پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | «رضاآباد»، تجربه موفق توسعه

گزارشی درباره روستای رضاآباد که روزگاری نماد فقر استان سمنان بود و این روزها میزبان گردشگران است

«رضاآباد»، تجربه موفق توسعه

این روستای محروم با استفاده از گردشگری نه فقط به توسعه اقتصادی رسید بلکه صنایع دستی و رسوم منسوخ شده را هم احیا کرد





«رضاآباد»، تجربه موفق توسعه

۲۶ مهر ۱۴۰۱، ۹:۱۰

رضا آباد روستایی کوچک در میانه شاهرود و سبزوار و جزو آخرین‌ روستاهای شاهرود است. برای سال‌ها رضاآباد نماد فقر در استان سمنان بود، روستایی که شن‌های روان به سمتش پیشروی می‌کردند و میوه‌، بستنی و بسیاری چیزهای دیگر در آنجا به هم نمی‌رسید‌، مگر توسط مسافری که آن را سوغات آورد. رضاآباد امروز با بهره‌گیری از گردشگری و بوم‌گردی با آنچه گفته شد فرسنگ‌ها فاصله دارد. با این حال آنچه رضاآباد را از سایر روستاها متمایز می‌کند تنها بوم‌کلبه‌ها نیست، بلکه تلاش جمعی مردمی در حاشیه پارک ملی توران است که با خرد جمعی هم توسعه اقتصادی خود را میسر کردند و هم به برخی از مشکلات تعارض با حیات وحش فائق آمدند.

 

شاید اگر هوس کنید سری به بیابان و کویر ایران بزنید اولین گزینه در ذهن شما کویر مصر باشد،‌ با این حال گزینه‌های دیگری نیز وجود دارند. رضا‌آبادی‌هایی که در میان تپه ماهورهای شنی و ماسه‌ای کویر زندگی می‌کنند که کسب‌ و کارشان شترداری است و با آن نان زندگی‌شان را در می‌اورند. روستاییانی که پس از پشت سر گذاشتن تجربه اقتصادی تربیت سگ‌های شکاری به قصد شکار گونه‌هایی نادری از حیات وحش ایران در پارک ملی توران، به صنعت سبز گردشگری روی آورده‌اند و با توسعه صنایع دستی نسبتا منسوخ روستا یعنی گلیم و دست‌بافته‌های پشمی، اوضاع را به نفع خود و توران تغییر داده‌اند.
مهری بوجار تسهیلگری است که در اوایل دهه نود در این روستا کار کرده است. او که از تجربه رضاآباد با هیجان خاصی صحبت می‌کند می‌گوید: موضوع از پروژه نجات یوز در پارک ملی توران کلید خورد. آن زمان محور راه‌حل‌ها کمک به توسعه اقتصادی روستاهای محروم حاشیه توران بود تا به خودی خود وابستگی معیشت به طبیعت و زیستگاه این گونه ویژه از حیات وحش ایران و البته سایر گونه‌های زیستی در این منطقه کاهش یابد. در همین راستا رضاآباد به عنوان یکی از روستاهایی در نظر گرفته شد که می‌توان این موضوع را در آن پیگیری کرد.
او ادامه می‌دهد: روزهای اول برای کمتر کسی باورپذیر بود که بشود در این منطقه کار جدی انجام داد. اما وقتی موضوع گردشگری را با اهالی درمیان گذاشتیم جوانی به اسم پارسا از روستا داوطلب شد. خوب خاطرم هست در زمستان 93، دو اتاق از خانه‌شان گچ‌اندود شد و با وجود سرما آن شب به افتخار این اتفاق، در همان اتاق با گچ‌های نمور و سرما ماندیم. نخستین گردشگران که با راهنمایی ما به روستا آمدند موضوع با استقبال مواجه شد. مردم کویر سخت اعتماد می‌کنند اما وقتی اعتماد می‌کنند عمیقا به کاری که انجام می‌دهند باور دارند. ماه‌ها و حتی سال‌های نخست مشکلات فراوان بود. مسئله در این بود که همه روستا از گردشگری ذی‌نفع نبودند.تعدادی خانه روستایی به عنوان اقامتگاه شکل گرفته بود اما افرادی که ذی‌نفع نبودند از گردشگران استقبال نمی‌کردند و حتی آن را در تعارض با فرهنگ و آداب و رسوم خودشان می‌دیدند. راه حلی که اتفاقا از سوی خود مردم هم مورد وثوق بود پیدا کردن روشی برای افزایش تعداد ذی‌نفعان در روستا بود.

صابر معصومی‌ کارشناس توسعه و محیط زیست: تجربه‌ای در استان گلستان وجود دارد که اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یک وبسایت مشترک برای فروش محصولات صنایع دستی روستاییان ایجاد و همزمان دوره‌های آموزشی برندسازی و قصه سازی برای هر برند را برگزار کرد و دستگاه‌هایی مانند دهیاری‌ها و امور روستایی و شوراها هم کمک گرفت. این وبسایت بدون هزینه برای روستاییان، محل جامعی برای فروش بود

مشارکت، عامل موفقیت
بوجار معتقد مشارکت حداکثری تنها عامل و دلیل موفقیت در رضاآباد است. او توضیح می‌دهد: کم کم تامین مایحتاج برای گردشگران مانند محصولات لبنی، غذا و نان به عهده افراد مختلفی گذاشته و درآمد حاصل از گردشگری از روستا توزیع شد. توزیع ثروت و نه انباشت آن برای افراد خاص بسیار مهم بود. یکی دیگر از مواردی که به مدد این توسعه آمد صنایع دستی بود. گلیم بافی در این منطقه از دیرباز رواج داشت اما در حال منسوخ شدن بود و شاید فقط پیرترین زنان روستا آن را به یاد داشتند و از پشم شتر برای نیاز خود یا اهالی می‌بافتند. ورود یک گردشگر اتریشی اما این ماجرا را هم تحت تاثیر قرار داد. پیشنهاد مشخص او تهیه ادوات سبک و ارزان‌تر و قابل فروش‌تر برگرفته از طرح و نقش گلیم سنتی منطقه بود. دستبندها، مگنت‌های یخچال، پابند و وسایلی مانند آن این گونه به سبد تولید روستا وارد شد و جالب اینکه حالا زنان و دختران جوان و حتی کودکان و نوجوانان با طراحی و ساخت دارهای کوچک برای خود این کار را انجام می‌دهند.
بوجار می‌گوید: حتی شیوه فروش هم در روستا تغییر کرده است. او تعریف می‌کند: وقتی وارد روستا می‌شدی زنانی بودند که دنبالت می‌آمدند تا از آنها گلیم یا وسیله‌ای خرید کنی. حالا هر بوم‌کلبه یک غرفه فروش محصولات صنایع دستی دارد و بخشی از آن هم توسط افراد دیگری خریداری شده و در بازارهای دیگر حتی خارج از استان فروخته می‌شود و یکی از نکات مثبت این اتفاق این است که همه این اتفاقات در کمتر از 10 سال رخ داده است و همچنان در حال توسعه است. گرچه هنوز گاهی مشکلاتی وجود دارد مانند اینکه ممکن است گاهی تضادهای فرهنگی میان گردشگران و روستاییان آنها را آزار دهد.
باید از این مرحله رد شویم
مریم امیری یکی از بافندگان روستاست. او می‌گوید: همه آنچه می‌بافند فروش خوبی دارد با این حال ما نیاز به برندسازی داریم. ما با کمک خانم بوجار چیزهای زیادی یاد گرفتیم. حالا می‌توانیم روی پاهای خودمان بایستیم. معمولا در تابستان گردشگری کمی ‌داریم و عمده درآمدمان از محل فروش صنایع دستی است. اما خب این میان دلالان زیادی هستند که باعث می‌شوند کمترین سهم به ما برسد.

مهری بوجار، تسهیلگر: وقتی وارد روستا می‌شدی زنانی بودند که دنبالت می‌آمدند تا از آنها گلیم یا وسیله ای خرید کنی. حالا هر بوم‌کلبه یک غرفه فروش محصولات صنایع دستی دارد و بخشی از آن هم توسط افراد دیگری خریداری شده و در بازارهای دیگر حتی خارج از استان فروخته می‌شود و یکی از نکات مثبت این اتفاق این است که همه این اتفاقات در کمتر از 10 سال رخ داده است و همچنان در حال توسعه است. گرچه هنوز گاهی مشکلاتی وجود دارد مانند اینکه ممکن است گاهی تضادهای فرهنگی میان گردشگران و روستاییان آنها را آزار دهد

او ادامه می‌دهد: در حال حاضر چاره‌ای نداریم چون کسی چنان ما را نمی‌شناسد و همین که محصولاتمان در بازار است برایمان جای شکر دارد. در فصل گردشگری که برای ما همراه با پاییز آغاز می‌شود اما اوضاع فروش متفاوت است چون فروش محصولات ما بی‌واسطه است و درآمد حاصل فقط به جیب ما می‌رود. فکر می‌کنم باید وارد مرحله دیگری شویم و جایگاه خودمان را در بازار با نام و نشان خودمان تثبیت کنیم. ما محصولات متنوعی داریم. گلیم، دستبند، پابند، کلاه‌ها و کیف‌های پشمی. شاید حالا باید کارمان را در زمینه فروش و شیوه آن تغییر دهیم. می‌توانم بگویم حالا همه خانه‌ها یک کارگاه کوچک بافندگی است اما فقط آن طور که باید از آن برداشت نمی‌کنیم.
وبسایت مشترک برای فروش
صابر معصومی ‌کارشناس توسعه و محیط زیست است. او معتقد است آنچه در رضاآباد اتفاق افتاد مانند یک درس‌آموخته می‌تواند در بسیاری از مناطق حفاظت شده ایران استفاده شود. گرچه تلاش شد مثلا در جنگل‌های هیرکانی هم همین اتفاق بیفتد اما به گفته معصومی ‌در همه پایلوت‌ها موفق نبوده است.
او در مورد وضعیت رضاآباد می‌گوید: من فکر می‌کنم مردم رضاآباد به درستی چالش‌ها را درک کرده‌اند. موضوع افزایش ذی‌نفعان یک موضوع جدی است. از سوی دیگر باید برخی مشکلات را با آموزش تغییر داد. اینجا منظورم آموزش به گردشگران است که در زمان ورود کمترین ردپا از تغییر فرهنگی را از خود نشان دهند و در حقیقت گاردی ایجاد نکنند. اما آموزش به جامعه محلی همچنان باید ادامه پیدا کند تا بتواند گردشگری و صنایع دستی خود را با یک برند معرفی کنند. من فکر می‌کنم استفاده از وبسایت فروش می‌تواند یک گزینه مناسب باشد که البته لازمه آن همکاری برخی دستگاه‌ها هم است. تجربه‌ای در استان گلستان وجود دارد که اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یک وبسایت مشترک برای فروش محصولات صنایع دستی روستاییان ایجاد و همزمان دوره‌های آموزشی برندسازی و قصه سازی برای هر برند را برگزار کرد و دستگاه‌هایی مانند دهیاری‌ها و امور روستایی و شوراها هم کمک گرفت. این وبسایت بدون هزینه برای روستاییان، محل جامعی برای فروش بود. فکر می‌کنم در سمنان نه به طور خاص برای رضاآباد بلکه برای سایر روستاها هم بتوان از آن استفاده کرد. تجربه رضاآباد تجربه موفقی از توسعه است که باید با هوشیاری و کمک تسهیلگران آثار سوء آن را تا حد ممکن کاهش داد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *