پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زندگی‌هایی که با وعده‌های مسکن دولتی به گل نشستند

روایتی از زندگی نگهبان پروژه مسکن مهر در شهر جراحی خوزستان با اشاره به رای اعتماد به وزیر جدید راه و شهرسازی

زندگی‌هایی که با وعده‌های مسکن دولتی به گل نشستند





زندگی‌هایی که با وعده‌های مسکن دولتی به گل نشستند

۲۰ آذر ۱۴۰۱، ۹:۱۵

|پیام ما| آنچه می‌خوانید تلاشی است برای به خاطرآوردن. به خاطرآوردن کارنامه جوانی که در ۲۷ سالگی به عنوان مدیرعامل شرکت خودروسازی سایپا پروژه ساخت مینیاتور که بعدها با نام تیبا به این شرکت تحمیل شد را در کارنامه دارد و حالا قرار است مدیر عالی‌ترین نهادی باشد که برای مسکن دولتی و سرپناه مردم تصمیم می‌گیرد.

 

«دایی» صدایش می‌کنند اما نامش چیز دیگری است. نگهبان یکی از مجموعه‌هایی است که قرار بود در قالب مسکن مهر، مردم را خانه‌دار کند. «دایی» هم نگهبان این کارگاه ساختمانی است که مدت‌هاست کاری در آن انجام نمی‌شود. احتمالا یکی از همان ۲.۲ نفری که دولت رئیسی گفت اگر وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال اجرایی شود به ازای ساخت هر ۱۰۰ متر مربع شغل ایجاد می‌شود. جالب اینجاست که رئیسی یک دهه پس از آن بر ساخت سالی یک میلیون واحد مسکونی پای فشرد که محمود احمدی‌نژاد مسکن مهر را با وعده ساخت سالی یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی به مردم تحمیل کرد. روزگاری، محمد سعیدی‌کیا وزیر مسکن و شهرسازی مسکن مهر را به عنوان طرح اصلی دولت نهم در تأمین نیاز مسکن مردم عنوان کرد که سالانه تعداد یک میلیون و 500 هزار واحد مسکونی یا زمین در سطح کشور واگذار شود.

پروژه مسکن مهر شهرستان «جراحی» دست‌کم یک دهه است در حد اسکلت اولیه باقی مانده. از سوی دیگر این مدل ساخت و سازها که نوید مسکن ارزان به مردم را می‌داد با مصالح بی‌کیفیت و نامرغوب متوقف شده و در یک دهه توقف عملا سازه نیز فرسوده شده است

اما حالا قریب به ۱۵-۱۶ سال پس از آن وعده، «دایی» گزارش ما می‌گوید مدت‌هاست حقوق نگرفته است. حتی پیش آمده که بخشی از آهن‌آلات ضایعاتی را به جای دستمزد و حقوقش به او داده‌اند. روایت از طرح‌های متوقف مانده یا شکست‌خورده در مسکن فقط محدود به یک نام یا یک شهر نیست اما سوژه این گزارش از کیلومترها دور از پایتخت شکل گرفته است. انتخاب «دایی» که نگهبان یک پروژه نیمه‌رهاشده از مسکن مهر است از آن رو قابل تامل است که او و بسیاری از مردمان جنوب ایران در کنار پروژه‌های کلان اقتصادی زندگی نابه‌سامانی دارند. خواه آنها که در کنار میدان عظیم نفتی آزادگان شاهد مرگ خاموش گاومیش‌هایشان در پی مرگ تالاب هورالعظیم هستند یا آنها که در کنار پردرآمدترین شرکت‌های روزگار تحریم یعنی پتروشیمی‌ها زندگی‌ای بدون آینده پیش رو دارند. قصه «دایی» از آن رو اینک خواندنی است که وزیری جوان عهده‌دار اداره وزارتخانه‌ای شده که سیاست‌های نادرست آن موجب بلاتکلیفی و بی‌درآمدی او شده است. «دایی» خیلی دورتر از پایتخت و جایی که «مهرداد بذرپاش» وزیر کنونی راه و شهرسازی دولت سیزدهم در آن توانست راه ترقی را دو پله یکی طی کند، روزگار می‌گذراند.

یکی از کارگرانی که در کارگاه منفعل و بی‌کارکرد پروژه مسکن مهر شهرستان «جراحی» کار می‌کند درباره چگونگی دریافت دستمزدش گفته است: همچنان به مردم می‌گویند پول واریز کنید تا پروژه نخوابد. مگر می‌شود با ۱۰ میلیون یا ۲۰ میلیون مردم این اسکلت‌ها که اسمش را گذاشته‌اند مسکن مهر به سرانجام رسد. وقتی ندارند حقوق و دستمزد من کارگر را بدهند چطور می‌توانند خانه مردم را تمام کنند

شاید «دایی» روزهای ترقی سریع وزیر کنونی راه و شهرسازی را به خاطر نداشته باشد. همان سال‌هایی که پروژه مسکن مهر کلید خورد، مهرداد بذرپاش نیز جوان‌ترین مدیرعامل شرکت خودروسازی سایپا همه کارشناسان این شرکت را به خط کرده بود تا خودرویی تمام ایرانی به نام «مینیاتور» بسازند. چیزی نگذشت که در سال ۱۳۸۷ از این خودرویی که بیشتر شبیه شترگاوپلنگ بود رونمایی شد. وعده بذرپاش مبنی بر تولید خودروی زیر ۱۰ میلیون تومانی در سال ۱۳۸۷ هیچ‌گاه محقق نشد ولی دیرزمانی طول نکشید که صاحب وعده توانست به مجلس راه یابد و حتی عضو هیئت رئیسه مجلس در دوره نهم هم بشود. او تجربه کار در همان نهادی را در کارنامه دارد که وعده داده بود واکسن برکت را با تکیه بر دانشی کاملا ایرانی تولید و عرضه می‌کند. شاید تجربه مهرداد بذرپاش به عنوان رئیس دیوان محاسبات سبب شد تا در فاصله سال‌های ۱۳۹۹ تا پیش از وزیر شدنش او را با واقعیت اعداد بیشتر آشنا کند و وعده رویایی ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در۴ سال را که سید ابراهیم رئیسی داده بود پس بگیرد و بگوید: «برای ساخت ۴ میلیون مسکن با متراژ ۱۰۰ متر، نزدیک به ۲ برابر بودجه عمرانی کشور یعنی حدود ۲ هزار و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان نیاز است. فکر نکنید اگر از ساخت مسکن کوتاه می‌آییم، مقصر دولت است یا برعکس، مقصر مجلس است!»
منتقدان بذرپاش برای کسب رای اعتماد در قامت وزیر راه و شهرسازی عمدتا بر نداشتن برنامه ساخت مسکن تاکید کرده بودند. با این حال حالا بذرپاش سکاندار نهادی است که رویایی از اشتغال و سرپناه برای امثال «دایی» گزارش ما، ترسیم کردند و حالا حتی خودشان هم نمی‌دانند چطور می‌توان آن رویا را محقق کرد.
این قصه یکی از قصه‌هایی است که مدیرانی چون بذرپاش در سال‌ها مدیریت خود به اقتصاد ایران تحمیل کردند و بعد مسئولیتی دیگر گرفتند. دست‌کم حالا پس از ۱۵ سال از زمانی که بذرپاش «مینیاتور» را به اقتصاد و خودروسازی ایران تحمیل کرد از به دوش کشیدن وعده‌ای که رئیس دولت سیزدهم داده بود شانی خانه کرد. حال باید دید سرنوشت امثال «دایی» به کجا ختم می‌شود.
سرنوشت رویای خانه‌شدنی که پیشتر «محمود احمدی‌نژاد» در دولت نهم و دهم برای مردم ایران ترسیم کرد و بعد هم «سید ابراهیم رئیسی» را باید از زبان «دایی» شنید. او در جایی زندگی می‌کند و از پروژه‌ای نگهبانی می‌دهد که قرار بود به خانه‌های مردم در قالب مسکن مهر تبدیل شود. چیزی حدود ۲۰ کیلومتر دورتر از تنها پایانه پتروشیمی ایران. دست‌کم انتظار این بود که در جوار قطب اقتصادی پتروشیمی ایران در ماهشهر، پروژه‌های مسکن مهر در شهرستان «جراحی» رنگ و روی بهتری می‌داشتند. اما روایت «دایی» که چهارسال منتهی به ۶۰ سالگی‌اش را به نگهبانی از آن مشغول بوده ویرانه‌هایی از بناهایی نامرغوب و پوسیده است.
به گفته او مردمی که بابت ساخت مسکن مهر به شرکت پیمانکار و مجری پول داده بودند ناامید از اینکه صاحب سرپناه شوند خودشان آستین بالا زده‌اند و آمده‌اند تا به هر قیمت که شده این سازه را کامل کنند.
نگهبان «مسکن مهر» جراحی توضیح می‌دهد: هرکس آهن یا آرموتور یا مصالح کم می‌آورد می‌آید تکه‌ای را از بقایای این اسکلت‌ها برمی‌دارد و می‌برد تا خانه خودش را تکمیل کند.
البته این تنها سرنوشت سازه‌های شهری در «جراحی» نیست. مثلا به یمن حضور پتروشیمی‌ها و شرکت ملی نفت و سایر نهادهای پروارشده از درآمد نفت امکاناتی برای مردم ساخته شده است اما به روایت «محمود» راننده‌ای که اهل «جراحی» است و برای کار به ماهشهر می‌رود گوش دهید: «یک بیمارستان در فاز۱جراحی روبه‌روی حسینیه سید احمد به سمت پارک ارم داریم. این بیمارستان سال‌هاست توسط شرکت پتروشیمی ‌بندر امام ساخته شده و دفترچه شرکتی‌ها را قبول می‌کنند بنابراین اگر مراجعه‌کننده شرکتی نباشد برایش هزینه‌ها آزاد حساب می‌شود».
«دایی» حق دارد که وقتی از او می‌پرسیم بهترین اتفاقی که در این سال‌های کار در «جراحی» داری چه بود پاسخ بدهد: «بهترین اتفاقی که در این چند سال در جراحی افتاده همین است که شما خبرنگار آمدی و می‌خواهی حق ما را پیگیری کنی».
و شاید این امید که گزارش و نوشته روزنامه را سکاندار تازه وزارت راه و شهرسازی ببیند و به تنها پایانه پتروشیمی ایران سفر کرده و برای مردمی که ساکنان غیرپروازی آنجا و البته غیرشرکت‌نفتی و غیردولتی هستند فکر بکند.
حالا وزیر راه و شهرسازی جدید کابینه دولت سیزدهم که با ۱۸۶ رای موافق راهی دفتر کارش در اراضی عباس‌آباد شده باید سر و سامانی به رویاهایی که رئیس دولت ترسیم کرده بود بدهد. یکی از همکارانش همین چند ماه قبل گفته بود که دست‌کم ۳.۵ میلیون نفر برای مسکن ملی و طرح یک میلیون مسکن در هر سال ثبت‌نام کرده‌اند.
محمود محمودزاده معاون وزیر راه و شهرسازی وقتی داشت از نیاز مالی ۴ هزار میلیارد تومان برای احداث ۴ میلیون مسکن طی ۴ سال می‌گفت به ۳.۵ میلیون نفری اشاره کرد که متقاضی مسکن بوده‌اند. او همان موقع گفت که برای تحقق این تقاضا ۲۵ تفاهم‌نامه مختلف با دستگاه‌های مختلف به امضا رسانده‌اند. به عبارت دیگر الان بذرپاش علاوه بر اینکه باید برای حل مشکلات افرادی چون «دایی» گزارش ما که کارگر ساده پروژه‌‌ای در شهری کوچک هستند، باید به سرانجام آن ۲۵ تفاهم‌نامه و تبعات حقوقی آن هم بیندیشد.
بذرپاش در جلسه رای اعتماد خود فقط به همین توضیحات بسنده کرد که بخش زیادی از متقاضیان واجد شرایط در این طرح توان تامین آورده ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومانی را ندارند و به همین علت است که تا امروز تنها حول و حوش ۳۰۰ هزار نفر متقاضی موثر در این طرح وجود دارد که اقدام به افتتاح حساب و واریز سهم آورده خود کرده‌اند که باید در این زمینه نیز چاره‌اندیشی شود.
شاید این سخنان و این عقب‌نشینی یکی از بهترین دستاوردهای وزیر جدید راه و شهرسازی در کارنامه‌اش باشد زیرا دست‌کم با این گفته از فرسایشی شدن لباس‌های رویایی که سیاستمداران برای مردم می‌بافند ولی هیچ‌گاه به تن آنها نمی‌رود جلوگیری کند.
نمونه این فرسایشی شدن در پروژه مسکن مهر شهرستان «جراحی» است که دست‌کم یک دهه است در حد اسکلت اولیه باقی مانده. از سوی دیگر این مدل ساخت و سازها که نوید مسکن ارزان به مردم را می‌داد با مصالح بی‌کیفیت و نامرغوب متوقف شده و در یک دهه توقف عملا سازه نیز فرسوده شده است.
بازدید خبرنگار «پیام ما» از پروژه مسکن مهر «شهرستان جراحی» نشان از آن دارد که آرموتوربندی و بتن‌ریزی پی ساختمان دچار فرسودگی و ریزش شده است و در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر این پروژه‌ها تکمیل هم بشود ایمنی و امنیت کافی را برای ساکنانش به همراه ندارد.
از سوی دیگر به سبب بلاتکلیف بودن کارگاه‌های ساختمان این پروژه عملا مصالح به کار رفته در این مدت از سوی کسانی که نیاز به مصالح داشته‌اند به کار گرفته شده و همین ایرادات جدی به سازه‌ها را متصور می‌سازد.
این وضعیت سبب شده تا خاطره زلزله کرمانشاه و آنچه بر سر ساختمان مسکن مهر سرپل‌ذهاب آورد در ذهن زنده شود. همان زمان مسئولان علت افزایش کشته‌شدگان در برخی از مناطق را به علت ساخت ناایمن در مسکن مهر دانستند.
اما بذرپاش سکاندار نهادی است که به جز بحث مسکن مسائل پیچیده دیگری را هم باید حل و فصل کند. مسائلی چون حمل و نقل آن هم در دوره‌ای که روز به روز آثار تحریم و بدکارکردی مدیران بیشتر ملموس می‌شود.
با این حال موضوع سرپناه یا خانه که دغدغه اصلی بسیاری از مردم است هیچ ردی در برنامه‌های این وزیر جوان نداشته است و همین توجه بیشتر به سرنوشت پروژه‌هایی چون مسکن مهر یا مسکن ملی و افرادی که دل در گرو آن دارند یا نانشان را از آن درمی‌آورند بیشتر می‌کند.
یکی از کارگرانی که در کارگاه منفعل و بی‌کارکرد پروژه مسکن مهر شهرستان «جراحی» کار می‌کند درباره چگونگی دریافت دستمزدش گفته است: همچنان به مردم می‌گویند پول واریز کنید تا پروژه نخوابد. مگر می‌شود با ۱۰ میلیون یا ۲۰ میلیون مردم این اسکلت‌ها که اسمش را گذاشته‌اند مسکن مهر به سرانجام رسد. وقتی ندارند حقوق و دستمزد من کارگر را بدهند چطور می‌توانند خانه مردم را تمام کنند.
یکی دیگر از کارگرانی که در این پروژه کار می‌کرده و هنوز دستمزدش را طلب دارد نیز توضیح داد: همه چیز ناقص است. حالا حتی اگر تکمیل هم بشود تازه می‌رسیم به آنجا که آب و برقش قرار است از کجا تامین شود. اصلا با این وضع مگر کسی می‌تواند بیاید اینجا زندگی کند؟ مگر اینکه مجبور باشد.
از ابتدای بر سر کار آمدن دولت سیزدهم یکی از نکاتی که کارشناسان در گفت‌وگو با روزنامه «پیام‌ما» مطرح می‌کردند همین نکته بود که برای اسکان مردم در ۴ میلیون واحد مسکونی آب از کجا قرار است تامین شود؟ اما عملا هیچ‌کس به این پرسش پاسخی نداد.
با این حال پروژه مسکن مهر وقتی از سوی «محمود احمدی‌نژاد» مطرح شد که می‌خواست با آن نوید خانه ارزان و شکستن قیمت در بازار مسکن را بدهد. اما مشخص نیست الان «مهرداد بذرپاش» در شرایطی که بازار مسکن به شدت بیمار است و اجاره‌بها رشدی افسارگسیخته دارد چگونه او بدون هیچ برنامه‌ای در این عرصه عهده‌دار عالی‌ترین مقام اجرایی در این بخش شده است.
اینک «دایی» حتی برایش فرقی نمی‌کند که «مهرداد بذرپاش» چه کسی است و قرار است چه کار کند. او همه ۵ سال گذشته را چنان پشت سر گذاشته که مجبور شده برای دریافت حق‌الزحمه‌اش باز هم منتظر بماند و همین سبب شده چشم به هم بزند و ببیند ۶۰ سالش شده در حالی که وقتی نگهبان مجموعه مسکن مهر شهرستان جراحی شد ۵۵ سالش بود.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *