پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | جای خالی آموزه های کیفی در مدارس

جای خالی آموزه های کیفی در مدارس





۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۲۲:۲۱

جای خالی آموزه های کیفی در مدارس

ترانه بنی یعقوب
«یک عدد شیشه ساعت، مقداری هیدروکلریک اسید، قطره چکان، یک قطعه سنگ آهک، یک قطعه سنگ گرانیت و ذره بین» تهیه اش به نظرتان آسان است یا سخت؟ این ها ابزارهایی است برای آزمایش هوادگی شیمیایی در کتاب علوم تجربی پایه هشتم یا همان دوره اول متوسطه. اما وقتی امیرعلی 14 ساله دانش آموز به این جملات می رسد خیلی زود از آن ها می گذرد. می رود سراغ صفحه بعد.
«خوشحال می شوم وقتی به این آزمایش ها در کتابمان می رسم. می فهمم کلی از حجم درس کم می شود. چون اصلا مجبور نیستم، این آزمایش ها را انجام بدهم. معلم مان می گوید اگر دوست دارید توی خانه این آزمایش ها را انجام بدهید. ما هم که انجام نمی دهیم. آخر توی خونه از کجا سنگ گرانیت و سنگ آهک گیربیاوریم. همه آزمایش ها الکی اند.»
کتاب های درسی دوره ابتدایی و متوسطه را ورق می زنی پر است از پیشنهاد این آزمایش ها و تحقیق ها. می گویم پیشنهاد، چون معمولاً دانش آموزان و معلم ها ترجیح می دهند از این صفحات بگذرند. معلم ها می گویند آزمایشگاه مدارس امکانات کافی ندارند. زمانی هم برای انجام تحقیق پیش بینی نشده. دانش آموزها هم که انگار به این نوع کارها عادت ندارند.
اما این سوال پیش می آید اگر امکان انجام هیچ یک از این آزمایش ها و اجرای کارهای عملی وجود ندارد چرا این صفحات در کتاب های درسی گنجانده شده اند؟ برای این که بگوییم کتاب های ما هم پژوهش محورند؟
حتما شما هم یادتان می آید، برای یاد گرفتن این که آینه ای مقعر است یا محدب؟ چقدر وقت گذاشتیم این که بفهمیم تصویر در آینه های کوژ چه طور است؟ کانونش کجاست؟ آینه کاو چه ویژگی هایی دارد؟ خیلی از ما بدون این که بفهمیم معنای این ها چیست صرفاً به خاطرشان سپردیم. واژه ها و کلمات دور از ذهنی که برای نمره مجبور بودیم بارها تکرارشان کنیم. اینکه هر کدام تا چه مدت آن ها را در ذهن مان نگه داشتیم، لابد به حافظه مان بستگی دارد. هیچ وقت با خود فکر کرده اید اگر در عمل با این مفاهیم آشنا می شدیم چقدر درکشان برای مان آسان تر می شد.
امروزه هم کتاب علوم دوره اول متوسطه،«فصل نور و ویژگی های» آن پر است از همین آزمایش های عملی برای یاد گرفتن این مفاهیم سخت، باریکه نور چیست؟ پرتو موازی، همگرا و واگرا چیست؟ بازتاب نور یعنی چه؟ دست کم سه صفحه از این فصل هشت صفحه ای پیشنهاد آزمایش است.
محمد، دانش آموز در حالی که کتاب درسی اش را ورق می زند می خندد:«فصل نور را می گویی؟ نور آهان همان که نخواندمش. من هر چه قدر این فصل را خواندم چیزی سر درنیاوردم. گفتم ولش کن. رفتم فصل های دیگر را خواندم که آسان تر بود. نمره بیار. پر از اسم های قلمبه سلنبه بود و اسم های شبیه هم. اتفاقاً تو امتحان هم فقط یک سوال اومد آن قدر خوشحال شدم، بچه های دیگر کلی ضرر کردند که خواندنش»
محمد برایم می گوید مدرسه شان با این که غیرانتفاعی است آزمایشگاه خوبی ندارد:«آزمایشگاه؛ یک اتاق کوچک کم نور است با چند لوله آزمایش. معلم مان هم چندان حال و حوصله آزمایش ندارد. همش می گوید همه چیز را حفظ کنیم. اما من که اصلا حفظ کردنم خوب نیست.»
کتاب کار و فناوری هم یکی دیگر از کتاب هایی است که در دوره متوسطه اول برای دانش آموزان تعریف شده. کتابی که اساسش بر کار عملی نهاده شده، تا دانش آموزان بتوانند در عمل با مباحث فنی آشنا شوند. مثلا کار با فلزات و یا اینترنت و … را بیاموزند.
کتاب کار و فناوری امیرمهدی دانش آموز این دوره را ورق می زنم، در گوشه ای از کتاب نوشته راه های اتصال به اینترنت کدامند؟ انواع مودم های بازار را نام ببرید؟ و فصلی دیگر با خط کج و معوج نوشته شده لحیم کاری را چه طوری انجام دهید؟ پاسخ همه این سوالات در سطرهای بعد آمده و امیرمهدی به عنوان نمونه سوال مهم زیرشان خط کشیده.
امیرمهدی هم توضیح می دهد این درس ها را بیشتر حفظ کرده تا این که آن ها را عملی یاد گرفته باشد. مدرسه شان نه کارگاه کامپیوتر دارد و نه کار با فلزات. هرچند در مقدمه این کتاب آمده است با اجرای موفقیت آمیز این پروژه ها و فرایند اجرای کار آن ها در کارگاه دانش آموزان مهارت های لازم را می آموزند. اما در بیشتر مدارس تهران این توصیه ها هرگز عملی نمی شود.
یاد کتاب های دوره راهنمایی خودمان می افتم. روزهایی که مجبور بودیم حرفه و فن را حفظ کنیم. البته چند کار عملی هم داشتیم. پختن نان، بافتن دستکش و شال گردن و چند کار عملی دیگر. اما بیشتر باید حفظ می کردیم و حفظ! آن وقت ها می گفتند مدارس امکانات ندارند. آزمایشگاه ها کامل نیست. نمی دانم چرا این روزها هم هنوز در بر همان پاشنه می چرخد.
مهدی بهلولی، کارشناس آموزش و پرورش در این باره می گوید:«آموزش و پرورش ما در کل تئوریک است تا تجربه و آزمون محور. اگر یادتان باشد از گذشته هم دروسی مثل حرفه و فن بود و این روزها هم کار و فن آوری به کتاب ها اضافه شده اما عملا همه این ها فقط اسامی اند. مثلا در کتاب کار و فن آوری کار با چوب توصیه شده ولی در عمل در مدرسه ها اصلاً کارگاهی وجود ندارد و بچه ها مجبورند بازهم فقط حفظ کنند. می دانید کتاب های درسی ما انگار بدون توجه به امکانات آموزشی ما طراحی شده اند. وقتی مدارس کلاس کافی ندارند بعد کار با کامپیوتر در کتاب ها توصیه می شود معلوم است چه اتفاقی می افتد، کتاب ها می شوند صرفا دکور.» به گفته بهلولی این کتاب ها به ویژه کتاب هایی مثل علوم تجربی و کار و فن آوری چون زبان و نگاه جهانی دارند معمولا از کتاب های غربی الگوبرداری شده اند و اتفاقا الگوهای غلطی هم نیستند، اما با توجه به نبود امکانات رسما تبدیل به کتاب هایی بدون بهره وری شده اند. او حرف هایش را این گونه پایان می دهد:«دوستی تعریف می کرد در ایتالیا دانش آموزان، کلاس عملی همدلی با پیرمردها و پیرزن ها را می گذارنند. اما ما چه قدر کلاس و دوره های عملی داریم. ما مصداق کامل این هستیم که همه چیز داریم. اما در عمل چییز نداریم. در کتاب های ما همه چی هست اما در عمل هیچ کدام شان اجرا نمی شود». کتاب های درسی با پیشنهاد کارهای عملی شان برای خیلی از دانش اموزان این روزها به آسان ترین کتاب ها و دروس تبدیل شده اند، اما هنوز هستند دانش آموزانی که از خود می پرسند چرا باید کارهای عملی را حفظ کنند؟
کتابهای درسی خالی از آموزه های شهروندی
بی گمان آموزش کیفی دارای زمینه های گسترده ای است. اما پیش از پرداخت به زمینه ها باید تعریفی از آموزش کیفی در دست داشته باشیم. گرچه فرهنگ آموزشی صدساله ما کیفیت را در چارچوب های تنگ نمره و معدل و داشتن دانسته های فراوان و توانایی از برکردن درونمایه های درسی و پیاده کردن آن ها بر برگه آزمون و کنکور می داند. اما امروزه کیفیت آموزشی در ساختارهای پیشرو به گونه ای دیگر تعریف می شود. چند سال پیش در زمان برگزاریم جمع عمومی سازمان ملل، 16 نهاد آموزشی جهان با انتشار بیانیه ای که در آن سران کشورها را به حق برخورداری از آموزش توجه داده بود، کیفیت آموزشی را چنین تعریف کرده بودند:«… کیفیت آموزشی با دانش سنجشگرانه، توانایی و مهارت های مورد نیاز برای پرسش و درک و حل مسائل جاری در سطح منطقه ای و جهانی، افراد را برای زیست نوین آماده می سازد.»
کنوانسیون حقوق کودک تاکید دارد که نباید تنها بر درونمایه های برنامه درسی توجه شود، بلکه باید فرآیندهای آموزشی، روش ها و محیط های آموزشی، هم ردیف با مبانی، به گونه ای شفاف مورد توجه قرار گیرد. پس مهم است که آموزش و پرورش بتواند تحول آفرین، هماهنگ ساز با عدالت اجتماعی و محیطی، دموکراتیک کننده ساختارهای قدرت، گستراننده برابری، احترام به حقوق بشر، آزادی های بنیادین و عدم تبعیض باشد. یادگیری در یک رویکرد کوته بینانه، اندازه گیری نتایج آموزش در حساب و سوادآموزی دانسته می شود، که می تواند به کنارگذاشتن ابعاد اصلی کیفیت و دست کم گرفتن مهارت های ضروری دیگر و ارزش ها و روابطی همچون خلاقیت، کنجکاوی، اندیشه سنجشگرانه، جامعه اندیشی، همبستگی، همکاری، خود چیرگی، اعتماد به نفس، مسئولیت گروهی، گفتگو، محبت، همدلی و دلسوزی، شجاعت، خودآگاهی، نرمش پذیری، خود رهبری، فروتنی، صلح و هماهنگی با طبیعت بینجامد. بنابراین تمرکز بیش از اندازه به لایه های سطحی آموزش، ما را از دستیابی به به هدف های ژرف تر آن باز خواهد داشت…» آن چه که در بیانیه 16 نهاد آموزشی جهان «آموزش های شهروندی» و «شهروندسازی» از هدف های نوین آموزش به شمار می آید و در بسیاری از نهادهای آموزشی پیشرو پیگیری می شود با این تعریف و برای دستیابی به آموزش کیفی باید دیگر عامل های آموزشی و از آن میان دورنمایه های آموزشی و کتابهای درسی را با این هدف ها هماهنگ و به روز کرد. هنگامی که از آموزش کیفی، کارا و بهینه سخن به میان می آید نمی توان نقش درونمایه های آموزشی را نادیده گرفت. گرچه در چند سال گذشته در ساختار آموزشی دگرگونی هایی در این زمینه انجام شده است؛ اما این دگرگونی ها اندک، ناهمخوان با دیگر اجزا و از همه مهمتر در رویارویی با فرهنگ آموزشی نمره مدار و کنکور محور بوده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *