پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زیستن در جوار قصه‌ها

پروژه «داستان‌های ناگفته اصفهان» با ساخت 200 ویدیویی یک دقیقه‌ای از داستان‌های کمتر شنیده این شهر رونمایی شد

زیستن در جوار قصه‌ها

مجید عرفانیان: برای این پروژه با آدم‌های مختلف، از متولیان و مسئولان شهری تا آدم‌ها در بناهای تاریخی استادان و اصفهان‌شناسان و قدیمی‌ها و محلی‌ها صحبت کردیم





زیستن در جوار قصه‌ها

۳ آبان ۱۴۰۰، ۰:۰۰

به آرامگاه شاهزادگان صفوی که رسیدند، تاریخ به چهار قرن قبل برگشت. زمان گم شد میان آشفتگی قبرها و پوشیده شدنشان میان غبار زمان. آرامگاه مهجور است. با قبرهایی که هنوز نشان مغضوب بودن در آنها عیان مانده. روایت‌ها می‌گوید آنها نوه‌های شاه عباس بودند که به دستور خودش کشته شدند و بعد هم با بی‌صدا دفن شدند و حالا هم صدایی از آنجا بلند نیست. مجید عرفانیان، جهانگرد و فیلمسازی که سازنده مجموعه «داستان‌های ناگفته اصفهان» است می‌گوید آنجا، بالای سر قبر شاهزادگان کشته شده قلبش گرفت و روایت این ویدیو برایش حال دیگری دارد. «من و تیم همراهم فقط چند ساعت مشغول تمیز کردن آرامگاه شدیم و این فضا برایمان خیلی عجیب بود.»

این روایت را عرفانیان برای پروژه «داستان‌های ناگفته اصفهان» پیدا کرد. پروژه‌ای که شرکت راه ابریشم ایرانیان زمین وابسته به اتاق بازرگانی اصفهان متولی آن شد تا روایت‌های کمتر شنیده شده و یا روایت‌های شنیده شده از اصفهان را ساده کنند و در ویدئوهایی یک دقیقه‌ای منتشر کنند. برای این پروژه نام «Isfahan untold stories» هم در نظر گرفته شد تا گردشگران خارجی هم جذب آن شوند. ابتدا 100 ویدئو یک دقیقه‌ای ساخته شد و حالا صد ویدیویی دیگر ساخته شده و این ویدئوهای جدید به 11 زبان زنده دنیا و با پیدا کردن نزدیکی شهرهای مقصد با اصفهان بوده. حالا عرفانیان که از هر گوشه و کنار شهر خاطره‌ای دارد می‌گوید پیدا کردن روایت‌ها در شروع کار متفاوت بود. «ابتدا از مستندات جمع‌آوری شده استفاده کردیم. اتاق بازرگانی روایت‌هایی جمع‌آوری کرده بود اما روایت به شکل مکتوب قابلیت تبدیل به تصویر و ویدیو را نداشت و علی‌رغم روایت‌های زیادی که داشتیم خیلی‌ از آنها را نمی‌توانستیم به فیلم تبدیل کنیم. برای شروع زیر 30 روایت گلچینی از روایت‌های موجود را انتخاب کردیم اما در عمل دیدیدم شکل روایتی که برای ویدئو نیاز داریم متفاوت است و در نتیجه شروع کردیم به صحبت با آدم‌ها در بخش‌های مختلف. از متولیان و مسئولان شهری تا آدم‌ها در بناهای تاریخی، استادان و اصفهان‌شناسان و قدیمی‌ها و محلی‌ها. با همه صحبت کردیم و تلاش کردیم حتی کلمه‌های متفاوتی بشنویم و نگاهی تازه به بناها، آدم‌ها، غذاها و … داشته باشیم.» آنها خواستند روح موجود در کالبد شهری را پیدا کنند و صحبت با آدم‌ها و جذب اعتمادشان برای روایت قصه‌های جدید هم دشواری‌های فراوان داشت. پروژه دی ماه سال 99 شروع شد. تا اردیبهشت ماه 100 ویدیویی ساخته و پخش شد و حالا صد ویدیویی دیگر تکمیل شده و از ساخت گز به زبان ساده در میان آنها می‌توان دید تا چرایی ساخت بناهای کمتر دیده شده.
روایت‌ از غذا تا آدم‌ها
«ظل‌السطان یکی از عجیب‌ترین شخصیت‌های اصفهان است.» داستان این حاکم اصفهانی که از شاهزادگان قاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیده ناصرالدین شاه بوده در چندین و چند روایت «داستان‌های ناگفته» آمده. داستان‌ها دوره خاصی ندارند و از هر زمان که شنیده شوند و جذاب باشند، روایتی یک دقیقه‌ای از آنها ساخته می‌شود و عرفانیان می‌گوید اینکه چقدر این قصه‌ها نهان و ناگفته بوده، باید دیگران بگویند. «این روایت‌ها کمتر شنیده شده هستند و شاید در ظاهر خیلی از اینها ساده به نظر بیایند و خیلی از آنها را شنیده باشیم اما این روایت به شکل قابل فهم و با ساده‌ترین شکل ممکن ساخته شده‌اند.» نمونه‌اش هم مثلا ویدیوییی است با نام «چرا دوغ با گوشفیل؟» تجربه شور و شیرین اصفهان که در آن می‌گویند چاهی قدیمی در نزدیکی نقش جهان وجود داشته با نام چاه حاج میرزا و مردم از آن آب برمی‌داشتند. کاروانسرایی هم در نزدیکی‌اش قرار داشت و یک چایخانه؛ محلی که برای اولین بار این ترکیب را ساخت و حالا اصفهانی‌ها و دیگران طرفدار آن هستند.
این پروژه زمانی شروع شد که کرونا رمق گردشگری را گرفته بود و هنوز هم البته خبر چندانی از توفیق نیست اما حمید غفاری‌راد، مدیر راهبردی این پروژه می‌گوید کارهایی از این دست برای شهری چون اصفهان لازم است و باید بار دیگر با تمام توان گردشگران را به شهر بیاوریم. عرفانیان اما می‌خواهد این پروژه در شهرهای دیگر هم شروع و داستان‌های ناگفته شیراز، یزد، کرمان، تهران، تبریز، مشهد کرمانشاه، بوشهر و… هم گفته شود. شهرهایی پرداستان. داستان‌هایی ناگفته و کمتر شنیده‌شده.
«نقش جهان کوچک» قصه‌ای جدید از جلفا
اوایل قرن شانزدهم میلادی که ارامنه راهی ایران شدند، منطقه جلفا خانه‌شان شد و حالا هم بعد از چهار قرن هنوز چراغ بسیاری از خانه‌ها را ارامنه روشن نگه داشته‌اند. قصه‌های جلفا هم مانند باقی محلات زیاد بود اما عرفانیان می‌گوید یکی از قصه‌هایی که در فصل اول این کار ساخت و برای خودش جذاب بوده، داستان میدان جلفا یا «مینی نقش جهان» است که کمتر شنیده شده و کمتر کسی با این نام آن را می‌شناسد. آنطور که روایت‌های باقی‌مانده می‌گوید، ارامنه، میدان جلفا را بر اساس نقش جهان ساختند. ترکیبی مستطیلی شکل با رواق‌ها و دکان‌هایی در اطراف. آنها که بعد از سکونتشان در جلفا همه چیزشان از تجارت گرفته تا خرید و فروش و معاشرت مستقل بود، حالا میدانی ساخته بودند شبیه میدان اصلی شهر که با آنها فاصله داشت و محلی را برای خودشان تدارک دیدند در شکل و شمایل کوچکی از محلی که نقش جهان در آن بود. عرفانیان می‌گوید: «رسیدن به این روایت که میدان جلفا، نقش جهان کوچک است، زاییده این پروژه و صحبت با محلی‌ها و … است. آنجا روایت‌هایی شنیدیم از این ماجرا و اینکه این میدان مرکز محله بوده. جایی برای گردهم آمدن و خرید و تجارت و رسیدن به این روایت کمتر گفته شده از شیرینی‌های ماجرا بود.»
قصه‌های کمتر شنیده شده جلفا اما فقط به میدان جلفا برنمی‌گردد. یکی از روایت‌هایی که سینه به سینه از قرن‌ها قبل به حالا رسیده، روایت ساخت کلیسای «بیت‌اللحم» است؛ بزرگترین کلیسای اصفهان، با گنبدی خاص که شبیه گنبد مساجد است و البته با عظمت که از فرسنگ‌ها دور می‌شود آن را در شهر پیدا کرد. حالا روایت ساخت آن هم در یکی از ویدیوها آمده و عرفانیان می‌گوید یکی از جالب‌ترین و ناشنیده‌ترین روایت‌ها برای خودش بوده. بر اساس این روایت، همسر خواجه پطروس، یکی از ثروتمندترین و متنفذترین ارامنه جلفا، وقتی برای دعا به کلیسای مریم می‌رود، جای خالی وجود نداشته، او هم ناراحت می‌شود و به همسرش می‌گوید باید کلیسایی بزرگ بسازند و همین هم می‌شود پایه بزرگترین کلیسای شهر که حالا سایه‌اش بر کلیسای مریم هم افتاده. «در مورد صحت این روایت تردیدهایی وجود دارد اما به وفور از ارامنه شنیده‌ام و این قصه‌ها و روایت‌ها هم همینطور سینه به سینه نقل شده‌اند و همین هم راه ثبت آنها بوده.»
آرگین آبنوسیان، از ارامنه جلفا و آشنا به تاریخ محله که حالا دانه به دانه نقاشی‌های داخل کلیسای بیت‌اللحم را توضیح می‌دهد هم این روایت را تکرار می‌کند و می‌‌گوید ساخت این کلیسا 20 سال زمان برده و در سال 1628 میلادی تمام می‌شود. اما از نظر او، از جمله قصه‌های ناگفته جلفا، قصه تجارت آنجاست. محلی که به خاطر تجارش و آزادی تجارت در چهار قرن پیش معروف بوده، حالا قصه‌های اندکی از آن وجود دارد و ناشنیده‌ها از دل تاریخ بیرون کشیده نشده‌اند. «ارامنه جلفا، از مانیل، هند، اسپانیا، لندن، پاریس و … مراکزی داشتند و حالا اثراتش هم در دنیا باقی است. از کلیسایی که در کلکته توسط ارامنه جلفای ایران ساخته شده تا کلیسای پاریس و ……»
نقاشی‌های اطراف کلیسا، خود قصه‌هایی دارند از تاریخ مسیحیت، تاریخی که حالا نقاشی راوی آنهاست و آبنوسیان می‌گوید از معمار و نقاشان این کلیسا اطلاعی در دست نیست. نمی‌دانیم قصه آنها چیست فقط می‌دانیم خواست همسر خواجه پطروس عامل ساخت کلیسایی شده که حالا در دنیا شناخته شده است.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *