین حریم اثر بر حرمت و ممنوعیت برخی از فعالیت‌ها در محدودۀ مکانی است که با ضوابط قانونی مشخص به واسطۀ شأن عمومی و ملی اثر تاریخی‌فرهنگی تعیین شده و با حدود و صغور مشخص شده ضابط کمی و کیفی حفاظتی پـس از تصویب در شـورای حـرایم وزارت میـراث‌ فـرهنگی، گـردشـگری و صنـایـع‌دسـتی کشـور ابـلاغ می‌شود.»

 ***

ماناها امروز حکومت کمتر شناخته‌شده‌ای هستند که آنچه از آن‌ها می‌دانیم، محصول کاوش‌هایی است که انجام شده است. پیش از این کاوش‌ها، بسیاری از آجر‌های ارزشمند قلایچی در اوایل دهۀ شصت به سرقت رفته و معماری نیایشگاه آن‌ها هم بر اثر کندوکاوهای غـیرقانونی آسـیب دیـده بود. امـا هـنوز هم می‌توان با انجام مطالعات و کاوش‌های فراگـیرتر، دانسته‌های خود را از این حکومت باسـتانی بـیشتر کنـیم. آجــر‌هـایی کــه از کاوش‌های محوطۀ قلایچی به دسـت آمده اســت، بـا نقـوش متـنوع هندسـی، گیاهی، حیـوانی، اساطیری و انسـانی که فرم‌ها و رنگ‌های بسیاری در طراحی‌شان به کار رفته، نشان از خلاقیت هنرمندان آن دوره دارد.

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر