میانکاله، هورالعظیمی دیگر
۲۱ فروردین ۱۴۰۱، ۰:۰۰
سالیان سال است که پارادایم توسعه پایدار گفتمان غالب متخصصان محیط زیست و آنگاه فعالان این حوزه شده است؛ پارادایمی که ابتدا به ساکن سه رکن محیط زیست، جامعه و اقتصاد در آن ارزش یکسانی داشتهاند اما همچون دیگر پارادایمها…
توسعه پایدار نیز دستخوش تغییر و تحول شده است و در حال حاضر این توسعه اقتصادی است که باید در خدمت جامعه پیرامونی باشد و جامعه پیرامونی نیز برای ادامه حیات باید در محیط زیستی قرار داشته باشد که این توسعه به آن آسیبی نرساند. به نوعی در نگاه جدید به توسعه پایدار، محیط زیست سالم لازمه حیات جامعه و جامعه سالم لازمه یک توسعه است و از این رو میتوان اینگونه برداشت کرد که در مصاف بین توسعه اقتصادی و محیط زیست این محیط زیست است که ارجحیت دارد. با این مقدمه به یکی از بحثهای داغ این روزهای حول یکی از موارد توسعه ناپایدار میپردازم. این روزها که بحث احداث یک واحد پتروشیمی در نزدیکی تالاب میانکاله داغ است برای بازدید از تالاب بینالمللی هورالعظیم به شهر رُفَیَّع در استان خوزستان رفتم تا از نزدیک شاهد غلبه نگاهی سودمحور بر توسعه پایدار (اگر آن را پارادایم کاملی بدانیم) باشم. تصویر منتشر شده در این یادداشت، که بخشی از بازدید چند ساعته از بخشهای نیمهخشک تالاب است به خوبی آتیه میانکاله منحصر به فرد را نشان میدهد. در خلال گفتوگویم با دو تن از بومیان منطقه متوجه شدم آنها نه تنها خود را منتفع از توسعه رخ داده در میدان نفتی قرار گرفته در هور نمیدانند که محاصرهشدن شهرشان توسط سیل سال 98 را نتیجه خشکشدن بخشی از تالاب به واسطه ایجاد دایکها و راههای دسترسی ایجاد شده برای تاسیسات نفتی میدانستند. به عبارتی از منظر آنها توسعه شکلگرفته نه نعمتی برای آنها که بدل به نقمتی شده بود که هر آن امکان داشت زندگیشان را به زیر آب ببرد. مطمئناً ادعای آنها نیاز به راستیآزمایی آن هم با ارزیابیهای دقیق مهندسی دارد اما نمیتوان این گزاره را رد کرد که توسعه شکلگرفته در هور کمکی به اشتغال بومیان آن منطقه نکرده بلکه باعث شده است حتی معاش بومی آنها را مورد تهدید قرار دهد. مسئله اصلی این است که حتی اگر این ادعا و ادعای پیشین نیز مردود باشد نمیتوان ذهنیت شکلگرفته آن مردم را به حال خود رها کرد. مگر نه این که جامعه پیرامونی و حس رضایت آنها از آن طرح بخشی از همین توسعه آن هم از نوع پایدارش است؟ بگذارید از منظر اقتصادی به فاجعه رخ داده در هورالعظیم و فاجعه در شرف وقوع در میانکاله بپردازیم چرا که گویا منطق سودمحوری بر شاکله نظام تصمیمگیری در این کشور حاکم شده است و هرگونه تلاش برای حفظ اکوسیستمهای ارزشمند طبیعی را با چوب نیاز به خلق ثروت و ایجاد اشتغال میراند. مطالعه سال 2015 ادوسیملی در دانشگاه ایالتی لویزیانا ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی هر هکتار از یک تالاب را به طور میانگین بیش از 93 هزار دلار در سال برآورد کرده است و این یعنی بخش ایرانی تالاب هورالعظیم با مساحتی نزدیک به 125 هزار هکتار قادر است سالانه بیش از 11.5 میلیارد دلار خدمات اکوسیستمی از تصفیه آب و حفاظت در برابر سیلاب گرفته تا فرصتهای تفریحی و زیستگاههای حیاتوحش را برای این کشور فراهم آورد. احتمالاً خواننده شکاک با ارائه اعدادی دیگر از ارزش هر هکتار تالاب صحت ارزش پیش گفته را زیر سؤال برده و کلیت این یادداشت را رد کند. از آنجایی که شیوههای علمی متعددی برای محاسبه ارزش پولی (Moneatory Value) یک هکتار تالاب وجود دارد راقم این سطور نیز میتواند به تخمین EPA به عنوان یکی از شناختهشدهترین و معتبرترین سازمانهای متولی محیط زیست در دنیا استناد کند که حداقل و حداکثر ارزش یک هکتار تالاب را بین 318 هزار تا 721 هزار دلار در سال برآورد کرده است آنگاه 11.5 میلیارد دلار بالا را میتوان تا نزدیک به 90 میلیارد دلار افزایش داد. همین محاسبات را برای اکوسیستم با ارزش تالاب میانکاله با 45 هزار هکتار مساحت تکرار کنید تا به عدد خیرهکننده بیش از 4 میلیارد دلاری برسید. حال سؤال از تصمیمگیرندگان برای اعطای مجوز به احداث پتروشیمی در جوار اکوسیستمی این چنین منحصر به فرد این است که درآمد حاصل از این پتروشیمی به چه میزان و متعلق به چه کسانی است که ارزش آن بیش از یک سرمایه ملی 4 میلیارد دلاری است؟ آیا آورده این توسعه برای جامعه پیرامونی و محیط زیست آن چیزی بیش از آورده توسعههای نفتی در تالاب هورالعظیم است؟ درد آنجا است که بیش از چند صد کیلومتر ساحل مکران در جنوب کشور را رها کردیم و در جایی میخواهیم دست به توسعه آببری چون پتروشیمی بزنیم که به خودی خود ارزش اقتصادی به مراتب بالاتری از آورده این توسعه برای اقتصاد ملی دارد. اگر تحریمها باعث شده است تکنولوژی کافی برای استخراج از منابع مشترک در تالاب هورالعظیم را نداشته باشیم و ترس از برداشتهای بیمحابای کشورهای همسایه ما را واداشته که خود به دست خود بخشهایی از هورالعظیم را به سمت نابودی بکشانیم آیا بر سر استقرار پتروشیمی در جوار مکانی که بخش قابلتوجهی از برچسبهای حساسکننده اذهان نسبت به یک اکوسیستم طبیعی را دارد نیز اجباری وجود دارد؟ آیا نمیتوان این پتروشیمی و دیگر سایتهای پتروشیمی مخرب محیط زیست همچون پتروشیمی دهدشت، گلستان، بویراحمد، لردگان، اصفهان و … را به نوار ساحلی دریای مکران منتقل کرد و آنجا را کانون توسعه قرار داد؟ پیشترها این انگاره که هرچه صنایع در عمق بیشتری از مرزها قرار گیرند از منظر امنیتی ایمنی بالاتری خواهند داشت و از مظان حملات دشمن در امان هستند باعث شد بخش قابلتوجهی از تاسیسات صنعتی که اغلب هم توسعههای به شدت آببری هستند در مرکز کشور ایجاد شوند آیا با وجود موشکهای قارهپیما چنین نگرش فکری که در مجامع خصوصی نقل محفل است محلی از اعراب دارد؟ آینده زیستی «منطقه حفاظتشده»، «پناهگاه حیاتوحش»، «تالاب بینالمللی» و «ذخیرهگاه طبیعی زیستکره» در میانکاله مشابهتهای زیادی با تصویر گرفته شده از تالاب هورالعظیم را دارد؛ از دست رفتن بخشی از یک اکوسیستم کمنظیر، از دست رفتن بخشی از فرصتهای معیشتی وابسته به خدمات اکوسیستمی این تالاب، نارضایتی مردم بومی و هزار مشابهت دیگر با هور.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
بختیار اندیک
بسیار عالی بود دست مریزاد میگم دکتر جان ما
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید