در نشست معرفی کتاب «اخلاق محیط زیست» مطرح شد
محیط زیست در هزارتوی اخلاق
محمد درویش: جامعهٔ توسعهنیافته یعنی جامعهای که نتیجهٔ عملکردش خداحافظی دردناک با ببر هیرکانی و شیر یالکوتاه ارژن و خدایی نکرده با یوز، میشمرغ و ...باشد
۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۲۱:۱۵
میخواهیم یک دریاچهٔ کوچک را نجات دهیم و برای این اقدام ناچاریم جنگل بزرگی را خراب کنیم، چه تصمیمی باید بگیریم و کدام را باید انتخاب کنیم؟ «گرگوری بسم»، استاد فلسفه در کالج کینگ پنسیلوانیا، تلاش کرده در کتاب خود بهنام «اخلاق محیط زیست» به این پرسشها پاسخ دهد.
اخلاق محیط زیست نوشتهٔ گرگوری بسم، استاد فلسفه در کالج کینگ پنسیلوانیا، با ترجمهٔ «میثاق شایق» توسط موسسه فرهنگی و هنری دیدگاه کاوش و سازندگی دکسا در سال جاری منتشر شده است. مجموعهٔ «فرهنگان فرشته» نشستی را به معرفی این کتاب با حضور «محمد درویش» کنشگر باسابقهٔ محیط زیست و «آروین صداقت کیش» ویراستار آن اختصاص داد.
به گفتهٔ صداقتکیش محیط زیست برای بخشهایی از جمعیت بدل به مسئله شده است. بااینحال، زمانی که این مسئله از حدود رفتار شخصی مثل غذا دادن به حیوانات و جدا کردن زبالهها میگذرد، بهشکل توصیه درمیآید و یا زمانی که نیاز به تصمیمگیریهای غیرشخصی پیدا میکند، به حوزهٔ اخلاق عمومی راه مییابد. «شما مجبورید تصمیمهایی بگیرید که اگر نه همه، دستکم بخشی از آنها اخلاقی هستند، بهعنوان مثال با خودتان حساب میکنید که اگر من این کالا را مصرف نکنم، کارگرانی هستند که بیکار میشوند و… درواقع سؤالات سختی هستند که تنها اگر بهشکل محلی فکر کنیم، پاسخ دمدستی و ساده دارند. گاهی دیدهایم که برخی میگویند من بهجای اینکه لیوان پلاستیکی استفاده کنم، از لیوان کاغذی استفاده میکنمُ ولی اغلب در این باره که در فرآیند تولید لیوان کاغذی چه اتفاقی میافتد، چیزی نمیدانیم.»
او با دستهبندی تصمیمها به حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و گاه اخلاقی کتاب گرگوری بسم را کتابی دانست که به تصمیمهایی در حوزهٔ اخلاق مربوط میشود. «نویسنده نظریههای مرتبط با اخلاق و محیط زیست را بررسی کرده است، نظریههایی که گروهی از کنشگران محیط زیست به آنها فکر کردهاند. مثلاً اگر میخواهیم یک دریاچهٔ کوچک را نجات دهیم و برای این اقدام ناچاریم جنگل بزرگی را خراب کنیم، چه تصمیمی باید بگیریم؟ آیا میشود اینجا اولویت را طرح کرد و یا ارزشگذاری ریاضی انجام داد.»
صداقتکیش با بیان اینکه نظریههای مرتبط با اخلاق و محیط زیست بهگونهای در این کتاب مطرح شده است که قابلفهم برای غیرمتخصصان باشد، میگوید گرگوری بسم در کتابش مجموع نظریهها را مطرح کرده، اشکالات هرکدام را برشمرده است و برای هر کدام مثالهایی آورده که خواننده بتوانند بهخوبی مسئله را درک کند.
محمد درویش از این موضوع سخن گفت که با خواندن این کتاب میفهمید که اخلاقی بودن و اخلاقی نبودن چقدر نسبی است و چقدر شجاعت یا حماقت میخواهد که یک حرکت را اخلاقی یا غیراخلاقی بدانید. «مهمترین یافتهٔ شما پس از خواندن این کتاب این است که دستبهعصاتر باشید و بهراحتی دربارهٔ اینکه یک حرکت، کاملاً ضداخلاقی یا کاملاً اخلاقی است، بهراحتی قضاوت نکنید.»
به گفتهٔ او مثالهای جذابی در این کتاب در حوزهٔ محیط زیست وجود دارد که در ایران نمونههای آن نیز شاهدیم. «در گزارشهای اثرات محیط زیستی سدها، محیط فرهنگی و اجتماعی را پیش از ساخت سد بررسی میکنند و در کنار آن به بحثهای اقتصادی میپردازند، درنهایت ماتریس را مثبت اعلام میکنند. سازندگان سدها معتقدند گرچه خسارتهایی به محیط زیست وارد میشود و برخی گونههای گیاهی به ناچار از بین میروند، اما درنهایت ساخت سد به افزایش تابآوری منجر میشود.»
درویش سد گتوند را در این زمینه مثال زد که سازندگان با افتخار اعلام کردهاند این سد قادر است زلزلهٔ بالای هشت ریشتر را دوام آورد و کارایی آن بدون اشکال است. «درست است که این سد نیروگاه هزار مگاواتی را شارژ میکند که الان به ۵۰۰ مگاوات رسیده و جلوی برخی رخدادهای حادثهخیز را میگیرد، ولی پژوهشهای مرکز استراتژیک ریاستجمهوری نشان داده است همین سد ۲۰ درصد به شوری کارون اضافه کرده و حاصلخیزی ارزشمندترین جلگهٔ ایران را کاهش داده است. اگر ما با فاجعهٔ غیر قابل پیشبینیای مثل سیل با دوربرگشت ۱۰هزارساله روبهرو شویم که آن را در سابقهٔ رودخانهٔ کارون هم داریم، آنگاه آورد این رود که اکنون ۲۵۰ مترمکعب در ثانیه است، به ۶۳ هزار مترمکعب در ثانیه میرسد. بهاینترتیب، دریاچهٔ بزرگ نمک وارد خوزستان میشود و کل فایدهباوری سازندگان سد زیرسؤال میرود.»
از نظر این کنشگر محیط زیست دربارهٔ حقوق حیوانات که یکی از مباحث این کتاب هم هست، باز میتوان به مثالهایی از ایران اشاره کرد. «سالها پیش از مردی تقدیر کردم که به روباهی غذا میداد، الان بهنظرم بدترین کار همین غذارسانی دستی است. خاطرم هست آن روباه دو هفته بعد کشته شد؛ زیرا با تجربهای که از این مرد داشت به انسانهای دیگر نزدیک شد و او را کشتند. امروز فکر میکنم اخلاقیترین کار این است که بگذاریم حیوانات وحشی بمانند، ازاینروست که استفاده از تصویر محیطبانی که به میشبرهای شیر میدهد، گزینهٔ مناسبی برای روز محیطبان نیست.»
از نظر درویش اکوفاشیست که در دههٔ ۷۰ میلادی موضوع اکولوژی ژرف را مطرح کردند، رؤسای کمپانیهای خودروسازی را کشتند و لاستیک ماشین مردم را پاره کردند، با نگاههای افراطیشان به جنبش محیط زیستی خردمندانه صدمه زدند. «این موضوع متأسفانه در کرسیهای آزاداندیشی مورد توجه قرار نگرفت و همین امر چالشهایی را در سالهای بعد برای کنشگران محیط زیست بهوجود آورد.»
او به روایتی مشهور از شاعران بزرگ ایران استناد میکند که چطور گذر دههها به تغییر دیدگاه یکی از آنها منجر شد. «سهراب شعر آب را گل نکنید را سروده بود و شاملو بر او خرده گرفت که در زمانهای که آمریکا بمب بر سر ویتنامیها میریزد و رژیم جوانان را اعدام میکند، تو نگران گل شدن آب خوردن پرنده هستی؟ متأسفانه این هجمه هنوز هم متوجه فعالیت کنشگران محیط زیستی است. در کمیسیونهای مختلف بهارستان در موضوع بودجه که حضور پیدا میکردیم، بارها با این نگاه مواجه بودیم. نمایندگان به ما میگفتند که شما محیط زیستیها متوجه مسئلهٔ مسکن، تورم، رشد اقتصادی و… نیستید. از نظر آنها ما بیش از آنکه معیشت مردم باشیم نگران کل و بز و قوچ و میش هستیم.»
به گفتهٔ درویش چنین دیدگاههایی همان چماقی است که بارها بر سر محیط زیستیها بوده و اوج آن را در موضوع دریاچه ارومیه دیدهایم. «در مناظرهٔ معروف دریاچه ارومیه این پرسش از مردم مطرح شد که پاسخ دهند اگر تصمیمگیر بودند آب را برای کشاورزی اختصاص میدادند یا اولویتشان حقابهٔ دریاچه بود.» آنها بهاینترتیب یک پارادوکس ایجاد کردند که حق دریاچه بهمعنای نابودی معیشت مردم است یا اینکه محیط زیستیها برایشان اقتصاد و زندگی مردم مهم نیست. سهراب آن زمان به شاملو گفت اگر ما بتوانیم نسلی را پرورش دهیم که سیراب شدن سپیدار و پرنده مهم باشد، اجازه نمیدهد خون جوانی بریزد. سالها بعد یعنی یک سال پیش از مرگ احمد شاملو، این شاعر بزرگ اعتراف کرد که سهراب درست میگفت. او هم قبول کرد که اخلاق در حوزهٔ محیط زیست میتواند کمک کند ما نسلی داشته باشیم که بیشتر دلنگران کیفیت زندگی و عدالت باشد.»
این کنشگر باسابقهٔ محیط زیست با ارجاع به فصل دیگری از این کتاب به مقولهٔ بومفمینیسم پرداخت. «در این کتاب برای اولینبار است که میبینم ماجرای بومفمینیسم را مطرح کردهاند. زاویهای که این موضوع با اکولوژی ژرف دارد، اصولاً این درست است که ما فمینسیم را ارزشی بدانیم که میتواند بهشکل مطلق به حفظ تابآوری کره زمین کمک کند یا نه؟! برخی فمینسیتها با این عبارت که از کره زمین به نام مادر یاد میکنید و آن را زایشگر میدانید، زاویهٔ جدی دارند. آنها میگویند اگر مادر و زایشگر نباشد، واجد ارزش نیست؟»
به گفتهٔ درویش نافرمانی محیط زیستی یکی از موضوعات جذابی بود که در این کتاب دربارهٔ آن صحبت شد. «گاه این نافرمانی میتواند به حفظ تابآوری و آیندهای که باید به آن متعهد باشیم.» او همچنین بار دیگر تأکید کرد که جامعهای توسعهیافته است که در آن حق حیات همهٔ زیستمندان را به رسمیت شناخته باشد. «جامعهٔ توسعهنیافته یعنی جامعهای که نتیجهٔ عملکردش خداحافظی دردناک با ببر هیرکانی و شیر یالکوتاه ارژن و خدایی نکرده با یوز، میشمرغ و… باشد.»
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید