سایت خبری پیام ما آنلاین | غفلت از توجه به زیرساخت‌ها در هیجان امدادرسانی

از سیل و حوادث طبیعی درس نگرفتیم

غفلت از توجه به زیرساخت‌ها در هیجان امدادرسانی





غفلت از توجه به زیرساخت‌ها در هیجان امدادرسانی

۲ بهمن ۱۴۰۰، ۲۳:۳۰

تاکید بر وقوع خشکسالی در فضای رسانه‌ای موجب شده تا نظام مدیریتی از پذیرش مسئولیت مدیریت سیلاب شانه خالی کند. وقتی بنیاد مسکن و شهرداری به ساکنان روستایی و شهری مجوز ساخت خانه‌هایی نزدیک به حریم رودخانه و حتی خانه‌هایی در بستر رود می‌دهند؛ نشان‌دهنده نبود تعهد اخلاقی و مسولیت‌پذیری حرفه‌ای و ضعف در اجرای قانون است. نزدیک‌ترین سیل رخ داده در سال ۹۸ هنوز موجب بیداری نهادهای تصمیم‌گیرنده نشده و هنوز بحران سیل را با توزیع چند قوطی ماهی و لوبیا و بطری‌های آب هم می‌آورند. روستائیان ایران بیش از نان، نیازمند ایجاد و احداث زیرساخت‌ها هستند. شما زیرساخت‌ها را بنا کنید، آنها خودشان بلدند چگونه زندگی‌شان را اداره کنند.

بسیاری از مسئولان با زدن برچسب «بلای طبیعی» به سیلاب خود را از همه مسئولیت‌ها رها می‌کنند. اگر چنین بود که اصلا روی نقشه دنیا، کشور ژاپن سال‌ها پیش باید محو و نابود می‌شد. چون زلزله یک بلای طبیعی است که با بالاترین شدت ممکن مدام ژاپن را می‌لرزاند. پس چرا انبوهی تخریب و مصدوم و کشته شده روی دست مردم و دولت ژاپن نمانده؟ پاسخ یک کلمه است: زیرساخت.
یک سوال دیگر. یادتان است که بعد از زلزله بم در سال ۸۲ و هزاران کشته و ویرانی، بم از نو ساخته شد. حالا آیا اگر خدای ناکرده دوباره در بم زلزله‌ای اتفاق بیفتد، آمار خرابی صفر خواهد‌بود؟ آیا خانه‌های ساخته شده، اصول ایمنی را به طور کامل و صحیح رعایت کرده‌اند؟
سیل و زلزله‌ وقتی بلای طبیعی هستند که تمام زیرساخت‌ها و بسترهای لازم و اصولی فراهم باشد و باز خسارات پدید آید. اما بسیاری از مناطق شهری و روستایی ایران که فاقد هرگونه ساخت و سازهای اصولی هستند؛ نمی‌توان همه چیز را به گردن طبیعت انداخت. ساده‌ترین راهش این است که آماری ارائه شود از اینکه پس از سیل سال ۹۸ که نزدیک‌ترین سیل کشور است و قدر مسلم در ذهن همه باقی است؛ چه اندازه کارهای ساختارمند و اصولی انجام شده است؟ تاکید بر ساختارمند و اصولی به این دلیل است که به محض طرح چنین پرسش‌هایی، مسوولان سازمان‌های مختلف آمار تحویل می‌دهند. حتی اگر کارهایی انجام شده باشد مساله کیفیت محل پرسش است. اگر آمارهای کمی مطابق با اصول کیفی بود، شاهد تخریب پل‌ها و یا مثلا سیل‌بند بنا شده بر مسیر رودها نبودیم.
چه کسانی این پل‌ها را می‌سازند؟ کدام شرکت‌ها در کدام مناقصه‌ها ساخت پل‌ها و دیگر امور عمرانی، مثل جاده‌سازی‌ها و ساخت خانه‌های روستایی و… را به عهده دارند؟ اینجا چرا کسی پاسخگو نیست؟ چرا به طور مشخص روشن نمی‌شود کدام کم‌کاری‌ها موجب ایجاد زیرساخت‌های غیراستاندارد می‌شود؟ مگر ساخت پل، سیل بند، جاده، مرکز بهداشت، مدرسه و… هزینه‌اش یک ریال دو ریال است که کار تمام شده تا این اندازه آسیب‌پذیر و بی‌کیفیت است؟ چه کسی یا کسانی مسئول نظارت بر این پروژه‌های میلیاردی هستند؟ ذات سیل بند، مقاومت در برابر سیل است. و یا پل‌هایی که بر فراز عبور سیلاب‌ها ساخته می‌شوند، باید کارایی و قدرت هدایت و عبور سیل را داشته باشند. پس چرا در عمل چنین کارکردی ندارند؟ بودجه‌های میلیاردی چگونه و چطور هزینه شده است؟ آیا مشاهدات بیرونی و تخریب‌های رخ داده معنایش کم فروشی‌های جدی و ویرانگر از سوی ناظران و مجریان نیست؟
با وقوع هر مصیبتی، جدا از نهادهای مسئول، نیکوکاران و کنشگران اجتماعی اولین گروه‌های جدی مشارکت کننده برای کمک هستند. اولین چیزهایی که مهیا می‌شود، سیل سبدهای غذایی، پتو، آب، انواع کنسرو و وسایل گرمایشی است. جمعیت هلال احمر و کمیته امداد فراخوان می‌دهند و بسیاری از مردم کمک می‌کنند. اما یک سوال مطرح است. پتوها و وسایل گرمایشی یا سرمایشی سال‌های قبل کجا رفته و چه شده؟ ممکن است گفته شود سیل و سیلاب همه چیز را نابود کرده است. خب حالا یک سوال ساده دیگر مطرح می‌شود. تا کی قرار است سبدهای غذایی و اقلام مورد نیاز را تهیه کنیم؟ یک سال، سه سال، پنج سال، همیشه؟ کاری که ما در عمل انجام می دهیم انتخاب گزینه آخر و همیشه است. انگار که روستائیان باید همیشه فقیر و محروم بمانند و سطح درخواست‌شان در حد یکی دو کنسرو لوبیا و ماهی و برنج هندی و روغن و پتوی درجه سه خلاصه شود. البته که این کمک ها به چشم می‌آید و نیکوکاران و فعالان مدنی از سوی مسئولان و جامعه مورد تشویق قرار می‌گیرند و دعاهای بسیاری از روستائیان بدرقه راهشان می‌شود. البته که مسوولان سازمانی نیز آمارهای پر و پیمانی برای ارائه و دریافت ترفیع خواهند داشت. اما با اندوه خیلی زیاد باید گفت نتیجه نهایی هیچ است. در این میان ضرر اصلی متوجه روستائیان است. پس از سال‌ها فعالیت در امور نیکوکارانه متوجه نتایج تلخ و غمبار این روش‌ها شده‌ام. بارها در یادداشت‌ها و گزارش‌های مفصل به دلایل و چرایی پیشنهاد جدی‌ام، برای بازنگری در روش و چگونگی این فعالیت‌ها پرداخته‌ام. روستائیان نباید متکی به کمک خیران باشند. نباید عزت نفس خود را از دست دهند. نباید سطح مطالبه‌گری آنها در حد اولیه‌ترین چیزها نزول یابد. ما حق نداریم روستائیان را با چنین کمک‌هایی کوچک و حقیر کنیم. روستا و روستائیان قطب حیات هر کشور و نبض وجود و بقای یک سرزمین هستند. چون بستر تولید و محصول، خاستگاهش از روستاها آغاز می‌شود.
روستاهای خالی از سکنه و روستاهای مهاجرفرست هیچ معنایی ندارد جز نبود زیرساخت‌ها و غفلت از توسعه پایدار روستایی. نه تنها فضای روستایی، حتی شهرستان‌های کوچک و دوردست در اطراف روستاها نیز اغلب از کمترین امکانات لازم برخوردار نیستند. و هیچ برنامه‌ای که متناسب با آمایش فضایی لازم برای آن منطقه یا بخش باشد، یا تعریف نشده و یا هرگز اجرا نشده و مردمان ساکن در چنین نواحی، هیچ میلی برای ادامه زندگی در آنجا نخواهند داشت. آنان به جست‌و‌‌جوی کار و زندگی بهتر، روانه شهرهای بزرگ می‌شوند و بر وسعت حاشیه‌نشینی می‌افزایند.
اکنون پیشنهاد و توصیه جدی و مهمی که این یادداشت با این هدف نوشته شده است، مطرح می‌شود. نیکوکاران و کنشگران بودجه‌هایی را که به‌واسطه اعتماد جامعه در اختیار دارند، به جای تهیه اقلام یک‌بار مصرف تمام شدنی، صرف زیرساخت‌ها و توسعه پایدار و امور عمرانی کنند. داشته‌های خود را کنار هم قرار دهیم تا این هم‌افزایی به حیات دوباره روستائیان بینجامد. تصمیم‌گیری نفس‌گیری است. اما ما به این جراحی با تمام سختی‌ها و دوران نقاهت دشوار آن نیازمندیم.
و حال آخرین پرسش. با توجه به پیش‌بینی وقوع بارندگی‌های شدید در استان‌های مختلف از کرمان تا سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان، چرا در موقع مناسب نسبت به تخلیه روستاهایی که در مسیر سیلاب قرار داشتند، اقدامی صورت نگرفته است؟ آیا از استانداری، فرمانداری، بخشداری، دهیاری و اعضای شورای روستا به مردم به طور کتبی و رسمی اطلاع‌رسانی شده است و چه نهاد یا کسانی پاسخگوی خسارت‌های وارده‌اند؟

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *