سایت خبری پیام ما آنلاین | هوشمندی پناه؛ بازنشسته سازمان برنامه و بودجه در گفت و گو با پیام ما: یک آمار ساده از اتلاف منابع جلوگیری کرد

هوشمندی پناه؛ بازنشسته سازمان برنامه و بودجه در گفت و گو با پیام ما: یک آمار ساده از اتلاف منابع جلوگیری کرد





۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱:۴۳

هوشمندی پناه؛ بازنشسته سازمان برنامه و بودجه در گفت و گو با پیام ما:
یک آمار ساده از اتلاف منابع جلوگیری کرد

ضرب المثل قدیمی«هفت باز گز کن، یک بار پاره کن!» بیان بسیار ساده ای دارد. اما سخنی بس حکیمانه است. مطالعات تئوری، اندازه گیری و رصد کردن و به دست آوردن اطلاعات اولیه و سپس اجرا کردن طرح، روند کاری هر سیستم سالم و کارآمدی است. آمارگیری و سرشماری نیز ناظر به همین روند است. اگر آمار دقیق و موثقی وجود نداشته باشد حتی در یک کار ساده مانند «پاره کردن یک پارچه» نیز با مشکل مواجه خواهیم شد چه رسد به تهیه آذوقه و مایحتاج یک ملت بزرگ و چند ده میلیونی! از اهمیت آمار و سرشماری و ضرورت آن در برنامه ریزی و آینده نگری بسیار گفته و شنیده شده است. این بار پای صحبت های غلامعباس هوشمندی پناه بازنشسته سازمان برنامه و بودجه نشسته ایم تا برای مان از نحوه آمارگیری در زمان خدمت او بشنویم.
این کارمند بازنشسته مرکز آمار از ضرورت برنامه ریزی و نمونه ای از تأثیرگذاری آن با ما سخن گفت. وی متولد 1329 می باشد و در سال 1355 در مرکز آمار ایران استخدام شده است. سی سال از عمر خود را به عنوان کارشناس در این نهاد گذرانده است. متن زیر نتیجه گفت و گوی من با هوشمندی پناه است که مطالعه آن خالی از لطف نیست؛

سال 1355 به عنوان کارشناس در مرکز آمار ایران استخدام شدم. لیسانس مدیریت بازرگانی ام را از دانشگاه مدیریت کرمان واقع در خیابان زریسف گرفته بودم. طرح های آماری از تهران ابلاغ می شد و ما در سطح استان اجرا می کردیم. آمارگیری در آن زمان هم به راحتی امروز نبود. استان بسیار گسترده بود. حتی گسترده تر از امروز. مثلاً «هرات» و «مروست» که جزو شهرستان شهربابک بودند و در حوزه کاری ما قرار داشتند در حال حاضر به استان یزد پیوسته اند. از سویی دیگر، دهستان «بشاگرد» از توابع شهرستان کهنوج بود و در تقسیمات کشوری فعلی جزو استان هرمزگان به حساب می آید. ما هم برای گرفتن آمار با مشکلات زیادی مواجه بودم. راه ها بسیار بی کیفیت و تردد در آن ها بسیار سخت بود. راه آسفالته نبود. ماشین به اندازه کافی نبود و اصلا این امکان وجود نداشت که دو روزه یا سه روزه به مأموریت برویم. گاهی مأموریت ها تا یک ماه به طول می انجامید.
صنعت و معدن و کشاورزی و… از جمله طرح های آماری ما در طول سال بود. مردم با پدیده آمارگیری آشنا نبودند. می ترسیدند جواب بدهند. این ترس هم به خاطر انقلاب سفید و برنامه اصلاحات ارزی بود که این شبهه را در ذهن آن ها ایجاد می کرد که اگر اطلاعات واقعی از املاک و دارایی خود به دولت بدهند، برای شان مشکل ساز می شود. مأموران ما با پای پیاده به روستاها می رفتند. یک نفر راهنما می شد و مأموران را به روستاهای مختلف هدایت می کرد. بسیاری از روستاها نیز آن قدر صعب العبور بودند که هیچ وسیله نقلیه ای نمی توانست تردد کند و مأموران؛ مجبور به استفاده از الاغ بودند.
ربودن مأموران آمار
در سال 1375 مسوولیت سرشماری شهرستان بم را بر عهده داشتیم. اطلاع دادند که کامران ثابتی شرور منطقه ای در نرماشیر ماشین سازمان ما را با چهار مأمور آمارگیر به همراه فرزند یکی از آنان را ربوده است. تقریباً 5،6 روز گم بودند. بالاخره با تلاش مسوولان محلی توانستیم کارمندان مان را از دست آن ها نجات بدهیم. ماشین مان را هم بعد از سه، چهار ماه از نیروی انتظامی کهنوج تحویل گرفتیم. الآن امنیت بسیار مطلوب تر است.
مسوولان به آمارها بها بدهند
امروز آگاهی مردم بیش تر شده است و با مأموران آمارگیری همکاری می کنند. فقط مانده است که مسوولان به این آمارها بها بدهند و برنامه ریزی های خود را بر پایه آمارهایی که با زحمت تهیه می شود قرار دهند. متاسفانه مدیران آن طور که باید به آمار اهمیت نمی دهند. در حالی که با مراجعه به آمار و ارقام تهیه شده برنامه ریزی دقیق تری صورت می گیرد. به عنوان مثال، یکی از مواردی که ما برخوردیم و آمار بسیار به کار مدیران تصمیم گیر آمد، یک آبادی در پشت سد جیرفت هست. مسوولات تصمیم داشتند که در آن جا مدرسه و بیمارستان بسازند. ما به آن روستا رفتیم و دیدیم جمعیتی آن جا نیست. درختان گردو در آن آبادی بود و در کل ییلاق بود که اهالی در فصل خاصی به آن محل می آمدند و گردوهای شان را برداشت می کنند و می روند. یک مدرسه کوچکی هم در آن روستا بود. اما مردم در آبادی های بزرگ تر اطراف زندگی می کردند. نتیجه گیری مسوولان پس از این آمارگیری، این شد که آن محل نیاز به امکانات بیش تری ندارد. بدین صورت یک آمار ساده از اتلاف آن همه منابع جلوگیری کرد.
از سال 1335 که آمارگیری در ایران شروع شده تا سال 1365 هر ده سال یک بار سرشماری می شد. از 85 به بعد آمارگیری هر 5 سال یک بار انجام می شود. البته در قدیم چون کامپیوتر و امکانات مدرن امروزی وجود نداشت، آمار خیلی دیرتر به دست مردم می رسید. شاید دو سال بعد از سرشماری اطلاعات منتشر می شد. اما الآن با پیشرفت تکنولوژی مردم روز بعد از سرشماری می توانند آمارها را ببینند. شاید 15 روز بعد از سرشماری، آمار و اطلاعات رسماً در اختیار مردم قرار بگیرد و از کم و کیف آن ها مطلع شوند.
برنامه ریزی بدون آمار بی معنی و ناممکن است. متأسفانه در حوزه کشاورزی همین مشکل وجود دارد. بدون آمار دست به کشت و کار زده می شود. در نتیجه محصول روی دست کشاورز می ماند و فاسد می شود. دلیلش هم بی توجهی به آمار است.
آمارگیر باید
صبر و حوصله می داشت
مشکل ترین بخش آمارگیری مربوط به هزینه و درآمد بود. زیرا سرپرست خانوار باید می نشست و ریز به ریز آمارگیر می گفت که چه اقلام غذایی مصرف کرده است و این قضیه خیلی طول می کشید. برای مردم خیلی سخت بود. چون می خواستند سر کار بروند. خیلی ها از جواب دادن شانه خالی می کردند و آمارگیر می بایست خیلی صبر و حوصله داشته باشد. گاه اتفاق می افتاد که آمارگیر سه روز در یک روستا معطل می شد تا بتواند فرم آمارگیری اش را تکمیل کند.
گذشت و انسانیت
یکی از رانندگان ما که به محل سرشماری عشایر بم می رفت با یک موتور تصادف کرد. راننده موتور که تنها پسر خانواده بود، فوت کرد. پدر و مادر آن جوان بسیار انسان های بزرگ و شریفی بودند. راننده ما بازداشت بود و آن پدر و مادر نگران بودند که هر چه زودتر رضایت بدهند تا راننده از بازداشتگاه بیرون بیاید. این روحیه گذشت برای ما بسیار تعجب آور بود.
ترسیم نقشه های دقیق
ماموریت های مأموران مرکز آمار کمتر از 10 و 15 روز نبود و اصلا نمی توانستیم برگردیم. راه ها نامناسب بود و امکان رفت و آمد سریع وجود نداشت. آن قدر خاک در طول مسیر زیاد بود که آمارگیران سراپا پر از گرد و خاک می شدند. ماشین در غبار گم می شد. جاده کرمان – جیرفت کاملاً خاکی بود. آمارگیران ما در این شرایط کار می کردند؛ اما از آن ها قدردانی نشد.
سال 1340 نقشه ای از یک منطقه ترسیم شده بود. نقشه به قدری دقیق بود که وقتی من در سال 1358 در یکی از روستاها نقشه را پهن کردم و دنبال منطقه ای می گشتم. دو نفر روستایی بالای سر ما ایستاده بودند و یکی از آن ها به نقشه اشاره کرد و گفت:«قایم دون ما هم که لو رفته!» برای من جالب بود که آن دو روستایی محل کوچک مورد نظر خود را در نقشه می دیدند.
هیچ کس قدر آمارگیرها را ندانست
کسی قدر هیچ کدام از آمارگیرها را ندانست. من پس از این همه سال با پست معاونت بازنشسته شدم. حقوق ماهیانه ام یک میلیون و 600 هزار تومان است. بسیاری از همکاران بازنشسته ام کمتر از من حقوق می گیرند. معاون رییس جمهور درباره حقوق های آن چنانی که برخی گرفته بودند، می گوید:«این حقوق ها مال قبل است و از حالا به بعد رسیدگی می کنیم.» آخر این چه جور قانونی است که یکی باید حقوقش این قدر کم باشد که کفاف زندگی اش را ندهد و یکی هم 200 میلیون تومان بگیرد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه می‌کنند

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

یازده روز بی‌خبری از «بی‌بی زلیخا»

یک دختر دستفروش ۱۰ ساله حوالی محله تهرانپارس تهران گمشده است

یازده روز بی‌خبری از «بی‌بی زلیخا»

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوری‌های نوین در صنایع خلاق

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

مسافران قطار مرگ

گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر می‌اندازند

مسافران قطار مرگ

چتر سیاه بر آسمان اهواز

دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد

چتر سیاه بر آسمان اهواز

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

کشمکش‌ بین ارگان‌های دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

موضع‌گیری دوگانه  دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیس‌الوزرای طالبان دیدار کردند

موضع‌گیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

میراث «غزه» زیر بمباران

فعالان جهانی هشدار می‌دهند

میراث «غزه» زیر بمباران

فصل انارچینی

پیگیری برای ثبت یک میراث ناملموس ادامه دارد

فصل انارچینی

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *