پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خاموشی گلستان

خاموشی گلستان

گلستان از نخستین نویسندگان معاصر ایران است که به زبان داستان توجه خاصی نشان داد و نثری آهنگین را در قالب‌های داستانی مدرن به‌کار گرفت





۱ شهریور ۱۴۰۲، ۲۲:۴۴

|پیام ما| صریح، بی‌پروا و به عقیده بسیاری، «روشنفکر»؛ هرچند که خودش این لفظ را قبول نداشت. سال گذشته صد ساله شد اما به مهرماه نرسید تا صد و یک سالگی‌اش را دوستدارانش برایش جشن بگیرند. «ابراهیم گلستان» دیروز در خانه‌ و در کنار خانواده‌اش درگذشت. در انگلستان که از قبل از انقلاب در آنجا ساکن شده بود.

 

نام اصلی‌اش «سید ابراهیم تقوی شیرازی» و متولد 26 مهرماه سال 1301 بود. داستان‌نویس، سینماگر، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس مطرحی بود که چه در طول دوران کاری خود و چه پس از آن با مصاحبه‌هایش، از حاشیه به دور نبود.
برای تحصیل در رشته حقوق به تهران رفت و با دخترعمویش، فخری گلستان ازدواج کرد. حاصل این ازدواج «لیلی» و «کاوه» بودند که لیلی مترجم و مدیر یک گالری شد، کاوه هم عکاسی بود که در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد.
برای کار در ادارهٔ انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان با خانواده‌اش به آبادان رفت. بعد از چند سال به تهران بازگشت. به گفتهٔ لیلی گلستان، خانه پدرش در تهران به مرکز فرهنگی هنری تهران و پاتوق نویسنده‌ها، شاعران و هنرمندان مشهور آن زمان ازجمله جلال آل احمد، مهدی اخوان ثالث، صادق چوبک و… تبدیل شده بود.
از پایه‌گذاران جریان موج نو در سینمای ایران
سال ۱۳۳۶ شمسی، استودیویی سینمایی را با نام «استودیو گلستان» پایه‌گذاری کرد. او از سال 36 تا 52 چندین فیلم ساخت که از جمله می‌توان به «موج و مرجان و خارا»، «از قطره تا دریا»، «یک آتش»، «خواستگاری»، «تپه‌های مارلیک»، «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره‌ جنی» اشاره کرد. همچنین «خانه سیاه است» فیلمی به کارگردانی «فروغ فرخزاد» بود که گلستان تهیه‌کنندگی آن را برعهده داشت.
گلستان را از پایه‌گذاران سینمای موج نو در ایران می‌دانند. هرچند که به گفته «پرویز جاهد»، منتقد سینما با وجود اینکه فیلمی مانند «خشت و آینه» از زمان خودش جلوتر است اما ابراهیم گلستان، اصلا خود را جزو موج نوی سینمای ایران نمی‌دانست و این اصطلاح را قبول نداشت.

گلستان از نخستین نویسندگان معاصر ایران است که به زبان داستان توجه خاصی نشان داد و نثری آهنگین را در قالب‌های داستانی مدرن به‌کار گرفت

او برای فیلم «یک آتش» جایزه مرکور طلایی از جشنواره ونیز ایتالیا و جایزه شیر سن‌مارکو را دریافت کرده بود.
سال 84 «بهمن فرمان‌آرا» فیلمی با عنوان «یک بوس کوچولو» ساخت. فیلمی که زوال روشنفکری را نشان می‌داد و اگرچه فرمان‌آرا به صراحت نامی از کسی نبرده بود اما بسیاری می‌گفتند که شخصیتی در این فیلم استعاره‌ای از گلستان است. فرمان‌آرا هم چند سال بعد در مصاحبه‌ای گفته بود که گلستان را بسیار دوست دارد و ساخت چنین فیلمی «برای حساب پاک کردن نیست.»
«گلستان برای نثر فارسی تشخص قائل شد»
سال 97 «محمود دولت‌آبادی» به مناسب 96 سالگی گلستان نوشته بود: «گلستان یکی از نخستین شخصیت‌هایی در داستان‌نویسی ما بود که برای نثر فارسی تشخص قائل شد و آن را عملی کرد.»
گلستان فعالیت ادبی را با ترجمه داستان‌هایی از ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر آغاز کرد. «آذر، ماه آخر پاییز»، «شکار سایه»، «جوی و دیوار و تشنه»، «اسرار گنج دره جنی»، «مد و مه» و «خروس» از جمله آثار داستانی او هستند. او از نخستین نویسندگان معاصر ایران است که به زبان داستان توجه خاصی نشان داد و نثری آهنگین را در قالب‌های داستانی مدرن به‌کار گرفت.
«فصلنامه تخصصی سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی» سال 89 در مقاله‌ای درباره نثر گلستان نوشته بود که او با نزدیک کردن شعر به نثر، پا جای نویسندگان فارسی قرن ششم و هفتم گذاشته اما معنی را فدای لفظ نکرده است. نویسندهٔ این فصلنامه نوشته است نثر او از «گلستان سعدی» تاثیر گرفته است. خود گلستان هم در مصاحبه‌ای گفته بود: «مادر من مرتب حافظ می‌خواند. من از حافظ هم یک‌چیزهایی یاد گرفتم که شاید مشخص نباشد. یک‌چیزهایی از سعدی یاد گرفتم، شاید مشخص‌تر باشد.»
ما در ایران روشنفکر نداریم
«در ایران ما هیچ‌وقت روشنفکر نداشتیم. گاهی کتاب می‌خوندند. روزنامهٔ اطلاعات عصر می‌خوندند اما روشنفکر نبودند. روشنفکر یعنی چه؟ روشنفکر یعنی کسی که بنشیند فکر بکند، مداقّه بکند، حرف بزند. والّا تمام مردم فرانسه یا انگلیس که روزنامه می‌خوانند، یا «ایونینگ استاندارد» می‌خوانند، یا «سان» روشنفکر هستند؟»
اینها حرف‌های گلستان در مصاحبه با «پرویز جاهد»، منتقد سینما است که در کتاب «نوشتن با دوربین رودررو با ابراهیم گلستان» آمده است. این کتاب حاصل یک گفت‌وگوی طولانی است که در فاصله ژوئن 2002 تا دسامبر 2003 طی چهار دیدار با ابراهیم گلستان انجام شده است.
با وجود اینکه گلستان را روشنفکر می‌خواندند، خود او این لفظ را قبول نداشت اما در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود: «در بیان اینکه چه‌کسی روشنفکر هست، باید خِسَت به خرج داد.»
او در مصاحبه با جاهد و در پاسخ به این پرسش که «تمام این چهره‌های فرهنگی، ادبی و قشر تحصیل کرده که حالا هر اسمی بخواهیم رویشان بگذاریم، یک گرایشی به چپ و مارکسیسم داشتند» گفته بود که هیچکدام از این افراد «مارکسیسم را نمی‌شناختند» و کسانی که آن را می‌شناختند فقط چند نفر بودند: «دوست من آل احمد، تا آخر عمر یک کلمه از مارکسیسم نمی‌دونست. اصلاً نخونده بود، نمی‌خوند. همه این‌جوری بودند.»
صریح حتی با دوستان نزدیک
گلستان در تمام سال‌های زندگی به فعالان فرهنگی انتقادهای بسیاری وارد کرد. به عقیدهٔ برخی حرف‌هایش گاهی به توهین نزدیک بود. صراحت او در مصاحبه‌هایش با «جاهد» در کتاب گفته شده نیز گواه این موضوع است که در آن گلستان نظرات خود را درباره کسانی که با آنان معاشرت داشته، گفته است. مصاحبه‌های دیگر او نیز تأییدی بر این موضوع است.
سخنرانی‌های زیادی درباره گلستان برگزار شد، مقاله‌های زیادی درباره او نوشته شد و حرف‌های بسیاری درباره چه زندگی حرفه‌ای و چه زندگی شخصی‌اش گفته شد. ابراهیم گلستان اهل سانسور کردن خود نبود و حتی سیل انتقادها بعد از مصاحبه‌هایش هم باعث نشد که چنین صراحتی را کنار گذارد. احمدرضا احمدی، شاعر درباره گلستان گفته بود: «گلستان نه به کسی باج می‌داد و نه از کسی حساب می‌برد.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *