پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چالش‌های محیط زیستی و بوم‌شناختی خلیج فارس

عواقب تخریب محیط زیست خلیج فارس از ناپدید شدن تنوع زیستی بی‌همتای آن فراتر می‌رود

چالش‌های محیط زیستی و بوم‌شناختی خلیج فارس

محیط زیست خلیج فارس به عنوان یکی از مناطق جهان که بیشترین تاثیر را از فعالیت‌های انسانی پذیرفته قلمداد می‌شود قریب به ۷۰ درصد از مساحت مرجانی شناسایی‌شده در خلیج فارس را می‌توان ازدست‌رفته دانست





چالش‌های محیط زیستی و بوم‌شناختی خلیج فارس

۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ۰:۰۰

نوسانات شدید شوری و دما در آب‌های خلیج فارس زیست‌بوم‌های دریایی و ساحلی منحصربه‌فردی پدید آورده که به ایران و کشورهای همسایه برکت‌های فراوان می‌رساند. با این حال، فعالیت‌های انسانی، از جمله توسعه پُرشتاب سواحل، آلودگی‌هایی که از خشگی به دریا وارد می‌شوند، استخراج نفت و گاز، و کشتیرانی، بقای این زیست‌بوم‌ها را تهدید می‌کند. با توجه به سواحل طولانی، جمعیت بالای ساحلی و همچنین ماهیگیری و مشاغل مرتبط با گردشگری، که در سطح محلی اهمیت به‌سزایی دارند، تخریب محیط زیست دریایی و ساحلی ایران عقوبت‌های را برای کشور به همراه می‌آورد. با این وجود هنوز برای جلوگیری از تخریب بیشتر دیر نیست. این مقاله، پس از برشماری ویژگی‌های حیرت‌انگیز این زیست‌بوم، به مرور این عقوبت‌ها، با نگاهی به مطالعات انجام‌شده، می‌پردازد.

مقدمه جدید مولف
برای ترجمه فارسی متن
هدفم از نوشتن مقاله «چالش‌های محیط‌زیستی و بوم‌شناسی خلیج فارس» که در سال ۲۰۱۶ در مجلد ۴۹ شماره ششم از نشریه «Iranian Studies» به زبان انگلیسی به چاپ رسید ترغیب علاقه‌مندان به توجه بیشتر به محیط ‌زیست خلیج فارس و تلاش برای معکوس کردن روند تخریب آن بود. در آن مقاله تلاش کردم از اصطلاحات تخصصی دوری کنم تا لُب کلام به شکل قابل فهمی در اختیار خواننده قرار گیرد.
این مقاله آشکارا ملزومات، دیدگاه‌ها، و چشم‌اندازهای متاثر از فضای اجتماعی-‌سیاسی زمان نگارشش را بازتاب می‌دهد. مواردی که اگر امروز می‌نگاشتم در آن بی‌شک تغییراتی می‌دادم.
طی چند سال گذشته، شرایط منطقه از نظر میزان دست‌اندازی انسان (با گسترش طرح‌های انتقال آب از خلیج فارس، افزایش آب‌شیرین‌کن‌ها) در کنار اعمال محدودیت‌های روزافزون بر فعالان محیط زیست، نیاز به توجه به شرایط زیستی خلیج فارس را حتی مبرم‌تر کرده‌ست. با وجود تمامی این شرایط، آیا هنوز می‌توان به حفظ طبیعت به اراده‌ انسان دل‌خوش کرد؟ در این مقاله، تلاش بر این بود تصویری از شرایط محیط زیستی خلیجی‌ پیش‌ رو بگذاریم که بر «فارس» بودنش اصرار داریم.
خلیج فارس مامن تنوع شگفت‌انگیز و منحصربه‌فردی از حیات است. آب‌های خلیج فارس، که از تنگه کم‌عرضِ هرمز به دریای عمان و اقیانوس هند می‌پیوندد و بخشی از منطقه بزرگ اقیانوس هند و آرام به حساب می‌آید، شامل آب‌های سواحل اقیانوس هند، مناطق غربی و مرکزی اقیانوس آرام، و دریا‌های پیوسته به آنها‌ست. اما شرایط استثنایی محیط زیست خلیج فارس سبب شده اجتماعات بوم‌شناختی نادری پدید آید.
بوم‌شناختی (اکولوژی) خلیج فارس
عمق خلیج فارس به طور متوسط ۳۵ متر است که با نزدیک شدن به تنگه هرمز این عمق رفته‌رفته زیاد شده و به ۱۱۰ متر (حداکثر عمق) می‌رسد. با این اوصاف خلیج فارس در مقایسه با سایر خلیج‌های جهان، برای مثال خلیج مکزیک (با عمق متوسط ۱۶۵۰ متر) و خلیج عقبه (با عمق متوسط ۸۰۰ متر)، آبگیر بسیار کم‌ عمقی به حساب می‌آید. آب شور از تنگه هرمز که تنها ۵۵ تا ۹۵ کیلومتر عرض دارد وارد خلیج فارس شده و در جهت خلاف عقربه‌های ساعت جاری می‌شود. این جریان نخست از کنار ساحل ایران عبور کرده و به سمت شمال غرب حرکت می‌کند تا به عراق می‌رسد. جریان آب سپس به سمت جنوب حرکت کرده و از کویت و عربستان سعودی می‌گذرد. از آنجا، جریان آب حرکتش را به‌ سمت شرق ادامه داده تا بار دیگر از تنگه هرمز خارج و به دریای عمان وارد شود و نهایتاً به اقیانوس هند بپیوندد. با گردش آب در خلیج فارس، تبخیر بالا سبب افزایش غلظت آب شده و بنابر این به عمق فرو می‌رود تا از زیر آب ورودی از تنگه هرمز خارج شود. این سفر، که از آن به عنوان «میانگین مدت زمان اقامت» یاد می‌شود، بین ۳ تا ۵.۵ سال به‌طول می‌انجامد.
موقعیت جغرافیایی خلیج فارس، توام با عمق کم و تبادل محدود آب، تغییرات گسترده‌ای در دمای سطح آب دریا ایجاد کرده ا‌ست. زمستان‌ها دمای آن تا ۱۲ درجه سانتیگراد پایین می‌آید، در حالی که تابستان‌ها این دما ممکن است به ۳۶ درجه سانتی‌گراد هم برسد. به علت آب‌و‌هوای منطقه میزان تبخیر آب خلیج فارس بالاست (۱.۴ تا ۵ متر در سال به طور متوسط). این میزان بیش از ۱۰ برابر حجم آب شیرین ورودی به خلیج فارس‌ست. همین مسئله به شوری شدید آب کمک می‌کند، که ۴۰ تا ۵۰ جزء در هزار ا‌ست. در خورهای کم‌عمق، تبخیر آب به بیش از ۲۰ متر در سال می‌رسد و میزان شوری ۷۰ جزء در هزار را در پهنه‌هایی به وسعت صدها کیلومتر ایجاد می‌کند که در مقایسه با میانگین شوری آب اقیانوس‌های جهان (۳۰ تا ۴۰ جزء در هزار) بسیار بالاست.
نوسانات زیاد دما و شوری شدید، حضور بسیاری از گونه‌هایی که در آب‌های کم‌عمق عرض‌های جغرافیایی مشابه در منطقه اقیانوس هند و آرام یافت می‌شوند را محدود کرده ا‌ست. در مقابل آن، گونه‌هایی که با این شرایط ویژه و سخت سازگارند در مزیت قرار دارند. با این همه، خلیج فارس طیف وسیعی از حیات گیاهی و حیوانی را در خود جای داده است که برخی از گونه‌های آن مختص منطقه است. تا کنون ۶۸ گونه مرجان و ۸۳۴ گونه ماهی -از جمله ۳۱ گونه کوسه- در خلیج فارس شناسایی شده است. به علاوه سه گونه لاک‌پشت دریایی و چهارده پستاندار دریایی، شامل ۷ گونه دلفین و ۷ گونه نهنگ و یک گونه پورپویز یا گرازماهی در این آب‌ها زیست می‌کنند. با ادامه بررسی‌های پژوهشگران، تعداد گونه‌های شناسایی شده در حال افزایش است. پژوهشگران ایرانی به تازگی چهار گونه جدید کوسه را در خلیج فارس به ثبت رسانیده‌اند و به مراتب بیش از آنچه تصور می‌شد در آب‌های ایران گونه‌های مرجانی یافت شده ا‌ست.
طیف وسیعی از زیستگاه‌های طبیعی در این آب‌های نیلی یافت می‌شود. بسترهای گیاهان دریایی تا آب‌سنگ‌های مرجانی جنگل‌های مانگرو مناطق جزر و مدی و تالاب‌های ساحلی زیستگاه‌های مناسبی برای زاد و ولد و زیست بسیاری از ماهی‌ها، نرم‌تنان و پستانداران است. همچنین تعدادی از گونه‌های مهاجر مثل ماهی تن، لاک‌پشت‌های دریایی، دلفین‌ها و نهنگ‌ها و دسته‌های سیّار ماهیان در آب‌های آزاد (آب‌های دور از ساحل) زندگی می‌کنند.
جنگل‌های حرا (مانگرو) در سواحلی که حد فاصل جزر و مد ا‌ست یافت می‌شوند، از جمله مصب یا دهانه رودخانه‌ها و خور‌ها. این جنگل‌ها در سواحل بحرین، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم دیده می‌شوند اما ایران در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس بیشترین مساحت این جنگل‌ها را داراست.
«منطقه حفاظت شده حرا» با مساحت ۸۲۳۶ کیلومتر مربع بزرگترین جنگل مانگرو در خلیج فارس محسوب می‌شود. این منطقه در فاصله میان جزیره قشم و سواحل جنوبی استان هرمزگان واقع شده است. در سال ۱۹۷۵ منطقه حفاظت شده حرا به عنوان یکی از تالاب‌های مهم بین‌المللی تحت کنوانسیون رامسر (برای حفاظت از تالاب‌های با ارزش جهانی) ثبت شد. هدف از این اقدام، یکی به‌رسمیت شناختن ارزش فوق‌العاده این تالاب در سطح جهانی بود، و دیگری به دلیل مساحت زیاد آن و نیز سازگاری خاص‌اش با آب و هوای گرم و آب بسیار شور. پس از آن در سال ۱۹۷۶ این منطقه به عنوان یکی از ذخایر زیست‌کره زمین توسط یونسکو به ثبت رسید. این منطقه زیستگاه مناسبی برای جمعیتی بالغ بر ۵۰ هزار پرنده از ۹ گونه متفاوت را فراهم می‌آورد که شامل گونه‌هایی ا‌ست که در مسیر مهاجرت از آن عبور کرده یا در آن‌جا زمستان‌ها را سپری می‌کنند. همچنین زیستگاه مهمی برای میگوها، خرچنگ‌ها و بسیاری از ماهی‌های شیلاتی نیز هست. از جمله گونه‌های نادری که در منطقه حرا یافت می‌شود، یکی از اعضای خانواده دلفین‌ها و نهنگ‌ها، یعنی گرازماهی بی‌باله با نام علمی نئوفوکالنا فوکانئوید‌ست.
گیاهان دریایی (تنها گیاهان گل‌داری که زیر آب زندگی می‌کنند) یکی دیگر از زیستگاه‌های مهم ساحلی خلیج فارس را ایجاد می‌کنند. این زیستگاه‌ها عمدتاً در آب‌های کم عمق (کمتر از ۱۰ متر) دیده شده و بیش از ۵۳۰ گونه گیاه و حیوان را در خود پناه می‌دهند. این نواحی محل رشد و نمو بسیاری از ماهیان صیادی و غیرصیادی در دوران پیش از بلوغ است و در کنار جنگل‌های مانگرو نقشی اساسی در ادامه بقای ماهیگیری محلی دارند. گیاهان دریایی همچنین زیستگاه پراهمیتی برای پستانداران دریایی و لاک‌پشت‌هایند. فیل دریایی تقریبا منحصراً از گیاهان دریایی تغذیه می‌کند. جالب این‌که این پستاندار شگفت‌انگیز، که بعید نیست شکل بدنی‌اش تخیل ملوانان را برای ساختن افسانه‌های پری دریایی به راه انداخته، از نظر تکامل با فیل خاکی خویشاوندی بیشتری دارد تا سایر هم‌خانواده‌های دریایی‌اش یعنی دلفین‌ها و نهنگ‌ها. بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار فیل دریایی در خلیج فارس زیست می‌کنند که این جمعیت مقام دوم را میان جمعیت‌های این گونه در کره زمین کسب کرده ا‌ست.
آب‌سنگ‌های مرجانی، اطراف ۱۶ جزیره و دو منطقه ساحلی (بوشهر و چابهار) پراکنده‌اند. ۶۸ گونه مرجان سخت و نرم را می‌توان یافت که ۱۹ گونه از آنها از مرجان‌های سخت‌اند. این عدد نسبت به سایر نواحی منطقه هند و آرام تنوع کمی را نشان می‌دهد و فقط ۱۰ ٪ مرجان‌های آن را در بر می‌گیرد. با این حال، با در نظر گرفتن شرایط سختِ خلیج فارس، این تنوع حقیقتاً چشمگیر‌ است.
قابلیت تحمل شرایط حاد ویژگی‌های شاخصی به مرجان‌های خلیج فارس داده‌ست. مرجان‌های سخت این منطقه می‌توانند دما و شوری شدید را تحمل کنند و در شرایطی به بقای خود ادامه دهند که برای اکثر مرجان‌های جهان، که حداکثر می‌توانند شوری بین ۳۲ با ۴۲ جزء در هزار را تحمل کنند، مرگبار به حساب می‌آیند. در مقایسه با سایر مرجان‌های جهان، مرجان‌های خلیج فارس همچنین با بیشترین تغییرات دمای آب دست‌وپنچه نرم می‌کنند. در حالی که بیشتر آب‌سنگ‌های مرجانی حداکثر اختلاف حدود ۴ درجه بین کمترین و بیشترین دمای آب را تجربه می‌کنند، اجتماعات مرجانی خلیج فارس ممکن‌ است در یک روز ۹ درجه تفاوت دما و در سال ۲۰ درجه دما را تحمل کنند.
این تحمل حرارتی بسیار بالا اخیراً توجه پژوهشگران جهانی را به خود جلب کرده، از آن جهت که امکان دارد آب‌سنگ‌های مرجانی خلیج فارس بتوانند پرده از تأثیرات محیط زیستی حاد بر روی جانوران دریایی برداشته و حتی راهکارهایی برای سازگاری با تغییر اقلیم در سطح جهانی ارائه دهند. در نتیجه تغییرات آب‌وهوایی، دمای سطح آب دریاهای کره زمین در حال افزایش ا‌ست. این مسئله مرجان‌ها را تحت فشار قرار داده و بقای آنها را تهدید می‌کند، خصوصاً در شرایطی که آب‌سنگ‌ها تحت فشار مضاعف از سوی فعالیت‌های انسانی قرار دارند. پژوهشگران در حال بررسی ویژگی‌های مرجان‌های خلیج فارس‌اند که به آنها قابلیت تحمل تغییرات دمایی را می‌دهد. آنها هچنین خطرات و فواید انتقال مرجان از خلیج فارس به مناطق هند و آرام را با هدف افزایش تحمل‌پذیری در مقابل فشار و تاثیرات منفی تغییر اقلیم از پیوند زدن بررسی می‌کنند. این کار اهمیت جهانی مرجان‌های خلیج فارس را به عنوان منابع بالقوه ژنتیکی برای افزایش تاب‌آوری در برابر تغییرات آب و هوا نشان می‌دهد.
تهدیدهای محیط زیستی
محیط زیست خلیج فارس به عنوان یکی از مناطق جهان که بیشترین تاثیر را از فعالیت‌های انسانی پذیرفته قلمداد می‌شود. بالاترین تراکم تاسیسات استخراج نفت و گاز و آب‌شیرین‌کن‌ها در این منطقه مستقر ا‌ست. همچنین، توسعه صنعتی پرشتاب، ساخت‌وسازهای ساحلی، رفت‌وآمد بالای کشتی‌ها، صید بی‌رویه و اَشکال ناپایدار دیگرِ استفاده از منابع، فشار بی‌اندازه‌ای را بر محیط زیست این ناحیه تحمیل کرده ا‌ست.
انواع گوناگون آلودگی، شامل آلودگی نفتی، ترافیک بالای دریایی، فاضلاب شهری و صنعتی تصفیه‌نشده، و انتقال گونه‌های غیربومی از نقاط دیگر این محیط را تهدید می‌کند. آنچه این تهدیدها را شدت می‌بخشد سرعت پایین جریان آب و ویژگی نیمه‌محصور بودن این خلیج‌ است که با محدود کردن تبادل آبی، شرایط ایده‌آلی برای «دام آلودگی» – انباشت آلاینده‌ها – پدید می‌آورد. از این رو زیست‌بوم‌های این منطقه به خاطر دوام طولانی مدت آلاینده‌ها در آب به شدت در خطرند.
صنعت عظیم نفت و گاز خلیج فارس یکی از بزرگترین تهدیدات محیط زیست دریایی به شمار می‌آید. این خلیج با مساحتی در حدود ۲۴۰ هزار کیلومتر مربع قریب به ۶۰درصد مخازن شناخته شده نفت و ۴۱.۹درصد مخازن گاز طبیعی جهان را درخود جای داده‌ست. بر اساس تخمین‌های سال ۲۰۰۶، ۱۵.۹درصد از این میزان در ایران واقع شده‌ست. تعداد پرشماری از پالایشگاه‌ها و کارخانه‌های پتروشیمی و فولاد در دریا یا نزدیک دریا قرار دارند. طی دهه‌های اخیر بخش اعظمی از نفت جهان از طریق تنگه هرمز جابه‌جا شده‌ است. در نتیجه نشت پی‌درپی نفت، سوراخی تانکرها و سایر منابع آلودگی نفتی تاثیر محسوسی بر محیط زیست منطقه گذاشته است.
هر ساله حدود ۲ میلیون بشکه نفت در روند شست‌وشوی مخازن کشتی‌ها و تخلیه «آب تعادل» آلوده به نفت در خلیج فارس سرریز می‌شود. آبِ تعادل برای سنگین کردن کشتی‌های باربر داخل منبع آن پمپاژ می‌شود تا ثبات کشتی در فقدان وزن بار یا کاهش وزن ناشی از مصرف سوخت حفظ شود. وقتی بارگیری یا سوخت‌گیری انجام شود، این منبع به دریا تخلیه می‌شود. بسیاری از کشتی‌های باری مخزن نفت را برای آب تعادل هم استفاده می‌کنند که نتیجه آن آلودگی نفتی در نقاطی‌ست که این تخلیه انجام می‌گیرد.
جنگ‌های متعدْ آلودگی نفتی را در خلیج فارس تشدید کرده است. حملات متعدد به میدان‌های نفتی توسط هر دو کشور در جنگ ایران و عراق (۱۳۵۰-۱۳۵۷) منجر به نشت ۲ تا ۴ میلیون بشکه نفت در خلیج فارس شد. چند سال بعد، در زمانی که در اولین جنگ خلیج در سال ۱۳۷۰ عراق کویت را مورد حمله قرار داد، نیروهای عراقی در حین عقب‌نشینی میدان‌های نفتی کویت را به آتش کشیده و یکی از بزرگترین رویدادهای تخریب محیط زیست را در خلیج فارس رقم زدند. آلودگی نفتی حاصلْ سبب کشته شدن بیش از ۳۰ هزار پرنده و آلودگی ۲۰ درصدِ جنگل‌های مانگروی عربستان سعودی و ۵۰ درصدِ آب‌سنگ‌های مرجانی شد. صدها کیلومتر‌مربع از بستر‌های گیاهان دریایی نیز غرق در فرآورده‌های پتروشیمی شد. نبردهای دومین جنگ خلیج در سال ۱۳۸۲ منجر به نشت ۶ تا ۸ میلیون بشکه نفت در خلیج فارس و دریای عرب (دریای عمان) شد.
علاوه بر آلودگی نفتی، آب تعادل کشتی‌ها که در خلیج فارس تخلیه می‌شود خطر انتقال تعداد زیادی جانوران غیربومی را نیز به‌همراه دارد، که می‌تواند صدمه زیادی به زیست‌بوم‌های محلی وارد کند. حجم آب تعادل هر کشتی تا ۱۰۰ هزارتن هم می‌رسد و قادر ا‌ست هزاران یا میلیون‌ها جانور میکروسکوپی از جمله جلبک‌ها، باکتری‌ها و تخم یا لارو ماهیان و نرم‌تنان را در خود جای دهد. نتایج یک پژوهش در جزیره خارک ایران نشان داده که کشتی‌ها آب‌های اقصی نقاط دنیا را در مخزن خود به این بندر آورده و در آنجا تخلیه می‌کنند که البته گونه‌های مهاجمی که از استرالیا، جنوب شرقی آسیا، و اروپا وارد می‌شوند به‌ویژه خطرناکند. دلیل آن حجم زیاد آب تعادل منتقل شده از این نواحی می‌باشد. تعداد زیاد گونه‌های بالقوه مهاجم در مبدا و شباهت شاخصه‌های محیط زیستی میان مبدأ و مقصد است که تحمل شرایط جدید را در جانورانی که در این آب‌ها رها می‌شوند محتمل‌تر می‌سازد و بنابراین می‌توانند به تعداد کافی زنده بمانند تا رشد و تولید مثل کرده و جمعیت زیستایی (ماندنی) پدید آورند.
ساخت‌وساز در سواحل و ایجاد بندرگاه‌ها و جزایر مصنوعی خطر مضاعفی برای محیط زیست به‌همراه دارد که تاثیرات آن از آلودگی‌های نفتی هم بیشتر‌ست. بزرگترین جزایر مصنوعی جهان در کرانه جنوبی خلیج فارس قرار گرفته‌اند و مسائل محیط زیستی متعددی خلق کرده‌اند. لاروبی‌های متمرکز و «تبدیل بستر دریا به خشکی» برای ایجاد جزایر مصنوعی و بنادر به‌صورت فیزیکی به آب‌سنگ‌های مرجانی و سایر زیستگاه‌ها صدمه می‌زند. بالغ بر ۸ کیلومتر مربع از آب‌سنگ‌های مرجانی فقط به‌خاطر ساخت «نخل جبل‌علی» در دوبی از میان رفت. تقاضا برای ساخت‌وسازهای لوکس بیشتر، مناطق وسیع‌تری را تهدید می‌کند. آنچه ذکر شد تهدید مضاعفی‌ست بر تأثیرات منفی گسترش مناطق شهری و صنعتیِ ساحلی و توسعه بنادر.
در چندین کشور، از جمله امارات متحده عربی و ایران، آب‌سنگ‌های مرجانی، با هدف تعدیل میزان تخریب، از مکان‌های در حالِ ‌توسعه به مناطق دیگری در خلیج فارس منتقل شده‌اند. در نبود پایش‌های کافی، میزان موفقیت این پروژه‌ها هنوز مشخص نشده ا‌ست. اما به‌طور کلی، جابه‌جایی مرجان‌ها در سطح بین‌المللی با میزان بالای مرگ‌ومیرها و سرعت پایین رشد آنها همراه بوده ا‌ست. صرف نظر از میزان موفقیت، در بیشتر موارد نسبت مرجان‌های جابه‌جا شده به آب‌سنگ اولیه از دست رفته ناچیز ا‌ست.
خاکبرداری/لایروبی برای ساخت‌وساز ساحلی و ایجاد خشکی‌های جدید در دریا مناطق وسیع‌تری از نواحی مجاور را تحت تاثیر قرار می‌دهد. گل‌آلود شدن آب و رسوبات معلق که از این نقاط پخش می‌شوند، محیط زیست دور از ساحل را هم متأثر می‌کنند. رسوبات معلق جلوی نور خورشید را گرفته و باعث کاهش زایاییِ بسترهای گیاهان دریایی و آب‌سنگ‌های مرجانی که برای فتوسنتز به نور خورشید وابسته‌اند می‌شود. علاوه ‌بر این، رسوب‌گذاری روی مرجان‌ها سطحِ در دسترس برای رشد مرجان‌های جدید را محدود می‌کند.
سرعت توسعه پرشتاب از توان کشورهای خلیج فارس برای گسترش و بهبود زیرساختِ عادی مدیریت پسماند پیشی گرفته‌ است. هر ثانیه حدود هزار متر مکعب پسماند از شهرهای ساحلی و سایت‌های صنعتی وارد خلیج فارس می‌شود. به‌‌علاوه، تقریباً نیمی از آب‌شیرین‌کن‌های جهان در کشورهای حاشیه خلیج فارس، به‌خصوص کشورهای عربی، واقع شده‌ست. پساب آب‌شیرین‌کن‌ها، چه اول به رودخانه سرریز شود و چه مستقیماً وارد دریا شود، آلاینده شیمیایی از جمله کلر را وارد آب کرده و دما و شوری آب را بالا می‌برد. آب‌های خنک‌کننده برای فعالیت‌های صنعتی نیز به دریا رها می‌شوند و دمای آب را در مناطقی افزایش می‌دهند که گونه‌ها در حال ‌حاضر دمایی را در حداکثر سطح تحمل خود تجربه می‌کنند.
آب‌های آلوده اغلب محیط مناسبی برای رشد بی‌رویه جلبک‌های میکروسکپی فراهم می‌آورند. این رشد بی‌رویه و مضر جلبک‌ها اکسیژن محلول در آب را کاهش می‌دهد و شرایط مرگباری را برای ماهی‌ها پدید می‌آورد. به‌عنوان نمونه، در چند دهه اخیر پدیده «کَشندِ سرخ» به‌دفعات متوالی در خلیج فارس، از جمله آب‌های ایران، ثبت شده‌ست. دلیل نام‌گذاری این پدیده، رنگ سرخ حاصل از آن ا‌ست که تا چند کیلومتر از سطح دریای را می‌تواند بپوشاند. با وجود این که کشندهای سرخ برای انسان سمی نیستند، مرگ‌و میر وسیع ماهی‌ها را سبب می‌شوند که می‌تواند هزاران ماهی را قربانی کند و البته برای پستانداران دریایی نیز خطرناک ا‌ست. این رخدادها همچنین فعالیت صنایع ساحلی و آب‌شیرین‌کن‌ها را تحت تاثیر قرارداده و موجب زیان اقتصادی می‌شود.
تاثیر بر زیستگاه‌های طبیعی
تنش حاصل از فعالیت‌های انسان در تخریب زیست‌بوم‌های ساحلی و دریایی، که به‌طور طبیعی تحت فشارند، نقش دارد. علاوه بر «آلودگی از خشکیِ» ناشی از کشتیرانی و توسعه سواحل، صدمه حاصل از لنگر به‌علت ترافیک بالای کشتی‌ها در خلیج فارس، آب‌سنگ‌های مرجانی را نابود می‌کند. قریب به ۷۰ درصد از مساحت مرجانی شناسایی‌شده در خلیج فارس را می‌توان ازدست‌رفته دانست، در حالی که ۲۷ درصد در خطرند یا در مقاطع بحرانی‌ا‌ی از تخریب قرار دارند.
مرجان‌های تحت فشار همچنین نسبت به بیماری‌ها و سفیدشدگی آسیب‌پذیرترند. «بیماری نوار زرد» که سابقاً در جنوب خلیج فارس و دریای عمان گزارش شده بود، در سال ۲۰۰۰ در مرجان‌های اعماق ۶ تا ۱۲ متری اطراف جزیره فارور در سطح متوسط (کمتر از ۵ درصد) مشاهده شد. این عفونت باکتریایی که علت نام‌گذاری آن خط زردی‌ست که بر تاج مرجان به‌جا می‌گذارد، به‌نظر می‌رسد که در میان مرجان‌های خلیج فارس در حال گسترش بوده و نمونه‌ای از تاثیر آلودگی در منطقه ا‌ست. وقتی مرجان از پیش تحت فشار آلودگی، صدمه بی‌رویه و غیره قرار دارد، باکتری به کلونی‌های مرجانی حمله می‌کند.
مرجان‌های خلیج فارس همچنین متأثر از سفیدشدگی‌اند، که یکی از دلایل اصلی نابودی مرجان‌ها در سراسر جهان ا‌ست. وقتی دمای آب بالاتر از حد معمول می‌رود، جلبک‌های هم‌زیست که در بافت مرجان زندگی می‌کنند و باعث ایجاد رنگ آن نیز می‌شوند، بدنه را ترک کرده و اسکلت سفید مرجان هویدا می‌شود. اگر جلبک در بازه زمانی کوتاهی دوباره جذب نشود مرجان‌ها می‌میرند. حتی افزایش یک درجه سانتی‌گراد بالاتر از میانگین حداکثر دمای سالانه می‌تواند عامل سفیدشدگی شود. دوره‌های طولانی افزایش دما و فشار فراگیر فعالیت‌های بشر، از جمله آلودگی، مرجان‌ها را نسبت به سفیدشدگی حساس‌تر می‌کند. سفیدشدگی مرجان‌ها در سال‌های ۱۹۹۵، ۱۹۹۶، ۱۹۹۸، ۲۰۱۲ در خلیج فارس مشاهده شده ا‌ست. سفیدشدگی‌های گسترده مرتبط با افزایش دمای آب دریا در سراسر کره زمین فراوان‌تر شده‌اند و به‌دلیل افزایش دمای سطحِ آب دریاها که مرتبط با تغییرات آب و هوایی‌ست، بیشتر و بیشتر مرجان‌ها را تهدید می‌کند. آب‌سنگ‌های مرجانی خلیج فارس، علی‌رغم تحمل‌پذیری بالایشان نسبت به نوسانات زیاد دما و شوری، همچنان نسبت به تغییرات این عوامل خارج از گستره طبیعی‌شان حساس هستند.
مانگروها که زیستگاه حیاتی بسیاری از گونه‌های در خطر هستند، نیاز به شرایط نسبتاً ثابت شوری دارند و سدها و کشاورزی در بالادست که سبب تغییرات در رودخانه‌ها می‌شوند آنها را در معرض خطر قرار می‌دهند. همچنین آلودگی شهری و صنعتی، جنگل‌زدایی و چرای دام در تخریب منگروها نقش دارند .
همراه با ناپدید شدن این زیستگاه‌های حائز اهمیت، حیات شگفت‌انگیز گیاهی و جانوری خلیج فارس نیز از دست می‌رود. انقراضْ پدیده غیرقابل بازگشتی‌ است که طی آن گونه‌هایی که صدها میلیون سال با محیط سازگار شده و تکامل یافته‌اند برای همیشه نابود می‌شوند. در حال حاضر اطلاعات کافی برای تخمین سرعت انقراض در خلیج فارس در دست نیست و با توجه به کمبود اطلاعات علمی در مورد تنوع گونه‌ها در این منطقه، گونه‌های بسیاری پیش از آنکه بشر آنها را بشناسد در دام انقراض می‌افتند.
*پیامد‌های تخریب محیط زیست برای ایران
عواقب تخریب محیط زیست خلیج فارس از ناپدید شدن تنوع زیستی بی‌همتای آن فراتر می‌رود. تخریب پیوسته محیط زیست پیامدهای بارز اقتصادی و اجتماعی به‌همراه خواهد داشت، که تنها چند دلیل آن از دست رفتنِ منابع محلی غذایی و درآمد، از جمله محصولات شیلاتی و گردشگری و از میان رفتن منابع طبیعی در مقابل مخاطرات ساحلی‌ست. این اثرات نه تنها برای مردم محلی، بلکه در سطح ملی ایران و همچنین در کشورهای ساحلی همجوار ملموس خواهد بود.
با توجه به خط ساحلی طولانی که جمعیت زیادی را در خود جای داده، اهمیت ماهیگیری در اقتصاد محلی و علاقمندی به گسترش گردشگری ساحلی، ادامه تخریب محیط زیست در خلیج فارس بسیاری از منابع ایران را تهدید می‌کند. خط ساحلی کشور بیش از هزار و هشتصد کیلومتر در شمال خلیج فارس و دریای عمان کشیده شده و چهار استان جنوبی (خوزستان، بوشهر، هرمزگان، و سیستان و بلوچستان) در کنار دریا قرار دارند. همچنین جزایر ایرانی خلیج فارس روی هم رفته سواحلی به‌طول تقریبی ۶۰۰ کیلومتر دارند. بیش از ۵.۵ میلیون نفر در استان‌های ساحلی زندگی می‌کنند که ۷۰ درصد انها در فاصله کمتر از ۱۰۰ کیلومتر تا کرانه دریا ساکن‌اند.
پس از نفت، محصولات شیلاتی دومین منبع طبیعی مهم در منطقه خلیج فارس و مهم‌ترین منبع تجدیدپذیر‌ست. ایران دارای بزرگترین ناوگان ماهیگیری و بیشترین حجم صید ماهی در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس است. با وجودی که سهم شیلات در تولید ناخالص ملی ایران نسبتا کم است، این بخش فرصت‌های شغلی قابل توجهی را برای جوامع محلی ساحلی فراهم می‌کند. ماهیگیری و آبزی‌پروری رایج‌ترین منبع امرار معاش در میان جمعیت سواحل ایران است. بیش از ده هزار شناور ماهیگیری سنتی در آب‌های ایرانی خلیج فارس و دریای عمان فعال‌اند.
با این وجود، صید بی‌رویه همراه با توسعه ساحلی، نابودی زیستگاه‌ها و رسوب‌گذاری که در مناطق مهم – از جمله بستر‌های گیاهان دریایی، مانگروها و آب‌سنگ‌های مرجانی –گونه‌های سودآور شیلاتی را تخریب می‌کند و امرار معاش را به خطر می‌اندازد. در نتیجه، تداوم زوال محیط زیست پیامدهای اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی برای استان‌های ساحلی ایران خواهد داشت.
ایران در سال‌های اخیر در صنعت گردشگری به‌عنوان یکی از شیوه‌های تنوع بخشی به اقتصاد، کاهش وابستگی به نفت، جذب درآمد و ایجاد فرصت‌هایی برای رشد، سرمایه‌گذاری کرده‌ست. به‌طور کلی در ایران اکوتوریسم صنعتِ در حال رشدی ا‌ست و جزایر خلیج فارس، شامل کیش و قشم، مقاصد گردشگری پرطرفداری‌اند؛ هم به‌دلیل مانگرو و هم انواع غواصی و بازدید از آب‌سنگ‌های مرجانی. مردم محلی جزایر بیش ‌از پیش از طریق کار در هتل‌ها و سایر مشاغل مرتبط با گردشگری درآمد خود را کسب می‌کنند. اما گردشکری قادر به بقا در محیط زیستی آلوده و فرسوده نیست، چیزی که نگهداری از زیست‌بوم‌های سالم ساحلی و دریایی را، چه در سطح محلی و چه ملی، حیاتی می‌کند.
پیامد دیگر تخریب محیط زیست، نابودی کامل زیست‌بوم‌های دریایی و ساحلی خواهد بود که نقش مهمی به عنوان موانع طبیعی در مقابل مخاطرات ایفا کرده و از مردم و زیرساخت‌های عمرانی در مقابل بلایا و اثرات تغییر اقلیم حفاظت می‌کنند. پروژه‌های علمی زیادی از سراسر جهان نشان داده است که تخریب زیستگاه‌ها باعث افزایش خطر بلایا می‌شود. زیست‌بوم‌های سالم ساحلی و دریایی مثل تالاب‌ها، جنگل‌های مانگرو و آب‌سنگ‌های مرجانی می‌توانند به عنوان مانعی در مقابل امواج شدید و آبگرفتگی حاصل از توفان عمل کرده و تأثیرات منفی رویدادهای آب‌وهوایی شدید را کاهش دهند. برای مثال، بعد از سونامی اقیانوس هند در سال ۲۰۰۴، مشاهده شد که جوامعی که در مجاورت مانگروها و جنگل‌های ساحلی ساکن بودند به میزان چشمگیری کمتر از آنهایی که در مناطق مجاور زیست‌بوم‌های دست‌خورده توسط انسان زندگی می‌کردند از امواج سونامی صدمه دیدند.
در صورتی که این موانع طبیعی از بین روند، سرمایه‌گذاری بالایی برای جایگزین کردن نقش حفاظتی آنها نیاز خواهد بود. برای مثال آب‌سنگ‌های مرجانی قادرند تا ۹۷ درصد انرژی امواج را پراکنده کرده و از بین ببرند؛ انرژی‌ای که در غیر این صورت باعث خیزش موج در ساحل و آبگرفتگی می‌شود. این میزان مساوی یا بیشتر از توان سازه‌های ساخت بشر مثل موج شکن‌ها در تضعیف امواج است.
خلیج فارس تحت تأثیر بادهای شدید شمال غربی‌ست که اصطلاحا به آن «باد شمال» می‌گویند. باد شمالی علی‌الخصوص در زمستان قوی و ناگهانی می‌وزد و خیزش شدید موج ایجاد می‌کند، حالتی که در آن سطح آب بالا آمده و می‌تواند موجب آب‌گرفتگی مناطق ساحلی و مواجه با باد شدید شود، آبگرفتگی در اثر باران‌های شدید نیز سواحل ایرانی خلیج فارس را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آبگرفتگی‌های مهلک در شهرهای ایرانی بندرعباس و بندرلنگه در سال ۱۹۹۳ و بوشهر در سال ۲۰۰۴ موجب مرگ ده‌ها نفر و تخریب خانه‌ها و تاسیسات زیرساختی بسیار شدند. احتمال زیان حاصل از مخاطرات ساحلی، با توجه به بالا آمدن سطح آب دریاها، که از اثرات قابل پیش‌بینی تغییرات آب‌وهوایی‌ست، در حال افزایش ا‌ست. اما خطر بلایای این‌چنینی را می‌توان با حفاظت و احیای زیست‌بوم‌های حیاتی مثل آب‌سنگ‌های مرجانیِ مجاور ساحل و تالاب‌ها و پوشش گیاهیِ ساحلی، که سیلاب را جذب کرده و سرعت جریان آب را کم می‌کنند، کاهش داد. به‌علاوه، خلاف سازه‌های مهندسی شده، مثل سدها و موج شکن‌ها، سرمایه‌گذاری در مدیریت و حفاظت زیست‌بوم‌ها فواید مضاعفی به همراه خواهد داشت، از ‌جمله تأمین خوراک و منابع پایدار درآمد پیش، حین، و پس از بحران ناشی از بلایا. با این حساب، تدابیر زیست‌بوم‌گرایانه برای کاهش خطر بلایا راهکارهایی بی‌پشیمانی انگاشته می‌شوند.
کنشگری محیط زیستی محلی و ملی
در حالی ‌که بسیاری از ایرانیان احساسات پرشوری نسبت به نام خلیج فارس به عنوان نماد اقتدار و قدرت ایران در منطقه دارند، بسیار اندک‌اند کسانی که در مورد تخریب محیط زیستی همین آبراهه سخنی به میان آورده‌اند. با وجود تخریب شدیدی که تاکنون رخ داده، هنوز هم برای معکوس کردن این روند و حفاظت و احیای این زیست‌بوم‌ها فرصت باقی‌ست. نباید فراموش کنیم که تهدیدهای محیط زیستی نه مختص خلیج فارس است و نه ایران. در اصل، تک‌تک کشورهای جهان با مسائل محیط زیستی دست و پنجه نرم می‌کنند و ناچارند راه حل‌هایی برای چالش‌های پیش رویشان بیابند. کشورهایی که بتوانند محیط زیست سالمی را حفظ کنند، مزیت‌های اجتماعی و اقتصادیِ مضاعفی را نیز بدست خواهند آورد.
یکی از راه‌های تخمین سطح دانش علمی، بررسی تعداد مقالات علمی معتبر چاپ شده درباره آن موضوع‌ است. از زمان انتشار اولین اثر در عصر حاضر توسط کینزمن و همکاران در ۱۹۶۴، که آب‌سنگ‌های مرجانی خلیج فارس را توصیف کرده، تنها در حدود ۲۷۰ اثر علمی درباره زیست‌بوم‌های مرجانی این منطقه به چاپ رسیده‌ است. این رقم در مقایسه با تنوع گیاهی و جانور دریایی و پیچیدگی روابط این موجودات ناچیز‌ست. همان طور که ذکر شد، دست کم ۶۸ گونه مرجان و ۸۳۴ گونه ماهی در خلیج فارس یافت شده ا‌ست، که بسیاری از این ماهی‌ها وابسته به مرجان‌ها هستند. در مقایسه با تعدادِ کم مقالات، مشخص‌ست که شکاف‌های زیادی در دانش ما از حیات وحش خلیج فارس وجود دارد.
با این همه نشانه‌های مثبتی از افزایش پژوهش‌های بوم‌شناختی علی‌الخصوص در ایران دیده می‌شود. تقریباً نیمی از مقالات ذکر شده در دو دهه اخیر منتشر شده‌ است. پژوهشگران ایرانی نزدیک به ۴۰ نوشته به چاپ رسانیده‌اند که ۹۰درصد آن از سال ۲۰۰۳ به بعد نگاشته شده ا‌ست. این مسئله ایران را در مقام دوم از نظر تعداد مقالات در مورد سیستم‌های آب‌سنگ مرجانی در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار داده ا‌ست. بین سال‌های ۱۳۷۶و ۱۳۸۸ ایران بالاترین سرعت رشد تولیدات علمی، بخصوص در حوزه زیست‌شناسی دریا و علوم محیط زیستی را از سر گذراند. بخشی از این فراوانی مدیون رشد طرح‌های دانشگاهی در کشور‌ است. می‌توان امید داشت با برداشته شدن تحریم‌ها، حداقل با افزایش منابع در دسترس و از میان رفتن موانع همکاری بین‌المللی، بیش از پیش از پژوهش‌های بوم‌شناختی در ایران پشتیبانی شود.
کنش مفید دیگر در سطح ملی تلاش بیشتر برای هماهنگ کردن مدیریت با علم ا‌ست. مؤلفان بسیاری به اهمیت گسترش مناطق حفاظت شده دریایی در خلیج فارس اشاره کرده‌اند. جهت حفاظت از مناطقِ برتر از نظر تنوع زیستی و فواید زیست‌بوم‌ها -برای انسان- اطلاعات علمی می‌بایست جمع‌آوری شده و به سیاست‌گذاران منتقل شود. بالا بردن اهمیت مساله خلیج فارس و یافتن راه حل‌های مناسب برای چالش‌های آن، مستلزم آن‌ است که در کنار پژوهش‌های بوم‌شناختی بررسی‌هایی از نقطه نظرات متعدد انجام گرفته و متخصصان از رشته‌های مختلف از جمله علوم اجتماعی و رفتاری پا به عرصه بگذارند. برای آن که چند نمونه از رشته‌هایی که تا به‌حال پژوهشگران علاقمند به این منطقه کمتر توجهی به آن کرده‌اند می‌توان از تاریخ اقتصاد و روانشناسی محیط زیست – و بسیار کمتر در خصوص محیط زیست دریا – نام برد. امید ا‌ست که کارشناسان حوزه‌های مختلف نسبت به مسائل محیط زیست علاقه بیشتری نشان داده و با همکاری خود زمینه را برای شناخت گسترده‌تری از محیط زیست خلیج فارس فراهم آورند.
برای بهبود وضعیت خلیج فارس کنشگری محیط زیستی در همه سطوح مورد نیاز خواهدبود. از آنجا که جوامع ساحلی در خط مقدم تخریب محیط‌زیستی قرار دارند و ناچارند در مقابل آن اقدام کنند، افزایش آگاهی همسو با کنش علمی سرنوشت‌ساز خواهد بود. هشیاریِ در حال شکوفایی محیط زیستی در ایران نشان داده که تنها رسیدن به این باور که می‌توان طور دیگری رفتار کرد، می‌تواند شروع تحول باشد. در چند سال اخیر شاهد چندین نمونه موفق از فعالیت‌های محیط زیستی جوامع محلی در اقصی نقاط ایران بوده‌ایم. برای مثال، اعتراضات صلح‌آمیز اهالی محل در استان زنجان در سال ۱۳۹۲ نسبت به آلودگی شدید کارخانه فلزکاری منجر به بسته شدن آن توسط دولت شد. با وجود صنایع آلاینده متعدد، تاکنون استان‌های ساحلی فعالیت محیط زیستی کمتری از خود نشان داده اند. ارتقای آگاهی جوامع محلی قدم ارزشمندی جهت تسریع حفاظت محیط زیستی جامعه مدنی خواهد بود.
جوامع ساحلی، علاوه بر کنشگری محیط‌زیستی می‌توانند برخی تغییرات کوچک ساده را اعمال کنند که تاثیر بزرگی بر سلامت زیست‌بوم‌های دریایی خواهد گذاشت. به عنوان مثال، به راحتی می‌توان از تخریب بر اثر لنگراندازی در آب‌های کم‌عمق که آب‌سنگ‌های مرجانی از سطح آن قابل رؤیت هستند پرهیز کرد. با توجهِ بیشتر، افرادی که از آب‌سنگ‌های مرجانی بازدید می‌کنند، می‌توانند از تخریب فیزیکی آنها اجتناب کنند. غالباً چنین دانشی از قبل در میان جوامع محلی وجود دارد اما گاه از یاد رفته یا نسل‌های جدید به آن بی‌توجهی می‌کنند. آموزش روش‌های بی‌خطر تماشای دلفین‌ها به صیادان و قایقرانانی که گردشگران را برای بازدید می‌برند توسط یکی از سازمان‌های مردم‌نهاد داخلی در دفع خطر برخورد با قایق (یکی از مهم‌ترین تهدیدات دلفین‌ها و گرازماهی‌های اطراف قشم) مفید واقع شده‌ است. چنین نمونه‌هایی تأثیرگذاری گفت‌وگوی مؤثر درباره اهمیت زیست‌بوم‌های دریایی و اثرات منفی بالقوه فعالیت‌های محلی را نشان می‌دهد.
با این همه، تهدیدهایی وجود دارند که نمی‌توان فقط از طریق تلاش‌های جوامع محلی و مدنی آنها را دفع کرد، بلکه اقدامات هماهنگ وسیع‌تر و سرمایه‌گذاری در سطح استانی و ملی می‌طلبد. برای مثال، مدیریت اثرات غیرمستقیم توسعه ساحلی، ساخت‌وساز‌ها و فعالیت کارخانه‌ها، بنادر و امکانات گردشگری (هتل‌ها، لنگرگاه‌های تفریحی، فرودگاه‌ها…) فقط از طریق سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ها و قانونگذاری‌های موثر ملی و اجرای صحیح آنها میسر خواهد بود.
برای نمونه، اگر صنایع نفتی توسط ایران و کشورهای همسایه ملزم می‌شدند که پساب ناشی از ا‌ستخراج نفت به مکان‌هایی در خشکی برای تصفیه یا بازیافت انتقال دهند، بخش مهمی از آلودگی نفتی خلیج فارس مهار می‌شد. رویکردهای جایگزین دیگری نیز وجود دارند، مثل قانون‌گذاری ملی برای الزام استفاده تکنولوژی‌های کم‌خطر مانند تانکر‌های دو جداره که از سرریز نفت جلوگیری می‌کند و یا جداسازی محل ذخیره آب تعادل کشتی از مخزن نگاهداری نفت خام. با ایجاد مکان‌هایی برای شست‌وشوی کم‌خطرتر مخازن می‌توان از آلودگی نفتی ناشی از شستشوی مخازن نفت و تخلیه آب تعادل اجتناب کرد، که البته این کار مستلزم سرمایه‌گذاری کلان در بنادر‌ است. اجرای مؤثر مقررات و اقدامات ایمنی محیط زیست در همه فعالیت‌ها، از جمله رشد صنایع نفت و گاز، اقدام تعیین‌کننده‌ای در مسیر احیای این زیستگاه مهم و در حال نابودی آبی خواهد بود.
اهمیت همکاری بین‌المللی
حتی در صورت اقدامات موثر ملی، باز هم تهدیداتی باقی خواهد ماند که دامنه آنها فراتر از وسعت جغرافیایی هر یک از کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود. بنابراین همکاری منطقه‌ای بین کشورهای همسایه اجتناب ناپذیر‌ است. نه تنها آلودگی دریایی با جریان و گردش آب از کشوری به کشور دیگر سرایت می‌کند، بلکه در دریا منابع زیستی (اکولوژی ملی) نیز بین کشور‌ها مشترک‌اند. جمعیت‌های جانوران دریایی مرزهای سیاسی نمی‌شناسند. مرجان‌ها و ماهی‌ها بخشی از زندگی خود را به شکل لارو شناور سپری می‌کنند که با جریان‌های آب پراکنده شده و امکان دارد در منطقه‌ای جدا از جایی که از تخم در آمده‌اند مستقر شوند. به‌علاوه، بسیاری از پستانداران دریایی مهاجرند. لاکپشت‌های دریایی ممکن ا‌ست در یک کشور تخم‌ریزی و در آب کشور دیگری تغذیه کنند.
برای همین، تلاش‌های محیط زیستی باید در بطن چشم‌انداز وسیع‌تری قرار گیرد که پیوستگی زیستگاه‌های دریایی را در نظر گرفته باشد. برای مثال، حفاظت گونه‌های مهاجر همچون ماهی تُن و گونه‌های بسیار سیار، مثل لاک‌پشت‌های دریایی، مستلزم همکاری در سراسر خلیج فارس ا‌ست. به همین قیاس، ماهی‌هایی که بین فواصل طولانی مهاجرت می‌کنند، و همچنین ذخایر وسیع صید مشترک بین کشور‌های حاشیه خلیج، سبب می‌شود که سو‌مدیریت شیلات در یک کشور، کشور‌های همسایه را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
علی‌رغم توافق نداشتن کشورهای مجاور خلیج‌ فارس بر سر بسیاری از مسائل و مجادله‌های بسیار بر سر حتی اسم خلیج فارس، این کشورها اهمیت همکاری محیط زیستی را به رسمیت شناخته‌اند. پیرو پیشنهاد کویت به «برنامه محیط زیست سازمان ملل» در سال ۱۹۷۳ جهت ایجاد یک سازمان منطقه‌ای برای حل مساله آلودگی محیط زیستی در خلیج فارس و نشست‌های متعددِ پس از آن، در سال ۱۹۷۹ سازمان منطقه‌ای برای حفاظت محیط زیست دریایی «راپمی» تاسیس شد که هدف آن حفاظت از خلیج فارس و دریای عمان در مقابل منابع گوناگون آلودگی بود. در حال حاضر هشت کشور در سازمان راپمی عضوند (بحرین، ایران، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی). این سازمان فضای بی‌طرف و قابل اعتمادی را در اختیار کشورهای عضو برای هم‌فکری و تصمیم‌گیری درباره چشم‌اندازی مشترک و راهبرد کلی جهت حفاظت از محیط زیست قرار داده ا‌ست. در حالی که دبیرخانه راپمی و سازمان‌های منطقه‌ای دیگر هماهنگی اقدامات و پایش پیشرفت را بر عهده دارند، هر کشور ملزم‌ است برنامه‌های چندجانبه مدیریت ساحلی را در قوانین کشوری ادغام کند.
راپمی از بعضی جهات موفق بوده و گزارش‌های منظمی از وضعیت محیط زیست دریایی منطقه منتشر کرده ا‌ست اما همکاری منطقه‌ای کافی شکل نگرفته‌ است. لذا در سال ۱۳۹۲، کشورهای عضو راپمی تصمیمی اتخاذ کردند که بر اساس آن در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹ از طریق تقویت ظرفیت‌های ملی در حوزه مدیریت دریا و سواحل، تقویت همکاری منطقه‌ای و ارتقای بازدهی و بهره‌وری از منابع همکاری خود را گسترش دهند. در حال حاضر، فرصت مناسبی پیش روی ایران و سایر کشورهای ساحلی در راستای گسترش همکاری، گفت‌وگو در باب نگرانی‌های محیط زیستی، و اقدامات هماهنگ جهت مقابله با تهدیدات محیط زیستی خلیج فارس و حفاظت از آن برای خود و نسل‌های آینده قرار دارد.ایران عضو پیمان‌نامه‌های دوجانبه و چندجانبه متعددِ دیگری در حوزه‌های محیط زیست و اقتصاد نیز هست، که در تسهیل گفت‌وگوها و همکاری‌های منطقه‌ای می‌توانند مفید واقع شوند. می‌توان امید داشت که برداشته شدن تحریم‌های بین‌المللی و استحکام بیشتر موقعیت ایران در منطقه بر بهبود همکاری‌ها با کشورهای همسایه و در سطح جهانی، در جهت حفاظت از محیط زیست بی‌نظیر و گران‌بهای دریایی و ساحلی خلیج فارس و زیست‌بوم‌های مرتبط با آن اثرات مثبتی بگذارد.
*منابع این مقاله در دفتر روزنامه «پیام ما» قابل دسترسی است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *