پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | طرفدار پر و پا قرص سایت تکثیر توران هستم

گفت و گو با دکتر پیتر کالدول، دامپزشک اهل آفریقای جنوبی که برای مشاوره تکثیر در اسارت یوزپلنگ آسیایی به ایران سفر کرده بود.

طرفدار پر و پا قرص سایت تکثیر توران هستم

تاسیسات برپا شده در توران بسیار عالی است چون از جامعه انسانی دور است. تنها توصیه من اضافه کردن یک بیمارستان کوچک با امکانات کافی در کنار این مجموعه است





طرفدار پر و پا قرص سایت تکثیر توران هستم

۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

گفت‌وگوی ما با دکتر پیتر کالدول در آخرین روز حضورش در تهران، بعد از ورکشاپی انجام شده که برای دامپزشکان درباره بایدها و نبایدهای کار با یوزپلنگ در معاونت محیط‌طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست برگزار کرد. دکتر کالدول با وجود خستگی، با خوشرویی تمام گفت‌وگو با ما را پذیرفت. او بیشتر عمرش به عنوان یک متخصص را به کار با گربه‌سانان بزرگ آفریقا مخصوصا یوزپلنگ سپری کرده است. در حین ورکشاپ گفت که در دوره کاری‌اش بیشتر از 650 توله یوزپلنگ تحت نظر او به دنیا آمده‌اند و تعداد معدودی از آن‌ها جانشان را از دست داده‌اند. حضور او در تهران برای درمان توله یوزپلنگ باقی مانده ایران (ماده یوز مرکز تکثیر توران) و همچنین معاینه و بررسی وضعیت ایران پس از سزارین صورت گرفته است. به گفته او توله باقی مانده بین 60 تا 70 درصد شانس بقا دارد و ایران در سلامت کامل به سر می‌برد.

 

لطفا کمی در مورد خودتان، تحقیقات و تجربیاتتان به ما بگویید تا خوانندگان ما با شما بیشتر آشنا شوند.
من در دانشگاه پروترویا درس خواندم و نخست مدرک کارشناسی علوم حیوانات (Animal science) و سپس مدرک دامپزشکی از این دانشگاه را گرفتم. در دوره دانشجویی در بخش‌‌های مختلفی از جمله مرکز یوزپلنگ و حیات وحش «دی‌ویلت و «آنه فن‌دایک» (De Wildt and Ann van Dyk) ابتدا به عنوان راهنما و سپس و دستیار مطالعات مربوط به تغذیه حیوانات کار کردم. بعد از این‌که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم، برای مدتی به بریتانیا رفتم و دربازگشت همان مرکز از من خواست که برای کارهای دامپزشکی به آن‌ها ملحق شوم. ما در آن زمان مقدار کمی و مشکلات زیادی با یوزپلنگ‌ها داشتیم. در ابتدا ما 150 یوزپلنگ داشتیم و من 4 تا را گرفتم و شروع به کار کردم. کار ما به آهستگی پیشرفت کرد و موفقیت‌هایی در زمینه تغذیه و نسل کشی به دست آوردیم تا شرایط بهتر و بهتر شد. در 20 سال گذشته ما اطلاعات و دانش زیادی را در باره یوزپلنگ‌ها تولید کرده و گرد‌ آورده‌ایم. در نتیجه مسیر شغلی به دیگر تاسیسات مرتبط با حیات‌وحش ختم و تجربه کاری من با پنج گانه کبیر آفریقا ( در آفریقا به 5 گونه شیر، پلنگ، فیل، کرگدن و بوفالو 5 بزرگ یا پنج‌گانه کبیر گفته می‌شود) گره خورد و من تجربه کاری با کرگدن و فیل را به دست آوردم. اما من برای گربه‌سانان بزرگ آفریقا شور و شوق دیگری داشتم. در آن دوره من پژوهش‌های مختلفی را با جمع‌آوری نمونه‌هایی مثل خون از حیوانات انجام دادم. بخشی از این کارها بررسی آماری درباره بازه‌های مرجع طبیعی فاکتورهای خونی این حیوانات بود ( reference range به محدوده‌‌ای گفته می‌شود که نتیجه آزمایش فاکتورهای خونی مثل تعداد گلبول‌هاس سفید یا مثلا قند خون در آن بازه طبیعی تلقی می‌شود). همچنین چند مقاله با همکاری دانشگاه پرتوریا در زمینه پاتولوژی، تغذیه و زایمان گربه سانان بزرگ در مجلات علمی منتشر کردم. اما علاقه ویژه من به تغدیه حیوانات است و چند نوع مکمل تغذیه‌ای را در این زمینه توسعه داده‌ام.
در ایران بحث‌های زیادی درباره نقش دامپزشکی در برنامه‌های تکثیر در اسارت وجود دارد. به نظر شما به جز دامپزشکی چه زمینه‌های تخصصی دیگری برای پیشبرد برنامه‌های تکثیر در اسارت ضروری است؟
دامپزشکی در بخش‌های مختلف و مدیریت برنامه‌ها و تاسیسات تکثیر در اسارت دخیل است، مثلا هر زمان یک رخداد اورژانسی اتفاق بیفتد، دامپزشکی باید حضور داشته باشد. البته شما نمی‌توانید دانش مرتبط با حیوانات کوچک مثل گربه‌ها و سگ‌ها یا گاو را برای یوزپلنگ‌ها , تولید مثل آن‌ها به کار بگیرید. این کار کسانی است که سابقه چندین ساله کار و پژوهش روی یوزپلنگ‌ها را دارند و هرچیز مرتبط با فیزیلوژی و رفتار شناسی یوزپلنگ‌ها را می‌فهمند. البته دامپزشک باید برای مدیریت تغذیه، مکمل‌ها و و امور روزمره با مدیر نگهداری و تولید مثل (husbandry) همکاری کند. همچنین حضور یک بوم شناس، رفتار شناس هم ضرورت دارد، چون تنها در این صورت است که شما متوجه می‌شوید حیوانات چرا بیماری می‌شوند، چرا به طور طبیعی زایمان نمی‌کنند و … . حتی در زمینه تغذیه حضور متخصصان دیگر مهم است، چون بیشتر دامپزشکان درباره تغذیه هم اطلاعات کافی ندارند. بنابراین همه این فراد باید کنار هم بنشینند و با همکاری دریابند چرا این حیوانات همان رفتار طبیعی در حیات وحش را در اسارت از خودشان بروز نمی‌دهند.
یک مسئله دیگر در باره تکثیر در اسارت،تاسیسات مورد نیاز است. ما در ایران برای اجرای صحیح یک برنامه تکثیر در اسارت نیاز به تاسیساتی با چه امکاناتی داریم؟
تاسیسات برپا شده در توران بسیار عالی است چون از جامعه انسانی دور است. البته اگر من بودم در طراحی برخی بخش‌های تغییرات کوچکی ایجاد می‌کردم که بیشتر مرتبط با مسائل بهداشتی است. تنها توصیه من اضافه کردن یک بیمارستان کوچک با امکانات کافی در کنار این مجموعه است، چون وقتی اتفاقی اورژانسی برای حیوان در فنس بیفتد، شما باید بتوانید آن را از محیط خارج کرده و در یک بخش تحت مراقبت به دور از آلاینده و فاکتورهای محیطی مثل باد یا دمای بالا قرار دهید.
آیا اینجا در پردیسان را برای چنین کاری توصیه نمی‌کنید؟
اینجا به دلیل حضور سگ‌ها و گربه‌های فرال امکان بیماری وجود دارد و همجنین بسیار شلوغ و نزدیک به انسان‌ها است. از دید من توران یک تاسیسات عالی است، تنها کافی است دسترسی به آن‌جا را تسهیل کنید تا دامپزشکان بتوانند در محیطی راحت کار کنند.
اگر هدف نهایی چنین پروژه‌ای را رهاسازی موفق یوزپلنگ‌های به دنیا آمده در اسارت به حیات‌وحش بدانیم، چه تهمیداتی باید اندیشیده و گام‌های برداشته شود تا بتوانیم به این هدف دست یابیم؟
تعدادی مقاله در این باره که حاصل کار پژوهشگران و محیط‌زیستی‌ها است در 50 سال گذشته در این زمینه منتشر شده است. فرآیندی وجود دارد که از دو الگوی مختلف پیروی می‌کند. یکی این است که آن‌ها را در اسارت به دنیا بیاوریم و فرآیند بازگرداندن آن‌ها را آغاز کنیم. ما دو یوزپلنگ داشتیم که یکی به دلیلی نامشخص و دیگری به دست شیر کشته شدند و هر دو توله داشتند. ما توله‌ها را دستی بزرگ کردیم و به محض این‌که به سن 6ماهگی رسیدند، آن‌ها را به محوطه بزرگتری منتقل و شروع به تغذیه طبیعی آن‌ها کردیم. سپس در 12 یا 13 ماهگی آن‌ها را به محوطه یک هکتاری و سپس به محوطه 100 هکتاری منتقل کردیم. در این مرحله شروع به تعذیه آن‌ها با طعمه زنده به شکل شکار مثل خرگوش و خوکچه هندی کردیم. حالا آن‌ها بزرگ و قوی هستند و یاد گرفته‌اند که خودشان شکار کنند و در دو گروه 4 و 5 تایی به طبیعت برگشته‌اند. البته آن‌ها هنوز برای ارزیابی موفقیت برنامه تحت نظر هستند.
در ایران برخی محققان می‌گویند زیستگاه‌های یوزپلنگ در آفریقای جنوبی همه فنس کشی است و رها کردن این توله یوزها به طبیعت واقعی نیست و آن‌ها در نهایت به یک فنس بسته رها شده‌اند.
آفریقای جنوبی سه دسته یوزپلنگ مختلف دارد؛ ما یوزهای در اسارت داریم، ذخیره‌گاه‌های فنس‌کشی شده داریم که به یوزهای آن فرا جمعیت (Metapopulation) گفته می‌شود و وسعت آن‌ها بین48 تا 150 هزار هکتار متغیر است. این همانی است که برخی می‌گویند یوزهای آن کاملا وحشی نیستند. در دید من البته کاملا وحشی هستند. ما همچنین یوزهای سرزمین‌های باز داریم که خارج از فنس هستند و بین مرز کشورها مثل بوتسوانا جابجا می‌شوند. آن‌ها دیگر یوزهای کاملا وحشی هستند. بنابرین اگر کسی می‌گوید که ما یوز وحشی نداریم، مشخصا شرایط آن‌جا را نمی‌داند.
گفته می‌شود که نرخ جفت‌گیری موفق یوزها در اسارت پایین است. آیا اینچنین است و آیا سابقه جفت‌گیری قبلی شانس جفت‌گیری مجدد را افزایش می‌دهد؟
بله حتما افزایش می‌دهد. اما در مورد یوزهای جوان گاهی آن‌ها نر را نمی‌پذیرند و یا نر توجهی ندارد. برخی هیج‌گاه جفت‌گیری نمی‌کنند. اما در جایی که من کار می‌کنم و یکی از موفق‌ترین مراکز است، سالی 20 تا 30 توله متولد می‌شوند. من وقتی برگردم باید کارهای 18 توله تازه متولد شده در مرکز فن‌دایک را انجام دهم. معمولا ماده‌ها از 3 سالگی آماده جفت‌گیری می‌شوند و نرها از 4 یا 5 سالگی، چون پیش از آن جوان و کم تجربه هستند. بنابراین اگر یوزها در سن مناسب و زمان مناسب سال که دوره جفت‌گیری است به هم معرفی شوند، مشکلی پیش نخواهد آمد.
بر اساس آمار، نرخ مرگ و میر یوزهای متولد شده در اسارت چقدر است؟
من آمار دقیق را الان ندارم، اما نرخ زنده ماندن آن‌ها جیزی بین 60تا 65 درصد است.
اگر بخواهید درباره شبیه‌سازی شرایط طبیعی جفت‌گیری یوزها توصیه‌ای بکنید، آن توصیه چه خواهد بود؟
توصیه من در حقیقت همان چیزی است که در حال حاضر در توران اجرا شده است؛ نگهداری یوزها در فنس‌های جدای بدون دید از هم و نزدیک کردن آن‌ها در فصل جفت‌گیری در کنار راهروی که دو فنس را به هم می‌رساند و به آن گذرگاه عشق می‌گویید. وقتی آن‌ها شروع به ادرار کردن به فنس و صداهای خاص تولید مثل کردند، باید به آن‌ها اجازه داده شود تا به هم نزدیک شوند. اما مسئله حیاتی در تولید مثل آن‌ها تغذیه است؛ مقدار مناسب اسید‌ها چرب و مواد مغذی و مکمل‌های مناسب در زمان مناسب برای افزایش باروری مهم است. همچنین باید داروهای شیمایی را فراموش کنید، تنها تغذیه و مواد مکمل طبیعی.
حالا که درباره داروهای شیمایی صحبت کردید، بگذارید یک سوال مهم بپرسیم؛ گویا در گذشته در همین پریسان برای یوز ماده مسن (دلبر) داروی انالاپریل به دلیل مشکلات کلیوی تجویز شده است. آیا این دارو می‌تواند باعث مشکلات باروری و یا سقط جنین در یوزها شود؟
بستگی به زمان و دوز مصرف دارد. در دوزهای پایین نباید مشکلی ایجاد کند، اما اصلا این کلاس از داروها قدیمی است و داروهای بهتری برای مشکلات کلیوی یوزپلنگ‌ها وجود دارد که من در حال حاضر به 4 یوز در اسارت می‌دهم. در کل هم اگر یوزپلنگی مشکل کلیوی جدی دارد، نباید باردار شود.
با توجه به تعداد محدود یوزهایی که ما در حال حاضر داریم، چه در اسارت و چه به صورت وحشی، تنوع ژنتیکی یک مسئله جدی است. آیا می‌شود از کوشکی و دلبر برای این کار استفاده کرد؟
بر اساس تجربه، ما هیچ وقت شاهد تولید مثل یوزی با این سن نبوده‌ایم. اما اگر یوز نرمسن به ماده‌ها علاقه نشان می‌دهد، امتحان کردنش ضرری ندارد.
آیا راه دیگری داریم؟
شما باید به کدهای اخلاقی حفاظت در کشورتان نگاه کنید. این‌که یک یوز دیگر را از طبیعت بگیرید کار درستی نیست. اما شما یک یوز نر دیگر دارید که گاهی به اطراف فنس می‌آید. در فصل جفت‌گیری می‌توانید اجازه دهید داخل شود، حفت‌گیری کند و برود. برای همین است که من طرفدار پر و پا قرص توران هستم. این تنها راه است و حضور آن نر دیگر باعث تحریک و رقابت نرها می‌شود. تاسیسات توران امکان اجازه این کار را می‌دهد.
اما اگر اوضاع بدتر شود، آیا توصیه می‌کنید که از خیر خلوص ژنتیکی زیرگونه بگذریم و از یوز آفریقایی برای تولید جمعیت پشتیبان استفاده کنیم؟
آآآه، امیدوار بودم این سوال را نپرسید.
اگر مطلقا هیچ گزینه دیگری نباشد چطور؟
پس هدف از این کار چیست، خب از آفریقا یوز بیاورید و در طبیعت رها کنید
خب آن‌ها همین روش را برای شیرکوهی فلوریدا استفاده کردند و اگر زیرگونه را از دست دادند، اقلا شیر کوهی دارند و زیستگاهش را حفظ کردند.
من از پاسخ دادن به این سوال پرهیز می‌کنم، به جای فکر کردن به این موضوع، با من و دیگر متخصصان در تماس باشید تا زیرگونه طبیعی خودتان را حفظ کنید. آیا هیچ آمار دقیق از یوزهای وحشی در ایران وجود دارد؟
نه واقعا، آمار یوزهای شناخته شده با دوربین تله‌ای قطعا زیر 20 عدد است. در بخش جنوبی زیستگاه هم فقط 3 نر شناخته شده باقی مانده‌اند.
اولین چیزی که من توصیه می‌کنم، فدا کردن تنوع ژنتیکی در اسارت است. اما اگر قرار است یوزهای جنوبی را بگیرید، حتما باید به درستی و با کمک متخصصانی این کار را کنید که ده ها و صدها تجربه مشابه دارند تا موفقیت آمیز باشد. افراد زیادی در آفریقای جنوبی در این زمینه و سایر بخش‌ها متخصص هستند و تمایل دارند به شما کمک کنند. اما اگر تصمیم به این کار گرفتید، توران آن‌جایی است که باید چیتاها به آنجا منتقل شوند.
گفته می‌شود که برای توله یوز باقی مانده آنتی بیوتیک تجویز شده است، این تجویز به چه دلیل بوده؟
من هیچ ایده‌ای ندارم که چرا و به چه دلیل آنتی بیوتیک و این آنتی بیوتیک خاص برای حیوان تجویز شده است. من هیچ آزمایش خون و یا تست کشت باکتری ندیدم که نیاز به تجویز آنتی بیوتیک داشته باشد این و ممکن است باعث مشکل کلیوی در حیوان شود.
به جز این وضعیت یوزهای نگهداری شده در توران چطور است؟
به آن‌ها زیاد غذا داده شده است و یوز ماده شما اضافه وزن دارد. من روش تغذیه از دوبار در روز به یک بار در روز و یک روز کاملا بی غذا در هفته تغییر دادم.
آیا یوز ماده سلامت است و میتواند باز هم باردار شود؟
بله کاملا سالم است و می‌تواند باز هم باردار شود.
ممنون بابت وقتی که گذاشتید برای گفت‌وگو و همچنین کمکی که برای زنده ماندن این توله کوچک به متخصصان ما می‌رسانید.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *