پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | شنا خلاف جریان آب: چرا باید از حاشیه بنویسیم؟

شنا خلاف جریان آب: چرا باید از حاشیه بنویسیم؟





شنا خلاف جریان آب: چرا باید از حاشیه بنویسیم؟

۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۲۴

«سفیدخوانی» اصطلاحی از صفحه‌آرایی که پایش به برداشت‌های روزمره ما از ناگفته‌ها و ناشنیده‌ها باز شده از آن اصطلاحاتی است که نوشتن و گفتن از حاشیه را معنادار می‌کند. حاشیه شهر، هویت‌های به حاشیه‌رانده‌شده، حاشیه پدیده‌ها و معضلات اجتماعی و هر آنچه که غالب جریان اصلی رسانه‌ها و جامعه به‌طور خودآگاه نه به وجود آن آگاه است و نه آن را اولویت خود می‌داند. نوشتن از کسانی که صدایشان کمتر شنیده می‌شود یا اصلا بین دریای اخبار روزمره گم می‌شوند، چیزی شبیه همین سفیدخوانی است. در حالی که هر روزی که می‌گذرد، پر از خبر‌هایی است که شاید توجه اکثر غریب به اتفاق افراد را به خود جلب کند، در یک سال اخیر ما سعی کردیم اهمیت خبری آنچه را پررنگ کنیم که یا نوشته نشده و یا کمتر به آن پرداخته شده است. این رویکرد بود که ما را متعهد به نوشتن بیشتر از کیفیت آموزش و به حاشیه‌راندن دانش‌آموزانی از خانواده‌های کمتر برخوردار می‌کرد تا بلکه با هر گزارش تلنگری به بدنه نظام آموزشی بزنیم بلکه نگرانی‌های به حقی درباره آینده کیفیت آموزش کودکان این سرزمین را یادآور شویم. رشته گزارش‌هایی که از وضعیت کودکان دارای معلولیت هم منتشر کردیم و حق دسترسی آنها به آموزش رایگان و باکیفیت را هدف قرار دادیم، دنباله همین جهان‌بینی بود که همه افراد با هر ویژگی حق حضور در جامعه و پذیرفته شدن و بهره بردن از امکانات آن را دارند. در سالی که گذشت بسیار از حقوق تضییع شده افراد دارای معلولیت یا افراد با بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج نوشتیم. از نگرانی برای کمبود دارو و فقدان دسترسی این افراد به امکاناتی که حق عمومی آن‌ها به حساب می‌آید به این امید که حتی شده گره کوچکی از زندگی در جامعه‌ای که به دلیل نبود پوشش حمایتی و رفاهی کافی به آنها سخت می‌گیرد، باز شود.
سالی که گذشت، پر بود از اخباری که سهوی و یا عمدی حقوق شهروندی را پایمال می‌کرد. سالی که اعضای شورای شهر به خود اجازه دادند حضور بعضی از هویت‌های به حاشیه‌رانده‌شده و تحت تبعیض (افراد ترنس) را در سطح شهر را ناپسند بدانند و به دنبال حذف این شهروندان از مرکز شهر تهران به جای رفع مشکلات آنها باشند. سالی که سودجویان به دنبال ساخت و ساز در باغات تهران دویدند و بعضی نهادها با اعمال نفوذ، درختان را سر بریدند و در این کشمکش ننگین بیش از ۲ هزار درخت قطع شدند تا تنفس در هوای آلوده پایتخت از چیزی که است، سخت‌تر شود. به هرحال با هر سختی که بود یک سال دیگر هم گذشت و ما از زنان و مناقشات حجاب، اهمیت کارآفرینی اجتماعی و توانمندسازی جامعه محلی نوشتیم و نگران تأثیرات تغییراقلیم بر اقشار آسیب‌پذیر بودیم بلکه بتوانیم با بلند کردن صدای آنها آنچه از چشم سیاست‌گذاران پنهان می‌ماند را به متولیان امر یادآوری کنیم.
یک سال دیگر رسالتمان را شنا کردن خلاف جریان آب تعریف و جریان غالب جامعه و رسانه‌ها را به نفع حاشیه «سفیدخوانی» کردیم چون با این همه رنج که در ناخودآگاه جمعی ما لانه کرده، امیدِ توسعه پایدار به نفع شنیده‌شدن صدای همه آحاد جامعه با هر ویژگی‌ای، هنوز هم بذر هویت ماست. باشد که امید رسیدن روزهای روشن‌تر جان بگیرد و گوش‌ها برای شنیدن صدای در حاشیه‌ماندگان، شنواتر باشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *