پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | وضعیت مبهم «بالابان»

«پیام ما» در گفت‌وگو با یک کارشناس حوزهٔ پرندگان وضعیت یک گونهٔ شکاری را بررسی کرد

وضعیت مبهم «بالابان»

در مورد گونهٔ مهمی مثل بالابان، جدا از دانش پایین نسبت به تعداد و روند جمعیت، ما اطلاعات پایینی از زیست‌شناسی زادآوری، رژیم غذایی، الگوی جابه‌جایی و مهاجرت داریم و تهدیدهایی را که این گونه در ایران با آن مواجه است، چندان نمی‌شناسیم





وضعیت مبهم «بالابان»

۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۲۰:۴۰

«وضعیت بالابان از یوزپلنگ نیز بدتر است چون دست‌کم یوزپلنگ در آفریقا به جمعیت پایداری رسیده است.» این بخشی از صحبت‌های «حسن اکبری»، معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، در هفته‌های اخیر بود. بااین‌حال برخی کارشناسان مانند «احسان طالبی» به این گفته انتقاد جدی دارند و می‌گویند زمانی که برآورد جمعیتی از یک گونه نداریم‌، نمی‌توانیم دربارهٔ وضعیت آن اظهارنظر کنیم. در گفت‌وگو با این پرنده‌شناس که به‌تازگی از پروژهٔ ۱۰۲روزهٔ «شمارش شکاری‌ها» از «گلوگاه» بازگشته است، دربارهٔ وضعیت «بالابان» گفت‌وگو کردیم.

 آیا وضعیت بالابان بدتر از یوز است؟

در ایران؟ نه الزاماً. نباید صرفاً با نگاه کردن به طبقه‌بندی حفاظتی گونه‌ها در IUCN در مورد وضعیت حفاظتی‌شان در داخل ایران اظهارنظر کرد. جدا از اینکه طبقه‌بندی IUCN در مورد بالابان ممکن است دارای خطا باشد، این طبقه‌بندی در مقیاس جغرافیایی ایران انجام نشده و ممکن است وضعیت بالابان در ایران بهتر یا بدتر از این طبقه‌بندی باشد. ازآنجاکه هیچ مطالعهٔ علمی‌ سیستماتیکی در مورد تعداد جمعیت و روند جمعیت بالابان در ایران انجام نشده است، عملاً ما نمی‌توانیم درک درستی از وضعیت حفاظتی آن در کشورمان داشته باشیم. اما اگر بخواهیم به‌صورت سطحی و با احتمال خطا قضاوتی داشته باشیم، چون بالابان در مناطق وسیعی از ایران زادآوری دارد و حتی توانسته خود را تا حدودی با زیستگاه‌های انسانی وفق دهد، به‌طوری‌که می‌توان جفت‌های زادآور بالابان را در نزدیک برخی شهرها دید که از کبوترهای کفتربازها تغذیه می‌کنند، و با توجه به زادآوری بالابان در کشورهای همسایه، مثل ترکیه و ارمنستان، و تفاوت بیولوژیک یک پرندهٔ شکاری متوسط‌جثه با یک پستاندار گوشتخوار بزرگ‌جثه و … بالابان وضعیت بهتری از زیرگونهٔ ایزوله‌شده و به‌شدت در خطر انقراض یوزپلنگ آسیایی در ایران دارد. به‌هرحال با اینکه صید گستردهٔ بالابان در ایران آسیب جدی به جمعیت این گونه زده است، بدون وجود مطالعهٔ علمی‌ سیستماتیک از وضعیت جمعیتی بالابان در ایران نمی‌توان آن را با یوزپلنگ مقایسه کرد و یا وضعیت حفاظتی آن را بدتر از یوزپلنگ دانست.

 

درباره یوز ما با زیرگونهٔ یوز آسیایی مواجهیم که باید از آن حفاظت کنیم، آیا دربارهٔ بالابان هم وضعیت مشابه است؟

این یکی از دلایلی است که وضعیت بالابان را به نسبت یوز در ایران بهتر می‌کند. زیرگونه cherrug بالابان از مرکز اروپا تا جنوب‌غرب سیبری و البته در بخش‌هایی از خاورمیانه شامل ترکیه و ایران زادآوری دارد که وضعیت بسیار متفاوتی نسبت به زیرگونهٔ آسیایی یوز دارد که در کشورهای همسایه منقرض شده و تنها در مناطق محدودی از ایران، با جمعیتی بسیارکم، ایزوله شده است. همچنین، ممکن است در شمال‌شرق ایران زیرگونهٔ coatsi زادآوری داشته باشد که نیازمند کار پژوهشی است.

روشن شدن این مسئله که بالابان‌های صیدشده در ایران بیشتر متعلق به جمعیت‌های مهاجر زمستان‌گذران و عبوری هستند یا زادآور، نیازمند کار مطالعاتی است

یکی دیگر از تفاوت‌ها با یوز وجود جمعیت‌های مهاجر بالابان در ایران است که برای زمستان‌گذرانی یا به‌صورت مهاجر عبوری در کشور دیده می‌شوند که بخش عمده‌ای از صید بالابان در ایران هم مرتبط با این جمعیت‌های مهاجر است. می‌دانیم که جدا از جمعیت‌های شمالی زیرگونهٔ cherrug، زیرگونهٔ milvipes  هم به‌صورت مهاجر در ایران دیده می‌شود که از شرق آسیای میانه تا شمال‌شرق چین زادآوری دارد. خلاصه اینکه تنها بخشی از بالابان‌های صیدشده در ایران از جمعیت‌های زادآور داخل ایران است و در عکس‌هایی که ما گهگاه از بالابان‌های صیدشده توسط صیادان می‌بینیم هم می‌شود این تفاوت‌های ظاهری را دید.

 

شما گفتید که مواردی از تصاویر صید بالابان را دیده‌اید. آنها از چه منطقه‌ای صید شده بودند؟

چندین نمونه در ترکمن‌صحرا در استان گلستان و در گلوگاه، شرق مازندران، که از پناهگاه حیات‌وحش میانکاله صید شده بودند. اینها مواردی بود که صیاد به‌صورت حضوری و دوستانه عکس پرندهٔ صیدشده را نشان داده است؛ مواردی که در فضای مجازی مثل اینستاگرام می‌بینیم که البته بسیار بیشتر است.

 

ممکن است قیاس مع‌الفارغ باشد، اما دربارهٔ قاچاق چوب معمولاً می‌‌گویند ۲۰ درصد محموله‌های قاچاق کشف می‌شود. آیا دربارهٔ قاچاق و صید شکار‌ی‌ها هم می‌‌شود نسبتی قائل شد که واقعیت را به ما نشان دهد؟

به‌نظر من موارد کشف‌شدهٔ پرندگان شکاری صیدشده در ایران بسیار کمتر از ۲۰ درصد میزان واقعی صید است. شواهدی که ما از میزان صید در مشاهدات میدانی و فضای مجازی می‌بینیم قابل مقایسه با میزان اندک کشف شکاری‌های صیدشده نیست. با انجام یکسری پژوهش علمی در مورد تعداد پرندگان شکاری صید‌شده می‌شود برآورد بهتری از وضعیت فاجعه‌بار صید پرندگان شکاری در ایران داشت.

 

آیا ابهام دربارهٔ بالابان‌ها تنها به عدم برآورد جمعیت برمی‌گردد؟

در ایران اطلاعات بسیار پایینی در مورد جمعیت گونه‌های مختلف پرنده و البته روند جمعیتشان وجود دارد. در مورد گونهٔ مهمی مثل بالابان، جدا از دانش پایین نسبت به تعداد و روند جمعیت، ما اطلاعات پایینی از زیست‌شناسی زادآوری، رژیم غذایی، الگوی جابه‌جایی و مهاجرت داریم و تهدیدهایی را که بالابان در ایران با آن مواجه است، چندان نمی‌شناسیم. ازآنجاکه در مورد بالابان در ایران ما جمعیت‌های زادآور، مهاجر زمستان‌گذران و عبوری  را داریم، طبیعتاً با وضعیت پیچیده‌تری هم مواجه هستیم.

 

بنابراین، به‌گفتهٔ‌ شما قاچاقچی‌ها ترجیح می‌دهند مهاجران را صید کنند؟

در پایش جمعیت پرندگان، وسعت ایران و زیستگاه‌های عمدتاً دورافتادهٔ بالابان، مدیریت ضعیف سازمان، کمبود متخصص و البته ضعیف نگه داشتن و عدم حمایت از انجمن‌های مردمی باعث شده است در مورد یکی از مهمترین گونه‌های پرندهٔ ایران اطلاعات بسیار اندکی داشته باشیم

پاسخ دقیق به این پرسش نیازمند پژوهش است. بااین‌حال، زمان‌بندی فعالیت صیادان بالابان بیشتر منطبق بر ورود بالابان‌های مهاجر است که به‌ویژه این مورد را می‌توان در ترکمن‌صحرا که یکی از مناطق مهم صید بالابان در ایران است، مشاهده کرد. به‌هرحال روشن شدن این مسئله که بالابان‌های صیدشده در ایران بیشتر متعلق به جمعیت‌های مهاجر زمستان‌گذران و عبوری هستند یا  زادآور، نیازمند کار مطالعاتی است. مثلاً با انجام مطالعهٔ ژنتیکی بر روی بالابان‌های صیدشده‌ای که کشف و ضبط شده‌اند، می‌توان حدوداً منطقهٔ زادآوری آنها را پیدا کرد.

 

شما در پروژهٔ شمارش شکاری‌ها در گلوگاه برآوردی از جمعیت برخی گونه‌ها به‌دست می‌آورید،‌ بالابان جزو آنها نیست؟

در طول چهار سال پایش پرندگان شکاری در گلوگاه مازندران ما هنوز بالابانی مشاهده نکرده‌ایم که البته چندان هم عجیب نیست؛ چون گونه‌ای مانند بالابان چندان بزرگ‌جثه نیست و به گلوگاه‌های مهاجرتی به مانند عقاب‌های بزرگ وابسته نیست، ولی همین که ما همچنان هیچ مشاهده‌ای از این گونه نداشته‌ایم، به‌خودی‌خود می‌تواند هشداردهنده باشد.

 اتحادیهٔ جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) یا سایتس اگر اطلاعاتی ندارند، چطور دسته‌بندی یا ممنوعیت ورود یک گونه را انجام می‌دهند؟

اتحادیهٔ جهانی حفاظت از طبیعت داده‌های مورد نیاز خود در مورد جمعیت گونه‌های مختلف پرندگان را عمدتاً از بزرگترین انجمن حفاظتی جهان (Bird Life)  به‌دست می‌آورد و بر‌اساس این داده‌ها گونه‌های مختلف پرندگان را طبقه‌بندی می‌کند. اما در مورد بسیاری از گونه‌ها ما به‌صورت دقیق اطلاعی از جمعیت و روند آن نداریم و این طبقه‌بندی براساس داده‌ای انجام می‌شود که در مورد بخشی از جمعیت به‌دست آمده است. مثلاً در مورد بالابان ما هیچ دادهٔ دقیقی در مورد تعداد جمعیت و روند آن در بسیاری از مناطق از جمله ایران نداریم، پس طبیعی است که برآورد بردلایف از جمعیت گونه و روند آن دارای خطا باشد. هر چقدر که بتوانیم دادهٔ بیشتری در مورد جمعیت یک گونهٔ در خطر انقراض به‌دست بیاوریم، طبیعتاً می‌تواند برای حفاظت آن بسیار کمک‌کننده باشد.

 

مشکل برآورد جمعیت بالابان در ایران چیست؟ زیستگاه متنوع؟بودجه؟ کمبود متخصص؟

در بسیاری از کشورها کار پایش جمعیت پرندگان برعهدهٔ انجمن‌های غیردولتی است. این انجمن‌ها با توانایی بسیج پرنده‌شناس‌ها و پرنده‌نگرهای داوطلب می‌توانند پایش جمعیت گونه‌های مختلف پرنده را در مقیاس یک کشور انجام دهند؛ کاری که یا از عهدهٔ یک سازمان دولتی خارج است و یا نمی‌تواند به‌خوبی انجمن‌های مردمی انجام دهد. همانطور که می‌بینیم در ایران کار پایش جمعیت پرندگان دهه‌هاست که عمدتاً محدود به یک شمارش نیمه‌زمستانهٔ گونه‌هایی محدود در یکسری تالاب خاص شده است؛ مثلاً همچنان خبری از شمارش گونه‌های مختلف پرندگان زادآور در ایران نیست.

جدا از مسئلهٔ نقش انجمن‌های مردمی در پایش جمعیت پرندگان، وسعت ایران و زیستگاه‌های عمدتاً دورافتاده بالابان، مدیریت ضعیف سازمان، کمبود متخصص و البته ضعیف نگه داشتن و عدم حمایت از انجمن‌های مردمی باعث شده است در مورد یکی از مهمترین گونه‌های پرندهٔ ایران اطلاعات بسیار اندکی داشته باشیم.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *