پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | پیکر زخمی تاریخ در رفسنجان برج خلیل‌آباد یا برد تبلیغات

پیکر زخمی تاریخ در رفسنجان برج خلیل‌آباد یا برد تبلیغات





۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۲۲:۴۹

پیکر زخمی تاریخ در رفسنجان
برج خلیل‌آباد یا برد تبلیغات

انگار رفسنجان، خواهر دوقلوی کرمان است. این جمله را به این دلیل می گویم که اقلیم مشترک، محصولات مشترک، لهجه مشترک، تاریخ مشترک و تاریخ سازان مشترک در هر چه نزدیک تر کردن فرهنگ این دو شهر تلاش کرده اند.
جالب است که کویر، از کرمان تا رفسنجان امتداد می یابد و در بیابان های یزد به حال خود رها می شود.
زیباست که بازار حاج آقا علی در کرمان باشد و خانه اش در رفسنجان.
قابل تأمل است که وقتی از تاریخ سازان قدیم و جدید کرمان و رفسنجان سخن می رود، در برخی موارد نامی مشابه می شنوی. از حاج آقاعلی گرفته تا هرندی و آگاه و دکتر ایرانی و…
دوران قاجاریه سرآغاز تغییراتی بود که سرانجام به ظهور مدرنیته در ایران انجامید. تغییرات جزیی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و… در همین دوران علایم حیاتی خود را نشان داد.
دوران سلطنت دراز مدت(ابد مدت!) ناصرالدین شاه قاجار با ورود مظاهر اروپایی که در اثر مسافرت های متعدد سلطان صاحبقران به فرنگ و گرته برداری از آن مظاهر همراه بود.
آیند و روند شاهزادگان قاجار به فرنگ نیز که به منظور تحصیل علوم جدیده صورت می گرفت نیز برغنای ادبی و فرهنگی و رشد صنعت ترجمه این مرز و بوم افزود.
همه این ها را گفتم که برسم به اصل مطلب امروزم که برج های قاجاریه است. برج های خشتی که در سراسر شهرستان های کرمان و رفسنجان، پراکنده است. از جمله این برج ها می توان از برج احمدآباد، اودرج، خنامان و خلیل آباد نام برد.
برج خلیل آباد که موضوع اصلی من در این نوشتار است، برجی است که در محله خلیل آباد(حومه شرقی) رفسنجان، خیابان 15 خرداد، در کوچه ای به نام «برج» واقع شده است.
آن گونه که از اطلاعات ارائه شده توسط اداره میراث فرهنگی بر می آید، این اثر در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۷ با شماره ثبت ۲۳۱۲۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اما وضعیت این برج که هویت معماری یک دوره تاریخی را به همراه دارد چندان مناسب به نظر نمی رسد.
برج خلیل آباد در اواسط یک کوچه تنگ و خاکی قرار دارد. درست چسبیده به دیواره این برج تاریخی، که ثبت ملی هم هست، یک مغازه خوار و بار فروشی در حال فعالیت است. در سوی دیگر برج خانه های مسکونی ردیف شده اند و دیواره برج، دیوار یکی از همین خانه هاست. کوچه آن قدر تاریک است که شب هنگام، امکان عکس برداری از آن وجود نداشت. وقتی که به قصد عکس برداری از خودرو پیاده شدم، صدای خوار و بار فروش را شنیدم که به مشتری هم محلی خود می گفت:«شب، می خواد عکس بگیره!» درست هم می گفت. در این تاریکی حتی جلوی پای خود را هم نمی شود دید چه برسد به عکاسی از برج!
بر جای جای این برج با رنگ های سیاه و سفید و قرمز آگهی هایی مبنی بر «فروش زمین» و «کاه گل آماده» و «آژانس کیهان» نوشته شده و یک میخ طویله پولادین بلند با تمام توان، نیش خود را در پیکره برج راست قامت تاریخی فرو کرده و با زحمت، کابل سیاه رنگ تلفن را روی خود نگه داشته است.
انگار هر کسی که از کنار این برج عبور کرده، نذر کرده که به سهم خود در نابودی برج ایفای نقش کند.
این حال و هوای برج قاجاریه خلیل آباد است. برجی که بی توجهی و بی محبتی اداره میراث رفسنجان از سر و روی آن می بارد و نیاز به توضیح ندارد. تصاویری که از این برج تاریخی در فضای مجازی وجود دارد، شایستگی عکس«بدون شرح» را دارند.
شاید آن قدر بناهای تاریخی و مرده ریگ فرهنگی در استان ما زیاد است که چشم و دل هم استانی های مان از فرهنگ و تمدن پر است! و اندکی باید از بار فرهنگی و میراث های معنوی مان کاسته شود تا فرهنگ خون مان پایین بیاید و به حالت نرمال باز گردیم. وگرنه چه دلیلی دارد که بنایی را به ثبت ملی برسانیم و اداره مخابرات مان آن قدر از آن بی اطلاع باشد و بی خیال ثبت و فرهنگ و تاریخ نردبانی را به دیوار برج تکیه داده، از قامت آن بالا برود و با بی رحمی تمام بر دیوار فرهنگ و تاریخ کشور، میخ طویله بکوبد؟ یا آن برج، آنقدر نادیده گرفته شود که در نظر شهروندان، خار بیاید و دیوارهای آن به «بُرد تبلیغاتی» مبدل شود؟

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *