روایت «پیام ما» از کلاسی که در جمعه تشکیل می شود

زمزمه محبت

زهرا پهلوانی 

«درس معلم ار بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را» روز جمعه در پارک قدم می زدم. صدای همهمه بچه ها با گفتن «خانم! خانم!» توجهم را جلب کرد. جلوتر رفتم. شک کردم، امروز جمعه است یا نه! واقعاً جمعه بود و مدرسه ها تعطیل! 35 دانش آموز کلاس اول همراه با تخته های ماژیکی و معلم تخته بزرگ به دست در پارک حضور داشتند. تماشاگر شدم. همه بچه ها با نظم خاصی فرش را پهن کردند و یکی یکی نشستند. مثل این که هر کدام جای نشستن خود را می دانستند. معلم درس را شروع کرد. درس آش!  و مادرهای دانش آموزان سرگرم آش پختن! برایم خیلی جالب بود. معلمی با جثه کوچک و شاداب همراه با عشق و محبت به دانش آموزان در روز جمعه درس بدهد. از مادر یکی از دانش آموزان پرسیدم پسر شما در کدام دبستان درس می خواند؟ نام دبستان را گفت. هنوز صحبت آن خانم تمام نشده بود که پرسیدم مدرسه، دولتی است یا غیر انتفاعی؟ گفت:دولتی است اما با این تفاوت که مدرسه غیر انتفاعی برای هر کاری هزینه دریافت می کند اما این جا این طور نیست.

درس بچه ها تمام شد. آش هم کم کم آماده شد. هر کدام از مادرها چیزی آورده بودند. کیک، شیرینی، قوتو.

سفره ای رنگین پهن شد. مادران به همراه فرزندان شان با چهره هایی خندان شروع به خوردن آش کردند .

دلم طاقت نیاورد. نزد معلم کلاس اول دبستان رفتم و خودم را معرفی کردم و گفتم میخواهم در مورد شما بنویسم. چون چنین معلمان دلسوز و مهربان شایسته تقدیر هستند.

گفت نامم«معصومه سید حسینی» است. در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمدم. مادرم بازنشسته آموزش و پرورش است. ما سه خواهر و 2 برادر هستیم و همگی معلم! چهارده سال در چابهار مدیر مدرسه بودم. امسال اولین سال تدریس من در پایه اول دبستان است. تدریس را خیلی دوست دارم و با عشق وعلاقه و حوصله به بچه ها درس می دهم.

سید حسینی ادامه داد که دبستان؛ مقطع خیلی مهمی است. در این مقطع آینده دانش آموزان  پایه ریزی می شود.

تلاش من این است که همه درس ها را به صورت علمی و عملی به دانش آموزانم یاد بدهم.

 این معلم پایه اول ابتدایی افزود:« 35دانش آموز دارم که هر کدام قلق خودشان را دارند. همیشه تکالیف بچه ها را می بینم و به زیبایی دست خط و مرتب نوشتن اهمیت می دهم.» 

14 سال است که با دانش آموزان پسر کار آموزشی انجام می دهم. دانش آموزان پسر خصوصیات منحصر به خود را دارند. اغلب آن ها هوش ریاضی خوبی دارند. اما در رفتارهای شان شیطنت دارند. 

مادر یکی از دانش آموزان در خصوص ویژگی های معلم فرزندش گفت:«روز اول مهر وقتی معلم محمد را دیدم جا خوردم. به نظرم معلم بسیار جوان و بی تجربه بود. حتی قصد داشتم به خاطر این موضوع به مدیر مدرسه اعتراض کنم. برنامه ریزی کردم که پسرم را هفته اول مهر به این مدرسه بفرستم. اگر نحوه تدریس معلمش موفقیت آمیز نبود فرزندم را به کلاس یا مدرسه دیگری ببرم. اما خدا را شکر همان روز دوم وسوم متوجه محبت و فهمیدگی معلم شدم و خدا را شکر کردم که خدا چنین فرشته ای را معلم فرزندم قرار داده است. در حال حاضر معلم بچه های ما بهترین دوست ما شده است. مادران بچه ها نیز این معلم را دوست دارند.»