داستان
۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۵:۱۶
روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش دوازدهم
در بدو ورود به اسلامبول چند روزی سرگرم تماشای ترک ها و آداب و رسوم آن ها بودیم و بعدا به سراغ ایرانی ها خصوصاً همشهری هایی که مدتی از کرمان مهاجرت کرده بودند رفتیم. از دیدار میرزاآقاخان و شیخ احمد روحی تمام مشکلات و ناراحتی های ما از میان رفت. اولین کاری که میرزا آقاخان کرد این بود که مرا به مریض خانه ای که آلمان ها در آن شهر داشتند برد و برای معالجه گوش های من نهایت کوشش را به جا آورد. با این که امور زندگانیش از تدریس شاگردان خصوصی می گذشت و دیناری از بابت املاک و علاقه اجدادی که در بردسیر کرمان داشت برادرش عبدالمظفر خان برایش نمی فرستاد و عوایدی بیش از مخارج روزانه نداشت. هر روز یک لیره ترک برای معالجه من به دوا و دکتر می داد. متاسفانه دکترها ما را پس از چند هفته مایوس کردند و گفتند چون به پرده های گوش، صدمه زیاد وارد گشته قابل علاج نیست.
این کری گوش همیشه سبب می شد که به راحتی فکر کنم. مثل این بود که در اتاقی خلوت کرده درب را به روی اغیار بسته باشم.
توقف در اسلامبول و گردش در ساعات بیکاری و مشاهده ماشین های بخار کشتی ها و دوچرخه های پایی که بعضی از جوانان سوار می شدند به تدریج طرز خیال و افکار مرا تغییر داد. به نوعی که همیشه خیالاتم متوجه این بود که من هم اختراعی بکنم و از راه تسهیل کردن امور مردم دنیا، خدمتی به عالم بشریت بنمایم و همین که مرحوم میرزاآقاخان دانست که در این فکرها هستم بیش تر با من گرم می گرفت. به نوعی که گاهی به منزل ما می آمد و از احوالم استفسار می کرد. روزی به یاد بدبختی و فقر مردم بیچاره کرمان افتادم و به فکرم گذشت وضعیت پریشان زنی را که در زمان طفولیت از عقب سر من و پدرم می آمد و برای گرفتن تکه ای نان التماس می کرد شمه ای بنویسم و از کسانی که آن ها را عقل کل می دانستم بپرسم که چرا باید عده ای از مردم تا این حد بیچاره و فلک زده باشند. چنان وضعیت آن بیچاره در جلو چشمم مجسم شده و می گریستم که آمدن میرزاآقاخان را در پشت در اتاق ندیده بودم. مشار الیه آن چه درب زده بود چون گوشم نمی شنید ملتفت نشده بودم. ناگزیر چفت درب را که از داخل بسته شده بود باز کرده و پس از داخل شدن در کنارم نشسته بود. شرحی را که می نوشتم و قطرات اشک چشمم به روی مرکب هایش ریخته بود و از روی دامنم برداشت و خواند دیگر در این دفعه دوستی و محبت قلبیش بیش تر شد . پس از قدری دلداری گفت:«امروز عصر شما را نزد کسی می برم که مانند حکیمی سبب و علل این بیچارگی ها را برای شما بیان می نماید و راه نجات و خلاصی از این بدبختی ها را هم نشان می دهد.
همان روز عصر به سراغم آمد و به اتفاقش به جانب محله ایاس رهسپار شدیم و در ضمن صحبت اظهار داشت می خواهم شما را نزد سیدجمال الدین اسدآبادی برده و با او آشنا کنم. سید به مردمانی که وطن دوست هستند بسیار احترام می گذارد. بیش تر اوقات در خانه اش کسانی که برای آزادی ملت ایران کوشش دارند اجتماع می نمایند و حیف است که در اسلامبول باشی و سید جمال را ملاقات ننمایی…
برچسب ها:
مطالب مرتبط
جلیقههایی که جلوی مرگ را نمیگیرند
چند زن در فهرست وزیران و معاونان رئیسجمهور قرار خواهند داشت؟
میداندادن به زنان، مطالبۀ عمومی است
پرسنل بیمارستان «تهران کلینیک» از نیمهفعالشدن این مرکز درمانی میگویند
تعدیل کادر درمان به بهانۀ بازسازی
انفعال در برابر شیوع خودکشی در بین نوجوانان
نسل زد نیازمند امید اجتماعی است
کمبود حقابه، کاجها را دچار آفت سوسک پوستخوار کرد
درختان سوخته و تشنۀ چیتگر
تغییرات عجیب در مدیریت بیمارستان محب کوثر با اعتراض کادر درمان روبهرو شد
خطر بیکاری ۷۰۰ پرستار و ۲۰۰ پزشک
انجمنهای صنفی روزنامهنگاران تهران و عکاسان مطبوعاتی ایران در نامهای به دفتر ٰرئیس جمهوری منتخب خواستار شدند
وزیر ارشاد به آزادی رسانهها متعهد باشد
«شهناز نوحی» روانشناس، در گفتوگو با «پیام ما»:
ارزیابی روانی کادر درمان ضمانت اجرا ندارد
تاکید دو فعال اجتماعی بر لزوم به رسمیت شناختن مهاجران و اجرای برنامهٔ غربالگری
مهاجران متهم شیوع بیماریها نیستند
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
وب گردی
- معرفی ۱۰ برند برتر لوازم آرایشی دنیا + مزایا و معایب
- آشنایی با بهترین موسسات انجام پایاننامه مقاطع ارشد و دکتری در تهران
- تاثیر انتخاب ناودانی آهنی مناسب بر استحکام و پایداری سازهها
- قانون جدید اجاره ۱۴۰۳
- درایر کمپرسور چیست ؟ نحوه عملکرد و وظیفه آن
- با طراحی سایت مشتریان رقیب خود را بدزدید!
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی ) بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید